داستان از آنجایی آغاز میشود که راوی برای ما شرح میدهد که در چه محیط خانوادگیای بزرگ شده است؛ پدرش قصابی یهودی است و در خانواده کسی از تحصیلات ابتدایی فراتر نرفته است. راوی اما ضمن اینکه در قصابی به پدر کمک میکرده, وارد کالج میشود. او مصمم است که جایگاه اجتماعی متفاوت از پدرش را به دست بیاورد.
زمان روایت همانگونه که در سطر اول داستان مشخص میشود مصادف با جنگ کره است اما اینکه راوی در چه وضعیتی برای ما روایت میکند کمی بعدتر روشن میشود. راوی تمام تلاشش این بوده است که با نمرات عالی کالج را به پایان برساند تا چنانچه جنگ در آن زمان ادامه داشت, با توجه به نمراتش, در رستههایی به خدمت سربازی اعزام شود که خطر کمتری متوجه او باشد و همانند پسرعموهایش که در جنگ جهانی دوم کشته شدند, جانش را از دست ندهد.
آنطور که از روایت راوی برمیآید, به مجرد آنکه کمی از جلوی چشم پدرش دور میشود, نگرانیها و ترسهای پدر تشدید میشود. او نگران است که برای تنها فرزندش اتفاقی بیافتد که منجر به مرگ او شود ولذا مدام او را کنترل میکند که کجا بوده است و چه کار کرده است و...
«پس این بازیها برای چیه, پدر؟» «برای زندگیه, که در آن کوچکترین قدم عوضی میتونه عواقب غمانگیزی به بار بیاره»
به همین دلیل راوی کالج خود را عوض میکند و به شهر دورتری میرود تا از دست این رفتار خلاص شود. اما...!
******
این دومین کتابی است که از فیلیپ راث این نویسنده بازنشسته آمریکایی میخوانم (یکی مثل همه را اینجا بخوانید). این دو کتاب تشابهات زیادی دارند که مهمترین آن موضوع محوری "مرگ" در هر دو کتاب است. مرگی که از آن گریزی نیست. نکته مشابه دیگر توصیف شدن کودکی به عنوان یک وضعیت "بهشت گونه" است؛ وضعیتی که در آن ترس و نگرانی جایی ندارد حتا اگر سر و کارمان با ساطور و چاقو باشد! اما به مجرد پا گذاشتن به دوران بزرگسالی، ترس و نگرانی از در و دیوار میبارد حتا اگر سر و کارمان با درس و کتاب باشد... این مرحله از زندگی به نوعی بعد از اولین مواجهه با مقوله "مرگ" آغاز میشود. در "یکی مثل همه" این مواجهه در بیمارستان و مقوله بیماری پدید میآید و در "خشم"، جنگ است که این کار را انجام میدهد.
فیلیپ راث نویسنده پرکاری بود و نزدیک به 30 رمان در کارنامه کاری خود دارد. چندبار به نوبل نزدیک شد اما... درعوض جوایز مختلف ادبی را به دست آورد. از ایشان 7 کتاب در لیست 1001 کتاب حضور دارد که این دو کتاب جزء آنها نیستند.
پ ن 1: مشخصات کتاب من؛ انتشارات نیلوفر, ترجمه فریدون مجلسی, چاپ اول 1388, تیراژ 2200 نسخه, 190 صفحه, 3800 تومان.
پ ن 2: نمره کتاب از نگاه من 3.8 از 5 میباشد. (در سایت گودریدز 3.6 از 5)
پ ن 3: ادامه مطلب خطر لوث شدن را دارد.
پ ن 4: بخشهایی از داستان به طور طبیعی! سانسور شده است و این سانسورها تاثیرگذار است و آدم را دچار انحراف میکند! بهخصوص آن کلمه مهرورزی!! که بیشتر ما را به یاد دولت قبل میاندازد!! ذهن خواننده به نوعی سردرگم میشود که این مهرورزی از نوع غایی آن است یا ابتدایی! ولی چنانچه در منابع انگلیسی جستجو کنید خواهید دید این مهرورزی یک امر بینابینی و خاص است!
پ ن 5: جملات آبی مثل همیشه نقل قول از خود کتاب است و جملات قرمز نقل قولهایی از نویسنده کتاب است که نقلقولهای این مطلب که به رنگ قرمز آمده است از wikiquate استخراج شده است.
ادامه مطلب ...
مردی 71 ساله از دنیا رفته است و تنی چند از اطرافیانش در مراسم تدفین او شرکت کرده اند.شرکت کنندگان عبارتند از برادر 77 ساله متوفی و همسرش, دو پسر متوفی (از همسر اولش), دخترش نانسی (از همسر دومش), همسر اسبق متوفی (همسر دوم), یک زن میانسال که مدتی پرستار متوفی بوده است, چند نفر از همکاران سابقش (بازنشسته یک شرکت تبلیغاتی) و چند نفر از همسایگانش در یک شهرک ساحلی مخصوص بازنشستگان که همه این نفرات اخیر سالمندانی بودند که در کلاس نقاشی ای که متوفی در این اواخر تشکیل می داد حضور داشتند.
نانسی که ترتیب دهنده مراسم است کمی درخصوص علت انتخاب مکان قبر و..., برای جمع صحبت می کند و مادرش هم جمله ای در رابطه با متوفی و برادر هم چند دقیقه ای از خاطرات خوش کودکی صحبت می کنند و دو پسرش هم به گفتن جمله آرام بخواب پدر (با مخلوطی از کینه و نفرت) اکتفا می کنند و همانند دیگران مشتی خاک به روی تابوت می ریزند و مراسم تمام می شود...همانند همه مراسم های دیگر!
راوی سوم شخص دانا, از این پس تلاش می کند به صورت خلاصه , گزارشی منصفانه از زندگی این فرد در پیشگاه خواننده ارائه کند.
عنوان کتاب
عنوان کتاب اشاره ای به نمایشنامه ای قرن پانزدهمی دارد که در آن "مرگ" , "اوری من" (قهرمان آن نمایشنامه) را فرا می خواند تا در پیشگاه خداوند گزارشی از زندگی خود بر روی زمین ارائه کند. اینجا هم راوی تقریبن چنین کاری را انجام می دهد ؛ در پیشگاه خواننده که خداوند متن است.
این اولین کتابی بود که از این نویسنده کهنسال و پرجایزه آمریکایی خواندم. نویسنده ای که 7 اثرش در لیست 1001 کتاب حضور دارد و این سالها اسمش در ایام اهدای جایزه نوبل زیاد شنیده می شود. فقط یکی از این هفت اثر ترجمه و منتشر شده است (زنگار بشر – فریدون مجلسی) اما چند کتاب دیگر او از جمله همین "یکی مثل همه" که جایزه قلم/فاکنر را برای سومین بار (2007) نصیب نویسنده کرد ,ترجمه شده است (مشخصات کتاب من: ترجمه پیمان خاکسار , نشر چشمه, چاپ دوم 1390, تیراژ 2000 نسخه, 138 صفحه, 3300 تومان).
***
پ ن 1: روی جلد کتاب نوشته شده برنده جایزه پولیتزر سال 1997 که ظاهرن باید می نوشت 1998.
درصورت صلاحدید به ادامه مطلب مراجعه نمایید.