میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

اومبرتو اکو

در 5 ژانویه 1932 شهر آلساندریا در استان پیه‌مونت ایتالیا به دنیا آمد. پدرش قبل از آن‌که به جبههٔ جنگ جهانی دوم برود، حسابدار بود. نام خانوادگی‌اش مخفف ex caelis oblatus  به معنای هدیه‌ای از بهشت است.

در دانشگاه تورین به تحصیل ادبیات و فلسفه‌ی قرون وسطی پرداخت. در سال ۱۹۵۴ مدرک لیسانس خود را دریافت کرد. در همان سال پس از یک دوره کشمکش روحی از اعتقاد به کلیسای کاتولیک دست کشید. اکو پس از گرفتن مدرک دکترا به عنوان دبیر فرهنگی ایستگاه رادیو تلویزیون ایتالیا (RAI) مشغول به کار شد و در دانشگاه تورین تدریس کرد (۱۹۵۶-۱۹۶۴). در ۱۹۵۶ نخستین کتابش، مقوله‌ی زیبایی‌شناسی دراندیشه‌های توماس قدیس که بخشی از پایان‌نامه‌اش بود را منتشر کرد. در ۱۹۵۹ دومین کتابش را با عنوان شکل‌گیری زیبایی‌شناسی قرون وسطی نوشت. بعد از گذراندن خدمت نظام وظیفه،RAI  را ترک کرد و ویراستار ارشد بخش ادبیات غیرداستانی انتشارات بومپیانی میلان شد، سمتی که تا ۱۹۷۵ حفظ کرد.

نخستین رمان اکو نام گل سرخ در سال ۱۹۸۰ منتشر شد که در سراسر دنیا بیش از ۱۰ میلیون نسخه فروش داشته‌است. این رمان تاریخی جنایی در صومعه‌ای ایتالیایی در سال ۱۳۲۷ رخ می‌دهد و معمایی است حاصل ترکیب نمادشناسی در قصه، تحلیل‌های کتاب مقدس، مطالعات قرون وسطی و نظریه‌ی ادبی.

شش سال بعد، رمان دوم وی، آونگ فوکو، منتشر شد، که موفقیتی نظیر رمان نخست وی داشت. این دو اثر، وی را به نویسنده‌ای همه‌پسند تبدیل کرد. یکی از درونمایه‌های اصلی این رمان توهم توطئه است و باز هم ارجاعات بسیاری به دوران قرون وسطی دارد.

اومبرتو اکو بیشتر به عنوان رمان‌نویس معروف است. درحالی‌که او در وهلهٔ اول یک نشانه‌شناس و فیلسوف است. او متن‌های آکادمیک فراوانی درزمینهٔ فلسفه، نشانه‌شناسی و نقد ادبی و حتی کتاب‌هایی برای کودکان نوشته‌است. با اینکه کارهای اکو بسیار پرفروش بود، اما او به دنبال ساده‌نویسی نبود. او عقیده داشت تنها ناشران و برخی روزنامه‌نگاران هستند که باور دارند مردم به دنبال چیزهای ساده هستند، درحالیکه مردم از چیزهای ساده خسته شده‌اند و می‌خواهند به چالش کشیده شوند. اکو عاشق کتاب بود. او در آپارتمانی در میلان و یک خانهٔ ویلایی در اوربینو سکونت داشت؛ در اولی کتابخانه‌ای با ۳۰ هزار جلد کتاب و در دومی کتابخانه‌ای ۲۰ هزار جلدی داشت.

اکو در 19 فوریه 2016 در سن 84 سالگی، بعد از کشمکشی طولانی با سرطان لوزالمعده در منزلش در میلان درگذشت. او بیش از ۳۰ دکترای افتخاری از دانشگاه‌های مختلف دنیا دریافت کرده‌ بود.

پ ن 1: کتاب بعدی گورستان پراگ خواهد بود. فقط عجالتاً بگویم که این کتاب همان حکمی را دارد که اینجا در موردش نوشته‌ام!

گفتمان عقب‌ماندگی نزد روشنفکران ایرانی _ علی اکبر


در بازی تراوین و بازی‌های استراتژیک مشابه به شما دهکده‌ای در یک مختصات جغرافیایی داده می‌شود و شما با توجه به منابعی که در این دهکده تولید می‌شود امکان توسعه‌ی آن را دارید. می‌توانید انبارها و بازارها را ارتقا بدهید و می‌توانید سربازخانه و برج و بارو بسازید و سرباز پرورش بدهید و همچنین کارگاه‌هایی دایر کنید که تولید منابع را بالا ببرید و... . در ابتدای بازی به شما فرصتی داده می‌شود تا نسبت به آماده‌سازی زیرساخت‌های مورد نظرتان اقدام کنید. بعد از اتمام این فرصت، شما امکان حمله به نقاط دیگر را پیدا می‌کنید و دیگران هم به همچنین! معمولاً در مواجهه‌های نخستین با دیگران متوجه می‌شوید کجای دنیای این بازی قرار دارید و وضعیت‌تان چگونه است. گاهی اختلاف توانایی‌های شما با دیگران به حدی است که شما امکان نفس‌کشیدن پیدا نمی‌کنید و باصطلاح،  شما به farm تبدیل می‌شوید؛ یعنی دهکده‌ای که صرفاً منابع دهکده‌های قوی‌تر را فراهم می‌کند.

.........

اولین آشنایی‌های حاکمان ما با غربِ جدید در دوران صفویه رخ داد، یعنی زمانی که غرب آبستن تغییرات شگرفی بود. ما به خواب خود ادامه دادیم و نزدیک به دو قرن را به جنگ داخلی گذراندیم. پس از آن، دنیا باصطلاح کوچکتر از آن شده بود که ما بتوانیم در گوشه‌ای از آن نان و ماست‌مان را بخوریم و به چُرت بعد از ناهارمان مشغول شویم. به عبارت دیگر اگر بخواهیم از مقدمه این مطلب بهره ببریم به زمانی رسیدیم که خواه‌ناخواه با واقعیت بیرون از دنیای خودمان روبرو شدیم. واقعیتی که در ابتدا ما را به حیرت انداخت و پس از آن به افسوس... و ما در آینه «دیگران»، خودمان و حال و روز خودمان را دیدیم. از آن زمان تاکنون متفکران مختلفی در مورد ریشه‌های عقب‌ماندگی ما به غور و بررسی پرداختند.

این کتاب تاریخچه‌ای تحلیلی از تلاش‌هایی است که در این رابطه انجام شده است. مؤلف این تلاش‌ها را در پنج مقطع دسته‌بندی و در هر دوره به نظریات تعدادی از شاخص‌ترین فعالان و اندیشمندان آن دوره پرداخته است:

1) اولین مواجهه توسط سفرنامه‌نویسانی که در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم گذرشان به دنیای نو افتاد گزارش شده است. این دوره را می‌توان با «توصیف» و بخصوص با «حیرت» نشانه‌گذاری کرد.

2) دوره دوم پس از جنگ‌های ایران و روس آغاز شد و شامل اقدامات اصلاحگرانی چون عباس‌میرزا و امیرکبیر و میرزاحسین‌خان سپهسالار می‌شود. این دوره را می‌توان با کلماتی چون «نوسازی» و «اصلاح از بالا» توصیف کرد.

3) دوره سوم شامل واکنش روشنفکران دوره مشروطه به این مسئله و تلاش آنها جهت کشف علت عقب‌ماندگی و یافتن راه‌حل برون‌رفت از آن است. به نسبت دو دوره قبلی این دوره یک گام به جلو در عرصه تحلیل شرایط است.

4) دوره چهارم شامل روشنفکران پس از مشروطه تا انقلاب 57 است؛ دورانی که بیشتر در واکنش نسبت به افراط‌های دوره قبلی در امر غرب‌گرایی، به غرب‌ستیزی و بومی‌گرایی متمایل شد.

5) تحلیل‌گران دوره پنجم (پس از انقلاب تا زمان حاضر) بزعم نویسنده با توجه به شناخت عمیق‌تری که از موضوع پیدا کردند تحلیل‌های عمیق‌تری ارائه کرده‌اند. در این دوره بیشتر به نقش عوامل داخلی پرداخته می‌شود.

این کتاب می‌تواند دریچه مناسبی به مسئله عقب‌ماندگی باشد چرا که مطالعه فرایند شکل‌گیری یک مسئله در طول تاریخ به درک مبانی آن در زمان حال کمک می‌کند.

..............

مشخصات کتاب من: مؤلف علی اکبر، نشر فرزان‌روز، چاپ دوم 1396، تیراژ 600 نسخه، 285 صفحه

پ ن 1: کتاب بعدی گورستان پراگ اثر اومبرتو اکو و پس از آن قصر شیشه‌ای اثر جینت والز خواهد بود.

انتخاب رمان در گام‌های نخست

این روزها با توجه به برآیند سوالاتی که با آن در فضای مجازی و غیرمجازی روبرو می‌شوم احساس می‌کنم اقبال به خواندن رمان رو به افزایش است. امیدوارم که اینطور باشد. البته این افزایش اقبال، لزوماً به قرار گرفتن دایمی مطالعه رمان در سبد روزانه نخواهد شد، چرا!؟ چون بلافاصله در مرحله بعدی سؤال کلیدی «چه بخوانیم؟» طرح می‌شود. سوالی که معمولاً پاسخ متناسبی برای آن یافت نمی‌شود و عدم پاسخ متناسب، به خاموش شدن این اشتیاق منتهی می‌شود.

بسیار دیده شده است فردی که در ابتدای مسیر رمان‌خوانی قرار دارد  بر اساس شنیده‌ها و یا تابلوهای راهنمایی که در فضای مجازی به چشمش می‌خورد با هیجان به سمت کتابی رفته‌ اما نتیجه‌ی مطلوبی نگرفته است. البته بدیهی است که قهر کردن با کتاب با این بهانه، پذیرفتنی نیست و لازم است بیشتر از اینها برای انس گرفتن با کتاب تلاش کنیم اما واقعیت این است که احتمال آشتی دادن این سرخوردگان با کتاب، به میزان قابل توجهی کاهش می‌یابد. پس انتخاب‌های اول بسیار سرنوشت‌ساز است.

از این زاویه، هر زمان که در وبلاگ در مورد کتابی می‌نویسم تن و بدنم می‌لرزد! چه بسا خواننده‌ای از راه برسد و بر اساس نوشته‌ی من به سراغ کتابی برود که متناسب با شرایط او نباشد. الغوث! الغوث! خلصنا من النار یا رب!

یاد خاطره‌ای افتادم؛ در یکی از کتابفروشی‌های بزرگ در حال نگاه کردن به کتابها جهت خریدن هدیه برای برادرزاده‌ام بودم. دو نفر در کنارم مشغول مشورت با یکدیگر جهت خرید یک رمان بودند. به هر دلیلی «سه‌گانه نیویورک» اثر پل اُستر چشم یکی از آنها را گرفته بود. از یکی از پرسنل کتابفروشی در مورد این کتاب پرسیدند و ایشان هم تایید کرد که پل اُستر نویسنده خوبی است و سه‌گانه نیویورک شاهکار اوست. کتابفروش حرف نادرستی نزده بود. پیش نیامده بود که در چنین شرایطی دخالت کنم اما حس کردم که لازم است... و وقتی از ایشان پرسیدم که آخرین کتابی که خوانده و از آن لذت برده چه کتابی بوده است به درستی حس خودم پی بردم: مَثَل کسی که بعد از خواندن سینوهه بخواهد سه‌گانه نیویورک را به دست بگیرد به چه مانَد؟! تقریباً شبیه خوردن گردو با پوست سبز بعد از درآمدن اولین دندان شیری است!

«صد سال تنهایی» شاهکار است، «گفتگو در کاتدرال» معرکه است، «بوف کور» عمیق است، «همنوایی شبانه ارکستر چوبها» عالی است، «خشم و هیاهو»  و... نیز به همچنین؛ اما هیچکدام از این کتابها برای کسانی که در گامهای ابتدایی مطالعه هستند گزینه‌ی مناسبی نیستند. من عاشق یوسا و اکو و سلین و بُل و ... هستم اما جرئت نمی‌کنم حتی آثار هاینریش بُل را به هر کسی توصیه کنم. روحِ مارکز شاد باد! حس می‌کنم خودش هم راضی نیست که چنین سهمی در گُرخاندن ایرانیان از مطالعه رمان داشته باشد! به او و بزرگانی چون او رحم کنیم!

اما گزینه مناسب برای این گروه چه گزینه‌ایست؟ طبعاً رمان‌هایی که در عین سادگی خواننده را به داخل داستان بکشاند و با خود همراه کند... طرح پیچیده‌ای نداشته باشد... زمان خطی باشد و... تقریباً اکثر رمان‌های کلاسیک واجد چنین شرایطی هستند. سعی می‌کنم در ادامه مطلب با توجه به تجربه خودم تعدادی از آنها را به همراه چند توصیه کوتاه بیاورم. شما هم از تجربه خودتان بگویید و با توصیه‌های خوبتان این لیست را تکمیل کنید.

.................................................................

پ ن 1: پیش از این هم در این پست در مورد گروه‌بندی رمان‌ها نوشته‌ام.

 

ادامه مطلب ...

مارگریتا دلچه‌ویتا – استفانو بنی


«مارگریتا» راوی اول‌شخص داستان، نوجوان چهارده پانزده ساله‌ایست که به همراه خانواده در حومه یکی از شهرهای ایتالیا زندگی می‌کند. او دختری کتاب‌خوان، خیال‌پرداز، طناز و حاضرجواب است. یک سمت خانه‌ی آنها مجاور جاده کمربندی شهر است و سمت دیگر علفزاری است که به یک جنگل کوچک و رودخانه منتهی می‌شود. مارگریتا روایتش را از شبی آغاز می‌کند که ساخت‌وساز خانه‌ای مدرن در همسایگی آنها آغاز می‌شود و او دیگر نمی‌تواند از پنجره اتاقش ستاره‌ها را ببیند. پس از آن به سراغ معرفی افراد خانواده‌اش می‌رود: «فائوستو» پدرِ خانواده که ایام بازنشستگی‌اش را با تعمیر لوازم قدیمی خانه سپری می‌کند، او انباری پر از وسایل کهنه دارد و مخالف دور ریختن چیزهای قدیمی است. «اِما» مادرِ خانواده زنی خانه‌دار است و در امر آشپزی صاحبِ سبک است و تخصصش استفاده از باقی‌مانده غذاها در وعده‌های بعدی است، او عاشق دیدن چندین و چندباره یک سریال عاشقانه و اشک ریختن پای آناست. «جاچینتو» 18ساله برادر بزرگتر، که طرفدار متعصب یکی از دو تیم فوتبال شهر است و حتی روی بازویش لوگوی تیم مورد علاقه‌اش را خالکوبی کرده است. «ارمینیو» 12ساله برادر کوچکتر، نابغه‌ای خاص که در کنار بازی‌های کامپیوتری اهل اختراع و آزمایش‌های عجیب و غریب است. «سقراط» اسم یا لقب پدربزرگ خانواده است که در اتاق زیر شیروانی زندگی می‌کند و نگاه خاصی به دنیا دارد مثلاً معتقد است که ما با سم و غذاهای فاسد احاطه شده‌ایم ولذا برای واکسینه کردن خودش در مقابل این غذاها، به طور مرتب پنیر فاسد و آب وایتکسی و چسب و... مصرف می‌کند!

«بعدش نوبت مى‌رسه به خود من، مارگریتا دُلچه‌ویتا. پونزده سالمه. بورم، با موهاى فرفرى کمى عجیب. راستش موهام شبیه یه زمین کشت ماکارونى پیچ‌پیچیه. چشم‌هاى آبى و فریبنده‌اى دارم اما یه کم وزنم زیاده. دوست دارم از اون جین‌هاى تنگ و فاق‌کوتاهى بپوشم که ناف آدم بیرون مى‌افته. اما اون بارى که امتحان کردم، شلوارم تو اتوبوس تو تنم ترکید و سه نفر رو با ترکش دکمه‌هام زخمى کردم. بعضى وقت‌ها فکر مى‌کنم باید رژیم بگیرم اما بعدش فکر مى‌کنم اگه لاغر بشم همیشه تو هول و هراس اینم که مبادا دوباره چاق بشم. عوضش الان خیالم راحته. درس‌هاى مدرسه‌ام خوبن و مى‌خوام وقتى بزرگ شدم شاعر بشم. تخصص من تو شعرهاى افتضاحه. خوب فکر کنین: دنیا پر از شاعرهاى متوسطه اما یه شعر واقعاً افتضاح نادره.»

آنطور که از ظواهر امر برمی‌آید علیرغم همه‌ی کم و کاستی‌ها، زندگی این خانواده بر مدار قابل قبول و متعادلی قرار دارد اما با اتمام ساخت و ساز خانه‌ی همسایه و ورود آنها این تعادل به هم می‌خورد. همسایه جدید نمونه‌ای از آن خانواده‌های تکنولوژی‌زده و مصرف‌گراست؛ همنشینی این دو خانواده سبب می‌شود تغییراتی شگرف در سبک زندگی متعادل خانواده‌ی مارگریتا می‌شود... مثلاً تا حدی که پدر بخش زیادی از وسایل کهنه را دور بریزد و جاچینتو تیم مورد علاقه‌اش را عوض کند!

درونمایه‌های داستان را می‌توان در قالب مفاهیمی همچون «زوال کودکی»، تغییر سبک زندگی و «مصرف‌زدگی» در دنیای نو و یا بطور کلی تأثیر «تکنولوژی» و دنیای مدرن در عرصه‌های مختلف زندگی انسان طبقه‌بندی کرد که در ادامه مطلب به گوشه‌ای از آنها خواهم پرداخت. با کنار هم قرار دادن اصطلاحاتی که داخل گیومه گذاشته شده، من به یاد «نیل پُستمن» و نظریاتش افتادم که قرابت زیادی با این داستان دارد.

******

استفانو بنّی نویسنده، شاعر و روزنامه‌نگار ایتالیایی، متولد سال 1947 است. از میان آثار او مجموعه داستان‌های «کافه زیر دریا»، «دیگر تنها نیستی» و «دزد» به فارسی ترجمه شده است. مارگریتا دُلچه‌ویتا در سال 2005 منتشر شده است و طنز دلنشینی دارد و از حیث نگاه منتقدانه‌ای که به برخی ظواهر و عواقب دنیای مدرن دارد رویکرد آن را می‌توان در زُمره پست‌مدرن طبقه‌بندی کرد.

مشخصات کتاب من: ترجمه حانیه اینانلو، انتشارات کتاب خورشید، چاپ دوم شهریور 1388، شمارگان 1100 نسخه، 261 صفحه.

.........

پ ن 1: کتاب را چند سال قبل خریدم و فرصت خواندنش در این روزها دست داد... وقتی شدیداً گرم داستان بودم ناگهان با فقدان صفحات 161 تا 176 روبرو شدم! ضربه‌ی گیج‌کننده‌ای بود اما وقتی با انتشارات تماس گرفتم با برخورد بسیار مناسب مدیر فروش انتشارات و به مدد تکنولوژی، وقفه‌ای پیش نیامد و داستان ادامه پیدا کرد. این را گفتم که اگر در ادامه مطلب از تکنولوژی نالیدم فضای طنزگونه‌ای خلق شود که با داستان همخوانی داشته باشد!

پ ن 2: نمره من به کتاب 3.8 از 5 است. (نمره در گودریدز 3.7 و در سایت آمازون 4.6) (گروه A)

پ ن 3: کتاب بعدی طبق نتایج انتخابات گذشته «گورستان پراگ» از اومبرتو اکو خواهد بود. البته تا خوانده شدن و آماده شدن مطلبش سری به موارد دیگر خواهم زد!

 

  

ادامه مطلب ...

آشتی با کتابخانه!

سال گذشته نزدیک ایام امتحانات مدارس به خانه‌ی یکی از اقوام رفته بودیم. بچه‌ها به بهانه انجام دادن تکالیف و ... به کتابخانه‌ای که چسبیده به خانه‌ی آنها بود رفتند. طبیعتاً انتظار نداشتم که مشقی نوشته شود و درسی خوانده شود اما وقتی موقع رفتن به کتابخانه سر زدم در کمال تعجب با منظره‌ای مواجه شدم که خلاف انتظارم بود: تعدادی پسر نوجوان در سکوت مشغول درس خواندن بودند! هنوزم که آن صحنه را به یاد می‌آورم اشک در چشمانم حلقه می‌زند.

پس از این تجربه‌ی تقریباً اعجازگونه به دنبال کتابخانه‌ای در نزدیکی محل سکونت خودمان گشتیم، متاسفانه نزدیک‌ترین کتابخانه، جای خوش‌مسیری نبود اما وقتی به آن کتابخانه رفتم و علاوه بر قرائتخانه، قفسه‌های کتاب را دیدم، کل خانواده را عضو کتابخانه کردم. بچه‌ها همان ابتدا نظرشان این بود که کتاب چشمگیری در آن کتابخانه وجود ندارد اما ظرف این یک سال کتابهای زیادی امانت گرفته‌اند و خوانده‌اند.

به جای ترغیب و توصیه به شما برای عضویت در کتابخانه از شما می‌خواهم از طریق گوشی یا رایانه‌ای که این مطلب را می‌خوانید کارهای زیر را به ترتیب انجام دهید:

الف) ده عدد از کتابهایی که خوانده‌اید یا دوست دارید بخوانید را روی کاغذ بنویسید.

ب) به آدرس samanpl.ir مراجعه کنید. این آدرس سامانه مدیریت کتابخانه‌های عمومی کشور است.

ج) در قسمت سمت چپ منوی جستجوی کتاب قرار دارد. می‌توانید استان و شهر خود را انتخاب کنید و در قسمت «عبارت جستجو» عنوان کتابها یا نویسندگان بند الف را تایپ کنید و روی جستجو کلیک کنید.

د) پنجره‌ای که نتایج جستجو را نمایش می‌دهد برای شما باز می‌شود و در آنجا می‌توانید جلوی کتاب مورد نظر خودتان روی «لیست کتابخانه‌ها» کلیک کنید و کتابخانه‌هایی که آن کتاب را دارند مشاهده کنید.

اگر روی نام آن کتابخانه کلیک کنید نقشه موقعیت مکانی آن کتابخانه را خواهید دید.

برای همین ده کتابی که مشخص کرده‌اید جستجو را تکرار کنید. نتایج جالبی دریافت خواهید کرد و چه بسا از وجود کتابخانه‌های خوبی در اطرافتان آگاه شوید و ... لازم به ذکر است که با عضویت در یکی از این کتابخانه‌ها می‌توانید از تمامی آنها استفاده کنید.

به عنوان مثال من هنگام نوشتن این مطلب یکی از کتابهایی که اخیراً پشت سر هم چاپ می‌خورد و قیمتی 64هزار تومانی دارد و بسیار کتاب مهم و جذابی است و... را جستجو کردم و در نتیجه متوجه شدم «سورک» جایی در شهرستان میاندرود بین اراک و همدان است و «فرون‌آباد» جایی در نزدیکی پاکدشت است و «اوز» جایی در شهرستان لارستان است و در همه‌ی این نقاط کتاب مورد نظر در قفسه‌ها موجود است!