میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

سالگرد وبلاگ

یک سال گذشت! اصلاً هم مثل برق وباد نگذشت! کندتر از حد معمول هم نگذشت... کاری به نسبیت زمان و موهای قشنگ انیشتین ندارم, گذر زمان مثل همیشه بود. امممما ! شرایط به گونه ای بود که آدم حس می کرد دارد یک سیگار با کیفیت می کشد و آنقدر حال می کند که مدام میاد جلوی دوربین و خواهش می کند فقط وقتش را زیادتر کنید.

بد آموزی داشت؟! حق با شماست ... به جای سیگار می تونید اووم می تونید اووم ... چه انتظارهایی دارید از یک میله دهه پنجاهی... به جاش یک کتاب بگذاریم و قضیه فقر تفریحات سالم را درز بگیریم.

در این یک سال کتاب های زیادی خواندم (77 تا که آمارش هم نه در بانک مرکزی که همین بغل... کجا برادر؟ این بغل نه! اون بغل رو می گم). زیاد خواندم , که اگر نبود این وبلاگ و خوانندگان پیگیر و با مرامش , نمی خواندم. این را بدون تعارف می گم, مطمئنم که 10 درصد آن را هم نمی خواندم. تازه کیفیت خواندن هم مطرح است , نه این که الان فکر کنم که دارم با کیفیت می خونم و خدا شدم , نه این قدرها هم کم جنبه نیستم , ولی حس می کنم که یک اپسیلون بهتر شدم... حداقلش اینه که به سبب نوشتن مطلب مجبور بودم که در حد توانم با دقت بیشتر بخوانم...

گفتم به واسطه وبلاگ و خوانندگانش... وبلاگ بدون خواننده هم چندان انگیزه ای ایجاد نمی کند, پس چه باقی می ماند؟ بله! شما دوست عزیز , دقیقاً شما و حتی شما....

در این مدت 75 عدد از کتاب های کتابخانه خودم خوانده شد و بدین ترتیب شرمنده کتابخانه ام نشدم! کتابی که در کتابخانه قرار بگیرد و خوانده نشود و قرار هم نباشد که خوانده شود, تقریباً مثل آن است که رفته باشد زیر پرس پست قبل و خمیر شده باشد... این گونه است که همه ما به نوعی همکار هانتا هستیم و ...

 ***

قرار بود برای جشن سالگرد! (کدوم جشن؟! آه ترک عادت... یاد نوار شهر قصه به خیر!) یک داستان کوتاه را بخوانم و لینکش را اینجا بگذارم تا از باب همون قضیه قصاب و شعرخوانی که در پست قبل گفتم به صورت زورچپان صدایمان را وارد دنیای مجازی بکنیم. حقیقتش یک داستان کوتاه از هاینریش بل بود به اسم "اقدام خواهد شد" که خوانده بودم برای این قضیه ولی به دلیل پاره ای مشکلات فنی نرسید! که در اولین فرصت می رسانم.

عجالتاً همان دو تا شیرینکاری مربوط به عید نوروز را که اینجا مجدد می گذارم را گوش کنید تا همکاران در واحد فنی مشکل را رفع کنند. 

* پ ن 1: هنوز مشغول آناکارنینا هستم و به خط یک سوم رسیدم. پ ن 2: مطلب بعدی مربوط به کتاب "کفش های شیطان را نپوش" احمد غلامی خواهد بود. پ ن 3: در پست بعدی انتخابات کتاب های بعدی را خواهیم داشت, گفتم که شناسنامه هاتون رو دم دست نگه دارید.

معرفی کتاب (معرفی رمان)

می خواستم وقتی بیلان یک ساله کتاب خوانی خودمو در سالگرد وبلاگ بنویسم یک طبقه بندی و رتبه بندی انجام بدهم . اما دیدم ایام نمایشگاه است و شاید بهتر باشد الان این کار را بکنم بلکه دوستان به عنوان یک گزینه روی برخی از آنها فکر کنند.

پس لیستی که در ادامه خواهم نوشت از بین رمان هایی است که سال پیش خوانده ام و مطلبی که در موردش نوشته ام را لینک می کنم که دسترسی و تصمیم گیری راحت تر انجام بشود:

سفر به انتهای شب                      لویی فردینان سلین

هرگز رهایم مکن                        کازوئو ایشی گورو

شوایک                                     یاروسلاو هاشک

کوری                                     ژوزه ساراماگو

خداحافظ گاری کوپر                   رومن گاری

همنوایی شبانه ارکستر چوبها        رضا قاسمی

محاکمه                                    فرانتس کافکا

مرگ قسطی                             لویی فردینان سلین

ظلمت در نیمروز                       آرتور کستلر

آوریل شکسته                            اسماعیل کاداره

رگتایم                                     ای ال دکتروف

19   84                                  جورج اورول

مزرعه حیوانات                       جورج اورول

مرشد و مارگریتا                      میخاییل بولگاکف

دل سگ                                 میخاییل بولگاکف

زن در ریگ روان                    کوبو آبه

ماجرای عجیب سگی در شب       مارک هادون

شازده کوچولو                         اگزوپری

ماه پنهان است                         اشتین بک

احتمالاً گم شده ام                      سارا سالار

زنگبار یا دلیل آخر                   آلفرد آندرش

در غرب خبری نیست               اریش ماریا رمارک

آبروی از دست رفته کاترینا بلوم  هاینریش بل

دنیای سوفی                            یوستین گوردر

سلاخ خانه شماره 5                  کورت ونه گات

همه چیز فرو می پاشد               چی نوآ چی به

تیمبوکتو                                 پل استر

مثل آب برای شکلات                 لورا اسکوئیول

قمارباز                                 داستایوسکی

پایان ابدیت                             آیزاک آسیموف

طبل حلبی                              گونتر گراس

زندگی کوتاه است                    یوستین گوردر  

نمایشگاه کتاب نزدیک است.

ایام نمایشگاه کتاب نزدیک است و فرصتی است که لحظاتی احساس کنیم سرانه مطالعه در ایران بسیار زیاد است! لحظاتی که از هجوم فرهنگ دوستانه ملت به سوی سالن ها و غرفه ها اشک شوق بر چشمانمان حلقه می زند! فرصتی است که بر خود ببالیم از جایگاه رفیع کتاب در زندگی خودمان! از آن طرف هم فرصتی استثنایی است که از کثرت چاپ های گوناگون دیوان حافظ و مفاتیح و کتب خاص دیگر حیران شویم و همچنین یک غرفه در میان یا دو تا در میان با کتابی متفاوت در مورد آخرین متدهای طالع بینی روبرو شویم: ماداگاسکاری , بورکینافاسویی و ... اون جزیرهه که رییس جمهور رفت چی بود اسمش؟ از اونجا طالع بینی در نیومده تاحالا! عجیبه!

خلاصه خواستم بگم که این ایام فراموش نشود.

برای این که مرتکب خرید دوباره یک کتاب نشوم لیستی از کتابهای موجودم برداشته ام!

دوستان هم اگر پیشنهاد ویژه ای برای خرید کتابی خاص دارند حتماً دریغ ننمایند چون با توجه به کمبود جا و کثرت کتاب های خوانده نشده این آخرین خرید کتاب در سال جاری خواهد بود! جدی می گم!

*

کتاب های موجود در کتابخانه ام که هنوز نخوانده ام:

الف) ایرانی

1- من گنجشک نیستم   مصطفی مستور

2- سه کتاب      زویا پیرزاد

3- بازگشت به درخونگاه   اسماعیل فصیح

4- درخت انجیر معابد  احمد محمود

5- خانه ادریسیها    غزاله علیزاده

6- استخوان خوک و دستهای جذامی  مصطفی مستور

7- من او    رضا امیرخانی

.

ب) خارجی

1- سال مرگ ریکاردو ریش   ساراماگو

2- بلم سنگی  ساراماگو

3- شهود     فلانری اوکانر

4- نایب کنسول  دوراس

5- بیلی بات گیت   دکتروف

6- دعوت به مراسم گردن زنی  ناباکوف

7-  ماری  ناباکوف

8- امپراطوری خورشید  بالارد

9- دلتگی های نقاش خیابان 48   سلینجر

10- ناتوردشت    سلینجر

11- فرانی و زویی  سلینجر

12- یوزپلنگ  لامپه دوزا

13- روانکاو  ماشادو دآسیس

14- عطر  پاتریک زوسکیند

15- سه گانه نیویورک  پل استر

16- همراه آفتاب  کورلند

17- توطئه میکروبی در نیویورک  رابین کوک

18- زمستان سخت   اسماعیل کاداره

19- چه کسی دورونتین را باز آورد  کاداره

20-  رهایی   کنراد

21- لرد جیم   کنراد

22- عروس فریبکار  اتوود

23- قلب شکارچی تنها   مک کالرز

24- ملاقات با مرینال  دیوا کارونی

25- مسیح هرگز به اینجا نرسید  کارلو لوی

26- مالون می میرد  بکت

27- موش و گربه  گونترگراس

28- چشم های بازمانده در گور  آستوریاس

29- نان آن سالها  هاینریش بل

30- آبروی ازدست رفته کاترینا بلوم  بل

31- پرنده خارزار  کالین مکالو

32- منطقه مصیبت زده شهر  بالارد

33- مرگ در آند  یوسا

34- زندگی واقعی آلخاندرو مایتا  یوسا

35- آیا آدم مصنوعی ها خواب گوسفند برقی را می بینند  کی دیک

36- وچدان زنو  اسووو

37- پدرو پارامو  خوان رولفو

38- میکله عزیز  گینزبورگ

39- خانم هریس به نیویورگ می رود  گالیکو

40- توفان در مرداب  شیاشا

41- زنگها برای که به صدا در می آید  همینگوی

42- وداع با اسلحه   همینگوی

43- تسلی ناپذیر  ایشی گورو

44- موج ها  وولف

45- به سوی فانوس دریایی  وولف

46- قهرمانان و گورها  ساباتو

47- تونل   ساباتو

48- خرمن سرخ  داشیل همت

49- تنهایی پرهیاهو  هرابال

50- جانورها  کارول اوتس

51- فضیلت های ناچیز    گینزبورگ

52- اگنس  پیتر اشتام

53- پوست انداختن  فوئنتس

54- مرگ آرتیمو کروز  فوئنتس

55- رنج های ورتر جوان  گوته

56- رهنمودهایی برای نزول دوزخ  لسینگ

57- گارد سفید  بولگاکف

58- وازدگان خاک  کستلر

59- مادر  پرل باک

60- آنا کارنینا  تولستوی

61- پرونده پلیکان جان گریشام

62- خدای چیزهای کوچک  آرونداتی روی

63- دختر پرتقالی  گوردر

64- استخوان های دوست داشتنی  زیبولد

65- تراژدی آمریکایی  درایزر

66- امید  آندره مالرو

67- یک مشت تمشک   سیلونه

68- آب بابا ارباب  گاوینو لدا

69- برمی گردیم و گل نسرین می چینیم  لافایت

70- بل آمی  گی دومو پاسان

71- بهشت  تونی موریسون

72- جاز  تونی موریسون

73- زندگی در پیش رو  رومن گاری

74- ژرمینال  زولا

75- ینگه دنیا  دوس پاسوس

76- در انتظار بربرها  کوتسیا

77- نادیا  آندره برتون

78- کولومبوره   بوتزاتی

79- انتخابات الویرا  نایپل

80- غریبه ها در قطار  های اسمیت

81- تس   توماس هاردی

82- شکست در کوئینتا   استانیسلاو لم

83- مون بزرگ  آلن فورنیه

84- بندرهای شرقی  امین مالوف

85- دیگر آرامشی نیست  چی نوآ چی به

86- عروسک فرنگی  آلبادسس پدس

.

کتابهای موجود در کتابخانه ام که قبل از وبلاگ نویسی خوانده ام و شاید دوباره بخوانم و بنویسم:

1- مامور معتمد     گراهام گرین

2- همسایه ها        احمد محمود

3- مضحکه ضحاک  میثاق امیرفجر

4- خاطرات پس از مرگ براس کوباس  ماشادو دآسیس

5- کفش های شیطان را نپوش   احمد غلامی

6- زمین سوخته  احمد محمود

7- قصه کودتا   اپستین

8- در تنگ    آندره ژید

9- بی خبری   میلان کوندرا

10- دوبلینی ها  جیمز جویس

11- آوای وحش  جک لندن

12- دشمنان جامعه سالم  ابراهیم نبوی

13- عقاید یک دلقک  هاینریش بل

14- زندگی و زمانه مایکل ک   جی ام کوتسیا

15- شوخی  میلان کوندرا

16- بینوایان  ویکتور هوگو

17- یک درخت یک صخره یک ابر  مجموعه قطور داستان کوتاه

*

پ ن 1: کماکان مشغول خواندن خوشه های خشم هستم. صفحه 140 هستم و سرعتم پایین!

پ ن 2: مطلب بعدی در مورد مجموعه داستان کوتاه "آن گوشه دنج سمت چپ" مهدی ربی است.

پ ن 3: کتاب نازک! بعدی که می خوانم آبروی از دست رفته کاترینا بلوم اثر هاینریش بل خواهد بود. منتظر دوستان همراه هستم.

سال جدید و از هر دری سخنی برای شروع

1- تقریباً بیست روزی در مورد کارم و شرایط کاری فکر کردم. جراحی غده سرطانی (منظور مشکلات کاری است ها!) که قبلاً صحبتش را کرده بودم , نتیجه نداد و بهبود چندانی حاصل نشد. حالا به این نتیجه رسیدم که عضو مورد نظر را قطع کنم! امروز استارت این کار را زدم....جهادی است در نوع خودش و کاملاً انرژی بر ... هم اکنون در انتظار انرژی های مثبت سبز شما هستیم.

2- واژه جهاد برای توصیف عملکرد و کارکرد برخی مدیران سازمانهای دولتی و نیمه دولتی و شبه دولتی , واژه بسیار مناسب و به جایی است. بله! چرا که نه! وقتی نوع نگاه آقایان به بودجه ها و منابع مالی و... همانند نگاه به غنایم برجامانده پس از پیروزی در جنگ و جهاد است واقعاً چرا که نه! باید به عرض برسانم که قبل از صدور فتوای جهاد و زدن سوت آن , غنایم مذکور از هضم رابعه برخی گذشته بود, اما خوب, ماهی را هر وقت از آب بگیری می گه سلام من خرگوشم!

3- مرشد و مارگریتا البته کتاب ساده ای نیست , حالا حساب بکنید بیست روزی هم از خواندنش گذشته باشه و میله هم فکرش جای دیگری مشغول بوده , ببین چه می شود. امیدوارم در کش و قوس جهاد , شهید نشود.

4- دوستان همه نسبت به این میله کهنسال در حال اعوجاج , لطف داشتند و در عوض من اصلاً فرصت نکردم به دوستان در سال جدید سر بزنم که هیچ , جواب کامنت ها را هم تا الان نداده بودم... ببخشید خلاصه اگر دیر شد.

5- امیدوارم نتیجه جهاد ما هر چه باشد , فراغت فکری و فرصت های مناسبی برای ادامه راه در وبلاگستان فراهم شود تا در کنار دوستان چند قدمی به پیش برویم.

                                                                                          زیاده عرضی نیست

                                                                                            میله بدون پرچم

روضه شب عید!

ایام همانطور که می دانید معروف به ایام شب عید است و متبرک است به مراسم خانه تکانی! و روایت است که در هر زمانی و هرمکانی و هر مراسمی مستحب است گفتن و شنیدن ذکر مصائب اهل بیت!

اهل بیت داند چه گویم بیش و کم    از شلوغی, از فجاعت, نیش و غم

از آنجایی که ما اهل بیت هیچ لذتی را بدون کشیدن محنت و هیچ فراغتی را بدون کراهت برای خودمان متصور نیستیم, قبل از رسیدن عید چنان معامله ای با خود می کنیم که شمر لعین هم با آن اهل بیت نکرد! و چنان خود و همدیگر را له می کنیم که با رسیدن لحظات سال تحویل, گویی از زیر سم اسبان گذشته ایم (یا باب النجاه) و صدای ناله برخی از ما تا انتهای تعطیلات و رسیدن دوباره کاروان اسراء به دربار یزید ملعون بلند است! (واقعاً محیط های کاریمان چه قدر به دربار شباهت دارد!) و بعضاً یاد ایام خوش گذشته به ذهنمان خطور می کند!:

اهل بیت بودم و فردوس برین جایم بود    اهل بیت گشتم و در کنج خراب آبادم

بدیهیست که بیت نیم بیت اول با بیت نیم بیت دوم توفیری دارد به قاعده این هوا (دست های باز شده میله را تصور کنید) اما چه می شود کرد به قول حافظ:

سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد         ما باو محتاج بودیم او بما مشتاق بود

حسن مهرویان مجلس گرچه دل می برد و دین  بحث ما در لطف طبع و خوبی اخلاق بود

این هم از این باب که فکر نکنید شجاعتمان کورمان کرده است و مزایای بیوت را نسبت به هم تشخیص نمی دهیم!! به هر حال از نتایج رفتن به این بیت جدید که مرتبط با امر شریف خانه تکانی است آن که دچار بینشی می شویم که با حالتی که در بیت سابق داشتیم متفاوت است. در یک کلام آن حالت سابق "نبینش" بود و اینجا بینش , به قولی:

دل هر ذره را که بشکافی    آشغالیش در میان بینی

عمراً در بیت سابق به وجود آشغال پی می بردیم اهمیت آن که بماند! و این البته به پیشرفت فناوری های شکافت هسته و ذره و خبرهای خوش آن هیچ ارتباطی ندارد.

طولانی نمی کنم بگذریم! من توصیه نمی کنم که بینش را بی خیال شوید و همان رویه نبینش را پیش بگیرید اما زیاد هم سخت نگیرید چون ذرات بیت تمامی ندارد و سخت می گیرد جهان بر مردمان سخت گیر.  

بیاییم شادی هایمان را کمی به شکل شادی در آوریم. همین 

***

پ ن 1: پیشاپیش فرارسیدن "نوروز" را تبریک می گویم و امیدوارم نشانی از طفل گمشده "شادی" یافت شود.

پ ن 2: مرشد و مارگریتا را امروز تمام کردم و بعد این تفاصیل که گفتم نمی دانم قبل از تحویل سال می رسم که مطلبش را بنویسم یا خیر! اما مطابق آرای قبلی "عشق در زمان وبا"ی مارکز را شروع می کنم. ای همراهان من کجایید؟؟

پ ن 3: کتاب های بعدی که در تعطیلات اگر وقت شد می خوانیم! را از بین کتاب های زیر انتخاب کنید (با توجه به شرایط گزینه ها از میان کتابهای قطورم انتخاب شده است) به 2 گزینه رای دهید لطفاً:

1- آناکارنینا  تولستوی (اجتماعی , با تحلیل روانشناسانه قشرهای مختلف انسانی)

2- چشمهای بازمانده در گور  آستوریاس ( مبارزه علیه استثمار و استعمار داخلی خارجی)

3- تسلی ناپذیر  ایشی گورو (داستان ذهنگرا- شکاف بین تصویر ذهنی فرد و انتظارات جامعه)

4- درخت انجیر معابد  احمد محمود (عصیان – خرافه)

5- بل آمی   گی دو مو پاسان (جامعه فاسد و عاری از اخلاق)

6- امید  آندره مالرو  (پیروزی انسانیت – جنگهای داخلی اسپانیا)

7- پرنده خارزار  کالین مکالو  (انسان و سرنوشت – عصیان – قوانین خشک)

8- خوشه های خشم  اشتاین بک (اجتماعی – جلوه های فقر در یک کشور ثروتمند)

9- زمستان سخت  اسماعیل کاداره  (سیاسی – رویدادهای زمان جدایی آلبانی از شوروی)

10- پوست انداختن  کارلوس فوئنتس (سیال ذهن – اجتماعی )