دیگر آرامشی نیست چینوآچیبه
"اوبی اوکونکوو" جوانی نیجریایی و تحصیلکرده در نیمه قرن بیستم است... داستان از جایی آغاز میشود که اوبی در دادگاه حاضر شده است، دادگاهی که قرار است به جرم او مبنی بر گرفتن رشوه رسیدگی کند. جمعیت زیادی برای تماشا آمده اند. برخی از آنها برای حضور در دادگاه، به پزشک پول دادهاند تا گواهی پزشکی بگیرند تا احتمالاً مرخصی استعلاجی بگیرند! منشی دادگاه با تاخیر به دادگاه میرسد و بهانهاش خراب شدن ماشینش است و قاضی خسته از این بهانههای دایمی، دادرسی را شروع میکند. متهم خیلی خونسرد در جایگاهش قرار دارد و فقط زمانیکه قاضی هنگام بیان خلاصه پرونده میگوید:"نمیتوانم بفهمم چطور مرد جوانی با تحصیلات و آینده درخشان شما میتواند چنین کاری انجام دهد" تغییری در چهره او پدید میآید و اشک در چشمانش جمع میشود و دستمالی بیرون میآورد و همانگونه که معمولاً عرق از چهره پاک میکنند، صورتش را پاک میکند و سعی میکند لبخند بزند...
داستان درواقع برگشت به عقبی است تا بیان کند اوبی چگونه به این جایگاه رسیدهاست و موضوع وقتی برای خواننده جالب میشود که اوبی هنگام بازگشت از انگلستان (بعد از گرفتن لیسانس ادبیات) فردی است قانونگرا و بهشدت نسبت به فساد و رشوه حساس، نه حاضر است رشوه بدهد و نه رشوه میگیرد... هنگامیکه در انگلستان درس میخواند شعری در مورد کشورش نوشته است که در آن همهچیز زیباست، اما وقتی با آرمان خدمت به جامعه بازمیگردد, داستان چیز دیگریست!
او یک بیگانه است. تفاوت او با دیگران مشهود است و نویسنده در این جهت تلاش بهسزایی دارد. از اینجهت، اوبی کمی شبیه مورسوی کامو است، تنها و مغرور. نویسنده در جایی چنین میگوید (منبع ویکیکوتس): یک قلب مغرور از شکستهای معمولی جان سالم به در میبرد، از این رو که آن شکستها غرورش را جریحهدار نمیکنند. اما وقتی انسانی تنها شکست میخورد همه چیز سختتر و تلختر است.
*****
چینوآ آچهبه از معروفترین نویسندگان آفریقایی و ملقب به پدر ادبیات مدرن آفریقا است که قبلاً اینجا در مورد کتاب اولش "همهچیز فرومیپاشد" نوشتهام... کتابی که به 50 زبان ترجمه شد (و البته در ایران حداقل 5 بار ترجمه شده!!) و 10میلیون نسخه از آن در سراسر دنیا به فروش رفت (و باز هم البته در ایران علیرغم 5بار ترجمه بهگمانم 5هزارتا هم به فروش نرفته باشد) و در لیست 1001کتابی که قبل از مرگ میبایست خواند نیز قرار گرفت. شخصیت اصلی داستان "دیگر آرامشی نیست"، نوه شخصیت اصلی داستان اول نویسنده است. از این نویسنده کتاب "Arrow of God" نیز در لیست 1001 حضور دارد که هنوز ترجمه نشده است! بهنظر شما نباید به این بازار نشر و ترجمه خندید!؟ گریه چطور!؟ فارغ از گریه و خنده که احتمالاً هرکدام طرفدارانی دارد، نباید به این قضیه مشکوک شد!؟
مشخصات کتاب من؛ مترجم خانم گلریز صفویان، انتشارات سروش، چاپ دوم1388 ، قطع جیبی؛ 228 صفحه، 1500 تومان.
پ ن 1: نمره کتاب 3.8 از 5 میباشد.
ادامه مطلب ...
داستان نگاهی از درون به وضعیت یک نمونه از جوامع آفریقایی در هنگام ورود مبلغان مذهبی مسیحی و استعمارگران اروپایی به این مناطق است. این نمونه در بخشی از نیجریه (زادگاه نویسنده) واقع است. نویسنده در خلال روایت زندگی شخصیت اصلی داستان به بیان آداب و سنن و پیچیدگی های جامعه مورد نظر می پردازد و از این طریق رویکردهایی که به ساده و بدوی بودن این جوامع اشاره دارد را نقد می کند. از این طریق ما با پیچیدگی های این جامعه و سنت های مثبت و جالب آن نظیر آداب احترام نسبت به مهمانان و خویشاوندان, دادگاه های سنتی مذهبی که به دعواهای مردم رسیدگی می کند, تصمیم گیری های جمعی پس از مشورت , هفته صلح و... و از طرف دیگر با وجوه منفی آن نیز نظیر برخی عقاید خرافی مذهبی (قربانی ها , رها کردن دوقلوها در جنگل پس از تولد, نجس تلقی شدن برخی افراد جامعه, جایگاه پایین زنان در سلسله مراتب اجتماعی و... آشنا می شویم.
"اوکنک و" مردی مورد احترام (در هر نه دهکده اموآفیا و حتی خارج از آن) و پایبند به سنت های بومی است و به زودی مراتب القاب قبیله را تا انتها خواهد پیمود. او مردی جنگجو است (در 18 سالگی پشت بزرگترین کشتی گیر منطقه را به خاک رسانده است و از این طریق برای دهکده افتخار آفرینی کرده است), خشن است اما عاطفه نیز دارد. در مقابل تغییر نرمش نشان نمی دهد و هرگونه نشانه نرمش را با برچسب "زنانه" پس می زند و لذا توازن درونی خود را از دست می دهد و ... در مقیاس بزرگتر ,جامعه نیز همینگونه است, بذر های تردید نسبت به برخی وجوه خرافی مذهب و سنت در اذهان برخی اشخاص داستان دیده می شود و حتی ظهور خارجی نیز دارد اما وقتی نسبت به تغییر در موارد خرافی و تبعیض آمیز و ... واکنشی نشان نمی دهد با ظهور اندیشه جدید (حتی به صورت نیم بند ) توازن درونی خود را از دست داده و از درون فرو می پاشد. میسیونرهایی که در داستان می بینیم دو گونه اند میانه رو و تندرو. شاید اگر کار دست میانه روها بود و تغییرات به آرامی صورت می پذیرفت وضعیت به گونه ای دیگر پیش می رفت ولی وقتی بذر کینه کاشته می شود همه چیز فرو می پاشد.
نویسنده در جایی اشاره می کند که : لازم است به خوانندگان خود بیاموزم که گذشته آنها – با همه کمبودهای آن- یک شب دراز توحش نبوده است که اروپاییان از گرد راه برسند و به نیابت از سوی خداوند , آنان را از این توحش برهانند. اتفاقاٌ در راستای این قسمت "به نیابت از سوی خداوند" بحث جالبی بین مبلغ مسیحی و پیرمردی از دهکده در می گیرد که در نوع خودش جالب است و سست بودن استدلال های مسیحی در باب تثلیث و ... نشان می دهد. اما وقتی قدرت هم چاشنی موضوع باشد دلیل و برهان زیاد مهم نیست (نگاه آنها به موضوع در جمله آخر داستان که از ذهن بخشدار ناحیه که سودای نوشتن خاطراتش در باب متمدن کردن آفریقا را دارد مشخص می شود که در حال فکر کردن به عنوان کتابش هست و سر آخر این نام را انتخاب می کند : آرام سازی قبایل ابتدایی در نیجر سفلا). و البته باز هم بر نقاط ضعف فرهنگی اشاره می شود که حلقه های ضعیف زنجیر جامعه است که در اثر فشار از همان نقاط گسسته می شود.
بخش هایی از کتاب , این یک قسمت خوفش:
در آخرین جنگ امو افیا , اکنک و نخستین مردی بود که با سر دشمن به خانه برگشت. این سر , پنجمین سری بود که به خانه آورده بود و تازه تا پیری فاصله زیادی داشت. در مناسبت های مهم مثل مرگ مردان سرشناس دهکده ها, در کاسه سری که نخستین بار برداشته بود , شراب خرما می خورد.
این هم یک قسمت اعتدالش:
]یکی از پیرمردها گفت[ : تا به حال رسم نبوده ما برای خدایان بجنگیم. در این مورد هم بیایید از همین سنت پیروی کنیم. اگر کسی پنهانی در کلبه خودش مار مقدس را کشته, خود می داند و خدایش. ما که هیچ کداممان ندیده ایم. از آن گذشته, اگر بیاییم بین خدا و قربانی حایل شویم, چه بسا ضربه ای که آماج آن شخص گناهکار بوده است , به ما بخورد. وقتی کسی با زبان به مقدسات بی حرمتی می کند, چه می کنیم؟ می رویم دهانش را می بندیم؟ نه. انگشت توی گوشمان می کنیم تا توهین های او را نشنویم. این اقدام , اقدام عاقلانه ای است.
این کتاب تا کنون سه بار ترجمه و منتشر شده است!! نخستین بار در سال 1368 با ترجمه فرهاد منشور توسط انتشارات آستان قدس, در سال 1377 با ترجمه گلریز صفویان توسط انتشارات سروش و در سال 1380 با ترجمه علی اصغر بهرامی توسط انتشارات جوانه رشد منتشر شده است (231 صفحه و به قیمت 1400 تومان) که من این ترجمه سوم را خواندم. در جایی مقایسه پاراگراف اول دو ترجمه اول را دیدم و وقتی با ترجمه آقای بهرامی مقایسه کردم به نظرم آمد که ترجمه ایشان بهتر است. اما سر حرف قبلی خودم هستم که ما منابع و امکانات و ... خود را به این صورت (ترجمه مکرر یک اثر) هدر می دهیم.
این کتاب نیز در لیست 1001 کتابی که قبل از مرگ باید خواند موجود است و نویسنده به عنوان پدر رمان آفریقا تا کنون جوایز متعددی کسب نموده است.
................
پ ن: نمره کتاب 4.1 از 5 میباشد.