مقدمه اول: کمی بیش از دویست سال از زمان انتشار این اثر گذشته است. سال 1818. فکر کنم مقارن زمانی است که هنوز عباسمیرزا به عمق عقبماندگی ما پی نبرده بود! لذا واقعاً جای شگفتی دارد که در آن زمانه چنین داستانی خلق شده و در آن به مسئله شبیهسازی و حواشی اخلاقی آن پرداخته شده، اما شگفتی بیشتر این است که نویسندهی داستان یک خانم هجده نوزده ساله است و خارقالعادهتر اینکه کتاب هنوز قابل خواندن است و خوانده میشود... این یعنی جاودانگی!
مقدمه دوم: در دورانی که سرعت تحولات بسیار پایین بود و برخی جوامع (مثل ما) تقریباً وضعیت راکدی داشتند، ضربالمثلی رایج بود که میگفت «مادر را ببین دختر را بگیر»، یعنی تقریباً میشد بیست سال بعد را با دقت بالایی پیشبینی کرد. پس از آن نیز اگرچه سرعت تحولات و تغییرات بیشتر شد اما به هر حال «ژن» هنوز جایگاه تعیینکنندهای دارد. با این وصف اگر به خانواده خانم مری شلی نگاهی بیاندازیم و بخصوص مادرش، دیگر برای تعجبِ مندرج در مقدمه اول جایی نمیماند. مادر او مری ولستون کرافت (1759-1797) نویسنده و فیلسوف انگلیسی است که اولین فمینیست بریتانیایی محسوب میشود. در عمر بسیار کوتاهش هم رمان نوشت و هم رساله در باب احقاق حقوق زنان. با شنیدن اولین اخبار در خصوص انقلاب فرانسه به آنجا شتافت و چند سال در آن دوران پرآشوب فعالانه زیست و قلم زد. تلاش مُجدانهای داشت که ذهنش را از خرافات به ارث رسیده پاک کند و به همین خاطر تا صد سال بعد هم هاضمه جامعه پذیرای افکار و رفتار او نبود. زندگی پر فراز و نشیبی داشت. در نهایت با ویلیام گادوین، فیلسوف آنارشیست انگلیسی ازدواج کرد و البته یازده روز بعد از به دنیا آوردن مری از دنیا رفت.
مقدمه سوم: نحوه شکلگیری داستان جالب توجه است. نویسنده به همراه پرسی شلیِ شاعر (همسر مری) و لرد بایرون و یکی دو نفر دیگر در سوییس هستند و بعد از خواندن چند داستان ترجمه شده در ژانر وحشت و ارواح، تصمیم به ذوقآزمایی در این زمینه میگیرند. بعد از چند روز، نویسنده در خواب، صحنهای را تجربه میکند که پایه و اساس این داستان میشود و با تشویق و حمایت همسرش این اثر را پر و بال داده و به پایان میرساند.
******
داستان با نامهای که جوانی به نام رابرت والتون از سنپطرزبورگ برای خواهرش در لندن میفرستد آغاز میشود. این جوان که رویای کشف رازهای قطب شمال را در سر دارد، یک کشتی اجاره کرده و به همراه ملوانانی که استخدام کرده راهی سفر اکتشافی میشود و در هر مرحله گزارش خود را در قالب نامه برای خواهرش میفرستد. طبعاً از یک جایی به بعد این نامهها به یادداشتهای روزانه که گاه به گاه نوشته شده تبدیل میشود. در یکی از روزها چند تن از ملوانان سورتمهای را در دوردست میبینند که فردی عظیمالجثه آن را هدایت میکرده و فردای آن روز فردی را مییابند که سگهای سورتمهاش مرده و خودش هم رو به موت است. یکی دو روز طول میکشد تا حال این مرد جوان بهبود یافته و به حرف بیاید. نام او ویکتور فرانکنشتاین است و اندکی بعد سرگذشت خود را برای والتون بازگو میکند. ویکتور جوانی شیفته علم و تحقیق بوده و در آزمایشاتش موفق به کشف نحوه حیات بخشیدن میشود و چون امکان ساخت اعضای بدن به شکل ظریف را در کوتاهمدت نداشته، در تجربه اول موجودی با دو و نیم متر قد و به همین نسبت حجیم خلق میکند. خلقی که بلافاصله بعد از حیات بخشیدن، از انجام آن پشیمان میشود چرا که...
در ادامه مطلب به برخی برداشتها و برشها خواهم پرداخت.
******
مری ولستونکرافت شلی (1797-1851) در لندن به دنیا آمد. مادرش در اثر عوارض زایمان از دنیا رفت و او نزد پدر (ویلیام گادوین) و نامادری پرورش یافت. گفتهاند که او در اثر محرومیت از توجه عاطفی، بیشتر وقت خود را با کتابهای کتابخانه پدرش میگذراند که گفتهای بدآموز است! و شاید غلط! چه بسیار محرومین از توجه عاطفی که راه به هیچ کتابخانهای نبردند. مری در شانزده هفده سالگی با پرسی بیسی شلی که یکی از دوستداران ویلیام گادوین بود، آشنا شد. این آشنایی به عشقی منجر شد که مورد تایید پدر نبود و... مری به همراه ناخواهری خود و شلی انگلستان را ترک کردند و در اروپا چند هفتهای به مسافرت مشغول شدند. با مرگ همسر شلی، آن دو با یکدیگر ازدواج کردند. پنج شش سال زندگی مشترک این دو چندان با خوشی همراه نبود چرا که از چهار بچهای که به دنیا آوردند فقط یکی زنده ماند و پرسی شلی هم در 1822 در اثر غرق شدن کشتی در 29سالگی از دنیا رفت. مری شلی تا زمان مرگش چندین رمان دیگر نیز نوشت اما هیچکدام شهرت فرانکنشتاین را پیدا نکرد. اقتباسهای سینمایی و تلویزیونی از این اثر از انگشتان دست و پا فراتر رفته است.
اولین ترجمه فارسی از این اثر در سال 1317 (کاظم عمادی) صورت پذیرفته ولذا بدیهی است تا الان تعداد ترجمهها دو رقمی شده باشد که مطمئنم شده است ولی اگر میزان دقیق آن را خواسته باشید: نمیدانم! اطلاعی ندارم!
...................
مشخصات کتاب من: نشر مرکز، ترجمه کاظم فیروزمند،چاپ اول 1389، تیراژ 1600 نسخه، 262 صفحه.
پ ن 1: نمره من به کتاب 3.9 از 5 است. گروه A (نمره در گودریدز 3.86 نمره در آمازون 4.5)
پ ن 2: آنقدر در مورد فرانکنشتاین دیده و شنیدهایم که معمولاً خود را بینیاز از خواندن کتاب میدانیم. تقریباً مثل خیلی از کتابهای دیگر!
پ ن 3: در سال 2017 فیلمی بر اساس زندگی مری شلی ساخته شد.
پ ن 4: کتاب بعدی ... خواهد بود.
ادامه مطلب ...
این فیلمنامه به سرگذشت یک شخصیت خیالی به نام شرزین میپردازد که در دیوانخانه دربار یکی از سلاطین به شغل کتابت اشتغال داشته است. روایت از جایی آغاز میشود که به واسطه تغییر و تحولات در رأس دیوانخانه، عریضهها و طومارها و نوشتههای غیرضروری و قدیمی را بنا به دستور در آتش میسوزانند و باصطلاح خانهتکانی جهت استقرار صاحبدیوانِ جدید در حال انجام است. در صحنه ابتدایی، یکی از کاتبان به نام «عیدی» به آتش نزدیک میشود و طوماری را از کنار آتش برمیدارد و سپس به نزد صاحبدیوان میرود. این طومار در واقع عریضهایست که شیخ شرزین در زمان سلطانِ ماضی برای دادخواهی و بیان آنچه بر او گذشته، نوشته است. عیدی از شاگردانِ شرزین بوده و به همین خاطر اصرار دارد که صاحبدیوان این طومار را ملاحظه کرده و در صورت امکان نسبت به احقاق حق استادش اقدام نماید. بدینترتیب ما هم به عنوان خواننده همراه با صاحبدیوان وارد موضوع سرگذشت شیخ میشویم:
«بدانند نام پدرم -خدای آمرز- روزبهان دبیر بود، و سالم به سه نرسیده، قلم در دست مشق خط میکردم. و در هفت سالگی به تجلید و کتابت پرداختم؛ و از آنجا بود که به خواندن رسالات و کتب میل کردم، و در جبر و اصول و حکمت و موسیقی و شعر تفحص کردم. و چون پدرم -که خدایش رحمت کناد - گذشته شد و جهان را به ما گذاشت، پیشهی وی پیشه کردم، و سرانجام در دارالکتاب همایونی مرا به دبیری گماشتند، تا آن زمان که رسالهای برنوشتم نامش «دارنامه» و در آن خرد را به درختی مانند کردم که اگر بپروریش ببالد ورنه بیخ آن خشک شود...»
مصائب شرزین از نگارش همین کتاب آغاز میشود چرا که علمای دربار به واسطهی تجلیل خرد در این کتاب به تکفیر آن اقدام میکنند. شرزین در شرایط سختی گرفتار میشود و برای رهانیدن جان خود کتاب را به «بوعلی سینا» منتسب میکند اما در ادامه...
زمان روایت البته مشخص نشده است اما با توجه به قراین میتواند از دوره سلجوقیان به بعد باشد؛ دورهای که یکی از نقاط با اهمیت در راستای تشدید خاموشی چراغ اندیشه در سرزمین ما محسوب میشود. داستان بهزعم من به گوشهای از فرایند این خاموشی میپردازد. زمانهای که از سلطان و مقامات درباری تا مردم عادی هر یک بهنحوی از به کار بردن «عقل» و همچنین مواجهه با «حقیقت» گریزانند. در ادامه مطلب بیشتر به داستان خواهم پرداخت.
******
این فیلمنامه در سال 1365 نگاشته شده و نخستین بار در سال 1368 به چاپ رسیده و تاکنون به فیلم در نیامده است.
مشخصات کتاب من: انتشارات روشنگران و مطالعات زنان، چاپ نهم 1400، تیراژ 3000 نسخه، 79 صفحه.
..................
پ ن 1: نمره من به کتاب 4 از 5 گروه A (نمره در گودریدز 4.2 )
پ ن 2: برنامههای بعدی بدینترتیب خواهد بود: پرواز بر فراز آشیانه فاخته (کن کیسی)، دشمنان (باشویس سینگر)، ملکوت (بهرام صادقی)، استخوانهای دوست داشتنی (آلیس زیبولد)، ژالهکش (ادویج دانتیگا).
ادامه مطلب ...
اندازهگیری دنیا رمانی است که شخصیتهای اصلی آن دو دانشمند برجستهی تاریخ آلمان در قرن هجدهم و نوزدهم هستند: «کارل گاوس» و «آلکساندر هومبُلت». داستان از جایی آغاز میشود که در سال 1828 گاوس که سنش از 50 عبور کرده و معروفیتش به عنوان شاهزاده ریاضیدانان گسترده شده است به یک محفل علمی در برلین دعوت شده است. او مدتهاست که از خانه بیرون نمیرود و به هیچوجه تمایلی به سفر کردن ندارد اما به اصرار اطرافیان به این سفر تن میدهد. برگزارکننده همایش در برلین جغرافیدان نامدار آلکساندر هومبُلت است. پس از ملاقات اولیه دو روایت موازی شکل میگیرد که یکی زندگی گاوس را از ابتدا تا زمان حال دنبال میکند و دیگری به زندگی هومبلت و سفرهای علمی او میپردازد. این دو روایت به زمان حال میرسند و در همایش با یکدیگر تلاقی پیدا میکنند. در ادامه این دو شخصیت از هم جدا میشوند اما درکی متقابل و ارتباطی تلهپاتیگونه بین آنها شکل میگیرد و...
داستان البته قصد آن را ندارد که یک زندگینامه از این دو دانشمند به دست بدهد اما تقریباً تمام نقاط مهم زندگی آنها را در کتاب گنجانده و با زبان طنزی که دارد خواننده را علاقمند به دنبال کردن داستان کرده است. این دو شخصیت چگونه میتوانند دستمایه یک روایت طنز قرار بگیرند!؟ طبیعی است که با رشد علم و فنآوری و آموزش، این امکان به وجود آمده است که دانشمندان سه قرن قبل به کاشفان و مبدعان مسائلی پیشپاافتاده تبدیل شوند که هر دانشآموز دوران دبستانیِ ما، آن مسائل را میداند و نویسندهای صاحبذوق میتواند زندگی آنها را دستمایه خنداندن مردم قرار دهد؛ نویسنده این موضوع را هوشمندانه در قالب یک پیشبینی در دهان گاوس که نابغهای بیبدیل بود قرار میدهد که ما در پیش چشم آیندگان همچون دلقکانی ظاهر خواهیم شد. از این مسئله که بگذریم تکیه بر وجهِ آلمانی این دو شخصیت به تنهایی میتواند موقعیتهایی طنزآمیز خلق کند که در ادامه مطلب به آن خواهم پرداخت.
*******
اندازهگیری دنیا چهارمین رمان نویسنده جوان آلمانی-اتریشی، دانیل کلمان است که در سال 2005 نگاشته شد و مورد اقبال قرار گرفت و یکسال بعد به زبان انگلیسی ترجمه و به عنوان دومین کتاب پرفروش جهان از نگاه نشریه نیویورکتایمز برای این سال دست یافت. در سال 2012 فیلمی سینمایی بر اساس این کتاب ساخته شد و در همین سال بیش از دو میلیون و سیصد هزار نسخه از کتاب فقط در آلمان به فروش رفت که آن را به پرفروشترین رمان آلمانی در سه دهه اخیر (در واقع از زمان نگارش عطر اثر پاتریک زوسکیند به اینطرف) بدل کرد.
پس از این موفقیتها داستان نخست با ترجمه خانم ناتالی چوبینه و با عنوان «اندازهگیری دنیا» به بازار آمد و پس از آن ترجمه دیگری با عنوان «مساحی جهان» منتشر شد و اخیراً نیز ترجمه سومی با عنوان «اندازهگیری جهان» در کتابخانه ملی ثبت شده است و قاعدتاً عنوان ترجمه بعدی «مساحی دنیا» خواهد بود!
مشخصات کتاب من: ترجمه ناتالی چوبینه، نشر افق، چاپ دوم 1391، تیراژ 2000 نسخه، 367 صفحه.
................
پ ن 1: نمره من به کتاب 3.5 از 5 است. گروه A (نمره در سایت گودریدز 3.72 از مجموع 11645 رای و نمره در سایت آمازون 3.7 )
پ ن 2: یکی دو قسمت از مساحی جهان را دیدم که بههیچوجه مقبول نبود.
پ ن 3: بدیهی است که ترجمه این کتاب به فارسی نتواند همانند اصل آن مورد اقبال قرار بگیرد. برخی حذفیات (هرچند کوتاه و فرعی) قوت طنز را کاهش میدهد.
ادامه مطلب ...
«ما» در ابتدای دههی 1920 نگاشته شده و آرمانشهری را در بیش از هزار سال بعد به تصویر کشیده است. در این فاصله جنگهای طولانی رخ داده و فقط حدود 0.2 مردم زمین زنده ماندهاند که بخش اعظم آنها در «یکتاکشور» و تحت لوای حکومت «نیکوکار» کبیر زندگی میکنند. این کشور با دیواری شیشهای از نقاط دیگر این کرهی خاکی جدا شده؛ مناطقی که در آنها ظاهراً تعداد اندکی انسان در وضعیت بدوی زندگی میکنند. اما در یکتاکشور همهچیز بر مدار علم و علیالخصوص ریاضیات قرار گرفته است تا آحاد این ملت به سعادت و خوشبختی رهنمون شوند!
در این آرمانشهر، آدمها اسمی ندارند و هرکس با یک کد مشخص میشود. لباسها متحدالشکل است، خانه ها یکسان هستند و از شیشه ساخته شدهاند بنحویکه حرکات همه در پیش چشم ناظرین و پاسداران قرار دارد. برنامهی زندگی مردم تقریباً بهصورت کامل در «جدول ساعات» مشخص شده است؛ سرِ ساعت بیدار میشوند و سرِ ساعت به محل کار میروند و غذا میخورند و به پیادهروی اجباری میروند و مطابق برنامه در کلاسهای آموزشی شرکت میکنند. خلاصه اینکه همهچیز خطکشی شده و مشخص است حتی روابط جنسی... میزان این روابط نیز بر اساس آزمایشهای پزشکی برای هر فرد معین شده است و آنها میتوانند بر اساس کوپنهایی که دارند شرکای جنسی خود را انتخاب کنند. میلیونها آدم بر اساس جدول ساعات زندگی میکنند؛ جدولی که فقط اندکی از آن به خواست شخصی افراد تعلق دارد و امید میرود که به زودی این ساعات محدود شخصی نیز فرموله و مشخص گردد. در این دنیای آرمانی فردیت محلی از اعراب ندارد و همگی «من»ها در «ما» مستحیل شده است.
«ما» مجموع نوشتههایی است که شخصیت اصلی داستان با نام D-503 در چهل فصل کوتاه روی کاغذ میآورد. او ریاضیدانی است که بر روی ساخت سفینهای فضایی به نام «انتگرال» کار میکند. قرار است انتگرال به زودی به فضا برود و برخی مجهولات باقی مانده را حل کند:
«کلمهبهکلمه اعلامیهای را که امروز در روزنامه رسمی یکتاکشور به چشم میخورد، رونویسی میکنم:
ساخت انتگرال ظرف صدوبیست روز به پایان خواهد رسید. ساعت پرشکوه و تاریخی پرواز اولین انتگرال به فضا فرا میرسد. هزار سال پیش نیاکان قهرمان شما تمام جهان خاکی را مطیع قدرت یکتاکشور ساختند. شاهکار شما افتخارآمیزتر خواهد بود. شما با کمک انتگرالِ شیشهای آتشین دَم، معادلهی کائنات را حل خواهید کرد. شما، موجودات ناشناس سایر کُرات را - که شاید هنوز در وضع بدوی آزادی به سر میبرند - به زیر یوغ پرخیر عقل خواهید کشاند. اگر نخواهند درک کنند که ما برای آنان سعادتی میآوریم که از لحاظ ریاضی خطاناپذیر است، وظیفهمان خواهد بود که ایشان را مجبور به زندگی باسعادت سازیم. اما پیش از آن که دست به اسلحه ببریم، از قدرت کلمات استفاده خواهیم کرد.
بنابراین، به نام نیکوکار به تمام اعداد یکتا کشور اعلام میداریم:
هر کس استعداد چنین کاری را در خود میبیند، باید به تصنیف تراکت، چکامه، بیانیه، شعر یا سایر آثاری که در تجلیل زیبایی و عظمت یکتاکشور باشد، بپردازد.
این اولین محمولهای خواهد بود که انتگرال حمل خواهد کرد. زنده باد یکتاکشور، زنده باد اعداد، زنده باد نیکوکار!»
راوی میخواهد پیرو همین اطلاعیه چیزهایی بنویسد تا با انتگرال به فضا بفرستد. او تلاش میکند آنچه را که میبیند و میاندیشد به رشته تحریر درآورد. البته با عنایت به اینکه این نوع نگارش در چنان فضایی کاری خلافِ عادت و بهنوعی نقض غرض است، همان ابتدا راوی تأکید میکند چیزهایی که من میاندیشم همان است که «ما» میاندیشیم و دقیقاً به همین دلیل، عنوان نوشتههایش را «ما» میگذارد. طبعاً همین میزان اندیشیدن موجبات تمایز و قوام یافتن فردیت را فراهم میآورد و با ورود فردی مؤنث به داستان و قدرت گرفتن تخیل و احساسات در راوی، این امر تشدید میشود و تناقضات و کشمکشهایی شکل میگیرد که داستان را پیش میبرد و...
*****
یوگنی زامیاتین در سال 1884 در منطقه لبدیان روسیه به دنیا آمد. در سال 1905 در دوران دانشجویی به واسطه پارهای فعالیتهای سیاسی و انقلابی دستگیر و پس از طی نمودن دوران زندان از پایتخت تبعید شد. پس از مدتی به سنپترزبورگ بازگشت و توانست ضمن ادامه تحصیل (رشته مهندسی کشتی) داستانهایی بنویسد که مورد توجه منتقدین و نویسندگانی همچون ماکسیم گورکی قرار بگیرد. پس از انقلاب خیلی زود از روند وقایع احساس خطر کرد. «ما» محصول این دوران است و نسخه اولیه آن در کمیته انقلابی مربوط به نویسندگان خوانده شد و مورد انتقاد قرار گرفت و اجازه چاپ نیافت. پس از آن نویسنده همواره زیر فشار و حمله منتقدین و نویسندگانِ رسمی! و جماعتی بود که تحت لوای انقلابی بودن به خود اجازه هر کاری میدادند. بهمرور امکان هرگونه فعالیت ادبی از او سلب شد. در سال 1931 طی نامهای به استالین ضمن بیان مشکلاتش خواستار مجوز خروج از کشور شد که با وساطت گورکی این امر میسر شد و او به پاریس رفت. دور شدن از وطن چندان به مزاج او سازگار نیافتاد و زامیاتین در سال 1937 در سن 53سالگی از دنیا رفت.
«ما» در لیست 1001 کتابی که قبل از مرگ میبایست خواند حضور دارد. این کتاب دو مرتبه به فارسی ترجمه شده است؛ بهروز مشیری (1352) و انوشیروان دولتشاهی (1379) ... البته هر دو نایاب هستند و من این کتاب را خوشبختانه در کتابخانه یافتم.
...................
مشخصات کتاب: ترجمه انوشیروان دولتشاهی، نشر دیگر، 266صفحه، چاپ اول 1379، شمارگان 2200 نسخه
پ ن 1: نمره من به داستان 4.3 از 5 است. گروه B (نمره در سایت گودریدز 3.94 نمره در سایت آمازون 4)
پ ن 2: بر اساس آرای اخذ شده در انتخابات قبلی، برنامههای بعدی به ترتیب «مردی که همهچیز همهچیز همهچیز داشت» از آستوریاس و «زندگی واقعی آلخاندرو مایتا» از یوسا خواهد بود.
ادامه مطلب ...
اهمیت پرداختن به "تاریخ" بر کمتر کسی پوشیده است اما اغلب به آن نمیپردازند! بعید است کسی گوشی هوشمند داشته باشد و در عرصه مجازی حضور پیدا کند اما در طول حضور پربارش چند مطلب با درونمایهی اهمیت تاریخ برای دوستانش به اشتراک نگذاشته باشد. وقایع و مباحث تاریخی اغلب به بررسیکنندگان تیزبین نشان میدهد که چرا و چگونه بعدها و حتا درحالحاضر برخی وقایع رخ داده و میدهد.
آخرینباری که با خواندن یک رمان با درونمایه تاریخ شگفتزده شدم رمان "ینگه دنیا"ی جان دوسپاسوس بود و حالا این اثر خلاقانهی اومبرتو اکو... اکو مقطع مهمی از تاریخ اروپا، مسیحیت و شاید دنیا را در قالب یک داستان پُرکشش جنایی-پلیسی روایت میکند و خواننده، همزمان که ویلیام باسکرویل (یک روحانی کنجکاو و تیزهوش) و ادسو (دستیار او که در واقع راوی داستان است) را در جستجوی قاتل یا قاتلین همراهی میکند، در پسزمینه با عمدهترین ریشههای یکی از تحولات مهم اروپا یعنی "رنسانس" روبرو میشود و درعینحال متوجه میشود ریشهی خیلی از اندیشهها و جریانات روز اروپا در کجاست.
تمهیدات نویسنده برای شروع داستان جالب و لازم است. او در بخش کوتاه مقدمهمانند عنوان میکند که کتابی قدیمی از یک دوست دریافت کرده که ترجمهای فرانسوی متعلق به قرن هجدهم از یک کتاب لاتین قرن چهاردهمی است، و در آن، راهبی به نام ادسو خبر از وقایع عجیبی که در نوجوانی دیده است میدهد. نویسنده جذب کتاب میشود و شروع به ترجمهی آن میکند. او در پراگ است که ارتش سرخ روسیه وارد چک میشود ولذا به وین و دیدار محبوبش میرود. میانهاش با محبوب شکرآب میشود و محبوب با کتاب میرود!... بعدها در جستجوی کتاب و منابعش به همهجا سر میزند اما چیزی نمییابد تا اینکه در بوئنسآیرس (به گمانم یوستین گوردر در زندگی کوتاه است همین مسیر را میرود!) کتابی پیدا میکند با عنوانی کاملاً بیربط (شطرنج و آینه و ...) که در آن کتاب، نوشته های ادسو و یا بخش مهمی از آن نقل شده است... او علیرغم همه تردیدهایش، داستان ادسو را ترجمه میکند. این دو سه صفحه، خواننده را کمکم وارد فضای داستان میکند و خواننده پس از آن بهراحتی با روایت ادسو همراه میشود. البته خوانندهی پیگیر بعدها متوجه خواهد شد که نویسنده در همین تمهیداتِ ساده چه نشانههایی قرار داده است.
ادسو داستانش را در هفت بخش که هر بخش به یک روز اختصاص دارد روایت میکند...همانند آفرینش دنیا در هفت روز. هر بخش بر اساس تقسیمبندی ساعات روزانه بندیکتینها به فصلهایی تقسیم شده است. در تاریخ مورد نظر، امپراتور و پاپ متقابلاً یکدیگر را تکفیر کردهاند و اوضاع اروپا خیلی مشوش است. ادسو که با پدرش (از همراهان امپراتور) به ایتالیا آمده است به ویلیام باسکرویل معرفی میشود تا او را در ماموریتش همراهی کند. ویلیام به دیرهای مختلف سر میزند تا اینکه به مقصد نهایی که دیری خاص است میرسند. در آنجا قرار است نمایندگان پاپ و امپراتور با یکدیگر دیدار و مذاکره و مناظره کنند. اما قبل از ورود آنها یکی از راهبان دیر به قتل میرسد. رییس دیر که به هوشیاری و ذکاوت ویلیام پی برده است از او میخواهد راز این قتل را تا قبل از ورود هیئتهای مذاکره کننده کشف کند اما اتفاقات عجیبی در راه است...
امیدوارم در ادامهی مطلب بتوانم مختصری از لایههای زیرین داستان را با توجه به حد و حدود و توانم واکاوی کنم. اما همینجا عرض کنم که خواننده حتا درصورت ماندن در لایههای سطحی هم لذت خواهد برد. داستانی عامهپسند و درعینحال عمیق که بیش از 50 میلیون نسخه از آن در دنیا به فروش رفته است.
*******
نوشتن داستانی با این مختصات البته از هر نویسندهای برنمیآید. کسی که به تاریخ اجتماعی و سیاسی و بالاخص فکری - فلسفی آن دوره احاطه دارد میتواند چنین اثری خلق کند. روحش در آن بیابانِ تاریک، شاد! و یادش گرامی باد. از این نویسنده فقید دو اثر در لیست 1001 کتاب حضور دارد که یکی از آنها همین کتاب است. در هنگام تلفظ عنوان کتاب دقت کنید که زیر میم کلمه "نام" و زیر لام کلمه "گل"، کسره وجود دارد: "نامِ گلِ سرخ". این اسم هم از آن عنوانهایی است که میتوان در موردش در ادامهی مطلب رودهدرازی کرد!
این کتاب دوبار به فارسی ترجمه شده است که من ترجمه اول (شهرام طاهری 1365) را خواندم و بسیار علاقمندم نوبت بعدی، ترجمهی دوم (رضا علیزاده 1393) را بخوانم. نکتهی جالب فاصله کم زمانی ترجمهی اول با انتشار اثر است که امری قابل تقدیر است.
...........
پ ن 1: مشخصات کتاب من؛ مترجم شهرام طاهری، انتشارات شباویز، چاپ ششم اردیبهشت1374 ،تیراژ3000 نسخه، 742صفحه
پ ن 2: نمره کتاب از نگاه من 5 از 5 (در سایت گودریدز 4.1 و در سایت آمازون 4.3)
پ ن 3: بر اساس این کتاب فیلمی در سال 1986 به کارگردانی ژان ژاک آنو و با بازی شون کانری ساخته شده است.
پ ن 4: ادامهی مطلب خیلی رودهدرازانه است و میتوانید با خیال راحت بیخیال آن بشوید! قول میدهم از این به بعد کوتاهتر بنویسم! قول!!
پ ن 5: نام کتاب با حال و هوای بعد از دربی هم تطابق دارد!
ادامه مطلب ...