میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

آخرین انار دنیا – بختیار علی

مقدمه اول: گاهی پیش می‌آید از این‌ موضوع حیرت می‌کنم که یک کتاب چطور با حال و روز و مسائلی که ذهنم با آن درگیر است مصادف می‌شود. معمولاً کتاب‌ها را بدون این‌که از موضوع و محتوای آن باخبر باشم انتخاب می‌کنم و گاه در هنگام خواندن یا پس از آن حیران شده‌ام که من کتاب را انتخاب کرده‌ام یا کتاب من را! این قضیه آن‌قدر برای من پیش آمده است که اگر بخواهم مهارِ شترِ ذهنم را رها کنم، باید حکم به هوشمندی کتاب‌ها بدهم اما من مهار را رها نمی‌کنم! چون جنگ پدیده‌ای نیست که برای ما کهنه شود، چون جنگ‌ها نو به نو و با انواع و اقسام توجیهاتِ مسخره در دنیا رخ می‌دهد. چون جنگ و بلایی که بر سر انسان‌ها و به‌ویژه کودکان و نوجوانان می‌آورد، همواره می‌تواند مسئله ذهنی ما باشد. من اگر بیست سال قبل هم به سراغ آخرین انار دنیا می‌رفتم، حکایت به همین ترتیب بود که این ایام است و من با خواندن این رمانِ ضدجنگ، حسرت و تأسف می‌خوردم، مثل الان.     

مقدمه دوم: وقتی کتاب را شروع کردم تا حدود یک‌سوم ابتدایی داستان چندان ارتباط خوبی با آن برقرار نکرده بودم. این موضوع را با دوستان همراه به اشتراک گذاشتم و در ارزیابی اولیه علت را در شاعرانگی نثر و پیچیدگی‌ها و ابهام آن تلقی کردم و اندکی هم تکرار و اطناب. البته امیدوار بودم با خو گرفتن به نثر و پیش رفتن داستان ارتباط بهتری شکل بگیرد و همین اتفاق افتاد. یک‌سوم انتهایی مثل برق و باد طی شد و علیرغم همه‌ی مقاومتی که به خرج دادم در صفحاتی، اشکهایم داخل مترو روان شد. در خوانش دوم، همان یک‌سوم ِ ابندایی را در یک مجلس خواندم و خیلی هم به نظرم شفاف و روان آمد! علت چیست؟ راوی اول‌شخص داستان برای ما روایتی از وقایع گذشته‌ی دور و نزدیک ارائه می‌کند؛ برای او همه‌چیز مشخص است چون با آنها زندگی کرده است ولی ما تازه از راه رسیده و در کشتی با او همسفر شده‌ایم، باید قدری تحمل کنیم تا با زبانش خو بگیریم، با شخصیت‌های محوری روایتش آشنا شویم و قطعات پازل را کنار هم قرار بدهیم. راوی گناهی ندارد! او از هرجا آغاز می‌کرد برای ما اندکی و چه‌بسا بسیاری ابهام به همراه می‌داشت. در خوانش دوم، ما هم جایگاهی همانند راوی داریم و با توجه به جمیع جهات می‌توانم بگویم خواننده‌ی صبور، روایت را جذاب و روان، و کتاب را اثرگذارخواهد یافت.  

مقدمه سوم: زمان-مکان روایت خیلی به ما نزدیک است: اقلیم کردستان عراق در حدوداً سه دهه قبل. در سال 1970 طی یک توافق قرار بود این ناحیه به نوعی خودمختاری دست یابد اما این امر به جایی نرسید و فاز جدیدی از درگیری‌ها در این مناطق آغاز شد. حادثه‌ای که راوی بابت آن بیست و یک سال در زندان و اسارت سپری کرده است در همین اواسط دهه هفتاد میلادی رخ داده است چرا که هنوز دودستگی در میان نیروهای کورد رخ نداده است. اتحادیه میهنی کردستان در سال 1975 شکل گرفت و تا پیش از آن همه نیروها با محوریت حزب دموکرات کردستان فعالیت می‌کردند. در اواخر جنگ عراق و ایران، صدام یک سلسله عملیات در کردستان عراق انجام داد که به ویرانی کامل چهار هزار روستا و کشتار 182هزار نفر کورد عراقی منتهی شد. در این حملات از بمب‌های شیمیایی به‌وفور استفاده شد. این تلفات و صدمات در پس‌زمینه روایت این رمان حضور دارد. در اوایل دهه نود میلادی، این مناطق عملاً خودگردان شدند و اولین پارلمان شکل گرفت اما یک سری جنگهای داخلی بین دو گروه اصلی حاضر آغاز شد که این درگیری‌ها و تبعاتش در داستان نمود یافته است هرچند مستقیماً به آن نمی‌پردازد. یکی از تبعات این درگیری‌ها، جمعیت بالایی است که از این دیار مهاجرت کرده‌اند. مثل راوی این داستان. مثل نویسنده این داستان.      

******

« از همان صبح روز اول فهمیدم اسیرم کرده است

راوی اول‌شخص داستان مردی به نام «مظفر صبحدم» است و جمله بالا اولین کلامی است که به ما انتقال می‌دهد. «صبح روز اول» مورد نظر راوی زمانی است که او پس از تحمل 21 سال زندان و اسارت، مبادله شده و به خانه‌ای مجلل در میان جنگل منتقل شده است. او در زمان دستگیری 22 سال داشته و قضیه از این قرار بوده که به همراه فرمانده‌اش در کلبه‌ای گیر افتاده و او خود را فدا کرده تا فرمانده بتواند فرار کند. آن فرمانده (یعقوب صنوبر) در حال حاضر قدرت سیاسی را در اختیار دارد و مظفر را پس از آزادی به این خانه منتقل کرده است. یعقوب با بیان اینکه دنیای بیرون پلشت و آلوده شده از مظفر می‌خواهد در این خانه بماند و سودای بیرون رفتن را نداشته باشد. تنها یک موضوع از دنیای بیرون است که راوی را در کل دوران طولانی اسارت به خود مشغول داشته و آن هم فرزندش «سریاس صبحدم» است. راوی در زمان انجام فداکاری، از یعقوب می‌خواهد هوای نوزاد چندروزه‌اش، که مادر خود را در هنگام به دنیا آمدن از دست داده، داشته باشد و حالا پس از آزادی، در این خانه مجلل، سراغ فرزندش را می‌گیرد و با خبر مرگ او در چند سال قبل مواجه می‌شود. همه‌چیز مهیای تداوم اسارت و زندانی شدن است اما راوی تصمیم می‌گیرد تا با چند و چون ماجرای پسرش روبرو شود، پس به کمک شخصیت دیگری به نام «اکرام کوهی» پا به دنیای بیرون گذاشته و به جستجوی سرنخ‌های مرتبط با فرزندش می‌پردازد.

راوی ماه‌ها بعد، کل ماجرا را بر روی عرشه کشتی، وقتی که در راه مهاجرت به اروپا، روی دریا سرگردان است برای ما روایت می‌کند. روایت او از لحاظ زمانی خطی نیست. او ابتدا شخصیت‌هایی نظیر محمد دل‌شیشه‌ای و خواهران سپید را وارد روایتش می‌کند که در واقع بعدها اولین سرنخِ ورودِ او به ماجراهای سریاسِ اول خواهند شد. شخصیت‌های فرعی دیگر هرکدام از زاویه خود بخشی از ماجراها را شفاف می‌کنند ولذا مقداری همپوشانی و تکرار اجتناب‌ناپذیر شده است. چندین نوبت در طول داستان ما حس می‌کنیم که کل حقایق هویدا شده است اما هربار با یک پیچ، مناظر جدیدی پیش پای خواننده قرار می‌گیرد و کلیت آن در انتها شفاف می‌شود.   

در ادامه مطلب به درونمایه‌های داستان از جمله جنگ و تبعات ویرانگرش، روزگار و زمانه‌ی داستان و مختصات آن و همچنین راه‌کار برون‌رفتی که داستان در این زمینه مد نظر دارد خواهم پرداخت.

******

بختیار علی متولد سال 1960 در سلیمانیه عراق است. در اوایل دهه هشتاد میلادی برای تحصیل در رشته زمین‌شناسی وارد دانشگاه سلیمانیه شد. او اولین شعر بلندش را در سال 1983 سرود و یکی دو سال بعد اولین رمانش «مرگ تک‌فرزند دوم»، را نوشت اما این کتاب نتوانست از زیر تیغ سانسور عبور کند و بعدها در سال 1996 در سوئد به چاپ رسید. پس از مشکلاتی که در عراق برای او پیش آمد ابتدا به ایران و سپس به اروپا مهاجرت کرد. رمان دوم او «غروب پروانه» نیز ابتدا در سوئد منتشر شد اما آخرین انار دنیا این اقبال را یافت که در سال 2002 در سلیمانیه منتشر شود. او یکی از پرمخاطب‌ترین نویسندگان کرد محسوب می‌شود.

آخرین انار دنیا دو نوبت به فارسی ترجمه شده است.  

 ...................

مشخصات کتاب من: ترجمه مریوان حلبچه‌ای، نشر ثالث، چاپ دوم 1393، تیراژ 1100 نسخه، 391 صفحه.

پ ن 1: نمره من به کتاب 4.4  از 5  است. گروه B (نمره در گودریدز 3.9  و در سایت آمازون 4.6)

پ ن 2: این کتاب همانند نام نویسنده بختیار بوده و در ایران به نسبت مورد توجه قرار گرفته و یادداشت‌های خوبی در مورد آن نوشته شده است. چندتا از این مطالب را اینجا و اینجا و اینجا و اینجا بخوانید.

پ ن 3: کتاب‌های بعدی «اشتباه در ستاره‌های بخت ما» اثر جان گرین و «ناپدیدشدگان» از آریل دورفمن خواهد بود. سرعت من بسیار پایین آمده است ولی امیدوارم به صفر نرسد!


ادامه مطلب ...

دلبند – تونی موریسون


« 124 کینه‌جو بود.

پر از زهر کودکی شیرخواره. زنهای خانه این را می‌دانستند؛ همین‌طور بچه‌ها. سالهای سال هرکسی به رسم خودش با این کینه کنار آمده بود؛ ولی از 1873، ست و دخترش دنور تنها قربانیان آن بودند. مادربزرگ بیبی ساگز مرده بود و پسرها، هاوارد و باگلار سیزده سالشان که شد فرار کردند. به‌محض آن‌که نگاهی ساده، آینه را از هم پاشید (این برای باگلار اعلام خطر بود)؛ تا جای دو دست کوچک روی کیک افتاد (این هم برای هاوارد حکم اعلام خطر را داشت) هیچیک از دو پسر صبر نکردند تا چیزهای بیشتری ببینند: دیگ نخودی که روی کف اتاق جزغاله می‌شد، خطی از بیسکوییت‌های خرد شده‌ای که نزدیک در ریخته بود. نه.»

داستان با این جملات آغاز می‌شود. خانه شماره 124 در حومه‌ی شهر جایی است که زنی سی و هفت هشت ساله (ست) به همراه دختر هجده ساله‌اش (دنور) در آن زندگی می‌کنند. به دلایلی که در داستان خواهیم خواند و به گوشه‌ای از آن در همین جملات ابتدایی اشاره شده (وجود روح کینه‌جوی یک کودک شیرخواره) نه تنها اهالی چندان روی خوشی به این خانه و ساکنان آن نشان نمی‌دهند بلکه برخی ساکنین داخل آن هم (باگلار و هاوارد) از آن گریزان شده‌اند.

روایت چند سال پس از اتمام جنگهای داخلی و لغو نظام برده‌داری آغاز می‌شود. ست در یک رستوران آشپزی می‌کند و به همراه دخترش فارغ از تمام همسایگان زندگی خود را می‌گذرانند. داستان با ورود «پُل‌دی» به این خانه آغاز می‌شود؛ مردی که سال‌ها قبل به همراه ست و شوهرش و دیگران در یک مزرعه، برده بودند و از هجده سال قبل که ست و بچه‌هایش اقدام به فرار کردند از آنها بی‌خبر بوده است. با ورود او تعادلِ پیشین به هم می‌خورد و رمز و رازهای فراموش‌شده‌ای عیان می‌شود و...  

بدون شک هر کدام از ما داستانها و فیلمهای متفاوتی در خصوص دوران برده‌داری و تبعیض نژادی خوانده‌ یا دیده‌ایم. در بیشتر آنها به جنبه‌های خشن و ظلم و ستمی که رنگین‌پوستان با آن مواجه بودند، پرداخته شده است. در واقع از یک جایی به بعد نویسندگانی که بخواهند در مورد این دوره داستان بنویسند باید زوایای جدید انتخاب و نگاهی نو در اختیار خوانندگان خود قرار دهند، اتفاقی که در این کتاب رخ داده است. این‌که در ذیل چنین نظم و نظامی، عشق (حتی عشق به فرزندان) به مقوله‌ای خطرناک و دردسرساز تبدیل می‌شود و در واقع خیل کثیری از آدمیان مجبور به چشم‌پوشی از آن شده‌اند و این ظلم بسیار بزرگی است. در مورد داستان در ادامه مطلب بیشتر خواهم نوشت و البته خوشبختانه به دلیل نامه‌ای که دریافت کردم نیاز نبود بیشتر بنویسم.  

فرصت‌ها:

از هر نظر خواندن این کتاب فرصت است!

تهدیدها:

شروع روایت نیاز به این دارد که با تمرکز بالا خوانده شود. در غیر این صورت ممکن است عواقب این عدم تمرکز را بر سر مترجم و غیره و ذلک بکوبید که کار نادرستی است.

به دلیل برخی رفت و برگشت‌های زمانی و سبک داستان اگر دو بار کتاب را بخوانید همه ابهامات برطرف شده و تجربه‌ای به یادماندنی شکل خواهد گرفت. همانطور که قبلاً هم نوشته‌ام دوباره‌خوانی بسیار مفید و حتی ضروری است. به قول ناباکوف اگر کسی بخواهد حس کنجکاوی خود را ارضا کند کتاب را یک بار می‌خواند اما خواننده‌ی خوب و واقعی یک دوباره‌خوان است.

********

خوشبختانه اکثر آثار این نویسنده به فارسی ترجمه شده است. دلبند هم این سعادت را داشته است که چهار بار ترجمه شود!

مشخصات کتاب من: ترجمه شیرین‌دخت دقیقیان، انتشارات روشنگران و نشر چشمه، چاپ اول زمستان 1373، تیراژ 3000 نسخه، 405صفحه.

.......................

پ ن 1: نمره من به کتاب 5 از 5 است. گروه B (نمره در گودریدز 3.87 و در آمازون 4.5)

پ ن 2: کتاب بعدی «اروپایی‌ها» اثر هنری جیمز خواهد بود.

 

ادامه مطلب ...

سور بز - ماریو بارگاس یوسا

قضاوت ما در مورد دیکتاتورها چگونه است؟ ممکن است در پاسخ به این سوال بگوییم مانند پدیده‌های دیگر همه‌ی وجوه مثبت و منفی آن را در کفه ترازو قرار می‌دهیم و بر اساس برآیند آن داوری می‌کنیم. چنین فعالیتی بر روی کاغذ هم کار سختی است چرا که لیست کردن تبعات مستقیم و غیرمستقیم دیکتاتوری شاید فقط از عهده‌ی یک تیم تحقیقاتی چندرشته‌ای و صرف سالها بررسی و پژوهش بربیاید اما چند راه میان‌بُر هم وجود دارد. یکی از این راه‌ها مبتنی بر تجربه‌هایِ پیشینیِ عقلایِ عالم است که اصولاً دیکتاتوری را امری مذموم می‌شمارند و معتقدند حتی با وجود برخی آثار مثبت (مثلاً رشد اقتصادی یا توسعه زیرساخت‌ها و ... در اثر مدیریت متمرکز) برآیند این شیوه حکومت در هیچ کجای این دنیا مطلوب نبوده است. لذا همین‌که یک فرد یا گروه همه‌رشته‌های قدرت را قبضه کنند، رسانه‌ها را از رسالت خود تهی کنند، در دل مردم ترس بیاندازند، کارگزاران حکومت را به بله‌قربان‌گو مبدل کنند، می‌توانیم با اطمینان بگوییم که یک دیکتاتوری شکل گرفته و برآیند آثار آن منفی است.

راه میان‌بُر دیگر اما راهی است که عامه مردم (معمولاً بعد از گذشت یکی دو نسل) می‌روند! آنها در مقایسه شرایط فعلی خود با برخی وجوه زندگی در دوران دیکتاتور، که معمولاً از دل خاطرات شفاهی و شنیده‌ها بیرون آمده است، اقدام به قضاوت می‌کنند و حکم صادر می‌کنند. مثل این شخص در رمان سور بز که در مورد دوران دیکتاتور سابق چنین سخن می‌گوید:

«چطور یادم باشد؟ وقتی کشته شد من فقط چهار پنج سال داشتم. غیر از حرف‌هایی که توی خانه‌مان شنیدم چیزی یادم نمی‌آید... منظورم این است که تروخیو شاید هم دیکتاتور، یا این چیزهایی که درباره‌اش می‌گویند بود، اما انگار وضع  مردم آن وقت‌ها بهتر بود. هر کس برای خودش کاری داشت، جرم و جنایت هم این قدر زیاد نبود. درست نمی‌گویم؟» ... شاید راست می‌گفتند که به خاطر این دولت‌های افتضاح که پشت سر هم سرکار آمده بودند، مردم دومینیکن دلشان هوای تروخیو را می‌کرد. آن بی‌حرمتی‌ها، آدم‌کشی‌ها، فساد، جاسوسی و خبرچینی، گوشه‌گیری و آن ترس از یادشان رفته بود. هراس بدل به اسطوره شده بود.«هر کس برای خودش کاری داشت، جرم و جنایت هم این قدر زیاد نبود.»

این تیپ قضاوت، خواسته یا ناخواسته، مشعل دیکتاتوری و پوپولیسم را همواره روشن نگاه داشته و در آینده نیز فروزان نگاه خواهد داشت! با این مقدمه به سراغ یک شاهکار دیگر از جناب یوسا می‌رویم که در آن با روایتی استادانه به سراغ یکی از دیکتاتورهای آمریکای لاتین یعنی رافائل لئونیداس تروخیو رفته است که از سال 1930 تا 1961 زمام امور را در جمهوری دومنیکن در اختیار داشت. نویسنده اینجا نیز به همان روشی که در رمان جنگ آخرزمان عمل کرده تمام منابع (کتابها و اسناد و مدارک مرتبط با موضوع داستان و حتی روزنامه‌ها و مجله‌های منتشر شده در آن دوران) را خوانده و با آدم‌هایی که تجربه‌ی زیستن در آن زمان-مکان را داشته‌اند (از عاملین و قاتلین تروخیو) مصاحبه کرده و خلاصه با انبانی پُر اقدام به نوشتن کرده است. طبعاً هستند کسانی که چنین تحقیقاتی از آنها برمی‌آید اما چیزی که ماحصل این تحقیقات را برای خوانندگانی مثل من، خواندنی می‌کند چیست!؟ چگونه این اطلاعات به خلق و بازنمایی دوران تروخیو در قالب یک رمان تبدیل می‌شود و آن هم رمانی شاهکار!؟ اساساً مگر می‌شود شش کتاب از یک نویسنده بخوانی و هر شش‌تا شاهکار باشد!؟ دلایل زیادی می‌توان برشمرد. اولین چیزی که به نظرم رسید تسلط و هنر یوسا در انتخاب فرم روایت است. هرکدام از این رمان‌ها فرم خاص و منحصربه‌فردی دارد که نشان از تسلط او در این عرصه دارد. این‌که این تسلط از کجا آمده است خود موضوع بحث جداگانه‌ایست که در این مقال نمی‌گنجد!

در ادامه مطلب بیشتر به داستان خواهم پرداخت.

******

در مورد نویسنده قبلاً چیزهایی (مثلاً اینجا) نوشته‌ام. تکرارش خالی از لطف نیست که برخی نویسنده‌ها بعد از تلاش در خلق آثار خود به افتخار دریافت جوایز نائل می‌شوند که یکی از قله‌های آن در عالم ادبیات، جایزه نوبل است. به هر حال نویسندگانی مفتخر به دریافت این جایزه شده‌اند اما گاهی چنین پیش می‌آید که جایزه نوبل این افتخار نصیبش می‌شود که به نویسنده‌ای بزرگ تعلق یابد... در مورد یوسا که چنین است!

مشخصات کتاب من: ترجمه عبدالله کوثری، نشر علم، چاپ چهارم 1388، تیراژ 3300 نسخه، 623 صفحه.

............

پ‌ن1: نمره من به کتاب 5 از 5 است. گروه A. (نمره در سایت گودریدز 4.27 نمره در آمازون 4.3)

پ‌ن2: در مورد مرگ در آند (اینجا)، سالهای سگی (اینجا و اینجا)، گفتگو در کاتدرال (اینجا و اینجا)، جنگ آخرزمان (اینجا)، زندگی واقعی آلخاندرو مایتا (اینجا) نوشته‌ام.

پ‌ن3: یکی از ساده‌ترین آثار یوسا تا جایی که من خوانده‌ام همین کتاب است و می‌تواند برای شروع خواندن آثار این نویسنده گزینه‌ی خوبی باشد.

پ‌ن4: در مورد دیکتاتورهای آمریکای لاتین در اینجا و اینجا هم چیزهایی نوشته‌ام که در مورد تروخیو هم کاملاً صادق است. 

  

ادامه مطلب ...

مرحوم ماتیا پاسکال - لوئیجی پیراندلو

راوی اول‌شخص داستان با بیان دو مقدمه به سراغ روایت می‌رود. در مقدمه‌ی اول خودش را با عبارت «من ماتیا پاسکال هستم.» معرفی و عنوان می‌کند زمانی که نتوانیم همین عبارت ساده را بیان کنیم پی به اهمیت آن می‌بریم. راوی زمانی به عنوان کتابدار از طرف شهرداری در یک کلیسای کوچک مشغول به کار بوده است. وضعیت نگهداری از کتاب‌ها به‌گونه‌ایست که نشان می‌دهد راوی اهمیتی به کتاب و نوشتن نمی‌دهد اما بواسطه سرگذشت عجیبی که از سر گذرانده است در همان مکان مشغول نوشتن این روایت است و توصیه می‌کند این نوشته‌ها بعد از گذشت 50 سال از «سومین و آخرین مرگ قطعی‌» او خوانده شود! این حرف طبعاً ما را کنجکاو می‌کند تا بدانیم چگونه یک راویِ حی و حاضر از دو بار مرگ خود سخن می‌گوید.

*****

من و شاید نسل ما با فیلمی که بر اساس داستان کوتاه «خمره» ساخته شد با این نویسنده آشنا شدیم؛ استادکاری که برای بندزدن یک خمره بزرگ که متعلق به یک فرد ثروتمند خسیس بود وارد خمره شد و آن را تعمیر و نهایتاً نمی‌توانست بدون شکستن آن از آن خارج شود، کاری که صاحب خمره به آن راضی نمی‌شد و...

لوئیجی پیراندلو در سال 1867 در خانواده‌ای ثروتمند در سیسیل به دنیا آمد. پدرش معدن‌دار بود اما بر اثر حادثه‌ای طبیعی دچار ورشکستگی شد و خانواده به ورطه‌ی فقر و تنگدستی افتاد. لوئیجی در سال 1887 برای تحصیل در رشته ادبیات وارد دانشگاه رم شد. او که طبع شعر داشت اولین دفتر شعر خود را با عنوان «درد مطبوع» در 22 سالگی منتشر کرد. پس از فارغ‌التحصیلی به آلمان رفت و در رشته زبانشناسی در دانشگاه بن دکتری گرفت. بعد از بازگشت به ایتالیا به روزنامه‌نگاری و تدریس مشغول شد و در عین‌حال نخستین رمان خود را با عنوان «مطرود» در سال 1893 و اولین مجموعه داستان کوتاه خود را در سال 1894 به چاپ رساند. دو سال بعد نخستین نمایشنامه خود را نوشت. جنگ جهانی اول و مصائب آن گویا خلاقیتش را به کار انداخت و تعداد زیادی نمایشنامه در آن دوره منتشر کرد. شهرت در سال 1921 و پس از انتشار نمایشنامه «شش شخصیت در جستجوی یک نویسنده» به سراغ او آمد. از آثار مطرح این نویسنده می‌توان به مرحوم ماتیا پاسکال (1904)، هانری چهارم (1922)، یکی هیچ‌کس صدهزار (1926) اشاره کرد که این آخری در لیست 1001 کتابی که قبل از مرگ می‌بایست خواند حضور دارد. او که یکی از تأثیرگذاران در عرصه نمایشنامه‌نویسی در قرن بیستم است در سال 1934 موفق به دریافت جایزه نوبل گردید. این استاد سبک‌شناسی دانشگاه رم در سال 1936 از دنیا رفت.

مشخصات کتاب من: ترجمه بهمن محصص، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم1397، شمارگان 1000 نسخه، قطع جیبی 290 صفحه.

پ ن 1: نمره من به کتاب 3.9 از 5 است. گروه A (نمره در سایت گودریدز 4 و در سایت آمازون 4.1) 

پ ن 2: نام نویسنده در فارسی هم پیراندلو و هم پیراندللو ذکر شده است. من هم هر دو را به کار بردم!

پ ن 3: کتاب‌های بعدی که در موردشان خواهم نوشت «سمفونی مردگان» و «موشها و آدمها» هستند.

 


ادامه مطلب ...

روح پراگ و انتخابات کتاب!

در چند مطلب آتی، با بخش‌های مختلفی از کتاب روح پراگ اثر ایوان کلیما همراه خواهیم بود. کلیما در سال 1931 در کشور چکسلواکی سابق به دنیا آمد. تا شروع جنگ کلمه‌ی "یهودی" به گوشش نخورده بود اما چون والدینش به صورت شناسنامه‌ای یهودی محسوب می‌شدند سرانجام گذارشان به اردوگاه‌های نازی افتاد و بدین‌ترتیب ایوان، دوران کودکی‌اش را با نازی‌ها گذراند. او دوران جوانی را هم با کمونیست‌ها سپری کرد و در نتیجه فقط توانست چند سالی را به کار روزنامه‌نگاری بپردازد و باقی ایام به ممنوع‌القلمی و ممنوع‌الانتشاری مشغول بود تا اینکه بلوک شرق دچار فروپاشی شد. البته در فرایند فروپاشی نویسندگان نقش قابل توجهی داشتند و همین امر موجب شد دیگران حواسشان بیشتر به نویسنده‌ها باشد!!

این مجموعه حاوی مقالات در زمینه‌های مختلفی است... ادبیات... سیاست... خاطرات و موضوعات شخصی و...

........................................

تجربه‌های سخت، به‌خودی خود، راه خرد را نمی‌گشایند!

درکی که به آن رسیدم و سعی کردم در نثرم بیان کنم، این بود: تجربه‌های خارق‌العاده‌ای که در این قرن چه به عنوان فرد، و چه به عنوان گروه، از سر گذرانده‌ایم می‌توانند سخت به بیراهه‌مان بیاندازند. ما متأثر از شوق نتیجه‌گیری از تجربه‌ی تلخ‌مان به ارتکاب اشتباه‌های ویرانگری سوق داده می‌شویم، که به جای آن‌که ما را به وضعیت آزادی و عدالتی که آرزوی دستیابی به آن را داریم نزدیک‌تر کنند، به‌جهت عکس سوق‌مان می‌دهند. تجربه‌های سخت، به خودی خود، راه خرد را نمی‌گشایند. تنها در صورتی می‌توانیم به خرد دست یابیم که قادر باشیم از دور به قضاوت درباره‌ی تجربیات‌مان بنشینیم. (روح پراگ - کودکی تقریباً عجیب و غریب، ص30)

فی‌الواقع باید حواسمان جمع باشد، تجربه‌ی زیستن و ضربه خوردن از ناحیه تعصبات و خشک‌مغزی‌ها لزوماً منجر به رویش آزاداندیشی و رواداری در ما نمی‌شود؛ بلکه اتفاقاً محتمل است که در فضایی باز و مهیا، خودمان را دچار و آلوده‌ی تعصب و خشک‌مغزی دیگری بنماییم.

........................................

حالا به ادامه مطلب بروید و در انتخابات کتاب شرکت نمایید. از هر گروه به یک گزینه رای بدهید تا در برنامه بعدی قرار گیرد.

......

پ ن 1: مطالب بعدی درخصوص کتاب‌های راسته کنسروسازی (اشتاین‌بک) و احضاریه (جان گریشام) خواهد بود.

 

ادامه مطلب ...