میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

بائودولینو - اومبرتو اکو

پسربچه‌ای خیال‌پرداز را در روستایی کوچک در قرن دوازدهم در شمال ایتالیای فعلی تصور کنید که در زمینه داستان‌پردازی بسیار توانمند است و مُدام در دور و اطراف آبادی بخصوص در بیشه و جنگل‌های آن نواحی در حال چرخ‌زدن است و برای دوستان و خانواده‌اش از چیزهای عجیب و غریبی مثل دیدن اسبِ تک‌شاخ در جنگل یا دیدن و حرف زدن با قدیسی که در آن دیار شهرت دارد، صحبت می‌کند. او را به‌واسطه همین ادعاها به طنز با نام همان قدیس صدا می‌کنند: بائودولینو!

بائودولینو توانایی‌هایی غریزی در زمینه یادگیری زبان دارد به همین خاطر در ارتباط با سربازان ژرمن که در آن زمانه معمولاً در این مناطق رفت‌وآمد داشتند می‌توانست به زبان آلمانی هم صحبت کند. یکی از روزهایی که هوایی مه‌آلود جنگل را فرا گرفته است، با یک سوار زره‌پوش که راه خود را گم کرده برخورد می‌کند و برای خوشایند او از پیشگویی قدیس بائودولینو در زمینه پیروزی آنها در محاصره یکی از شهرهای اطراف که مدتها طول کشیده، سخن می‌گوید. این سپاهی که شب را در خانه آنها گذرانده است در ازای چند سکه سرپرستی بائودولینو را به عهده می‌گیرد و با خود به اردوگاه می‌برد. بیان پیشگویی‌های قدیس بائودولینو توسط این پسربچه دوازده سیزده‌ساله موجب شادی سربازان و بالا رفتن روحیه آنها می‌گردد و در طرف مقابل نیز موجبات تسلیم شهر را به سرعت فراهم می‌آورد چرا که کسی توانایی یا انگیزه مقابله با سپاهی که تحت حمایت پطرس و پولس رسول قرار گرفته را ندارد! پس از این فتح، زندگی بائودولینو که تحت توجهات خاص فردریک اول ملقب به بارباروسا، امپراتور مقدس روم، قرار گرفته وارد مسیری خاص و هیجان‌انگیز می‌شود.

همه اتفاقات فوق در قسمتی از فصل اول کتاب بیان می‌شود؛ کتابی که چهل فصل دارد. بائودولینو داستان‌پرداز قهاری است و با اینکه صراحتاً چندین نوبت به شیطنت‌های خود در زمینه جعل وقایع و واقع‌نمایی امور تخیلی اشاره می‌کند اما آن‌چنان دوست‌داشتنی و خوش‌بیان است که ما را به خواندن و شنیدن سرگذشتش وا می‌‌دارد؛ خاطراتی که گاه نیش‌مان را تا بناگوش باز می‌کند و گاه چشمانمان را به همان میزان گشاد می‌کند. برای سفر به قرن دوازدهم مرکبی از این باصفاتر نخواهید یافت!

در ادامه مطلب اشاره خواهم کرد به چه دلیل داستان بائودولینو فراتر از آشنایی با وقایع یک دوره تاریخی اهمیت دارد.

********

زندگی‌نامه مختصری از این نویسنده فقید ایتالیایی در اینجا نوشته‌ام. این چهارمین رمانی است که از ایشان می‌خوانم و از همه آنها راضی بوده‌ام! نام گل سرخ... آونگ فوکو (اینجا و اینجا و اینجا)... گورستان پراگ... و حالا بائودولینو. این کتاب ارتباط محکمی با آونگ فوکو و گورستان پراگ دارد از این جهت که در هر سه عمده بار داستان بر روی دوش فرد یا افرادی است که به دلایل مختلف علاقه به خلق و جعل وقایع دارند و البته در این مسیر همواره چیزی را خلق می‌کنند که مورد پذیرش قرار می‌گیرد! چرا که مردم چیزهایی را قبول می‌کنند که از پیش به وجود آنها باور دارند.

امیدوارم این شانس را داشته باشم که باقی کارهای اومبرتوی نازنین را هم بخوانم. آمین!

مشخصات کتاب من: ترجمه رضا علیزاده، نشر روزنه، چاپ دوم 1390، شمارگان 2000نسخه، 660صفحه در قطع جیبی!

.........

پ ن 1: نمره من به کتاب 5 از 5 است. گروه A (نمره در گودریدز 3.76 نمره در آمازون 4.2)

پ ن 2: کتابهای بعدی به ترتیب «گل‌های معرفت» از اریک امانوئل اشمیت، «تدفین مادربزرگ» از گابریل گارسیا مارکز و «مأمور ما در هاوانا» از گراهام گرین خواهد بود.

 

ادامه مطلب ...

به بائودولینو نزدیک می‌شویم!

تخصص اومبرتو اکو دوران قرون وسطی است. قبلاً در مورد شاهکارهایی که از ایشان خوانده‌ام چیزهایی نوشته‌ام: «نام گل سرخ»، «آونگ فوکو» و «گورستان پراگ». بد نیست به عنوان مقدمه‌ برای نوشتن مطلب مربوط به «بائودولینو» کمی به زمان-مکانی که داستان در آن می‌گذرد بپردازیم، اگرچه می‌تواند برای برخی مخاطبان توضیح واضحات و تکرار مکررات باشد.

قرون وسطی به دوران مابین دوران تمدن یونان و روم و دوره رنسانس اطلاق می‌شود یعنی با کمی گِرد کردن؛ حدفاصل سالهای 500 تا 1500 میلادی که معمولاً آن را دورانی سرشار از بربریت و واپس‌گرایی، جهل و خرافات و توقف کلیه فعالیت‌های هنری، ادبی، علمی آموزشی و... می‌شناسیم. همچون دره‌ای سیاه مابین دو قله‌ی سپیدپوش از برف! این تلقی تحت‌تأثیر تاریخ‌نگاران و تحلیل‌گران دوره رنسانس و عصر روشنگری شکل گرفته که طبعاً کمی مبالغه‌آمیز و بعضاً نادرست است. واقعیت این است که بسیاری از دستاوردهای قرون اخیر بر روی ستون‌هایی قرار دارد که در قرون وسطی خواسته یا ناخواسته پی‌ریزی شده است.

قرون وسطی را می‌توان به دو نیمه تقسیم کرد: نیمه اول (بین سالهای 500 تا 1000) که بیشتر با آشفتگی‌های ناشی از سقوط امپراتوری روم (بخش غربی) نشانه‌گذاری می‌شود. در محدوده این امپراتوری عموماً برای نام‌گذاری ساکنین مناطق بالاتر از رود دانوب و راین عنوان عمومی «بربر» به کار می‌رفت. این عنوان البته زیاد هم غیرمنصفانه نبود! اما قابل تأمل است که نهایتاً همین بربرها موجبات سقوط روم را فراهم آوردند و در نیمه اول قرون وسطی انواع و اقسام آنها موفق شدند روی قلب امپراتوری سابق (رم شهر بی‌دفاع) یادگاری‌های عمیقی رسم کنند. خشونت، جنگ، از دست رفتن ثبات و طبعاً از دست رفتن برخی دستاوردهای ناشی از ثبات، از شاخصه‌های این نیمه است.

در نیمه دوم (بین سالهای 1000 تا 1500) آرام‌آرام نظم سیاسی اجتماعی جدیدی شروع به شکل‌گیری می‌کند. فعالیت کلیسا به عنوان یکی از نهادهای بازمانده از دوره قبل، در جهت تبلیغ و اشاعه مسیحیت در نقاط عقب‌مانده‌تر و باصطلاح بربرنشینِ اروپا (نظیر آلمان و فرانسه و انگلستانِ کنونی) به بار می‌نشیند. مبلغان مسیحی به عنوان افراد باسواد (و گاه تنها افراد باسواد!) وارد دم‌ودستگاه قدرتهای محلی و منطقه‌ای می‌شوند و نوعی ارتباط نظام‌مند شکل می‌گیرد. فئودالیسم که در واقع واکنشی به نابسامانی‌های پس از سقوط امپراتوری روم است شکل گرفته و در همین دوران به اوج می‌رسد. اگر در سیستم قبلی امپراتور و سنا و ایالت و شهر نقش اساسی داشتند در این دوره یک نظام مبتنی بر قرارداد و قول‌وقرار دوطرفه گسترش می‌یابد؛ همانند سیستم عصبی در نوزاد که به مرور در تمام بدن گسترش و تکامل پیدا می‌کند. در واقع در پایان این فرایند تکاملی است که مفهوم «ملت» شکل می‌گیرد. ریشه‌های مفاهیم یا نهادهایی چون حکومت انتخابی، سرمایه‌داری، دانشگاه، علوم تجربی و... همه در همین دوره قرار دارد.

در ابتدای نیمه دوم قرون وسطی، اقتدار مرکزی در هیچ‌یک از نقاط مختلف اروپا وجود نداشت اما در انتهای این دوره در انگلستان، فرانسه و اسپانیا دولت‌های مرکزی نیرومندی به وجود آمده بود. البته این فرایندی جبری نبود چرا که مثلاً مناطقی مانند آلمان و ایتالیای کنونی که در ابتدای این نیمه، اقتدار مرکزی بیشتری داشتند (تحت عنوان امپراتوری مقدس روم... با امپراتوری روم اشتباه نشود) در انتها از چنین خصوصیتی برخوردار نبودند. شارلمانی نخستین امپراتور مقدس روم است که در سال 800 میلادی قسمتهای وسیعی از اروپا  را زیر پرچم خود داشت اما به مرور این عنوان و البته قلمروش آب رفت. ژرمن‌ها که هنوز از بربریت خود خیلی فاصله نگرفته بودند این عنوان را بر روی پادشاه خود گذاشتند؛ پادشاهانی که توسط زمین‌داران بزرگ آن قلمرو انتخاب می‌شد، قلمروی که تمام نواحی ژرمن‌نشین در آلمان کنونی و شمال ایتالیا را شامل می‌شد. رابطه این امپراتوری و کلیسا رابطه‌ای جالب و خواندنی است و اتفاقاً داستان بائودولینو در همین زمان-مکان می‌گذرد (اواخر قرن دوازدهم و اوایل قرن سیزدهم) و بازتاب خوبی از این روابط را انعکاس می‌دهد. هرگاه امپراتورها قدرت بالایی داشتند هوس بر عهده گرفتن جایگاه پادشاه-روحانی در وجودشان غلیان می‌کرد (جایگاهی که در روم شرقی مورد مشابه آن  تقریباً وجود داشت) و دوست داشتند که در تمامی حوزه‌ها ولایت مطلقه را داشته باشند. کلیسا هم البته حربه تکفیر را در دست داشت و از آن استفاده هم می‌کرد و در دوره‌هایی که پاپ قدرت لازم را داشت با همین حربه کاری می‌کرد که امپراتور روی زانو برای دست‌بوسی شرفیاب شود.

در نیمه اول قرون وسطی دستگاه پاپی ضعیف بود و نامزدهای مورد نظر گاه با رشوه و توطئه به این مقام دست می‌یافتند و به همین سبب امپراتوران و پادشاهان دستِ بالا را داشتند و گاه در انتخاب پاپ مستقیماً دخالت می‌کردند و همواره انتخاب اسقف‌ها در حوزه‌های تحت کنترل را خودشان انجام می‌دادند. پاپ گریگوری هفتم کسی بود که برای اصلاح این نظام فاسد دست بالا زد و ابتدا انتخاب پاپ را در اختیار شورایی از کاردینال‌ها قرار داد و سپس انتخاب مقامات مختلف روحانی را در انحصار سلسله‌مراتب کلیسا قرار داد. این امر البته به راحتی میسر نشد و مناقشات بسیاری را ایجاد کرد. یکی از امپراتورهایی که در این زمینه اوج و فرودهای بسیاری را تجربه کرد فردریک اول ملقب به بارباروسا (ریش قرمز) بود. داستان بائودولینو ارتباط بسیار تنگاتنگی با ایشان دارد.

مناقشات فوق سبب می‌شد که اقتدار مرکزی امپراتوری سست شود و این امر اجازه می‌داد که تحرکات گریز از مرکزی در نقاط مختلف قلمرو شکل بگیرد: شکل‌گیری شهرهای جدید و اتحاد آنها با یکدیگر در مقابله با امپراتور. جنگ‌های فردریک با این شهرها و اتحادیه لومبارد در شمال ایتالیا تقریباً در بخش اعظم دوران حکومت او تداوم داشت و باعث تضعیف او شد. او نهایتاً مجبور به سازش شد و در نتیجه آن شهرها به صورت دولت‌های خودگردان جداگانه به رسمیت شناخته شدند؛ موضوعی که سبب شد ایتالیا تا قرن نوزدهم به ملتی واحد بدل نشود. در آلمان هم به‌گونه‌ای دیگر چنین سرنوشتی رقم خود: امپراتور برای تأمین مالی لشگرکشی‌های خود مجبور شد از بسیاری از حقوق خود در مقابل پرنس‌های آلمانی (زمین‌داران بزرگ) صرف‌نظر کند و عملاً اقتدارش را از دست داد.

موضوع مهم دیگری که در نیمه دوم قرون وسطی رخ داد و بسیار در روند تکاملی این منطقه از دنیا و بلکه کل دنیا تأثیرگذار بود جنگهای صلیبی است. امپراتوران روم شرقی (بیزانس) که خطر نیروهای تازه شکل گرفته از مسلمانان (در این مقطع سلجوقیان هستند که در آسیای صغیر گسترش می‌یابند) را از نزدیک حس می‌کردند تلاش کردند تا اختلافات بنیادین خود را با کلیسای کاتولیک و بخش عقب‌مانده و وحشی اروپا کنار بگذارند و تحت عنوان جنگ مقدس و آزاد کردن مقبره مسیح از این نیروها استفاده کنند. این ریسک بسیار بزرگی بود هرچند که در جنگ اول موفقیت‌هایی را کسب کردند اما این کش و واکش تا جنگ نهم ادامه یافت که هیچکدام توفیق آنچنانی نداشت اما انقراض امپراتوری روم شرقی را کلید زد. جنگ سوم صلیبی در زمان فردریک بارباروسا شکل گرفت و بخشی از داستان هم در این دوران جریان دارد.

اما چرا امپراتوری روم شرقی از این طریق دچار ضعف شد؟ نیروهایی که برای جنگ چهارم به سمت اورشلیم عازم بودند سرِ راهشان ابزاری شدند در جهت جنگ قدرت در قسطنطنیه! و لاتینی‌ها (اهالی روم شرقی، غربیان را اینچنین خطاب می‌کردند) کاری با این عروس شهرهای دنیا (در آن زمان) کردند که الان تکه‌پاره‌های باقی‌مانده از یادگارهای آن تمدن را باید در نقاط مختلف اروپا مشاهده کرد! این هم یکی از نقاط کلیدی داستان بائودولینو است و باصطلاح زمان حالِ روایت داستان در همین زمان سقوط قسطنطنیه در سال 1204 میلادی است.

...............................

پ ن 1: باقی موارد را هم بگذاریم برای مطلب اصلی!

پ ن 2: به گمانم باید چند تا کتاب نازک بخوانم که زمان‌بندی مطالب اینچنین دچار نابسامانی نشود!! مثلاً یک کار از اریک امانوئل اشمیت (گل‌های معرفت)، تدفین مادربزرگ (مارکز) و مأمور ما در هاوانا (گراهام گرین)... برنامه‌های بعدی خواهند بود.


نامِ گلِ سرخ – اومبرتو اکو

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.