«وقتی در تاریکی و سرمای شبانه در جنگل از خواب میپرید، دستش را به طرف پسرش که کنارش خوابیده بود دراز میکرد که او را لمس کند. شبهایی که تاریکیشان تاریکتر از تاریکی و روزهایی که خاکستریتر از روزهای پیش بود.»
رمان جاده با این جملات آغاز میشود. زمان وقوع داستان در آیندهایست که زمین تقریباً (و مکان وقوع داستان، یعنی آمریکا تحقیقاً) از حیات گیاهی و جانوری خالی شده است و فقط تعداد اندکی از انسانها در آن باقی ماندهاند. آیندهای که البته خودخواهیهای بشر میتواند آن را نزدیک و نزدیکتر نماید. فجایعی رخ داده است و پس از آن شهرها خالی از سکنه و متروک شدهاند و غذایی برای خوردن یافت نمیشود مگر تک و توک قوطی کنسروهای برجامانده از غارتهای چند سال قبل در گوشه و کنار خانههای متروکه و...
پدر و پسری که شخصیتهای اصلی داستان هستند در چنین موقعیتی با پای پیاده مشغول حرکت در جاده هستند. جادهای که قرار است در انتها به جنوب و ساحل دریا و گرما منتهی شود. حرکت آنها از سالها قبل آغاز شده است. در آغاز روایت زمان تقویمی و حتی حساب فصلها عملاً از دست رفته است. آنها با اندک آذوقهای که دارند در جاده حرکت میکنند. خطراتی که آنها را تهدید میکند عبارتند از: گرسنگی، سرما، ناامیدی و همنوعان! همنوعانی که برخی از آنها از شدت گرسنگی کارشان به آدمخواری رسیده است.
داستان روایتی است از تلاشهای این دو برای زنده ماندن و رسیدن به مقصد. مقصد جایی است که شرایط زندگی ممکن است در آن بهتر باشد. در این مسیر البته حوادث اندک یا قابل توجهی رخ میدهد اما روایت بیشتر از آنکه به حوادث و شخصیتها بپردازد بر بیان و ترسیم موقعیت استوار است؛ موقعیتی که همهچیز را از سبک زندگی تا ارزشهای اخلاقی تحت تأثیر خود قرار داده است و این فقرهی آخر حرف اصلی داستان است که در ادامه به آن خواهم پرداخت.
فرصتها:
الف) تلنگری به بشریت از باب اینکه چندان به دستاوردهای تمدنیاش غره نباشد و به مسیر و جادهای که در پیش گرفته است بیاندیشد.
ب) فکر کردن به این موضوع که در صورت پیش آمدن چنین موقعیتی چه چیزهایی اهمیت دارد! در واقع ارزشهای اصیل و اصلی برای تداوم بقا و حیات بشر چیست؟ طبیعتاً این ارزشها در حال حاضر هم همان جایگاه و اهمیت را دارند منتها در متن چنان موقعیت تخیلی خودشان را بهتر نشان میدهند.
تهدیدها:
الف) فضای سرد داستان که ممکن است برای برخی دافعه داشته باشد.
ب) حوادث زیادی رخ نمیدهد و خواننده ممکن است گاهی از پیکار مداوم شخصیتهای داستان با مقولات تکراری گرسنگی و سرما و... دچار ملال شود.
البته من معتقدم که تهدید اول با خوشبینی نویسنده (بزعم من و حداقل در این داستان) جبران میشود و در مورد دوم نیز نویسنده با وارد کردن دیالوگهای کوتاه بین پدر و پسر در فرم روایت، تنوعی ایجاد کرده تا اغلب خوانندگان را از تهدید ملول شدن برهاند.
*********
کورمک مک کارتی متولد 1933 است. از مهمترین آثار او میتوان به «جایی برای پیرمردها نیست»، «نصفالنهار خون»، «همه اسبهای زیبا» و «جاده» اشاره کرد. جاده جایزه پولیتزر سال 2007 را از آن خود کرد. این کتاب به فارسی حداقل ششبار ترجمه شده است!
............................
مشخصات کتاب من: ترجمه حسین نوشآذر، انتشارات مروارید، چاپ دوم1389، تیراژ 1650 نسخه، 272 صفحه.
...........................
پ ن 1: نمره من به کتاب 4.2 از 5 است. (نمره در سایت گودریدز 3.97 از مجموع بیش از هفتصدهزار رای و در سایت آمازون 4.4 )
پ ن 2: سبک زندگی نویسنده برایم جالب بود. مثلاً او در جوانی مسیری طولانی از شمالشرق تا جنوبغرب آمریکا را پیاده طی کرده است. او هیچگاه شغل ثابتی نداشته است... به این نقل از همسر دومش توجه کنیم: «مثلاً یکنفر به او زنگ میزد و میگفت در ازای دریافت ۲ هزار دلار بیاید در فلان دانشگاه دربارهٔ کتابهایش سخنرانی کند؛ ولی او در جواب میگفت هر حرفی داشته روی صفحات کتابهایش زده و ما یک هفته دیگر را هم لوبیا میخوردیم.» و حالا به این حرف نویسنده در معدود مصاحبههایش: « از زمان حضرت آدم تاکنون هیچکس نبوده که خوششانستر از من بوده باشد. هر اتفاقی در زندگیام افتاده ایدهآل و بینقص بوده. شوخی هم نمیکنم. هرگز در زندگیام پیش نیامده بیپول و غمگین باشم. این وضعیت بارها و بارها و بارها تکرار شده؛ آنقدر که آدم را خرافاتی کند!»
پ ن 3: کتاب بعدی «دلبند» اثر تونی موریسون خواهد بود.
ادامه مطلب ...
تا از داغی اوضاع انتخابات آمریکا کاسته نشده است برای گزینش دو کتاب بعدی به سراغ این منطقه خواهیم رفت. شورای گزینش کاندیدای وبلاگ تلاش کرده است از ایالتهای مختلف (اوهایو، نیویورک، تنسی، فلوریدا و ورمانت و...) و از نسلهای مختلف گزینههایی برای انتخاب وجود داشته باشد!
برای اینکه در فضای درستی قرار بگیرید فرض کنید در مکانی قرنطینه شدهاید (البته بلا به دور) و در آن مکان این هفت کتاب موجود است. کدام دو کتاب را برای خواندن یا بازخوانی انتخاب میکنید؟ یا فرض کنید دوست شما در چنین وضعیتی قرار گرفته است و از شما نظر خواسته است؛ کدام دو کتاب از گزینههای زیر را توصیه میکنید:
1) ترجیح میدهم که نه – هرمان ملویل
این داستان با عنوان «بارتلبی محرر» در سال 1853 منتشر شده است. هرمان ملویل (1819-1891) در زمان حیاتش چندان مورد اقبال قرار نگرفت اما آثارش بعدها و بخصوص در دهههای ابتدایی قرن بیستم مورد توجه قرار گرفت و بر نسل طلایی نویسندگان آمریکایی تأثیر بسزایی گذاشت. نمره کاربران به این کتاب در سایت گودریدز 3.93 است.
2) اروپاییها – هنری جیمز
این داستان در سال 1878 منتشر شده است. امروزه منتقدین، هنری جیمز (1843-1916) را در هنر رماننویسی، نقطه اوج ادبیات قرن نوزدهم میدانند و به آثارش عنوان «کلاسیکهای مدرن» دادهاند. جیمز با تکیه بر افکار و عواطف قهرمان داستان، تاثیر مهمی روی رمان قرن بیستم گذاشت. نمره کاربران به این کتاب در سایت گودریدز 3.61 است.
3) سفید بینوا – شروود آندرسن
این داستان در سال 1920 منتشر شده است. شروود آندرسن (1876-1941) در ادبیات آمریکا به عنوان پدر داستان کوتاه مدرن شناخته میشود. او تأثیر بسزایی در نویسندگان آمریکایی بین دو جنگ یا عصر طلایی داشته است. نمره کاربران به این کتاب در سایت گودریدز 3.7 است.
4) دشمنان – آیزاک بشویس سینگر
این داستان در سال 1966 برای اولین بار منتشر شده است. این نویسده یهودی لهستانیتبار کتابهای خود را به زبان ییدیش مینوشت و البته بعدها زیر نظر خودش همگی به انگلیسی ترجمه شد. «دشمنان؛ یک داستان عاشقانه» در سال 1972 ترجمه و چاپ شد. سینگر (1902-1991) برنده جایزه نوبل سال 1978 است. نمره کاربران به این کتاب در سایت گودریدز 3.95 است.
5) هدیه هومبولت – سال بلو
این داستان در سال 1975 منتشر و برنده جایزه پولیتزر گردید. سال بلو (1915-2005) برنده جایزه نوبل سال 1976 است. او در خانوادهای یهودی و روستبار به دنیا آمد که پس از مهاجرت در کبک کانادا اقامت گزیده بودند. این نویسنده کانادایی-آمریکایی سه بار برنده جایزه ملی کتاب ایالات متحده شده است که در نوع خود یک رکورد محسوب میشود. نمره کاربران به این کتاب در سایت گودریدز 3.86 است.
6) دلبند – تونی موریسون
این کتاب در سال 1987 منتشر و در سال بعد برنده جایزه پولیتزر گردید. تونی موریسون (1931-2019) در سال 1993 به عنوان اولین زن سیاهپوست موفق به دریافت جایزه نوبل شد. بر اساس نظرسنجی روزنامه نیویورکتایمز از تعدادی نویسندگان برجسته آمریکایی در سال 2006، رمان دلبند به عنوان بهترین اثر داستانی ادبیات آمریکا در ربع قرن گذشته انتخاب شد. نمره کاربران به این کتاب در سایت گودریدز 3.87 است.
7) جاده – کورمک مککارتی
این کتاب در سال 2006 منتشر و در سال بعد برنده جایزه پولیتزر گردید. این تنها گزینهی زنده در لیست ما متولد سال 1933 است... چند شب قبل فیلم جایی برای پیرمردها نیست ساخته برادران کوئن که بر اساس رمانی با همین نام از مککارتی ساخته شده است توسط اعضای شورای گزینش کاندیداها دیده شد و این کتاب در لیست قرار گرفت! نمره کاربران به این کتاب در سایت گودریدز 3.97 است.
.............................
پ ن 1: حدس میزنم انتخابات فوق کاملاً قابلیت آن را دارد که از انتخابات ریاست جمهوری امسال آن خطه پرشورتر و میلیمتریتر باشد. البته از طرف دیگر به لیست که نگاه میکنم حس «آقا»یی به من دست میدهد چون واقعاً برایم فرقی نمیکند که کدام انتخاب شوند!