میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

گیرنده شناخته نشد - کاترین کرسمن تیلور

دو دوست آلمانی به نامهای مارتین و ماکس در آمریکای ابتدای دهه‌ی 1930 کار و کاسبیِ قابل قبولی در زمینه‌ی نمایش و عرضه و فروش آثار نقاشی دارند. مارتین تصمیم می‌گیرد به همراه خانواده‌اش به وطن بازگردد. ارتباطِ صمیمیِ این دو دوست و شریک پس از جداییِ مکانی از طریق مکاتبه ادامه می‌یابد. کتابِ حاضر مجموعه مکاتبات این دو دوست می‌باشد که از نوامبر 1932 تا مارس 1934 برای یکدیگر نوشته‌اند. در این مدت یک‌سال و اندی اتفاقات تاثیرگذاری در آلمان رخ می‌دهد، اتفاقاتی که تاثیرات خود را پس از چند سال بر کل دنیا می‌گذارد. روی کار آمدنِ هیتلر و موجی که پیش از آن به راه افتاده بود طبیعتاً به این مکاتبات راه پیدا می‌کند و ما به عنوان خواننده می‌توانیم به رایگان! چنین فضایی را تجربه کنیم و از نتیجه آن آگاه می‌شویم... این کتابِ کم حجم، طرح جذاب و پایان‌بندی جالب و تأثیرگذاری دارد.

«تنها آدم‌های مهم دنیا همین آدم‌های اهل عمل هستند. و این جا در آلمان یکی از همین عمل‌گرایان ظهور کرده. مردی پرشور دارد همه‌چیز را تغییر می‌دهد. زندگی یک ملت به طرفة‌العینی زیر و رو می‌شود، چون مرد عمل آمده است و من هم به او می‌پیوندم. فکر نکن موج دارد من را می‌برد. زندگی بی‌مصرفی را که فقط حرف بود و هیچ دستاوردی نداشت، رها می‌کنم. به این جنبش عظیم نوین تکیه می‌کنم. عمل می‌کنم، پس هستم. در برابر عمل، حرفی برای گفتن ندارم. من درباره‌ی نتیجه‌ی اعمالمان سؤالی نمی‌کنم. لزومی ندارد. می‌دانم که این اعمال درست است، چون ضروری است، آدم‌هایی که این‌قدر شور و اشتیاق دارند ممکن نیست به راه‌های خطا کشیده شوند.»

*****

کاترین کرسمن تایلور (1903- 1996) استاد دانشگاه در رشته‌ی روزنامه‌نگاری و نویسندگی خلاق در پنسیلوانیای ایالات متحده بود و تنها سه اثر داستانی از خود به جا گذاشت که مشهورترین آنها همین کتاب است. «گیرنده شناخته نشد» در سال 1938 و پیش از آغاز جنگ جهانی دوم نوشته و منتشر شده است. استقبال از این داستان کوتاه در طول این سالها چشمگیر و به بیست زبان ترجمه شده است. در ایران نیز 5 بار ترجمه شده است:

ابراهیم یونسی 1340

حسن مرتضوی 1379

تینوش نظم‌جو 1382

شهلا حائری 1382

بهمن دارالشفایی 1393

مشخصات کتاب من: ترجمه بهمن دارالشفایی، نشر ماهی، چاپ اول 1393، تیراژ 2000 نسخه، 64 صفحه.

...............

پ ن 1: نمره من به کتاب 4 از 5 است. (در گودریدز 4.16 و در سایت آمازون 4.5) گروهA

پ ن 2: کتابهای بعدی به ترتیب خدای کشتار (یاسمینا رضا) و گوربه‌گور (فاکنر) خواهد بود.

پ ن 3: ادامه مطلب حاوی یک نامه و یک تلگراف است که همین امروز به دستم رسید!

 

ادامه مطلب ...

وازدگان خاک - آرتور کستلر


این کتاب به‌نوعی اتوبیوگرافی یک‌سال از زندگی نویسنده است... تقریباً از اوت 1939 تا اوت 1940 ... مقطعی حساس و بحرانی در تاریخ اروپا و بالاخص فرانسه که در این زمان محل اقامت این نویسنده‌ی پُرجنب‌وجوش بوده است.

کتاب با مسافرت کستلر و دوستش به جنوب فرانسه آغاز می‌شود. آنها به دنبال جای آرامی می‌گردند تا در آن مکان، کستلر به نوشتن رمان تازه‌اش مشغول شود، رمانی که بعدها خواهیم فهمید، همان شاهکارش "ظلمت در نیمروز" است. جای مناسب پیدا می‌شود اما اتفاقات سرنوشت‌ساز به سرعت از پی هم می‌آیند؛ شوروی و آلمان به توافق مهمی می‌رسند (مولوتوف – ریبن‌تروپ) و دست آلمان برای حمله به همسایگانش باز می‌شود. با حمله‌ی آلمان به لهستان، فرانسه و انگلستان به آلمان اعلام جنگ نمودند و در این شرایط کستلر و دوستش به پاریس برمی‌گردند. در پاریس پلیس خارجیان را احضار و بازداشت می‌کند و این قضیه شامل کستلر هم می‌شود. او که مدتی را در زندان‌های اسپانیا (فرانکو) زیر حکم اعدام گذرانده است در اینجا نیز طعم زندان و اردوگاه کار اجباری را می‌چشد. او پس از سه ماه آزاد می‌شود اما با نزدیک شدن نیروهای آلمانی به دنبال راه فرار از فرانسه است و ...

کتاب ضمن اینکه بیان مصائب نویسندگان و مبارزان ضدفاشیسم در کشوری است که مورد تهاجم نیروهای فاشیستی قرار گرفته است(!!!) به تحلیل وضعیت اجتماعی سیاسی فرانسه در این مقطع می‌پردازد که از این دو جنبه قابل تأمل است.

این کتاب در فاصله‌ی ژانویه تا مارس 1941 نوشته شده و از طرف نویسنده به دوستان و همکارن تبعیدی‌اش از آلمان که پس از شکست فرانسه دست به خودکشی زدند نظیر والتر بنیامین، کارل انیشتین و... تقدیم شده است.  

عنوان کتاب برگرفته از اطلاعیه‌ایست که پلیس فرانسه در هنگام بازداشت خارجیان در روزنامه‌ها منتشر نموده است: «جماعت خارجی‌ها که در دو روز اخیر به وسیله‌ی پلیس هوشیار ما بازداشت شده‌اند سمبل خطرناک‌ترین عناصر تبه‌کار پاریس بوده‌اند. وازدگان واقعی خاک!» به قول نویسنده همین چند سال پیش بود که ما را شهیدان توحش فاشیستی، پیش‌آهنگان نبرد برای تمدن، مدافعان آزادی و چه چیزهای دیگری نامیده بودند. روزنامه‌ها و دولتمردان غرب در مورد ما سر و صدا و اعتراض کرده بودند، شاید به خاطر این‌که ندای وجدان خود را خاموش کنند و حالا ما شده بودیم وازدگان خاک.

*******

آرتور کستلر (1905 – 1983) در بوداپست و در خانواده ای یهودی و آلمانی‌زبان به دنیا آمد. در جوانی ابتدا صهیونیست شد و به اسرائیل رفت و سپس در آلمان عضو حزب کمونیست شد. این نویسنده و روزنامه‌نگار در جنگ‌های داخلی اسپانیا حضور داشت و اتفاقاً دستگیر و به اعدام محکوم شد اما بعد از طریق معاوضه آزاد شد. او نهایتاً در سال 1938 از حزب کمونیست بیزاری جست و... خلاصه اینکه او خیلی چیزها را تست کرد و وانهاد و نهایتاً دنیا را نیز به خواست خود ترک نمود! قبلاً شاهکارش"ظلمت در نیمروز" را اینجا معرفی نموده‌ام.

مشخصات کتاب من: ترجمه علینقی حجت الهی و پوراندخت مجلسی؛ انتشارات سپیده سحر؛ چاپ اول 1382؛ شمارگان 2200 نسخه؛ 315 صفحه

........

پ ن 1: اگر بخواهم به سبک رمان‌ها به این کتاب نمره بدهم حتماً کمتر از 4 نخواهم داد. (نمره‌ی کتاب در گودریدز 4.3 و در آمازون 4.7 است)

پ ن 2: مطلب بعدی درخصوص راه گرسنگان بن آُکری خواهد بود. مطابق آرای انتخابات پست قبل کتاب بعدی "یک سرباز خوب" اثر فورد مادوکس فورد خواهد بود.

 

ادامه مطلب ...

امپراتوری خورشید - جیمز گراهام بالارد

"جیم" پسربچه یازده ساله‌ی انگلیسی است که به همراه پدر و مادرش در شانگهایِ چین زندگی می‌کند. او در سال 1930 در شانگهای به دنیا آمده است و پدرش مدیر یک کارخانه نساجی است. اگر یک جمع و تفریق بکنید متوجه می‌شوید زمان شروع روایت اوایل جنگ جهانی دوم است و همانطور که احتمالاً حدس زده‌اید داستان پیرامون مصائب این جنگ خانمان‌سوز است با این تفاوت که یک "کودک" و کشور "چین" در کانون روایت قرار دارند.

معمولاً گاهی در اواخر مطلب پیرامون توصیه و چه و چه اشارات کوچکی دارم اما این بار در همین ابتدا باید عرض کنم که این کتاب واقعاً خواندن دارد! فکر کنم بهتر باشد من یک پیش زمینه‌ای در مورد زمان-مکان روایت در اختیار دوستان قرار بدهم و باقی را بگذارم خوانندگان احتمالی خودشان طی‌طریق نمایند و لذت ببرند.

در اوایل دهه 1930 ژاپنی‌ها که از نظر قوای نظامی برتری محسوسی در آسیایِ جنوب‌شرقی داشتند با مستمسک قرار دادن حرکات تروریستی برعلیه بازرگانان‌شان در شرقِ چین, به این مناطق لشگرکشی و منطقه وسیعی را اشغال نمودند. چند سالی بود که چین پس از انقلاب 1911 تحت لوای حکومت جمهوری اداره می‌شد و البته به علت جنگهای داخلی تضعیف شده بود. ژاپنی‌ها پس از دستیابی به پیروزی, یکی از بازماندگان سلسله امپراتوری سابق را در این مناطق(منچوری) به تخت نشاندند.

بعدها در سال 1937 ژاپنی‌ها حملات دیگری انجام دادند و حتا نانجینگ (پایتخت قدیمی چین) را تسخیر کردند و عمده بنادر چین را تحت کنترل گرفتند. در سال 1941 و همزمان با حمله به پرل هاربر, نیروهای ژاپن در شهر بین‌المللی شانگهای به ناوهای انگلیسی و آمریکایی حمله کردند و عملاً شعله‌های جنگ جهانی دوم در آن گوشه دنیا هم افروخته شد. "امپراتوری خورشید" از همین‌جا آغاز می‌شود.

حالا قبل از این‌که بروید به ادامه‌ی مطلب یا بروید به دنبال تهیه‌ی کتاب, یک سوال: آیا می‌دانستید که از حدود 70 میلیون نفر تلفات جنگ جهانی دوم، بیشترین تلفات غیرنظامیان را چینی‌ها داشتند!؟ تلفات چینی‌ها 20 میلیون نفر بود که بیش از 16 میلیون نفر آن غیرنظامی بودند. در پس‌زمینه‌های "امپراتوری خورشید" با کم و کیف این تلفات آشنا می‌شوید و البته با موضوع مهم‌تری که یکی از تم‌های اصلی داستان است: "جنگ" یا "اخبار جنگ"... واقعیت چیست!؟ و البته یکی از مهم‌ترین تبعات جنگ که در ادامه مطلب به آن خواهم پرداخت.

******

جیمز گراهام بالارد متولد 1930 در شانگهای است! بله درست است! وقایع داستان مبتنی بر اتفاقاتی است که نویسنده با گوشت و پوستش حس کرده است و البته تاثیر آن سالها و تا آخر عمرش با او بود و در داستانهایش نمود یافت. در مورد بالارد اینجا بیشتر بخوانید (یکی از تیترهای ادامه‌ی مطلب هم با الهام از همین مطلب در نظر گرفتم). از بالارد در سال 2006 هفت کتاب در لیست 1001 کتابی که قبل از مرگ می‌بایست خواند حضور داشت اما در ویرایش‌های بعدی این تعداد به "دو" کاهش یافت؛ همین کتاب و کتاب CRASH.  

............... 

پ ن 1: مشخصات کتاب من؛ ترجمه علی‌اصغر بهرامی, نشر چشمه, چاپ دوم 1388, 1200نسخه, 432صفحه

پ ن 2: در مورد نمره... چندین بار نمره دادم، هربار بین 4.5 الی 4.8 شد... منتها برای داستان‌هایی که از برخی جنبه‌ها یک چیز نویی پیش چشم آدم می‌گذارند نمی‌توان چیزی کم کرد! نمره کتاب 5 از 5 می‌باشد. (نمره در سایت گودریدز 4 و در سایت آمازون 4.5  می‌باشد. بله جدیداً خوش‌نمره شده‌ام!)

پ ن 3: وقتی کتاب را می‌خواندم مدام با توصیفات و تصاویری روبرو می‌شدم که با خودم می‌گفتم این داستان خوراک فیلم‌شدن است. وقتی به انتها رسیدم و مقدمه مترجم را خواندم متوجه شدم اسپیلبرگ در سال 1987 زحمتش را کشیده است. جالب است بدانید کریستین بیل نقش جیم را بازی می‌کند و همچنین تام استوپارد که اینجا کتابی از او معرفی کرده‌ام, فیلنامه اقتباسی را نوشته است.

 

ادامه مطلب ...

نان آن سالها هاینریش بل

راوی داستان (فندریش) جوانی است 23 ساله که از 16 سالگی در شهر کار می کند. او تعمیرکار لوازم خانگی است و با درنظر گرفتن وضعیت اقتصادی آلمان پس از جنگ دوم جهانی, درآمد خوبی دارد.

کل داستان مربوط به یک روز ابتدای هفته (دوشنبه) است؛ روزی تمام ناشدنی که در انتهای داستان هنوز چند ساعتی از آن باقی است! صبح روز دوشنبه تلگرامی از پدرش می رسد که هدویگ دختر مدیر مدرسه (همکار پدر) برای ادامه تحصیل به شهر می آید و فندریش می بایست به ایستگاه راه آهن برود و او را با رعایت ادب به آپارتمانی که قبلن برای او اجاره کرده است برساند. او با کمی نارضایتی تن به این کار می دهد اما مواجهه او با هدویگ تاثیر عجیبی روی او می گذارد به نحوی که...

***

هاینریش بل است و آلمان پس از جنگ دوم و آثار آن... این کتاب که در سال 1955 منتشر شده است هم در چنین فضایی می گذرد.این کتاب در دهه گذشته حداقل توسط چهار مترجم, ترجمه شده است:

محمد اسماعیل زاده  با عنوان نان سالهای جوانی  نشر چشمه

جاهد جهانشاهی  با عنوان نان سالهای سپری شده  نشر دیگر

سیامک گلشیری  با عنوان نان آن سالها  نشر مروارید

محمد ظروفی  با عنوان نان آن سالها  نشر جامی

پیشنهاد من برای مترجمین دیگر "نان همان سالها" ، "نان سالهای بلوغ" ، "نان سالهایی که صورتم جوش می زد" و ... است. به هر حال می بایست تجربیاتمان را به یکدیگر انتقال دهیم!

***

پ ن 1: در مقایسه با "سیمای زنی در میان جمع" و "عقاید یک دلقک" و "آبروی از دست رفته کاترینا بلوم" این کتاب برای شخص من در سطحی پایین تر احساس رضایت ایجاد نمود.

پ ن 2: مشخصات کتاب من؛ ترجمه سیامک گلشیری, نشر مروارید, چاپ سوم 1387, تیراژ 1100 نسخه, 129صفحه, 2300 تومان


 

ادامه مطلب ...

کوزه بشکسته مسعود بهنود


در کوران سالهای جنگ جهانی اول چهار نوزاد پا به عرصه وجود می گذارند که در سالهای آتی سرنوشت شان به یکدیگر گره های خفنی خورده است و این گره ها البته فقط به خود آنها ارتباط نداشت که ما بخواهیم همین اول کار بگوییم: خب به ما چه!...این چهار نوزاد عبارتند از: محمدرضا فرزند رضا شصت تیر یا همان سرهنگ رضاخان میرپنج یا همان رضاشاه آینده؛ نوزاد دوم پسر ژاندارم غلامحسین که به نوعی همزاد نوزاد اول است و سالهای سال همراه محمدرضا بود یعنی همان حسین آقای فردوست یا همان ارتشبد حسین فردوست که خاطراتش را می توانید با احتیاط بخوانید!؛ نوزاد سوم ته تغاری سردار معظم خراسانی است که گمانم 5 دوره نماینده مجلس مشروطه بود و در زمان به دنیا آمدن این فرزندش حاکم گیلان است و همانی است که در سریال کوچک جنگلی دکتر حشمت را بر دار کرد یعنی همان عبدالحسین خان تیمورتاش که معرف حضور می باشد ولذا این نوزاد یعنی "مهرپور" می شود ته تغاری تیمورتاش؛ نوزاد آخر در داستان مسمی است به آلیس گلن وایت که اسمی است مستعار که در ادامه به ایشان بیشتر خواهم پرداخت چون قاعدتن و احتمالن کمتر شناخته شده اند اما عجالتن بدانید این نوزاد انگلیسی دختری از خانواده اشراف معرفی می شود که مادرش لیدی است و پدرش یک ژنرال ارتش انگلیس است که عمده ماموریت هایش را در مشرق زمین انجام داده است...

ارتباط سه شخصیت اول به یکدیگر در تاریخ (که نمی خوانیم!) واضح و مبرهن است. وقتی که رضاشاه تصمیم می گیرد فرزندش را برای تحصیل به سوییس بفرستد چند نفر دیگر را هم همراه او می کند که یکی همان حسین فردوست است و دیگری همان ته تغاری تیمورتاش که آن زمان وزیر دربار رضاشاه بود و به نوعی نفر دوم نظام (همینجا داخل پرانتز باید گفت که در نظام های دیکتاتوری بدترین موقعیت نفر دوم بودن است که تاریخ و جغرافیای ما سرشار است از سرها و نعش های همین نفرات دوم...).

می ماند ارتباط نفر چهارم که همان آلیس باشد... ایشان را هم دست روزگار یا دست توانای نویسنده گرامی کتاب، به همراه خانواده در همان جایی قرار می دهد که این عزیزان برای ادامه تحصیل به آنجا می روند ولذا جمع شخصیت های داستان در دامنه های آلپ جمع می شود و لینک ها برقرار و داستان جریان می یابد...

رمان تاریخی

زبان خیلی ها مو درآورد ولیکن ملت تاریخ خوان نشدند که نشدند و طبیعتن بعضی از خیلی ها تسلیم نشدند و رفتند سراغ داستانیزه کردن تاریخ با افزودنی های مجاز! بلکه از این طریق ملت هایشان را تاریخ خوان کنند و احتمالن اینچنین رمان تاریخی زاده شد. در ایران نیز با این وضع و اوضاعی که دور و اطراف خودمان می بینیم اگر نویسنده ای کار درست و درمانی درآورد باید شب و روز دعایش نمود ...آمین.

روده درازی نمی کنم چون کار دارم در ادامه مطلب، این کتاب را به دوستی دادم و خواند...پرسیدم چطور بود؟ گفت قشنگ بود... و پرسید آیا همه ش واقعی بود؟ گفتم مثلن چیش منظورته؟ گفت مثلن تیمورتاش,آیا همچین کسی واقعن بوده؟!... این قضیه خنده دار نیست، نشون به اون نشون که پسفردا همین دیالوگ ممکنه در مورد محمدرضاشاه هم جایی از همین کشورمون برقرار بشه! اصلن مگه الان نمیشه!؟ همین الان طرف یه جوری از رضاخان صحبت می کنه کانه داره از مهاتیر محمد حرف میزنه...خوداییش! دیدم که میگم!

***

در ادامه مطلب روده درازی کرده ام ولی بد نیست بخوانید...چیزی از داستان را لو ندادم و هیچ اشاره ای به سقوط رضاخان هم نکرده ام! پس هیچگونه خطر لوث شدن ندارد...مشخصات کتاب من: نشر علم, چاپ سوم 1388, تیراژ 4400 نسخه, 400 صفحه, 8500 تومان. 

ادامه مطلب ...