معمولاً در این ایام از میان کتابهای که سال گذشته خوانده و در موردشان در وبلاگ نوشتهام، یک لیست حدوداً دهتایی را به عنوان کتابهای قابل توصیه جمعبندی میکنم. این لیست کوتاه در کنار کتابهای منتخب سالهای گذشته احتمالاً به کار مخاطبین خواهد آمد. در سالهای قبل یک دستهبندی مبتنی بر تجربه شخصی خودم روی کتابها داشتم (A و B و C) که لازم است مجدداً در مورد آن توضیحاتی بدهم.
تصور کنید شما هم مثل من تصمیم گرفتهاید در سال جدید ورزش کنید! مثلاً از همین شنبه آینده! چنانچه برای شروع، برنامه سنگینی در نظر بگیریم، بدنمان جواب نخواهد داد و حتی اگر دچار آسیبدیدگی نشویم محتملاً از ادامه ورزش منصرف خواهیم شد. این قاعده در مورد امور دیگر نیز کاربرد دارد. یک نوزاد در بدو تولد فقط توانایی هضم شیر مادر یا شیر خشک را دارد و به مرور معدهاش آمادگی دریافت غذا را پیدا خواهد کرد.
در مورد رمانخوانی هم وضعیت کمابیش به همین شکل است. چنانچه در ابتدای پروژه بازگشت به رمان (چون ما همگی تجربیات جسته و گریخته شنیدن و خواندن داستان را در گذشتههای دور و نزدیک داشتهایم) اگر به سراغ رمانهای شاهکاری نظیر گفتگو در کاتدرالِ یوسا، اگر شبی از شبهای زمستان مسافریِ کالوینو، پاییز پدرسالارِ مارکز، خشم و هیاهوی ویلیام فاکنر و یا خدای ناکرده پوست انداختن فوئنتس برویم تکلیفمان مشخصاً با کرامالکاتبین خواهد بود! و احتمال تداوم کتابخوانی ما به صفر نزدیک میشود و امری که تداوم نداشته باشد نتیجه مطلوبی نخواهد داشت:
از تداوم خارها گُل میشود!
از تداوم سرکهها مُل میشود!
در میان ورزشها، پیادهروی و فوتبال و والیبال و پاورلیفتینگ و ووشو هیچ ارجحیتی از حیث ورزشی بر یکدیگر ندارند اما برای بدنی که ناآماده است برنامه و ترتیبی لازم است. در مثال تغذیه کودک، شیر و حریرهی بادام و سوپ جو و لازانیا و کشک بادمجان هر کدام از لحاظ غذایی مزایای خودش را دارد اما برای کودک ترتیبی لازم است و البته هیچکس نمیگوید غذاهای ترکیبی برتر از مثلاً شیر هستند و وقتی معده کودک توانست از پس هضم غذا برآید، کلاً شیر را کنار بگذاریم. بدن ما به همه مواد غذایی نیاز دارد و خوردن سه وعده در روز بیفاستروگانف یا کلهپاچه فقط نشاندهنده پرت بودن ما از موضوع تغذیه است.
با این مقدمه به سراغ گروهبندی تجربی خودم میروم. گروه A کتابهایی هستند که یک بار خواندن آن برای کسب لذت و دریافت و فهم محتوا کفایت میکند. معمولاً زمان در این داستانها خطی است. نوع روایت بهگونهایست که خواننده نیازی نخواهد داشت برای درک آن انرژی مضاعفی بگذارد. طرح داستان پیچیدگی چندانی ندارد و باصطلاح همه گزینهها روی میز است و ما میبینیم! گروه B کتابهایی هستند که ما در خوانش اول از کتاب لذت خواهیم برد و حتی شگفت زده نیز خواهیم شد اما اگر همت کنیم و آن را دوباره بخوانیم لذایذ و منافع آن برای ما بیشتر خواهد شد. گاه در خوانش دوم این آثار، دریچههای ظریفی برای ما گشوده میشود که در مرتبه اول از چشممان دور مانده است. در قیاس با گروه قبل میتوان گفت احتمالاً یکی دو گزینه زیر میز قرار میگیرد و دیدن آنها مستلزم صرف وقت و انرژی یا گذراندن مقدماتی است اما ندیدن آن هم مانع از لذت بردن از کتاب نمیشود. گروه C کتابهایی هستند که برای احاطه به داستان معمولاً به دوبار خواندن یا صرف انرژی مضاعف و داشتن تمرکز نیاز است. معمولاً زمان در این داستانها غیرخطی است و فرم و طرح داستان یا زبان روایت پیچیدگیهای خاص خودش را دارد و... شاید بتوان گفت اکثر گزینهها زیر میز است و ندیدن آنها موجب کلافگی خوانندهی تازهکار میشود.
باز هم تاکید میکنم گروهبندی فوق مبتنی بر تجربه من است و طبعاً ارتفاع میز میتواند چند سانتی بالا و پایین شود و کتابی را از گروهی به گروه مجاور هدایت کند اما اینجا هم همانند مثال ورزش و تغذیه نمیتوان گفت ارزش یک کتاب گروه A از فلان گروه کمتر است و بالعکس. شاهکاری که در گروه A قرار میگیرد همانقدر شاهکار است که نظیرش در گروه C... ما برای آشتی کردن با رمان لازم است مدتی با کتابهای گروه A و سپس گروه B همراه شویم و پس از آن هر از گاهی به گروه C سری بزنیم. بعدها که موتورمان گرم شد میتوانیم با توجه به حال و هوای درونی و شرایط محیطی خودمان از هر سه گروه گزینهها را انتخاب کنیم و از کتاب خواندن لذت ببریم. در ادامه مطلب لیست منتخبین این سالها را با گروهبندی آن آوردهام.
.........................
پ ن 1: این تعریف و گروهبندی به مرور برای خودم شفاف میشود و فکر کنم تا ده سال دیگر به جایی برسیم که گروهبندی کتابها مثل الان سخت نباشد و مو لای درزش نرود... فعلاً میرود!
پ ن 2: کتاب بعدی یک رمان از گروه C و از خطه آمریکای لاتین خواهد بود: پدرو پارامو اثر خوان رولفو... در حال خواندن سهباره آن هستم. پس از آن میخواهم چند کتاب A و B بخوانم تا موتورم باصطلاح روشن شود لذا برنامههای آتی بدین شرح است: چشم گربه از مارگریت اتوود، بلآمی از گیدوموپاسان، قدرت و جلال از گراهام گرین. مابین این موارد به ادبیات داستانی خودمان هم سر خواهم زد که در پست بعدی اطلاعرسانی خواهم کرد.
پ ن 3: هنوز میتوانیم انتخاب کنیم که کتاب بخوانیم!
کتابهای قابل توصیه که در سال 96 خوانده شد:
آونگ فوکو- اومبرتو اکو (5) C اینجا و اینجا و اینجا
ژاک قضاوقدری و اربابش- دنی دیدرو (4.6) B اینجا
مرگ ایوان ایلیچ- تولستوی (4.6) A اینجا
راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنها – داگلاس آدامز (4.3) A اینجا
پستچی همیشه دوبار زنگ میزند – جیمز کین (4.0) A اینجا
خزان خودکامه (پاییز پدرسالار)- مارکز (3.9) C اینجا
کافکا در ساحل – موراکامی (3.9) B اینجا
.........
مجموعه داستان:
یادداشتهای یک دیوانه – نیکلای گوگول (4.6) B اینجا
کتابخانه بابل – بورخس (4.1) C اینجا
نمایشنامه: مرد یخین میآید – یوجین اونیل (3.9) B اینجا و اینجا
ادبیات غیر داستانی: آس و پاس در پاریس و لندن – جورج اورول (4.0) اینجا
........................................................................................................
کتابهای قابل توصیه که در سال 95 خوانده شد:
آقای رئیسجمهور- میگل آنخل آستوریاس (4.7) B اینجا
مادام بوواری – گوستاو فلوبر (4.7) A اینجا
میدان ایتالیا – آنتونیو تابوکی (4.5) B اینجا
منظر پریدهرنگ تپهها – کازوئو ایشیگورو (4.4) B اینجا
سرباز خوب – فورد مادوکس فورد (4.1) C اینجا و اینجا
فرار کن خرگوش – جان آپدایک (3.9) B اینجا
تورگنیفخوانی – ویلیام ترور (3.9) B اینجا
راسته کنسروسازی – جان اشتینبک (3.8) B اینجا
.....................
نمایشنامه: در انتظار گودو – ساموئل بکت (4.2) B اینجا
رمان ایرانی: شب ممکن – محمدحسن شهسواری (4) B اینجا
مجموعه داستان کوتاه ایرانی: اژدهاکشان – یوسف علیخانی (4) A اینجا
ادبیات غیر داستانی:
روح پراگ – ایوان کلیما اینجا و اینجا و اینجا و اینجا
وازدگان خاک – آرتور کستلر اینجا
فضیلتهای ناچیز – ناتالیا گینزبورگ اینجا
متعهد – الیزابت گیلبرت اینجا
نئوگلستان – پدرام ابراهیمی اینجا
................................................................................................
کتابهای قابل توصیه که در سال 94 خوانده شد:
نام گل سرخ – اومبرتو اکو (5) B اینجا
امپراتوری خورشید – جی.جی.بالارد (5) B اینجا
قهرمانان و گورها – ارنستو ساباتو (5) C اینجا
صحرای تاتارها – دینو بوتزاتی (4.7) B اینجا
برادران کارامازوف – داستایوسکی (4.6) A اینجا
خانم دَلُوِی – ویرجینیا وولف (4.4) C اینجا
خانه ارواح – ایزابل آلنده (4.4) A اینجا
خاطرات یک گیشا – آرتور گلدن (4.1) A اینجا
خانواده پاسکوآل دوآرته – خوسه سلا (4.1) B اینجا
باغ سیمانی – یان مکایوان (4.1) B اینجا
زنگها برای که به صدا در میآید – همینگوی (3.9) A اینجا
خشم – فیلیپ راث (3.8) B اینجا
................................................................................................................
کتابهای قابل توصیه که در سال 93 خوانده شد:
جنگ آخرزمان ماریوبارگاس یوسا B اینجا
ینگه دنیا جان دوس پاسوس B اینجا و اینجا
گهواره گربه کورت وونه گات B اینجا
آدلف بنجامین کنستان A اینجا
سال های سگی بارگاس یوسا C اینجا و اینجا
مونالیزای منتشر شاهرخ گیوا B اینجا
سرگذشت تام جونز هنری فیلدینگ A اینجا
پشت فرمان با مامان لیز نورگوآ A اینجا
خانه خوبرویان خفته یاسوناری کاواباتا C اینجا
خاک بکر ایوان تورگنیف A اینجا
آنها به اسبها شلیک می کنند هوراس مک کوی A اینجا
آلیس یودیت هرمان C اینجا
...........................................................................................................
کتابهای قابل توصیه که در سال 92 خوانده شد:
اپرای شناور جان بارت BوC اینجا
جاز تونی موریسون C اینجا
وجدان زنو ایتالو اسووو B اینجا
سیمای زنی در میان جمع هاینریش بل B اینجا
ابر ابله ارلند لو A اینجا
خرده جنایت های زناشوهری امانوئل اشمیت A اینجا
زندگی در پیش رو رومن گاری A اینجا
یکی مثل همه فیلیپ راث B اینجا
اعتماد آریل دورفمان C اینجا
عطر پاتریک زوسکیند A اینجا
کتاب های ایرانی سال 92:
شازده احتجاب گلشیری C اینجا
ترس و لرز ساعدی A اینجا
آویشن قشنگ نیست حامد اسماعیلیون B اینجا
..............................................................................................
کتابهای قابل توصیه که در سال 91 خوانده شد:
گفتگو در کاتدرال یوسا اینجا و اینجا C
اگنس پیتر اشتام اینجا B
نوای اسرارآمیز امانوئل اشمیت اینجا A
تریسترام شندی لارنس استرن اینجا و اینجا و اینجا C
ژرمینال امیل زولا اینجاA
پوست انداختن کارلوس فوئنتس اینجا و اینجا و اینجا و اینجا C
گل هایی به یاد آلجرنون دنیل کیز اینجاB
میرا فرانک کریستوفر اینجا B
دوست بازیافته فرد اولمن اینجا A
قصری در پیرنه یوستین گوردر اینجا B
گاوخونی مدرس صادقی اینجا B
خاطرات روسپیان سودازده من اینجا B
کرگدن اوژن یونسکو اینجا B
آذر ماه آخر پاییز ابراهیم گلستان اینجا B
.................................................................................
کتابهای قابل توصیه که در سال 90 خوانده شد:
در انتظار بربرها جی ام کوتزی اینجا B
عقاید یک دلقک هاینریش بل اینجا و اینجا B
شوخی میلان کوندرا اینجا و اینجا B
مرگ در آند ماریو بارگاس یوسا اینجا B
ناتوردشت جی دی سالینجر اینجا B
اجاق سرد آنجلا فرانک مک کورت اینجا A
مرشد و مارگریتا میخائیل بولگاکوف اینجا و اینجا C
تراژدی آمریکایی تئودور درایزر اینجا A
آبروی از دست رفته کاترینا بلوم هاینریش بل اینجا B
تونل ارنستو ساباتو اینجا B
.......................................................................................................
کتابهای قابل توصیه که در سال 89 خوانده شد :
سفر به انتهای شب لویی فردینان سلین اینجا و اینجا و اینجا B
شوایک یاروسلاو هاشک اینجا A
هرگز رهایم مکن کازوئو ایشی گورو اینجا B
کوری ژوزه ساراماگو اینجا B
در غرب خبری نیست اریش ماریا رمارک اینجا B
مرگ قسطی فردینان سلین اینجا B
1984 جورج اورول اینجا و اینجا B
آوریل شکسته اسماعیل کاداره اینجا A
همنوایی شبانه ارکستر چوب ها رضا قاسمی اینجا و اینجا C
مثل آب برای شکلات لورا اسکوئیول اینجا A
همه چیز فرو می پاشد چی نوآ چی به اینجا A
زن در ریگ روان کوبو آبه اینجا B
ماه پنهان است جان اشتین بک اینجا A
خداحافظ گاری کوپر رومن گاری اینجا A
ماجرای عجیب سگی در شب مارک هادون اینجا B
ظلمت در نیمروز آرتور کستلر اینجا A
دنیای سوفی یوستین گوردر اینجا A
رگتایم ای ال دکتروف اینجا B
احتمالاً گم شده ام سارا سالار اینجا A
پایان ابدیت آیزاک آسیموف اینجا A
و البته کتابهایی مثل: مزرعه حیوانات A, بازرس هاند واقعی A, قمارباز A, دل سگ B, یازده دقیقه A, بیگانه B, گتسبی بزرگ A, لیدی ال A, کبوتر B, تیمبوکتو B, سلاخ خانه شماره پنج C, زندگی کوتاه استA, قصه های از نظر سیاسی بی ضرر Aو زنگبار یا دلیل آخر Bو...!
مشترکاتمان زیاد بود بیشتر هم شده. همه ی رمان های توصیه شده 96 را خوانده ام.
وقتی یادداشتت در باره ی پاییز پدر سالار یا همان خزان خودکامه را می خواندم توجهم به نمره ای که به آن داده ای جلب نشد و گرنه حتما تعجبم را از کمی آن اعلام می کردم.
اگر درست شمرده باشم در 3 سال اخیر به 4 اثر 5 داده ای که 2 تای آنها مربوط به اکو ست.این نشان می دهد ارتباط ویژهای با آثار او برقرار کرده ای.
درود بر مداد عزیز
و متوجه میشوم چقدر کتابهای خوبِ نخوانده پیشِ روی من هست...
من هر بار به وبلاگ شما میآیم با اثری آشنا میشوم که مفترقاتمان را افزایش میدهد
در مورد نمرهها قبول دارم که چند دهمی تلرانس دارد و بسته به شرایط درونی و بیرونی من میتواند جابجا بشود همیشه دنبال فرصتی هستم که کتابهایی که سالهای قبل خواندهام را نمره بدهم اما فرصت دست نمیدهد. دوست دارم تا جایی که میشود این نمرهها همگن باشد... کار سادهای نیست... تازه این در مورد نمرهایست که مطابق سلیقه من است نه آن چیزی که از نگاه دیگران میتواند باشد.
هنوز زود است که در مورد اکو و ارتباط ویژه خودم با این مغز برتر قضاوت کنم... در واقع من فقط همین دو اثر را (به همراه آن گفتگوی جذاب از کتاب رهایی نداریم) از ایشان خواندهام و از قضا این دو اثر جزء شاهکارهای ایشان تلقی میشود. البته حتماً ارتباط مناسبی برقرار کردهام که باقی آثار چاپ شده از ایشان را تهیه کردهام
سلام

بیشتر با aو bمشترکات دارم
البته فکرکنم من کلا ای وبی خوانده ام
یه سی مشترک باشمادارم اونهم مرشدومارگاریتا ست
والبته چندسال ازشما عقب تریم
میله برو مادنبالت میدوییم
شایدهم تومیدویی وما آرام آرام داریم میایم
سلام

مهم نیست که چه ورزشی میکنید مهم این است که ورزش بکنید
چه بسیار مردان و زنانی که با همین پیادهروی سلامتی خود را حفظ کردهاند... مهم این است که پیادهروی جزء برنامه روزانه ما قرار بگیرد و در این مثال نشانههای بسیاری است برای اولوالالباب
این ارتباط بین من و مخاطبین دوطرفه است گاهی مثل الان لازم است شما بدوید و من را که به حالت سینهخیز افتادهام را به دنبال خود بکشانید
مثل هر سال مرسی
سلام
امیدوارم به کار بیاید. ممنون
سلام




پس کافکا در کرانه، آیا جا افتاد یا مناسب این لیست نبود؟
سلام
کامنت شما را که دیدم دلم ریخت که نکند تعدادی از کتابها در تایپ مطلب جا افتاده باشد اما کنترل کردم و دیدم همه منتخبین در لیست آمده است
از جمله کافکا در ساحل یا کرانه یا لب دریا
هست دیگه
سلام الان تو حال مناسبی نیستم که لیست رو ببینم و بخونم و احتمال نود و نه و نیم درصد هم هیچ مشترکاتی اونجا نیست فقط اگه بتونم خودمو جمع و جور کنم یادداشتهای یک دیوانه رو که فقط چند صفحه ای ازش خوندم رو تموم کنم
قرار بود تعطیلات نوروز کلی کتاب بخونم ولی فقط تونستم یکی از کتابهای ترجمه شده سحر رو بخونم و وقتی میرفتم بیمارستان پیش مامانم وقتی بستری بود یه نگاهی به اون سالنامه رمان بندازم
چرا زندگی اونقدر ادمو غافلگیر میکنه که همه برنامه ریزی ها بهم میخوره؟ دلتنگ پدر مادرم هستم بدجور و البته دلتنگ کتاب خوندن
سلام
برایم اندکی و فقط اندکی قابل تصور است حال شما و امیدوارم که با صبوری این دوران را نیز بگذرانید.
کتاب خواندن در این شرایط گزینه خوبی است. چند کتاب A خوب شاید مرهم خوبی باشد.
سلام میله وقتتون بخیر
مرسی بابت وقتی که گذاشتید و این پست رو نوشتید
یک راهنمای خوبه برای انتخاب کتاب. فقط من نمی دونم چرا اینقدر مدل کتاب خواندنم و انتخاب کردنم شلنگ تخته ای ست! مثلا برادران کارامازوف را نوجوان بودم که خواندم، آن زمانی که آدم دنیا یا سیاه و سفید می بیند و در حد مرگ مورالیست است. یادم است می خواستم از شدت رسوایی بیهوش شوم آنجایی که می خواندم یک خانمی که اسمش یادم نیست همزمان معشوقه پدر و پسر بود.
یادش بخیر! بنظرم یک قرن پیش می آید. الان نمی دانم دیگر باید چه بشود ... که احساس رسوایی کنم. پناه بر خدا.
حالا از خاطره ها گذشته، یک سئوال، شما کلیدر رو خوندین و توصیه اش می کنید؟
سلام
یعنی مطمئنم که آنا یا ماریا نبود پس میماند کاتیا
همه ما تقریباً مدل کتاب خواندنمان مشابه هم است... یکی از علتهایش این است که ما مرجع یا مشاوران مناسبی نداشتیم؛ تلویزیون که اصلاً هیچ برنامهای در این زمینه نداشت و بعدها که داشت دیگر مرجع نبود! در مدرسه هم که هیییچ! زمان ما واقعاً مدرسهها کتابخانهای نداشتند... الان باز دو سه درصدی اوضاع بهتر است (تاکید میکنم دو سه درصد!)... شرایط اجتماعی هم در دوره نوجوانی ما شرایط خاصی بود... خلاصه اینکه کتابخوانی ما مثل زمین کشاورزی آمادهی کاشتی بود که باد اگر بذری با خود به همراه میآورد در آن میرویید!... یک باغچه را تصور کنید که همینجوری یک چیزایی در آن میرویید... خیلی تصادفی و شانسی اگر در اطرافیانمان کسی پیدا میشد که بتواند توصیههای درستی بکند.
اسمش به گمانم کاترینا بود
بله یادش به خیر... فکر کنم الان اگر علاوه بر پدر و پسر پای نوه هم به میان بیاید دیگر فایده ندارد و آن حس تکرار نمیشود
با عرض شرمندگی من کلیدر را نخواندهام.
ممنون ، اصلاح کردم.

موفق باشید
سلام
ممنون که وقت گذاشتید برای این دسته بندی کار مارو خیلی راحت کردید.
نمی دونم توانایی هضم رمان رتبه c رو دارم یا نه... از ابتدای سال در حال خواندن بارهستی و سونات کرویتسر هستم البته با کلی سوال... ولی با شما شروع می کنم چون مطمئنم از کتاب خوندن دلزده نمیشم و اگر هم به مشکل بخورم نظر شما رو در مورد کتاب بخونم ابهام ها حل میشه
سلام
باید موتور و دور موتور آن در شرایط مناسبی برای این کار باشد. در مورد کتابهای گروه C و البته همه گروهها یک توصیه به خودم و شما و دوستان میکنم: نباید خیلی عجله داشت! چند دور خواندن یک کتاب از چند کتاب را یک دور خواندن مفیدتر است. وقتی که حس کردیم دل و روده یک کتاب را درآوردهایم و به اکثر زوایای آن چراغی انداختهایم به سراغ کتاب بعدی برویم.
مثل دنده عوض کردن ماشین میماند
از همراهی شما و دیگر دوستان خرسندم
سلامی چو بوی خوش آشنایی/بدان مردم دیده ی روشنایی
چند سالیست که این پست دوست داشتنی گروه بندی شده و به نظرم این پست بهترین پست چند سال اخیر بود چرا که این قضیه a،b،c به بهترین شکل توضیح داده شد و فکر نمیکنم دیگر سوالی در این رابطه باقی بماند.
این لیست دوست داشتنی طبیعتا یک راهنمای خوب برای همه است اما برای اشخاصی مثل من که این وبلاگ را دنبال می کنند یک نوع خاطره بازی هم هست.
وقتی نام های کتابها رو توی این لیست نگاه میکنم یاد کتابها و بیشتنر از اون مطلبهاش و زمانی که اونا رو خوندم میفتم و با سر زدن به مطلب لذتشو میبرم.
از این بابت خواستم بگم دم شما گرم.
حالا درباره خود کتابهای موجود در لیست بر می گردم.
سلام
فیالواقع اگر این توضیحات نسبت به پارسال تکمیلتر نشده باشد به معنی آن است که درجا زدهایم... امیدوارم سالهای بعد با راهنماییها و همفکریها و به اشتراکگذاری تجربیات و نظرات دوستان بهتر و دقیقتر بشود.
همچنین امیدوارم که به کار مخاطبین هم بیاید.
ممنون از لطف شما
فقط خواستم بگم
سپاس از زحماتتون
سلام
ممنون دوست گرامی
امیدوارم یادداشتهای یک دیوانه هم بخوبی ابلوموف و کارامازوفها باشه جوری که سرحالم کنه بعدش میخوام دوباره رگتایم رو بخونم وبعدش صبحانه قهرمانان
و لافکادیو عمو شلبی
خداکنه سر حال بیام
البته این روزا یه چیز دیگه هم به علاقمندی هام اضافه شده اونم گشتن تو پینترست و پیدا کردن کلی ایده هنری و ساختن سبک جدیدی از کاردستی
یه چیزی برام عجیبه وقتی بابای خدا بیامرزم فوت کرد خلاقیتم صد برابر قبل شد و الان که مامانم هم رفته انگار تمرکزم رو کار هنری بیشتر شده چون میخوام سرمو گرم کنم و قسمت جالبش اینه که تو اوضاع سگی زندگیم یه سبک جدید کاری پیدا کردم
امیدوارم اینگونه باشد (یادداشتهای یک دیوانه را میگویم).
هیچوقت این همه املاک و سرباز و چه و چه زیر دستم نبود
توی یک بخش از این سرزمین مجازی برای خودم امپراتوری برپا کرده بودم
خیلی جالب است و به نظر درست میآید که راههای جذاب و خلاقانهای جلوی پای آدم باز میشود.
البته خیلی بیربط است اما من هم مدتی بعد از فوت پدرم به طور کاملاً تصادفی شروع به بازی تراوین کردم! سرور 3 تراوین بود و حدود یک سال مشغول این بازی بودم و دوران پر فراز و نشیب و حتی میتوان گفت پرشکوهی را تجربه کردم
عه! بله هست.


معذرت می خوام.... هم به خودم شوک وارد شد هم به شما
خوشحالم که با بازدید مجدد از شوک بیرون آمدید
داشتن امپراتوری هم عالمی داره میدونید وقتی پاسختون رو میخوندم چی تو ذهنم اومد یکی از اون تصاویر تخت جمشید شما با عصایی که سرش گل نیلوفر با اون سبک ریش و لباس به امپراتوری تراوین ۳ خودتون حکومت میکردین راستی چجور حاکمی بودین ؟
والللا بازی بود دیگه!!!


حاکمی بودم که در اواخر بازی روزی 8 ساعت برای مملکتم وقت میگذاشتم! تازه دوست عزیز و نادیدهای داشتم که دانشجوی فوق مکانیک بود و او هم همینقدر وقت میگذاشت! و علاوه بر ما دو نفر گاهی از خدمات دو نفر دیگر هم بهره میبردیم تا بتوانیم 24 ساعته به فکر توسعه و پیشرفت سرزمینمان باشیم. در این راستا باید مدام به فکر ارتقای منابع در هفده هجده روستای خودمان میبودیم و از طرف دیگر باید بهطور مداوم از اطراف و اکناف منابع "تهیه میکردیم" که گاهی این تهیه کردنها با خشونت همراه بود
سلام
الهی شکر که مشترکاتمون زیاده. خیلی هاشون و خوندم. چند تایی هم کم و کسری دارم. دروغ نگفته باشم. چندتایی شم نخوندم. ولی از این لیست خونده هام خیلی زیادند. : )
و به نظرم امتیازاتی که دادید کاملا درست و عادلانه هستند.
سلام
امیدوارم فرصت بشود به کتابهایی که قبلاً خواندهام و در موردشان نوشتهام اما نمره ندادهام، نمره بدهم و نمرات را در سیستم جدید همگن کنم و... آن زمان نمرات با توجه به "سلیقه" من عادلانهتر خواهد بود.
واقعا برای تورگنیف خوانی 3.9؟


در انتظار بربرها جی ام کوتزی
آویشن قشنگ نیست حامد اسماعیلیون
سلام
نمرهاش به نظرتان زیاد است یا کم!؟
در گودریدز یا آمازون و یا هر سایت دیگری از این دست برای هر کتاب شاهکار یا درپیتی همیشه نفراتی هستند که نمره 5 یا 2 دادهاند. حتماً خواهید دید کسانی مثلاً به "سفر به انتهای شب" سلین 2 دادهاند و برای آن دلیل هم ذکر کردهاند... برای خیلی از شاهکارهای ادبیات داستانی به همچنین... در پیت ترین داستانها (با توجه به سلیقه خودتان) را هم اگر در این سایتها دنبال کنید و نمرات و نظرات را ببینید حتماً خواهید دید فرد یا افرادی ضمن دادن نمره 5 تعاریف شداد و غلاظی هم برای آن ذکر کردهاند. طبیعی است خلاصه!
عرض کردم. خیلی بیشتر از ده سال نیاز داری که عمر بخواهی. که دهسالش تصویب بشه.

ولی واقعن ورزش سخته.
سلام قربان
اگر الان را درنیابم آن ده سال و بیست سال اضافه را هم در نخواهم یافت

بله دیدم
موافقم. ورزش از کتاب خواندن سختتر است
سلام مجدد

منتظر بودم که یه فرصت مناسب پیش بیاد تا بیام اینجا یکم درباره کتابهای اینجا و لیست پرچونگی کنم که اون فرصت تاحدودی پیش اومد.پس شروع می کنم.
دیدم دوستان از اشتراکاتشون با شما در کتابهای خوانده شده گفتن و اکثرشون به درصدای بالایی رسیدن اما من با یه نگاه به این لیست دیدم نخیر از این خبرا نیست.اشتراکات حداقل دردو سال اخیر صفر بوده و هنوز در لیست 89 شما در حال گردش هستم و البته فکر کنم اگر شما لیست های پیش از 89 هم می داشتید احتمالا اشتراکاتمان بیشتر هم می شد
کتابهای نخوانده در کتابفروشی ها با کتابهای نخوانده اینجا خیلی فرق دارد و نخوانده های اینجا دردش بیشتر است چرا که مزه اش را چشیدم اما هنوز نخوردمشان.
و این حجم کتاب خوانده نشده جدای ضربه عاطفی که بهم می زنه برام خیلی مفیده چون بهم درصد نادانی ام رو ثابت میکه و فکر میکنم سقراط هم الان از این اثبات شما به یک انسان دیگر رو حش شاد شده.(حالا چه به روح اعتقاد داشته باشه و چه نداشته باشه.)
راستی معجزه این لیست مطالب و کتابهایی است که شما خوندی و درباره اش نوشتی و من حتی تا پیش از این یک بار هم ندیدمشون و حالا می بینم .
مثل
آلیس و یا ینگه دنیا و...
نکته دیگر اینکه چقدر به نظرم انتخاب این کتابها از بین بقیه و قرار دادن در چنین لیستی باید سخت باشه.فکر نمی کنم من توانش رو داشته باشم که روزی در وبلاگ همچین کار بزرگی رو انجام بدم.
سلام
البته قصد من بیشتر گروهبندی و گیر و گورهای آن بود وگرنه اشتراکات و افتراقات امر با اهمیتی نیست. خیلی وقتها شده است که فردی از کتابی تعریف میکند و خواند آن را توصیه میکند و دیگری آن را خوانده است و اصلاً نپسندیده است و حتی آن را مهمل هم خطاب کرده است! برای پیش نیامدن چنین اتفاقی به فکر گروهبندی افتادم... شما که یادتان هست ... آن اوایل میگفتم نگاه کنید به کتابهای هر گروه ، اگر در میان آنها کتابی دیدید که مورد پسند شما بوده است از همان گروه انتخاب کنید.
امسال کمی موضوع را باز کردم به اصطلاح خودم
ینگهدنیا ... یادش به خیر
انشاالله که فرصتش را داشته باشید.
یک تشکرهم ازبابت گزیده های خوبی که درتلگرام می گذارید. من که واقعا دوستشان دارم و لذت می برم.
ممنون
و انشاالله که تلگرام حالا حالا ها سلامت و برقرار باشد. : )
امیدوارم
ممنون
چه جالب، من تازه فهمیدم این ای و بی و سی های هرساله به چه معناست!
اما زیاد مثل بقیه دوستان خوانده ها و نخوانده هایم را مقایسه نکردم، چون ته صف می ماندم!!
سلام
این که کجای صف هستیم تصور درستی نیست... صفی در کار نیست... ماهی را هر وقت از آب بگیریم تازه است منتها به شرطی که برای ماهیگیری اقدام کنیم
پس اقدام کنیم
سلام
یه مقاله درباره ی امبرتو اکو دیدم، گفتم شاید ندیده باشید و خوندنش براتون جالب باشه
http://tarjomaan.com/neveshtar/7866
خیلی ممنون که لیست رو آپدیت کردید.برای منکه همیشه خیلی مفید واقع شده.
فقط آیا این گروه بندی ها واقعا لازمه؟ به شخصه ترجیح میدم قبل از خوندن کتاب به اینکه این کتاب سخت خوانه یا راحت خوان خیلی فکر نکنم.شاید باعث میشه یه ترسی از کتاب های سخت خوان پیدا کنم و خوندشون رو به تعویق بندازم!
سلام
در مورد گروهبندی طبعاً ممکن است به کار برخی بیاید و به کار خیلیها نیاید. به همین خاطر این متن را در توضیح گروهبندی نوشتم.
من گاهی ترجیح میدهم یک داستان راحت دست بگیرم و گاهی ترجیح میدهم وارد یک چالش بزرگ بشوم و البته گاهی هم دوست دارم چشماهیم را ببندم و بپرم داخل استخر! این حالتهای درونی متفاوت موجب میشود که از گروهبندی بدم نیاید.
چقدر خوب چقدر خوب

من تازه شروع کردم به خواندن کتاب، همیشه وقتی دنبال کتاب بودم انقدر تو این دنیای بزرگ گم میشدم که بیشتر رو به پشیمونی میرفتم.
به پیشنهاد دوستان یا کتاب فروش کتابایی خوندم که در گروه c شما جای میگرفت، یجورایی نظرم در مورد کتاب خوندن عوض میشد و خیلی طول میکشید که دوباره به فکر خوندن کتابی باشم.
خب حالا یه لیستی هست با یه نقد کننده خوب خوشحالم که میتونم ازش کمک بگیرم. سپاس
و خودم رو به چالش بکشم برای تغییر افکاری که دوسشون ندارم
سلام دوست من

این تجربهای که شما گفتید تجربه ایست که برای بسیاری از آدمها پیش میآید و یکی از دلایل بریدن از کتابخوانی است. همه ما فطرتاً داستان را دوست داریم... بچه ها را ببینید... پس چرا اکثریت قابل توجه این کودکان در دوره نوجوانی و جوانی از داستان جدا میشوند؟ یکی از دلایل آن همین تجربههای بد و ناکام از کتابخوانی است.
یکبار در یک کتابفروشی معروف داشتم کتابها را نگاه میکردم... یک متر آن طرفتر از من، یکی از پرسنل کتابفروشی داشت به مادر و دختری مشاوره میداد... مادر از سینوهه به عنوان کتابی که به تازگی خوانده بود و دوست داشت اسم برد... نمیدانم چه شد کتاب سهگانه نیویورک اثر پل استر نظرش را جلب کرده بود و از کتابفروش در مورد آن سوال کرد و ایشان هم خیلی ریلکس گفت انتخاب خوبیه!!! برای ایشان بدترین انتخاب ممکن همین کتاب بود
...
نظر لطف شماست
موفق باشید
با وبلاگ شما توسط کتاب زنگبار یا دلیل آخر آشنا شدم و همون موقع بود که فهمیدم شما کتابای خوبی رو برای خوندن انتخاب میکنید.
دلم میخواست بدونم پس رگتایم دکتروف چی؟یا نبرد فوئنتس؟هیاهوی زمان بارنز؟یا حتی نامه ی سان میکله ی آکسل مونته؟تا حالا سراغشون رفتید؟
سلام دوست من
فقط گاهی

من هم گاهی اشتباه میکنم
رگتایم دکتروف در لیست سال 89 هست ولی سراغ باقی نرفتهام... در واقع آنقدر کتاب عالی هست که من هنوز نخواندهام که خودش میتواند یک لیست 1001 کتابی بشود!
به طور کلی اگر خواستید در کتابهای معرفی شده در وبلاگ جستجویی کنید میتوانید از آیکون جستجوی گوگلی که در انتهای هر صفحه (پایین پایین وسط) موجود است نام آن کتاب را جستجو کنید.
سلام
مرسی که انقدر کتابای خوب به ما معرفی میکنی میله جان ، هفته پیش نمایشگاه کتاب مشهد رفتم و متاسفانه کتاب بدرد بخور بسیار کم بود و یا اینکه ترجمه های خوبی نداشت و اینکه احساس کردم یه سری از کتابها که مد! شده تو همه انتشاراتی ها بود.
خواستم واقعا تشکر کنم ، هم وبلاگ و هم کانال رو به هر دوست کتابخونی که دارم معرفی میکنم که با آگاهی کتاب بخونن و مهمتر از همه کتاب خوب بخونن.
سلام بر دوست مشهدی

یاد خاطرات دوران خدمت در مشهد افتادم
ممنون از لطف شما
حتماً پیگیر کتابخانههای اطرافتان بشوید. مشهد هم کتابخانههای خوبی دارد.
جسارت نباشه ولی من گرگان هستم
واسه نمایشگاه رفته بودم مشهد
ماشالله به همت شما ...
گرگان رو هم کنترل کردم الان... آنجا هم کتابخانههای خوبی دارد. پنج شش کتاب خاص را جستجو کردم و دیدم در کتابخانههای گرگان موجود است