میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

آمریکایی آرام – گراهام گرین

«تامس فاولر» راوی داستان، خبرنگار انگلیسی میانسالی است که در مأموریتی طولانی‌مدت در ویتنام مستقر است. زمان روایت سالهای ابتدایی دهه پنجاه است که جنگ‌های خونین استقلال‌طلبانه با استعمارگران فرانسوی در جریان است.

شخصیت اصلی دیگر داستان، «آلدن پایل» یک جوان تازه فارغ‌التحصیل از هاروارد است که به تازگی وارد ویتنام شده است. پایل در قالب هیئت کمک‌های اقتصادی با جدیت خاصی کار خود را آغاز کرده است. او تحت تأثیر نویسنده و تحلیل‌گری به نام «یورک هاردینگ» معتقد است که در این منطقه برای رسیدن به دموکراسی نیاز به یک «نیروی سوم» (منهای مبارزین کمونیست و استعمارگران کهنه) است و در همین راستا برای سر و شکل دادن و تقویت چنین نیرویی عمل می‌کند.

فاولر با دختری زیبا و جوان ویتنامی به نام «فوئونگ» زندگی می‌کند. پس از آشنایی پایل و فاولر این جوان آمریکایی دلباخته فوئونگ می‌شود و این موضوع را خیلی ساده و صریح با فاولر در میان می‌گذارد. پایل معتقد است رابطه او و فوئونگ به صلاح این دختر است و بدین‌ترتیب رقابتی پرفراز و نشیب بین این دو شکل می‌گیرد.

طبعاً خواننده خیلی زود متوجه می‌شود رقابت این دو شخصیت بر سر فوئونگ بی‌شباهت با رقابت آمریکائیان و استعمارگران کهنه در این منطقه نیست. هدف آنها علاوه بر جلوگیری از نفوذ و گسترش کمونیسم، استقرار دموکراسی و ارتقای رفاه در این کشور است؛ فرمولی ساده که از نگاه آنان خیلی زود به جواب می‌رسد غافل از اینکه پارامترهای بسیاری در این معادله غایب هستند. این داستان قبل از حضور کامل آمریکائیان و فجایعی که به جنگ ویتنام معروف شد نوشته شده است و از این حیث نکته‌سنجی‌های نغزی دارد که اتفاقات آینده به صحت آنها شهادت می‌دهد.

مانند آثار دیگر گرین در اینجا نیز ضمن کشمکش‌های بیرونی، نبرد میان خیر و شر در ذهن شخصیت اصلی داستان (راوی) جریان دارد و خواننده را با خود همراه می‌کند. راوی به واسطه شغلش مکرراً بر بی‌طرفی خود در اتفاقاتی که رخ می‌دهد تأکید می‌کند اما آیا می‌توان در همه‌جا و همه‌حال بی‌طرف ماند و درعین‌حال انسانیت خود را حفظ کرد؟!

در ادامه مطلب به برخی برداشت‌های خودم از کتاب خواهم پرداخت.

*****

قبلاً از این نویسنده درباره مامور معتمد ، قطار استانبول ، صخره برایتون و قدرت و جلال نوشته‌ام. این کتاب یکی از معروف‌ترین کارهای گرین است که دو بار اقتباس سینمایی از آن انجام شده است:اولی در سال 1958 به کارگردانی جوزف منکیه‌ویچ و دومی محصول سال 2002 به کارگردانی فیلیپ نویس. این کتاب در لیست 1001 کتابی که قبل از مرگ می‌بایست خواند حضور دارد و دو بار به فارسی ترجمه شده است: عبدالله آزادیان (1344) و عزت‌الله فولادوند (1363).

مشخصات کتاب من: ترجمه عزت‌الله فولادوند، انتشارات خوارزمی، چاپ اول 1363، تیراژ 5500 نسخه، 250 صفحه.

.............................

پ ن 1: نمره من به کتاب 4.3 از 5 است. گروه A (نمره در سایت گودریدز 3.95 و در سایت آمازون 4.4)

پ ن 2: کتاب‌های بعدی که شروع به خواندن آن خواهم کرد مطابق انتخابات برگزار شده، «شاگرد قصاب» از پاتریک مک‌کیب و «دیو باید بمیرد» از نیکلاس بلیک یا همان سیسیل دی‌لوئیس خواهد بود.

 

ادامه مطلب ...

ارتش سایه‌ها

فرانسه پس از شکست در مقابل آلمان طی جنگی برق‌آسا و شش‌هفته‌ای و تسلیم بی‌قید و شرط، بر روی کاغذ به دو بخش تقسیم شد: بخش اشغالی که مستقیماً توسط نازی‌ها اداره می‌شد و بخش دیگر که به دولت ویشی معروف شد. این دولت به ریاست مارشال پتن تا پایان جنگ به حیاتش ادامه داد هرچند قدرت مستقلی به آن معنا نداشت. علت نام‌گذاری آن هم این بود که بعد از مدتی پایتخت را از پاریس به شهر کوچک ویشی منتقل کرد. بعد از مدت کوتاهی سروکله‌ی قسمت سومِ فرانسه در انگلستان ظاهر شد: فرانسه‌ی آزاد به رهبری مارشال دوگل. همزمان در داخل خاک فرانسه، گروه‌هایی مستقل از یکدیگر شکل گرفتند که مشعل مقاومت در برابر اشغالگران و دست‌نشانده‌های آنان را برافروختند و پس از آن در شرایطی بسیار سخت روشن نگاه داشتند. با توجه به قدرت و احاطه‌ی گشتاپو بر امور و خشونتی که اعمال می‌کردند، افرادی که پای در این عرصه می‌نهادند، واقعاً شجاعت داشتند چون همگی می‌دانستند چه سرنوشتی در انتظار آنان است. بعدها با پیوستن چندین گروه عمده‌ی حاضر در صحنه به یکدیگر نهضت مقاومت فرانسه شکل گرفت. این داستان در مورد افرادی است که در یکی از این گروه‌ها مشغول فعالیت هستند.

فیلیپ ژربیه از اعضای رده‌بالای یکی از گروه‌های مقاومت است که در ابتدای روایت توسط پلیس فرانسه به یک زندان منتقل می‌شود. او پس از مدت کوتاهی از زندان فرار می‌کند و در اولین اقدام، مطابق اصول مبارزه مخفی، می‌بایست فرد خبرچینی که موجب لو رفتن و دستگیری او شده است، از میان برداشته شود. این فرد جوانی کم سن‌وسال است که پس از دستگیری زیر فشار وا داده است و پس از لو دادن ژربیه از زندان آزاد شده است. ژربیه و دو تن از افرادش به سراغ او می‌روند و...

کتاب در سال 1943 و در اوج فعالیت‌های مقاومت فرانسه نوشته شده است. نویسنده همانگونه که خودش در پیشگفتار کتاب اشاره می‌کند از اتفاقات واقعی و تجربه شده که از منابع متعدد و موثقی به دست او رسیده است استفاده کرده و طبعاً وقتی قرار است در چنین فضایی آن را منتشر کند ملاحظات بسیاری را مد نظر قرار داده است که مهمترین آن، رعایت مسائل امنیتی است. او دوست دارد از همه‌ی مواردی که به دستش رسیده است استفاده کند و در عین‌حال سرنخی هم به عوامل دشمن ندهد! می‌توان حدس زد که چه زجری متحمل شده است. ملاحظه بعدی تشویق و تحسین و چه بسا تقدیس همه فعالیت‌هایی است که تحت عنوان مقاومت انجام می‌شود. به هرحال در میانه‌ی جنگی عالم‌گیر جای نقد و تخطئه نیست لذا نگاه نویسنده به شخصیت‌هایش نگاهی تحسین‌آلود است.

در فصلی از داستان، ژربیه که زندگی کاملاً مخفیانه را سپری می‌کند مبادرت به نوشتن یادداشتهای روزانه می‌کند و ما را از اتفاقات مختلفی که اخبارش به صورت روزانه به او می‌رسد آگاه می‌کند. این فصل که طولانی‌ترین فصل کتاب است به خاطر همان ملاحظاتی که در بالا به آن اشاره شد، به‌زعم من، داستان را به لبه پرتگاه انتقال می‌دهد. هرچند که پایان‌بندی داستان تاحدودی این نقیصه را جبران و از سقوط کامل آن جلوگیری می‌کند.

******

ژوزف کسل (1898-1979) نویسنده روسی‌الاصل فرانسوی در آرژانتین به دنیا آمد. باقی عمرش هم همانند همین جمله بود و او در جاهای مختلفی از این دنیا زندگی کرد. در فرانسه تحصیل کرد و در جنگ جهانی اول داوطلبانه وارد نیروی هوایی شد. در میانه‌ی دو جنگ جهانی جوایزی از جمله جایزه آکادمی فرانسه را برای رمان «شاهان کور» کسب کرد. در جنگ داخلی اسپانیا شرکت و در جنگ دوم به عنوان خبرنگار جنگی فعالیت کرد. پس از اشغال فرانسه مدتی مخفیانه زندگی کرد و نهایتاً به انگلستان گریخت و در نیروی هوایی ارتش فرانسه آزاد مشغول شد. سرود پارتیزان‌ها (از اشعار مطرح آن زمان) سروده‌ی اوست. نزدیک به هشتاد اثر از این نویسنده برجای مانده است. بر اساس این داستان فیلمی در سال 1969 توسط ژان پیر ملویل و با حضور لینو ونتورا ساخته شده است که از قضا قبل از نوشتن این مطلب آن را هم دیدم که در ادامه مطلب به آن هم اشاره خواهم کرد.

مشخصات کتاب من: ترجمه قاسم صنعوی، نشر گل‌آذین، چاپ اول بهار 1382، تیراژ 3000 نسخه، 270صفحه.  

..................

پ‌ن‌1: نمره من به کتاب 3.4 از 5 است. گروه A ( نمره در گودریدز  4.2)

پ‌ن‌2: کتاب بعدی همسر دوست داشتنی من اثر سامانتا داونینگ خواهد بود. پس از آن به سراغ مشتی غبار و جای خالی سلوچ خواهم رفت.


  

ادامه مطلب ...

ذرت سرخ- مو یان

پس از پیروزی انقلابیون چینی در سال 1911 بر علیه نظام سلطنتی که در سال‌های پایانی‌اش دچار ناکارآمدی و انحطاط در زمینه‌های مختلف شده بود، نظام جمهوری برپا شد اما همانند انقلاب‌های دیگر دوره‌ای دیگر از هرج ومرج آغاز شد. پس از نزدیک به یک دهه کش‌وقوس بین نیروهای مختلف، جبهه‌ی ملی (کومینتانگ) با اتحاد گرایش‌های مختلفی از چپ و راست قدرت را به دست گرفت. اما خیلی زود اختلافات بالا گرفت و پس از روی کار آمدن چیانگ کای‌شک تصفیه‌ی جناح چپ کلید خورد و این سرآغازی بود برای درگیری‌ها و جنگ‌های داخلی که تقریباً الگوی آشنایی است. این شرایط موجب کاهش قدرت دولت مرکزی شد که البته قبل از آن هم چندان تسلطی بر همه‌ی نواحی نداشت. پس از یک دهه جنگ داخلی وضعیت چنان به وخامت گرایید که در برخی نقاط (مثل مکانی که این داستان در آن روی می‌دهد) اختیار امور به دست راهزنان و جنگ‌سالاران محلی افتاد. در چنین شرایطی ژاپنی‌ها در سال 1937 به چین هجوم آوردند که این جنگ تا انتهای جنگ جهانی دوم به طول انجامید. در این دوره عملاً چند نیرو در این کشور با یکدیگر می‌جنگیدند و بد هم می‌جنگیدند!... ژاپنی‌ها، ملی‌گراهای چینی، کمونیست‌ها، گروه‌های مسلح محلی... در واقع این گروه‌ها انواع جنایات جنگی را که تا آن زمان توسط بشر کشف شده بود، علیه یکدیگر پیاده کردند. این داستان در چنین فضایی روایت می‌شود.

«من به ولایت گائومیِ شمال‌شرقی بازگشتم تا با تمرکز روی جنگِ مشهور دو طرف رودخانه‌ی آب‌سیاه، که پدرم را درگیر کرده بود و با مرگ ژنرالی ژاپنی پایان یافت، شرح وقایع خاوادگی را گردآوری کنم.» (ص24)

راوی طبق محاسبات من مردی حدوداً سی ساله است که در سالهای میانی دهه‌ی 1980 به زادگاهش بازگشته است تا ضمن شنیدن روایت‌های دیگران و مرور خاطرات و اسناد، داستان خاندان خود را در نیمه اول قرن بیستم بازسازی کند. حادثه‌ی محوری جنگی است که در نیمه‌ی پاییز سال 1939 در این روستا حادث شده است و طی آن افرادی از خانواده کشته و زندگی نفرات باقی‌مانده به‌کلی تغییر یافته است. شخصیت‌های اصلی داستان (مادربزرگ، پدربزرگ و...) در آن نواحی به عنوان قهرمانان مقاومت در برابر ژاپنی‌ها شناخته می‌شوند اما راوی علیرغم وابستگی خانوادگی و حس تحسینی که به آنها دارد، در دام اسطوره‌سازی سقوط نمی‌کند و هرجا که دست داده با طنز یا تیغ واقع‌بینی به سراغ آنها رفته است.

سبک داستان‌ این‌گونه نیست که ماجراهای خانوادگی را از جایی (مثلاً ازدواج مادربزرگ در سال 1923) شروع و در زمان حال روایت به پایان ببرد بلکه با محور قرار دادن قتل‌عام نیمه پاییز 1939 و رفت و برگشت‌های متعدد به گذشته و آینده، و دنبال کردن خطوط فرعی داستانی، یک منظومه دلنشین را شکل می‌دهد که خواننده را با نگاه انتقادیِ راوی به مسیر طی‌شده‌ی تاریخ در آن منطقه همراه می‌کند. اگرچه همانطور که اشاره شد زمان-مکانِ داستان آکنده از خشونت و سبعیت است و فجایع متعددی که روایت می‌شود ممکن است برای طیفی از خوانندگان لذت‌بخش نباشد. قدرت قصه‌گویی و توصیف شاعرانه‌ی دقیق و تدوین مناسب خرده‌روایت‌ها در کنار تلاش شخصیت‌های داستان برای زنده ماندن، از نقاط قوت داستان است.

*****

مو یان متولد سال 1955 در شهرستان گائومی در شرق چین است. اولین داستان کوتاهش را در سال 1981در یک مجله به چاپ رساند و پس از آن کم‌کم جایگاه خود را به عنوان نویسنده در کشورش تثبیت کرد. ذرت سرخ در سال 1986 منتشر شد و بر اساس دو فصل ابتدایی آن (کتاب در مجموع 5 فصل است) فیلمی به کارگردانی ژانگ یی‌مو ساخته شد که نامزد جایزه اسکار و برنده خرس نقره‌ای جشنواره برلین گردید. این موفقیت موجب شهرت مو یان در خارج از مرزهای چین شد. این نویسنده در نهایت جایزه نوبل ادبیات را در سال 2012 کسب کرد.

من یک اعتراف در مورد ایشان بدهکار هستم چرا که زمان اعلام نامش به عنوان برنده نوبل، ذهنم کمی به سمت سیاست و تأثیرات ویژه‌ی آن در اهدای جایزه کشیده شد اما با خواندن این کتاب باید بگویم این جایزه برای نویسنده، از شرابِ ذرتِ مادربزرگِ راوی حلال‌تر و گواراتر است! این تشبیه برای کسانی که داستان را خوانده‌اند معنادار است. این خاندان با اضافه کردن یک چیزِ دور از ذهن به خمره‌های شراب، بهترین شرابِ ذرتِ آن نواحی را به عمل می‌آوردند. این در مورد داستانی که سرشار از اتفاقات دردناک است و در نهایت خواننده از خواندن آن راضی است، نیز صادق است. در ادامه مطلب تلاش خواهم کرد به ماهیت آن چیزِ یا چیزهای اضافه‌شده نزدیک شوم.

.................

مشخصات کتاب من: ترجمه ناصر کوه‌گیلانی، نشر چشمه، چاپ اول زمستان 1397،تیراژ 1000نسخه، 400 صفحه.

پ ن 1: نمره من به کتاب 5 از 5 است. گروه B. (نمره در گودریدز 3.74 نمره در آمازون 3.7 )

پ ن 2: کتابهای بعدی «ارتش سایه‌ها»، «همسر دوست‌داشتنی من»، «مشتی غبار» و «جای خالی سلوچ» خواهد بود. البته اگر عمری باشد!

  

ادامه مطلب ...

بنگر فرات خون است - یاشار کمال

منطقه آناتولی در سالهای انتهایی امپراتوری عثمانی و سالهای آغازین جمهوری ترکیه، دوران تلخ و پر تنشی را از سر گذراند؛ جنگ‌هایی که تلفات بسیاری به بار آورد و همچنین کشتار و نسل‌کشی و کوچ‌دادن اجباری ساکنینی که اقلیت محسوب می‌شدند. یکی از این اقلیت‌ها یونانی‌هایی بودند که در سواحل غربی این منطقه زندگی می‌کردند. این داستان در جزیره‌ای به نام «کارینجالی» جریان دارد که از سه هزار سال قبل تا کمی پیش از شروع روایت، محل سکونت یونانی‌ها بوده است. ساکنان این جزیره مثل باقی اتباع امپراتوری در جنگ‌ها  در کنار ترک‌ها حضور داشتند و کشته‌های زیادی هم داده‌اند اما پس از پایان جنگ جهانی اول و تشکیل جمهوری ترکیه، طبق توافقات مابین یونان و ترکیه قرار بر این شد که ترک‌های ساکن در یونان و یونانی‌های ساکنِ ترکیه به سمت مقابل کوچانده شوند و این قضیه شامل حال ساکنان این جزیره نیز شد و همگی علیرغم میل باطنی به یونان فرستاده شدند.

حال در ابتدای روایت فردی به نام «پویراز موسی» وارد این جزیره خالی از سکنه می‌شود. ظاهراً شهرت یافته است که در این جزیره، «اجنه» حضور دارند ولذا هیچ‌کس راضی نشده در آنجا سکونت یابد. پویراز اما به دلایلی، علیرغم اینکه از همان ابتدا متوجه حضور یک فرد دیگر در جزیره می‌شود خیلی زود تصمیمش را برای سکونت می‌گیرد. داستان در تقابل پویراز موسی و فرد دیگر که خیلی زود هویتش آشکار می‌شود به پیش می‌رود.

دو مسئله‌ی محوری در این داستان جلب توجه می‌کند؛ محور فرعی: وطن چیست و کجاست؟ آیا با خط‌کش نژاد یا مذهب یا زبان می‌توان محدوده‌ی یک کشور را مشخص کرد؟ و محور اصلی: آیا آثار مخرب جنگ فقط محدود به کشته شدن انسان‌ها و تخریب و نابودی شهرها و آبادی‌هاست؟ آیا محو انسانیت اثر وحشتناک‌تری نیست؟ به این دو مورد در ادامه مطلب خواهم پرداخت.

******

یاشار کمال (1923 – 2015) نویسنده کُرد زبان اهل ترکیه اولین اثرش را در سال 1955 با نام «اینجه ممد» منتشر کرد که با آن به شهرتی جهانی رسید و در طول شصت سال فعالیت ادبیش پس از آن کتاب، 35 رمان دیگر نوشت. کتابِ حاضر بخش اول از سه‌گانه «قصه جزیره» است که در سال 1997 منتشر شده است. دو کتاب بعدی با عناوین «آب خوردن مورچه» و «خروس‌خوان» ترجمه شده است.

.........

مشخصات کتاب من: ترجمه علیرضا سیف‌الدینی، نشر ققنوس، چاپ اول 1386، تیراژ 1650نسخه، 448 صفحه.

پ ن 1: نمره من به کتاب 3.8 از 5 است. (در سایت گودریدز 4.4 که با توجه به نمرات و نظرات گویا غیر از زبان اصلی فقط به فارسی ترجمه شده است)

پ ن 2: در جستجویی که برای نمره گودریدز کردم متوجه شدم گویا قصه جزیره4 هم داریم و به جای سه‌گانه شاید چهارگانه باشد!

پ ن 3: کتاب‌های بعدی «آنها با شاعری که خیلی دوستش داشتند بد تا کردند» از مجتبا هوشیار محبوب، «دختری در قطار» از پائولا هاوکینز خواهد بود.

 

ادامه مطلب ...

خداحافظ برلین - کریستوفر ایشروود


«شش قطعه‌ای که در این مجموعه گنجانده شده‌اند، یک روایت تقریباً پیوسته را تشکیل می‌دهند. این قطعه‌ها تنها قسمت‌های باقی‌مانده از چیزی هستند که در اصل برای یک رمان حجیمِ چندقسمتی در برلینِ پیش از ظهور هیتلر، درنظر گرفته شده بودند. می‌خواستم نام رمان را گمشده بگذارم، با این وجود عنوان را عوض کردم. به‌نظرم این نام برای مجموعه‌ای از خاطرات و طرح‌های روزانهٔ کوتاه و پرآب‌وتاب که ارتباط ضعیفی با یکدیگر دارند، نامناسب آمد.»

این شروع مقدمه‌ی کوتاهی است که نویسنده برای این کتاب نگاشته است. شاید نتوانیم این کتاب را در طبقه‌ی «رمان» قرار دهیم و از طرف دیگر، اگرچه راوی اول شخص این قطعات نام نویسنده را بر خود دارد، نمی‌توان آنها را خاطرات روزانه‌ی نویسنده در هنگام حضور در برلین در اوایل دهه 1930 قلمداد کرد. هرچند اگر شما کتاب را به دست بگیرید خواهید دید که عنوان دو قطعه از این قطعات خاطرات روزانه برلین است!

هر قطعه از تکه‌های کوچکتر یکی دو صفحه‌‌ای تشکیل شده است که به واسطه یک موضوع محوری، پیوستگی دارند. اولین قطعه با عنوان «خاطرات روزانه برلین (پاییز 1930)»، با توصیفی کوتاه از خیابانی که نویسنده در آن سکونت دارد آغاز می‌شود و پس از آن وارد آپارتمانش می‌شود. آپارتمان متعلق به دوشیزه شرودر است که یک زمانی نوکر و کلفتی داشته است اما با توجه به شرایط اقتصادی پس از جنگ اول، اتاق‌های آپارتمانش را اجاره می‌دهد و در این زمان، چهار مستأجر دارد و خودش روی کاناپه اتاق نشیمن می‌خوابد. روایت اگرچه در چند تکه کوتاه (زمانی که نویسنده برای تدریس خصوصی زبان به خانه شاگردش می‌رود و...) به خارج از این آپارتمان نقل مکان می‌کند اما محور آن همین آپارتمان و ساکنانش است.

قطعه دوم با عنوان «سالی بوولز» طولانی‌ترین و جذاب‌ترین قطعه کتاب است. سالی دختری جوان است که از انگلستان به برلین آمده بود تا هنرپیشه بشود اما نهایتاً سر از کاباره‌ها و... درآورده است. سالی وقتی با ایشروود آشنا می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود نوزده ساله است و این قطعه از آشنایی تا پایان ارتباط این دو را در بر می‌گیرد. بر اساس این قطعه فیلم «کاباره» در سال 1972 ساخته شد و توانست 8 اسکار در حضور فیلم پدرخوانده بدست بیاورد.

قطعه سوم با عنوان «در روگن آیلند (تابستان 1931)» مربوط به زمان حضور ایشروود در روستایی در کناره‌ی دریای بالتیک است. در مقطعی از داستان سالی بوولز، ایشروود از برلین خارج می‌شود و بعد از مدتی بازمی‌گردد... این حفره زمانی با این قطعه پر می‌شود. نویسنده در این دوره در خانه‌ای روستایی با دو هم‌خانه دیگر ساکن شده است؛ یکی مردی انگلیسی و همسن و سال خود (جدوداً 27 ساله) به نام پیتر و دیگری پسری شانزده ساله و آلمانی به نام اتو نوواک. پیتر از خانواده‌ای مرفه است و بخاطر مشکلاتی که دارد پول‌های زیادی صرف جلسات روانشناسی کرده است. پس از آشنایی با اتو، او پیشنهاد کرده است که همراه پیتر باشد و حرفهای او را بشنود و بخشی از حق‌الزحمه روانشناس را بگیرد.

قطعه چهارم با عنوان «خانواده نوواک» مربوط به دورانی است که نویسنده بخاطر مشکلات مالی مجبور می‌شود محل اقامتش در برلین را عوض کند و به مکانی ارزان‌تر برود. بدین‌ترتیب سر از خانه‌ی خانواده نوواک درمی‌آورد... مادری که از صبح تا شب جان می‌کند و بطور کلی نمایی است از یک خانواده کارگری و پایین‌تر از حد متوسط در برلین آن زمان.

قطعه پنجم با عنوان «خانواده لاندائر» مربوط به آشنایی نویسنده با چندتن از اعضای خانواده لاندائر است که از یهودیان متمکن شهر برلین هستند. از لحاظ زمانی این قطعه به موازات چهار قطعه پیشین جریان دارد و پایان آن نیز با سرنوشت این خانواده گره می‌خورد.

قطعه ششم با عنوان «خاطرات روزانه برلین (زمستان 1932 تا 1933)» نشان می‌دهد که باز هم نویسنده در آپارتمان دوشیزه شرودر (قطعه اول) ساکن شده است اما این‌بار برلین دستخوش وقایعی است که پُرشتاب از پی هم می‌آیند و نهایتاً نازی‌ها به قدرت می‌رسند و کار به جایی می‌رسد که ایشروود مجبور به ترک برلین و بازگشت به انگلستان می‌شود.

*****

کریستوفر ایشروود (1904 – 1986) پس از تحصیلات مقدماتی در کالج سلطنی لندن در رشته پزشکی مشغول به تحصیل شد اما پس از یکسال از ادامه‌ی آن منصرف شد. در همان زمان اولین رمانش «تمام دسیسه‌چینان» را منتشر کرد و پس از آن به برلین رفت و روزگار خود را با تدریس زبان انگلیسی می‌گذراند. پس از بازگشت از برلین، «آقای نوریس قطار عوض می‌کند» را در سال 1935 و خداحافظ برلین را در سال 1939 به چاپ سپرد. در این بین تعدادی نمایشنامه نیز نوشت و پس از آن با شروع جنگ به آمریکا رفت و به همکاری با کمپانی متروگلدن‌مایر پرداخت و... او در طول زندگی‌اش سفرهای متعددی به نقاط مختلف جهان داشت که به غنای آثارش می‌افزود. مهمترین اثر او «مرد مجرد» است که آن هم به فیلم درآمده است. مرد مجرد بیانگر برخی علایق پیدا و پنهان خود نویسنده نیز هست.

....................

مشخصات کتاب من: ترجمه آرش طهماسبی، انتشارات فرهنگ جاوید، 296 صفحه، چاپ دوم 1391 ، تیراژ 1100 نسخه.

پ ن 1: نمره من به کتاب 3.9 از 5 است. گروه A. (نمره در سایت گودریدز 3.9 و در آمازون 4.1)

پ ن 2: کتاب بعدی وقتی یتیم بودیم اثر ایشی‌گورو است. تازه شروع کرده‌ام.

 

ادامه مطلب ...