میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

شعر کوتاه یا کوتاه شده!

خدایا با که گوییم این غم سنگین صدها ساله خود را

که هر دم می فشارد این گلوی پر ز بغض و کینه ما را

چرا ما مردمی باشیم

که از دیروز خود درسی نمی گیریم

مگر ما مردمی دیگر ز ابنای بشر هستیم

که باید اینچنین هر روز

تاریخ را از سر بگیریم

....

۱۳۷۸/۴/۲۹

نظرات 10 + ارسال نظر
نفیسه دوشنبه 28 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 08:17 ق.ظ

فرهنگ سالهای سال است که تغییر نکرده است. همیشه به آینده امیدواریم بی آنکه کاری برای امروزمان انجام دهیم.

سلام
و به همین دلیل بعضی ها هم کلاٌ نا امید می شوند.

برزین دوشنبه 28 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 07:57 ب.ظ http://niwemang.blogsky.com/

سلام
منظومه ات هم زیباست هم دردآور
ما به فقر حافظه تاریخی شهره ایم دوست عزیز

گل

سلام
بعضی مواقع به حافظه تاریخی آمیب ها و جلبک ها رشک می برم!

عاتکه دوشنبه 28 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 09:50 ب.ظ http://leaderofutopia.blogspot.com

اگر درس میگرفتیم که جهان سومی نبودیم دیگه

سلام
خوبیش اینه که دیگه چهارمی وجود نداره !

محمدرضا دوشنبه 28 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:44 ب.ظ http://mamrizzio3.blogspot.com/

سلام
بگو حتی اگر ما را
چو عضوی دگرگونه از اعضای بشر گیرند
نخستین حرف ان را هم
بگیریم و چو شیطان فرومایه
شر گردیم!

اولین شعری بود که فی البداهه! در راستای شعر شما سرودم!
جسارت است!

سلام
با حال بود
واسه همین منزوی می شیم. ولی خداییش شرمون بیشتر به خودمون می رسه...
یک مطلبی بهنود در مورد خانه حاج آقا رضا نوشته بود خیلی چند روز پیش خیلی جالب بود.

Reza سه‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 07:10 ق.ظ

Amoo hossein
sherat ham bahale
ghable khedmate ya badesh?

سلام داش رضا
مال زمان خدمته !!!
اینا رو برای شما رو نکرده بودم !!
فکر کردی خدمت فقط اون خاطراتش بود که 10 سال طول کشید تا همش رو تعریف کنم؟!!! نه اگه می خواستم به همه زوایاش وارد بشم باید می موندی اینجا و تا زمان بازنشستگی گوش می کردی!!
اوضاع احوال خوبه؟

ققنوس خیس سه‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 08:49 ق.ظ

سلام
مخلصیم ...
جالب بود
مردمی که از تاریخ خود درس نگیرند می باید تجربه شده را دوباره تجربه کنند .

سلام
صبح به خیر
مشکلش اینه که تر و خشک باید با هم بسوزند.

بی تا سه‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:30 ب.ظ http://bitati.blogfa.com

سلام دوست عزیز
شعر پر مغزی بود مختصر و مفید

سلام
ممنون از لطفتون

فاطمه سه‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:52 ب.ظ

دشت بی فرهنگی ما
هرز تموم علفاش
خوب اگه خوب بد اگه بد
مرده یا برده ؟ دلای آدماش
دست من و تو باید این پرده ها رو پاره کنه
کی می تونه جز من و تو درد ما رو چاره کنه؟؟؟؟؟؟؟
کارری که باید و می شود کرد بالا بردن سطح فرهنگ مردم است
یعنی همین کاری که شما می کنید
کاش هر کدام از ما به سهم خودمان این کار را انجام می دادیم

این کارها خوبه
ولی مثل خالی کردن یک تانکر عظیم نفت کش با قطره چکانه !
حالا اگر یک میلیون نفر با هم این کار رو در اطرافشون بکنن امیدی میشه داشت به نسل بعد!
ولی یک مشکل اساسی هست که ما با بعضی اعتقاداتمون خو کردیم

درخت ابدی پنج‌شنبه 31 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 03:42 ق.ظ http://eternaltree.persianblog.ir

سلام.
به خاطر همینه که ما همچنان داریم «دوره می‌کنیم شب را و روز را و هنوز را.»
این تافته‌ی جدابافته -که دلیلش رو نمی‌دونم- از این کرامات هم داره دیگه.

سلام
بله دوره می‌کنیم شب را و روز را و هنوز را.

حسین پنج‌شنبه 31 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:58 ق.ظ http://kimiyaa.blogsky.com

مشخصه که این شعر بعد از خبر شدنت از حادثه ۱۸ تیر سروده شده...

درد این است...

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد