یکی از جوایز معتبر ادبی در منطقه آمریکای جنوبی جایزهایست به نام «روملو گایهگوس» که از لحاظ مادی و در مقیاس جهانی نیز جایزه ارزشمندی است (صدهزار یورو). این جایزه در سال 1964 توسط رئیسجمهور وقت کشور ونزوئلا (رائول لئونی) و به نام یکی از مطرحترین نویسندگان آن کشور پایهگذاری شد. روملو گایهگوس (1884-1969) کارش را از معلمی آغاز کرد، با نوشتن رمان «دونا باربارا» در سال 1929 به شهرتی جهانی دست یافت. این نویسنده آزادیخواه دستی هم در عالم سیاست داشت. به نمایندگی مجلس رسید، شهردار پایتخت شد و در سال 1948 با کسب 74% آرا به ریاست جمهوری دست یافت. دولت او اما مستعجل بود و بعد از نه ماه طی کودتایی به پایان رسید. پس از آن ابتدا در کوبا و سپس در مکزیک روزگار را سپری کرد تا پس از سقوط دولت نظامی در سال 1958 به کشورش بازگشت اما از سیاست کنارهگیری کرد هرچند به عنوان سناتور مادامالعمر برگزیده شد. در سال 1960 نامزد جایزه نوبل شد. رئیسجمهور لئونی که در دولت گایهگوس وزیر کار بود این جایزه حکومتی را به پاس تلاشهای این نویسنده برقرار کرد و اولین جایزه در سال 1967 به ماریو بارگاس یوسا (برای رمان خانه سبز) رسید. این جایزه ابتدا هر پنج سال یک بار اهدا میشد. در سال 1972 جایزه به گابریل گارسیا مارکز (برای رمان صد سال تنهایی) و در سال 1977 به کارلوس فوئنتس (برای رمان سرزمین ما) رسید. بعدها شاید به دلیل وضعیت خوب مالی کشور! این جایزه هر دو سال یک بار اهدا شد و اخیراً شاید به دلیلی معکوس، روند اهدای جایزه دچار اختلال شده است.
در سالهای گذشته بهطور میانگین سالی سه داستان از منطقه آمریکای لاتین خواندهام و هر داستانی در مکانی جریان داشته است و طبعاً به واسطه آن، گاهی شاخکهای آدم نکات قابل تأملی را دریافت میکند. در «ابداع مورل» شخصیت اصلی داستان ونزوئلایی است و آنجا را همچون بهشت توصیف میکند. این کتاب در سال 1940 نگاشته شده و نویسندهی آن آرژانتینی است. در چند اثر دیگر هم دیدهام که شخصیتهای داستانی گاه برای پیدا کردن کار، و گاه برای داشتن یک فضای امن به ونزوئلا گریختهاند؛ به عنوان مثال نگاه کنید به رمان «میوه درخت سرمستی» از یک نویسندهی کلمبیایی به نام اینگرید روخاس کونترراس، که داستانش در دهه نود در کلمبیای دوران سروری اسکوبار میگذرد. پیش از اینها وقتی «خانه ارواح» مهمترین اثر ایزابل آلنده را خواندم و با این نویسنده شیلیایی که از قضا پرخوانندهترین نویسنده اسپانیولیزبان است بیشتر آشنا شدم، متوجه شدم که او نیز به عنوان یک تبعیدی در دهه هفتاد و هشتاد در همین ونزوئلا کارش را به عنوان روزنامهنگار و ... آغاز و سیزده سال در این کشور زندگی کرده است.
همین مختصر نشان میدهد زمانی نهچندان دور در میان کشورهای طاق و جفتِ آمریکای لاتین، کشور ونزوئلا جایگاه خاصی داشته است. پانزده سال قبل یکی از دوستانم به یک سفر کاری یک ماهه به این کشور رفت و پس از بازگشت خاطرات جالبی از آنجا نقل میکرد. اینکه شرکت طرف قرارداد در ونزوئلا یک بادیگاردِ هیکلمند در اختیار این گروه دو سه نفره قرار داده بود تا وقتی آنها در «روز» بین هتل و شرکت تردد میکنند مراقب آنها باشد تا از گزند دزدان در امان بمانند. علیرغم همه توصیفاتی که میکرد معتقد بود مردم هنوز یکجورای عجیبی شاد هستند! البته الان را شما بهتر میدانید.
تورمی که ما در یک سال اخیر تجربه کردیم آنها حدوداً دهسال قبل تجربه کردند و از آن پس هم، هر سال رکوردهای جدیدی در این زمینه ثبت کردهاند. سال گذشته تورم در آنجا از مرز دو هزار درصد گذشت... وضعیتی که حتی تصورش هم ساده نیست! و حالا طی فقط چند دهه، ونزوئلا از کشوری که انواع و اقسام پناهندگان به آنجا رهسپار میشدند به کشوری مبدل شده که مردمانش به هر دری میزنند تا از آنجا فرار کنند.
فاعتبروا یا اولیالابصار!
*******
پ ن 1: کتابهای بعدی «جنگ و صلح»، «زندگی بر شاهراه قدیم رم»، «کابوسهای بیروت» و «بائودولینو» خواهند بود. فکر کنم برنامه وبلاگ تا یکی دو ماه دیگر مشخص شده است!
پ ن 2: در مورد کتاب «اسلحه، میکروب، فولاد» به مرور خواهم نوشت. این مطلب هم چندان از موضوع آن کتاب بیگانه نیست!
راوی اولشخص داستان زنی جوان به نام «کورده» است؛ پرستاری وظیفهشناس، کاری، با وسواسِ تمیزی. او به همراه مادر و خواهرش در خانهای بزرگ و لوکس در لاگوس (بزرگترین و مهمترین شهر نیجریه) زندگی میکند. خواهرِ راوی (آیولا) دختری است زیبا و بسیار مورد توجهِ مردان؛ خصیصهای که کورده از آن بهره چندانی ندارد. آیولا به غیر از زیبایی هیچ خصیصه مثبتی ندارد، درست برخلاف کورده که با کمالات بسیاری از او در طول داستان آشنا میشویم. داستان با این فصل دو جملهای آغاز میشود:
«آیولا با این کلمات احضارم میکند _ کورده، من او را کشتم.
امیدوار بودم دیگر این کلمات را نشنوم.»
این جملات نشان میدهد بار اول نیست که راوی با چنین وضعیتی روبرو شده، هرچند امید داشته است که دیگر تکرار نشود. داستان در واقع با سومین قتلی که آیولا مرتکب شده آغاز میشود. کورده در صحنه قتل (منزل مقتول که دوستپسر آیولا بوده است) حضور مییابد و در راستای کمک به خواهرش جهت محو آثار جرم اقدام میکند؛ کاری که با توجه به خصوصیاتش در آن خبره است. هرچهقدر که راوی به همه جوانب امور فکر میکند آیولا جز نیازهای خودش به چیز دیگری فکر نمیکند. در واقع زیبایی ظاهر و اندام او شرایطی را پدید آورده که همه خواستههای او بدون کمترین تلاشی اجابت شده است و لذا او در دنیایی زندگی میکند که همه چیز باید بنا به خواستهاش پیش برود. حالا با رسیدن به قتل سوم با عنایت به تعریفی که راوی در گوگل از قاتلان زنجیرهای دیده است، این مسئله در ذهنش طرح میشود که تا کجا میتواند از خواهرش حمایت کند؟! ریشههای این حمایت کجاست؟ فقط صرف همخانواده بودن است یا اینکه وقایعی در گذشته آن را تقویت کرده است؟ چه چیزی میتواند این رابطه حمایتی را تهدید کند؟ اینها مسائلی است که خواننده در همراهی با راوی در ادامه داستان با آنها روبرو خواهد شد.
طبعاً یکی از محورهای اصلی وقایع همان زیبایی ظاهری آیولاست، امری که در دنیای جدید هر چه به پیش میرویم ظاهراً بر قدرتش افزوده میشود و جا را بر شاخصههای دیگر تنگ و تنگتر میکند. در ادامه مطلب در این مورد بیشتر خواهم نوشت.
*******
اویینکان بریتویت متولد سال 1988 در لاگوس، فارغالتحصیل رشته نویسندگی خلاق و حقوق از دانشگاههای کینگستون و ساری در انگلستان است. مجموعه داستانهای کوتاه او با عنوان «راننده» در سال 2010 منتشر شد. نخستین رمانش همین کتاب است که پس از انتشار در سال 2018 با موفقیتهای زیادی روبهرو شد. بریتویت برای این کتاب برنده جایزه کتاب لسآنجلس تایمز، برای بهترین داستان جنایی، نامزد جایزه منبوکر، نامزد جایزه ادبیات داستانی زنان، نامزد جایزه بهترین رمان دلهرهآور معمایی و بهترین کتاب اول از دیدگاه خوانندگان گودریدز شده است.
.............
مشخصات کتاب من: ترجمه سحر قدیمی، نشر ققنوس، چاپ اول1399، شمارگان 1100 نسخه، 223 صفحه.
پ ن 1: نمره من به کتاب 3.7 گروه A (نمره در گودریدز 3.73 نمره در آمازون 4.2)
پ ن 2: طبعاً این انتظار وجود داشت که چندین ترجمه از کتاب به صورت همزمان وارد بازار نشر بشود که همینطور هم شد: پنج ترجمه!
پ ن 3: این دومین بار بود کتاب را میخواندم. نوبت اول قبل از چاپ و حدود دو سال قبل بود که مترجم محترم نظرات بنده را درخصوص اثر جویا شدند.
پ ن 4: این چندمین اثری است که از نویسندگان نیجریه (سرزمینی عجیب با صداهای متفاوت و متناقض و نویسندگانی شناختهشده) خواندهام و به گمانم باز هم خواهم خواند. کشور بسیار جالب توجهی است: همهچیز فرومیپاشد، دیگر آرامشی نیست، راه گرسنگان. مرور این سه پست هم تصویر قابل تأملی از آن دیار میدهد که برای ما چندان غریبه نیست.
ادامه مطلب ...
الان به واقع دل شیر میخواهد که انتخابات کتابهای بعدی را برگزار کنیم! البته نه از باب ترس یا عذاب وجدان و امثالهم بلکه فقط از باب کهیر!! ...بگذریم. مطابق جداول موجود نوبتهای بعدی به روسیه، آسیای غربی و ایتالیا اختصاص خواهد داشت پس هر سه انتخاب را در همین پست برگزار میکنم که حداقل تا ماه آینده انتخاباتی نداشته باشیم. از هر گروه به یک گزینه رای بدهید ( گروه دوم ۲ گزینه):
گروه اول روسیه
1) جنگ و صلح – لئون تولستوی
طبعاً نیاز به توضیح بیشتری در مورد این کتاب و نویسندهاش نیست. دنبال گزینه دیگر نگردید! دبیر شورای برگزاری انتخابات وبلاگ اعلام کرد با عنایت به حجیم بودن کتاب و تعهدی که قبلاً برای خواندن این کتاب به برخی از مخاطبان داده شده، مصلحت را در این دیده است که امکان هرگونه رای سلبی و دهنکجیانه را در نطفه خفه نماید.
گروه دوم آسیا (اطراف خودمان)
1) بندرهای شرق – امین معلوف
این نویسنده در سال 1949 در بیروت و در خانوادهای مسیحی به دنیا آمد. طی دهه هفتاد در روزنامههای النهار و المستقبل به روزنامهنگاری مشغول بود. در اواخر این دهه به پاریس مهاجرت کرد و در اواسط دهه هشتاد رماننویسی را آغاز کرد. او برای رمان صخره تانیوس برنده جایزه گنکور سال 1993 شد. بندرهای شرق هفتمین اثر نویسنده است. از دیگر آثار او میتوان به سمرقند، مانی، هویتهای مرگبار و... اشاره کرد.
2) حاشیهنشینهای اروپا – فرهاد پیربال
این نویسنده، شاعر و نقاش کُرد متولد سال 1961 در اربیل است. او دانشآموخته زبان و ادبیات کردی از دانشگاه صلاحالدین اربیل و دانشگاه سوربن فرانسه است. حاشیهنشینهای اروپا مجموعه داستانی از این نویسنده شهیر است که داستانهایش رویکردی به مسائل و مشکلات پناهندگان دارد.
3) رز گمشده – سردار اوزکان
اولین رمان این نویسندهی ترک توانست در کشورهای مختلفی به فروش بالا دست پیدا کند. رمانی که ظاهراً سفری درونی در جستجوی خود است.
4) زندگی بر شاهراه قدیم رم – واهان توتوونتس
این نویسنده، شاعر و خبرنگار (1893 – 1938) یکی از معروفترین نویسندگان ارمنی به حساب میآید. او آثار متعددی در عمر کوتاه خود به جا گذاشت. این اثر یکی از مشهورترین آثار ادبیات ارمنستان به حساب میآید. این نویسنده در پاکسازیهای دوره استالین تیرباران شد.
5) کابوسهای بیروت – غاده سمان
غاده السمان متولد 1942 در شهر دمشق است. این خانم نویسنده و ادیب سوری یکی از بنیانگذاران شعرنو در ادبیات عرب به حساب میآید. این داستان همانطور که از عنوانش برمیآید به دوران جنگ داخلی و برادرکشی در لبنان و بهخصوص بیروت، شهری که عروس شهرهای خاورمیانه لقب داشت، میپردازد.
گروه سوم ایتالیا
1) بائودولینو – اومبرتو اکو
وقت آن است که مستان طرب از سر گیرند!
.............................
پ ن 1: کتاب بعدی «خواهرم قاتل زنجیرهای» اثر اویینکان بریت وِیت (نشر ققنوس) خواهد بود. مدتی است کتاب «اسلحه، میکروب، فولاد» اثر جرِد دایموند را تمام کردهام (در دوران ابتلا به کرونا و کمی پس از آن). به زودی در مورد این کتاب هم خواهم نوشت.
مهندس کامران خسروی که در یکی از ادارات دولتی مرتبط با مراتع و آبخیزداری در یک شهرستان مشغول به کار است، بعد از چهار سال زندگی مشترک با همسرش دچار مشکلاتی شده است. یکجور یکنواختی و ملال. بعد از دعوایی که داشتهاند، همسر به خانه پدرش در اصفهان رفته است و حالا کامران باید تصمیم بگیرد و کاری بکند. داستان وقتی آغاز میشود که ظاهراً او این تصمیم را گرفته است:
«خیلی ساده، مهندس کامران خسروی در یک سانحهی رانندگی کشته میشد. به همین راحتی، و تمام.»
این جمله آغازینِ داستان، که دقایقی قبل از اجرا شدنش، توسط راوی سومشخص محدود به ذهنِ کامران بیان میشود، اینطور القا میکند کامران از ملال و یکنواختی زندگی به جایی رسیده است که به فکر راههای پیچیده جهت خلاصی خود و رفتن به سمت زندگی ایدهآل است. رویاهای مطلوب او با توجه به متن، نقیضِ چیزهایی است که حس میکند حق او بوده و از او سلب شده است؛ مثلاً به هیچکس جواب پس ندهد، کتاب بخواند، طلوع آفتاب را تماشا کند، ورزش کند، کلاس موسیقی برود، مجبور نباشد به مراسم ختم اقوام دور برود، رها باشد و مسائلی از این دست. در ادامهی داستان با رفت و برگشتهای زمانی تلاش شده تا برای خواننده مشخص کند این تصمیم چرا گرفته شده است و چگونه به اجرا در خواهد آمد و نهایتاً چه تأثیری در زندگی سوژه خواهد داشت.
به موفقیت و ناکامی متن در ارائه پاسخ این سوالات در ادامه مطلب خواهم پرداخت اما قبل از آن باید عرض کنم بخش اول داستان این قابلیت را داشت که خواننده را به خود جذب کند و این نقطه قوتی برای آن محسوب میشود اما پس از آن تلاشهای به کار گرفته شده بهزعم من نتوانسته است مطلوب واقع شود.
********
یعقوب یادعلی متولد سال 1349 در نجفآباد اصفهان است. در رشته فیلمسازی در دانشکده صداوسیما فارغالتحصیل و در همین سازمان مشغول به کار شد. اولین مجموعه داستان کوتاه خود را در سال 1377 به چاپ رساند و یکی از داستانهای مجموعه داستان دومش در سال 1381 به عنوان داستان کوتاه برگزیده از طرف بنیاد گلشیری معرفی شد. اولین رمان ایشان «آداب بیقراری» در سال 1383 منتشر و سال پس از آن توانست بهصورت مشترک با رمان «آبیتر از گناه» برنده جایزه گلشیری شود. پس از آن در ابتدای سال 1385 به اتهام توهین به قوم لُر در همین کتاب، بازداشت و دو ماه را در زندان سپری کرد. او بالاخره در سال 1391 از این اتهام تبرئه شد. از او کتابهای «آداب دنیا» (1395)، «متغیر منصور» (1397) و «آمرزش زمینی» (1398) منتشر شده است.
.........
مشخصات کتاب من: انتشارات نیلوفر، چاپ دوم زمستان 1384، تیراژ 2200 نسخه، 172 صفحه.
پ ن 1: نمره من به کتاب 3 از 5 است. گروه A (نمره در گودریدز 3.28 )
پ ن 2: کتاب بعدی «خواهرم قاتل زنجیرهای» اثر اویینکان بریت وِیت (نشر ققنوس) خواهد بود. در پُست بعدی البته انتخابات خواهیم داشت.
ادامه مطلب ...
راوی اولشخصِ داستان، مردی است از اهالی آمریکای جنوبی (ونزوئلا) که از سوی قانون تحت پیگرد است و با توصیه و کمک یک فرشفروشِ ایتالیایی در کلکته، خود را به جزیرهای متروکه و عجیب رسانده است تا از دسترس مأمورین خارج گردد. به گفتهی این دوست ایتالیایی هیچ بنیبشری نمیتواند در این جزیره دوام بیاورد کما اینکه عدهای سفیدپوست در سال 1924 وارد آن شده و بناهایی را ساختهاند ولی بعد همهچیز را رها کرده و رفتهاند. شایعاتی در مورد یک بیماری مرموز و مرگبار در این جزیره مطرح است. میگویند ملوانان یک کشتی نظامی ژاپنی در گشتزنی خود به حوالی این جزیره رسیده و در ساحل آن با یک کشتی روبرو شدند که همه کارکنانِ آن بهنحو مرموزی مُرده بودند. این ژاپنیها از ترس آن کشتی را غرق کردهاند.
طبعاً دوست ایتالیایی تمام تلاش خودش را برای جلوگیری از عزیمت راوی به این جزیره به کار برده است اما راوی عنوان میکند زندگی چنان برایش عذابآور شده بود که با میل و رغبت به سوی این جزیره روان شده است. روایت راوی از صدمین روز سکونتش در جزیره آغاز میشود. یعنی از زمانی که اتفاقی غیرمنتظره در جزیره رخ داده و راوی را بر آن میدارد تا یادداشتهایی بنویسد که به قول خودش ممکن است عاقبت به وصیتنامهی او بدل شود. یکی دو صفحه از ابتدای داستان را اینجا بشنوید.
در ادامه مطلب درخصوص داستان و مضامینی همچون جاودانگی، بهشت، عشق و... خواهم نوشت. پیش از آن فقط به نکتهای اشاره میکنم که بد نبود در اولین پانویس به آن اشاره میشد: کتاب حاوی پانویسهایی با عنوان یادداشت ویراستار است که جزء داستان هستند و در واقع خود نویسنده آن را تدارک دیده است، و منطقاً باید این کار را میکرد. یادداشتهای راوی کشف شده و ناشری آنها را بعد از ویراستاری به چاپ رسانده است. این ویراستار دستش باز بوده و گاه تردیدها یا دخلوتصرفهای خودش را با اعتماد به نفس کامل در چند پانویسی که داده بیان کرده است. اشکال کار کتابی که ما میخوانیم آن است که مترجم هم زحمت پانویسهایی را به خود داده است و اینها در کنار هم قرار گرفته است و این شائبه را در ذهن خوانندگان سادهای همچون من ایجاد میکند که ویراستارِ بنگاهِ نشرِ فارسی برای خود چنان وسعتِ نظارتی (آن هم از نوع استصوابی!) قائل شده است که چنان پانویسهایی را بنویسد! باور کنید چند بار در حین خواندن داستان به سراغ شناسنامه کتاب رفتم تا نام ویراستار را شناسایی و مورد عنایت قرار دهم و متعجب میشدم که با آن اعتماد به نفس چگونه حاضر شده است نامش نوشته نشود!
*****
آدولفو بیوئی کاسارس (1914-1999) در آرژانتین و در خانوادهای مرفه به دنیا آمد. پدرش تباری فرانسوی داشت و مادرش از خانوادهای ریشهدار و سرمایهدار بود. این تکفرزند خانواده خیلی زود با توجه به ارتباطاتی که مهیا بود به محافل ادبی پیوند خورد و در هفده سالگی با بورخسِ سیویکساله آشنا شد. این دوستی به همکاری مستمری منتهی شد. بیوئی قبل از انتشار «ابداع مورل» در سال 1940 چند داستان دیگر نوشته اما موفقیتی کسب نکرده بود. ابداع مورل با پیشگفتاری از بورخس به چاپ رسید و خیلی زود نویسنده آن را به شهرت رساند.
..........................
مشخصات کتاب من: ترجمه مجتبی ویسی، نشر ثالث، چاپ اول 1389، تیراژ 1100 نسخه، 150صفحه که البته 120 صفحه مربوط به خود داستان است.
........................
پ ن 1: نمره من به کتاب 4.3 از 5 است. گروه B (نمره در سایت گودریدز 4.05 نمره در آمازون 4.6)
پ ن 2: کتاب بعدی «آداب بیقراری» اثر یعقوب یادعلی (نشر نیلوفر) و پس از آن «خواهرم قاتل زنجیرهای» اثر اویینکان بریت وِیت (نشر ققنوس) خواهد بود.