-
خداحافظ گاری کوپر رومن گاری
یکشنبه 21 شهریورماه سال 1389 13:09
تعدادی اسکی باز جوان از ملیت های مختلف و بریده از جامعه به خانه ای کوهستانی در ارتفاعات آلپ سوییس پناه آورده اند. خانه به جوانی ثروتمند و فیلسوف مآب به نام بگ مورن تعلق دارد که آن را در اختیار این جوانان می گذارد. لنی شخصیت اصلی داستان جوانی 20 ساله و خوشگل و تو دل برو است که شباهتی نیز به گاری کوپر هنرپیشه آمریکایی...
-
از هر دری ...
سهشنبه 16 شهریورماه سال 1389 15:39
می خواستم چند تا مطلب مرتبط و غیر مرتبط با هم را بنویسم این تیتر را انتخاب کردم: 1- محمود اعتماد زاده یا همان م . ا . به آذین نویسنده و مترجم , تحت همین عنوان " از هر دری ... " برخی موارد زندگی اجتماعی سیاسی خود را نوشته است. تاریخ نگارش ان سال 1355 و تاریخ انتشار آن سال 1370 است.این تیتر را که انتخاب کردم...
-
رگتایم ادگار لارنس دکتروف
یکشنبه 14 شهریورماه سال 1389 16:51
این قطعه را تند ننوازید. درست نیست که رگتایم را تند بنوازید. اسکات چاپلین این جمله ایست که نویسنده برای سرآغاز کتاب انتخاب کرده است. ظاهراٌ همه ما را دعوت به آهسته خواندن این کتاب کرده است. نام کتاب برگرفته از نام موسیقیی است که در دهه اول قرن بیستم در آمریکا رواج و ریشه در ترانه های بردگان داشته است. «رگ» به معنای...
-
چیزی شبیه داستان کوتاه
سهشنبه 9 شهریورماه سال 1389 20:42
دختر جوان آخرین کلمات گزارش روزانه خودش را در وبلاگ نوشت و روی کلمه انتشار کلیک کرد. خوشحال بود. خوشحال بود از این که در این فاصله دور از وطن هم می توانست ارتباطش را با دوستان برقرار کند. همه چیز در این یک هفته عالی بود. استقبال از دانشجویان جدید فارغ از ملیت شان بی نظیر بود. احساس خوبی داشت. آن قدر خوب که دلش می...
-
تهران در بعد از ظهر مصطفی مستور
دوشنبه 8 شهریورماه سال 1389 23:17
در ادامه مستور خوانی ! به آخرین کتاب چاپ شده ایشان می رسم این مجموعه داستان شامل 6 داستان کوتاه است و شخصیتهای داستانی نیز به همان سبک نوشتههای قبلی در داستان حاضر میشوند. اما به نظرم کمی تغییر مثبت در نوع نگرش نویسنده احساس کردم. آدم ها زمینی تر شده اند و میزان نکبت مردان کمتر شده است! و آسمان جایگاه اش کمی...
-
دویدن در میدان تاریک مین مصطفی مستور
یکشنبه 7 شهریورماه سال 1389 19:00
نمایشنامه ای کوتاه در 4 پرده که میشه گفت در حد یک داستان کوتاه 20 صفحه ایست. کل ماجرا در یک محیط فرضی شکل می گیرد که با توجه به قرائن به نظر من یک آسایشگاه است. به هر حال می تواند هر جایی باشد... جایی است که برای ساکنین آن عشق و حتی تماس با جنس مونث ممنوع و جرم تلقی می شود. یکی از ساکنین در زمان استفاده از مرخصی و...
-
تهوع ژان پل سارتر
جمعه 5 شهریورماه سال 1389 02:49
"او آدمی فاقد اهمیت گروهی است , او صرفاٌ یک فرد است." لویی فردینان سلین "من خیلی نادان هستم" حسین کارلوس *** کتاب با جمله ای از سلین آغاز می شود که در بالا آوردم و انتخاب این جمله توسط سارتر برای این کتاب حائز اهمیت است. جمله دوم ربطی به کتاب و مطلب حاضر ندارد یک درد دلی بود با خودم. آنتوان روکانتن...
-
بیگانه آلبر کامو
دوشنبه 1 شهریورماه سال 1389 03:55
مورسو کارمند جوانی است (از فرانسویان الجزایری مثل خود کامو) که مشغول امور روزمره است , مادرش که در خانه سالمندان بود از دنیا می رود و او در مراسم خاکسپاری شرکت می کند در حالیکه ظاهر غمگینی آنچنان که در اینگونه مراسم مرسوم است ندارد. پس از انجام مراسم به زندگی معمول خود باز می گردد و در اثر یک رشته تصادفات مرتکب قتل یک...
-
مرگ قسطی لویی فردینان سلین
چهارشنبه 27 مردادماه سال 1389 23:26
نوشتن در خصوص این کتاب هم سخت است و هم آسان! البته این هم از اون جمله های کلیشه ایست که برای شروع نوشته بد نیست. کتاب را می توان به دو قسمت تقسیم نمود در قسمت اول داستان روایتی درونی یک پزشک_نویسنده میانسال به نام فردینان از زندگی خود است. در ابتدا پزشک از مرگ سرایدار پیرش می گوید : دوباره تنها شدیم.چقدر همه چیز کند و...
-
11سال پیش چند روز قبل!
دوشنبه 25 مردادماه سال 1389 23:19
کمی زیادی خوشبینانه است شاید!! کمی هم یه جورایی... بالاخره دوران سربازی است دیگه! *** می روم در دشت تنهایی می سرایم خویشتن را چیستم من ای من از من غریب چیستم من چیستم جز یک مسافر در درون این قطار زندگی راهی راهی عجیب بی اختیار راه بی پایان ره روزانگی کوره راهی که مرا با خود برد هر جا که می خواهد چیستم من غیر یک پر در...
-
ریشه ها
شنبه 23 مردادماه سال 1389 19:08
دو هفته قبل اومدم ولایت! همیشه وقتی می خوام برم مسافرت انتخاب اولم اینجاست. شاید به خاطرات کودکی در تعطیلات تابستان ارتباط داشته باشه. دوست دارم توی کوچه های روستا قدم بزنم. می زنم. به خانه های خالی و خراب شده نگاه می کنم و سعی می کنم حالت قبلی آنها را در ذهنم جستجو کنم. زمانی که همه خانه ها ساکن داشت. اون زمان سر هر...
-
شوایک یاروسلاو هاشک
یکشنبه 17 مردادماه سال 1389 18:12
شوایک بهلولی است چک تبار در زمان جنگ جهانی اول , زمانی که چک بخشی از امپراطوری اطریش- مجارستان محسوب می شود. او آدم لوده ای است که زیاد حرف می زند , البته شاید بهتر باشد بگوییم خیلی زیاد. همیشه در صحبت هایش به ماجراهایی اشاره می کند که به نحوی طنزآمیز به شرایط مورد نظر شباهت دارد. طنز اجتماعی شوایک به دل آدم می نشیند...
-
11 سال پیش دقیقاٌ در چنین روزی!
چهارشنبه 13 مردادماه سال 1389 14:41
نمی خواستم این شعر رو بنویسم ... شاید لااقل امروز چون حالم اصلاٌ خوب نیست... ایمیلی رسید حاوی صفحه ای از وبلاگ آقای نوری زاد با عنوان روسپی های سرزمین من ... خراب بودم خراب تر شدم ... البته من که شاعر یا نویسنده نیستم ولی توی این مملکت نوشته ها کهنه نمیشه ... همیشه به روز هستند! در کنار سال و ماه ایستاده ام چشم ها را...
-
ماه پنهان است جان اشتین بک
دوشنبه 11 مردادماه سال 1389 12:17
نیروهای مهاجم وارد قصبه ای کوچک (در ذهن من جزیره است) می شوند و خیلی راحت و سریع و با کمترین خونریزی آنجا را تسخیر می کنند. جامعه انسانی کوچکی که فقط یک مقام رسمی به عنوان شهردار دارد. نیروهای مسلح آن 12 نفر است که آنها هم صبح روز حمله به لطف جاسوس نفوذی دنبال نخود سیاه فرستاده شده اند. مردمی که سالیان سال است رنگ جنگ...
-
۱۱ سال پیش سه روز دیگر!
شنبه 9 مردادماه سال 1389 13:38
سلام دوستان عزیز من برگشتم !! همین ! اول یک سری به 11 سال قبل بزنم ببینم اوضاع با الان تفاوتی دارد یا نه : *** زیر سقف آسمان من به تنهایی درون بستر خویش ضجه می کردم , استراحت را اشک ها غلتان به روی گونه هایم سینه را از بهر غم آماده می کردم بار سنگین هزاران سال شانه ها را بر زمین چسبانده بود ... ما برای زندگی از زمان...
-
۱۱ سال پیش در همین نزدیکی ها
پنجشنبه 31 تیرماه سال 1389 16:18
سلام دوستان هفته بعد فضای مجازی کلاٌ تعطیل .... و در خدمت دوستان نیستم برای اینکه جایمان باصطلاح خالی نباشه ظرف این دو سه روز چندین پست پشت (کشت مشت و...) سر هم گذاشتم. این شعر هم مربوط به زمانهای قدیمه و زمانی که شاید به تئوری توطئه بیشتر بها می دادم و البته الان کمتر بها می دهم و نه اینکه اصلاٌ بها! ندهم. .... بار...
-
چند روایت معتبر مصطفی مستور
پنجشنبه 31 تیرماه سال 1389 10:04
این مجموعه شامل هفت داستان کوتاه است. از داستان آخرش خوشم آمد.یک نکته که باید به آن اشاره کنم آن است که برخی شخصیت ها در داستانهای مستور تکرار می شود و این به فهم برخی نکات کمک می کند. برای کسی که همه داستانها را می خواند جالب است ولی برای کسی که یک داستانی را در یک جایی می خواند ممکن است اشکال ایجاد کند. همچنین نکته...
-
مگس آتش پاره عزیز نسین
سهشنبه 29 تیرماه سال 1389 16:46
هفته قبل یکی از کتاب های عزیز نسین رو به نام "مگس آتش پاره" با ترجمه ثمین باغچه بان خواندم. عزیز نسین یکی از نویسندگانیه که من از دوران نوجوانی باهاش آشنا شدم و اولین کتاب هم "بچه های آخرالزمان" بود که در کتابخانه خانه ما موجود بود (به همراه" موخوره" و "مگه تو مملکت شما خر نیست"...
-
شعر کوتاه یا کوتاه شده!
دوشنبه 28 تیرماه سال 1389 07:41
خدایا با که گوییم این غم سنگین صدها ساله خود را که هر دم می فشارد این گلوی پر ز بغض و کینه ما را چرا ما مردمی باشیم که از دیروز خود درسی نمی گیریم مگر ما مردمی دیگر ز ابنای بشر هستیم که باید اینچنین هر روز تاریخ را از سر بگیریم .... ۱۳۷۸/۴/۲۹
-
حکایت عشقی بی قاف بی شین بی نقطه مصطفی مستور
شنبه 26 تیرماه سال 1389 16:25
"اگر در کلمات درمانده و بی پناه و از نفس افتاده ی این کتاب کوچک اندک حرمتی هست , باری با فروتنی تمام آن را پیشکش می کنم به زن ها. این تنها ساکنان سمت روشن و معصوم و معنادار زندگی." اکثر داستان های این کتاب و کلاٌ بیشتر داستان های مستور حکایتی است از عشق های ناتمام ; عشق هایی که در بدو تولد و یا در حین تولد و...
-
در قند هندوانه ریچارد براتیگان
سهشنبه 22 تیرماه سال 1389 22:23
روز شنبه که تعطیل بود می خواستم دو سه تا مطلب آماده کنم. به همین خاطر برای بار دوم به سراغ این کتاب آمدم. نمی خواستم بخوانم چون فکر می کردم همون یک باری که خواندم هم زیاده! ولی اشتباه کردم چون برای بار دوم خواندمش! کتاب نثر شاعرانه ای دارد , در فصل های کوتاه و بسیار روان و زود خوانده می شود (حدود 2 ساعت). دفعه اول که...
-
شعر برای خریدن زمان
یکشنبه 20 تیرماه سال 1389 19:42
تصمیم گرفتم که در لابلای کتابها به دلیل آنکه نوشتن مطلب وقت می گیرد از اشعار ارتکابی خودم استفاده کنم که خلاصه هم یادی از خاطرات جوانی بکنیم هم روزهای کمتری بدون مطلب باشیم. چون اولین شعر موجودم تاریخش 19 تیر 1378 است و الان هم تقریباٌ در سالگردش هستیم به همان ترتیب تاریخ مرتکب شدن می آورم که بشود 11 سال پیش در چنین...
-
ظلمت در نیمروز آرتور کستلر
جمعه 18 تیرماه سال 1389 09:09
نیکلای سلمانویچ روباشوف از انقلابیون کهنه کار روسیه است: عضو سابق کمیته مرکزی حزب , کمیسر سابق خلق , فرمانده سابق لشگر2 ارتش انقلابی , دارنده نشان افتخار انقلاب به خاطر بی باکی در برابر دشمن خلق و... و در عکس دسته جمعی رهبران انقلاب در کنگره اول حضور دارد. حالا فردی با این سابقه درخشان انقلابی به دهه 1930 رسیده است...
-
گتسبی بزرگ اسکات فیتزجرالد
چهارشنبه 16 تیرماه سال 1389 04:06
رمانی کلاسیک از آمریکای دهه 20 و قبل از بحران اقتصادی آخر دهه , زمانی که با توجه به ویرانی و هرج و مرج اروپای بعد از جنگ جهانی اول در آمریکا رشد بی سابقه اقتصادی اتفاق افتاد و به تبع آن به تعداد میلیونرهای آمریکایی اضافه شد , زمانی که هنر آدم ها در این بود که بتوانند به همان سرعتی که پول در می آورند خرج کنند. زندگیی...
-
زن در ریگ روان کوبو آبه
یکشنبه 13 تیرماه سال 1389 04:15
مردی به نام نیکی جومپی در تعطیلات آخر هفته به واسطه علایق حشره شناسی اش به جایی در ساحل دریا می رود تا بلکه بتواند حشره ای جدید کشف کند. زیرا اگر نامش یادآور حشره ای باشد در حافظه همقطارانش جاودانه می شود و کوشش هایش قرین موفقیت خواهد شد.او بعد از گشت و گذار در بخشی از ساحل به دهکده ای می رسد و در گفتگو با پیرمردی از...
-
باز هم فرصت نشد!
سهشنبه 8 تیرماه سال 1389 17:10
باز هم فرصت نشد....! در محل کار مشغول آدیت مسخره ای هستیم و همگی داریم فیلم بازی می کنیم که همه چی خوبه و همه کارشون رو درست انجام می دهند و لیاقت دریافت فلان گواهی نامه را داریم و.... آدیتور خارجی هم که از قیافه اش پیداست از اون آبدیده هاست . به یک سری چیزها گیر می دهد و از کنار یک سری اشکالات می گذرد و ... اون هم...
-
گزارش
یکشنبه 6 تیرماه سال 1389 22:17
* یکی دو روزی تعطیل بود و فرصت برای اتصال به اینترنت کم و چون من هم تازگی ها کمی بی بصیرت شده ام نتوانستم مطلبی برای نوشتن آماده کنم ... * بعد از "آوریل شکسته " دو کتاب "زن در ریگ روان" کوبو آبه و"گتسبی بزرگ" اسکات فیتزجرالد را خواندم و الان در حال خواندن "ظلمت در نیمروز" آرتور...
-
آوریل شکسته اسماعیل کاداره
پنجشنبه 3 تیرماه سال 1389 15:23
داستان روایتی است از قدرت بلامنازع سنت ها ... داستان در نواحی کوهستانی کشور آلبانی روایت می شود. جایی که سنتها و عرف در قالب قانونی مستحکم فرمانروایی می کند و کسی یارای شانه خالی کردن از آن را ندارد. جایی که قوانین حکومت مرکزی (در اوایل قرن بیستم) در آن جایی ندارد و مردم مطابق قانون سنت زندگی می کنند و با رضای خاطر به...
-
کبوتر پاتریک زوسکیند
چهارشنبه 2 تیرماه سال 1389 16:27
"هنگامی که ماجرای کبوتر برای یوناتان نوئل اتفاق افتاد و ظرف مدت کوتاهی زندگی او را زیر و رو کرد , بیش از 50 سال از عمرش می گذشت و درست یک دوره 20 ساله از زندگیش را با یکنواختی تمام پشت سر گذاشته بود و هرگز تصورش را هم نمی کرد که زمانی حادثه ی مهم دیگری جز مرگ در زندگیش اتفاق بیافتد و البته همین وضع هم برایش...
-
آیا هر کتابی ارزش یک بار خواندن را دارد ؟
سهشنبه 1 تیرماه سال 1389 12:35
دوست عزیزی در یکی از معرفی کتابها نظری داده است که قابل تامل است. دوست دارم که باقی عزیزان هم در این بحث مشارکت کنند لذا اینجا عین مطلب را می آورم . از این که در بحث مشارکت می کنید متشکرم. "نکنه مزخرفات فهیمه رحیمی و هزاران اراجیف گو مثل اون که فرصت انتشار اباطیلشون رو پیدا کردند رو هم باید یه بار خوند؟؟ نه! هر...