ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
نمی دونم چه بنویسم... احتمالاً نوشتنی ها, نوشته و شاید خواندنی ها خوانده شود ... خاطرات بازگو می شود و ... چندی بعد به مدد حافظه تاریخی مثال زدنی مان ...
لعنت به من ...........
به هر حال حتماً گفته خواهد شد که در جایی موسوم به ایران , شخصی موسوم به عزت ا... سحابی که سالهای زیادی رو در جایی موسوم به زندان گذروند و در میان افراد موسوم به دوست و غیر دوست موسوم به داشتن صفات اخلاقی والا و موسوم به صفت آزادگی بود از میان ما رفت ... من و امثال منی که این بار واقعاً از ته دلم می گم فقط موسوم به آدم هستیم... موسوم!
خوابیدی بدون لالایی و قصه
بگیر آسوده بخواب بی درد و غصه
دیگه کابوس زمستون نمیبینی
توی خواب گلای حسرت نمیچینی
دیگه خورشید چهرت نمیسوزونه
جای سیلی های باد روش نمیمونه
دیگه بیدار نمیشی با نگرونی
یا با تردید که بری یا که بمونی
رفتی و آدمکا رو جا گذاشتی
قانون جنگل زیر پا گذاشتی
اینجا قهرن سینه ها با مهربونی
تو تو جنگل نمی تونستی بمونی
دلت بردی با خود به جای دیگه
اونجا که خدا برات لالایی می گه
میدونم می بینمت یه روز دوباره
توی دنیایی که آدمک نداره
سلام و تسلیت
او نیز رفت...بعد از عمری مجاهدت و مبارزه مسالمت آمیز و بیش از 15 سال حبس و...بعد از سالها رنج و زجر و شکنجه برای آزادی من وما...برای "ایران فردا"... رفت تا در کنار پدر مرحومش آرام گیرد.
و من , و من آدمک , گریستم و نگریستم " با طرح خنده ای و نوبت خویش انتظار میکشم بی هیچ خنده ای..."
او که رفت و نمیدانم زندگان را چه وقت در خواهیم یافت؟...بخشی از دلیرترین نخبگان زن این کشور را,که هر کدام به تنهایی افتخاریند برای هر ملتی ,همچون گله احشام با کمترین سهمی از بهداشت وغذا به سوله های داغ و کثیف وبی تهویه و آلوده ورامین سپرده اند با زندانبانانی آنچونانی از جنس نر! ...و بینوا فریادشان ره بجایی نمیبرد.که والله اگر ذره ای انسانیت در وجدان این قوم زنده بود, اوضاع چنین نبود وچونین نمی ماند.
و من , و من آدمک , در سایه این عزت فخیمه!, دلخوشم که سر زندگی به زمین میسایم. ومیخوانم و مینویسم و میاموزم و ... و نمی فهمم و نمیدانم جهت چه منظوری؟ و برای چه هدفی؟ و برای چه وقتی؟...خاک بر سر من ...وخوشا به احوال آنان که با صفات انسانی زیور یافتند و آدم بودند و آدم رفتند.خوشا به احوالشان...
سلام برادر
دیشب چی بود و امشب چی هست!
و فردا
....................
عجب!
یاد اون جملهه افتادم:
خدایا ما دقیقاً اینجاییم تو دقیقاً کجایی؟؟
سلام.
منم برای این ضایعه متاسف و ناراحت شدم. ما انسانهای قدرنشناسی هستیم.
سلام
سلام. سر صبح عجب خبری. مثل برق سه فاز بود. خشکم زد. به همین راحتی " او هم رفت" ؟
سلام
دیروز هم برای خالی نبودن عریضه دوباره برق سه فاز وصل شد
به همین راحتی
تسلیت میگم واقعا. خوب دیگه این آدما اگر نباشن که اصلا خواب غفلت همه رو میگیره.
چه خوب که شما اقلا یه چیزی نوشتید. ما که به خاطر چندرغاز حقوق معلمی اینم نمیتونیم بنویسیم.
یادش گرامی باد.
سلام
سلام
این مرد را با مجله های ایران فردایش شناختم
دانشجو که بودم با ولع می خواندمشان کپی می کردم مقالاتش را و به بقیه می دادم چه کسانی در ایران فردا می نوشتند ... روزگارانی بود که فکر می کردیم بیشتر از گذشتگان فهمیده ایم و روزگار فردا را خود خواهیم ساخت
آخرین نقل قولی که از این بزرگمرد به یاد دارم در روزهای پر حادثه اواخر سال 88 بود : خشونت نورزیدن دشوار تر از اسلحه بدست گرفتن است
سلام
من هم به همین ترتیب...
یک مدتی هم جلساتی بود که خاطراتش را بیان می کرد... در ساختمان پیام هاجر (خانم طالقانی) ... می رفتیم و...
درود
زمانی که آقای منتظری فوت شدند، احساس تنهایی بهم دست داد. دیروز وقتی این خبر رو شنیدم دوباره حس یک خلاء و تنهایی عمیق
انگار که یک ستون از خونه آدم کم میشه
سلام
خوبیش اینه که بعد چند وقت دیگه از این حس ها دیگه بهمون دست نمیده ... هم کسی نیست و هم پوستمون کلفت شده
این مملکت سحابی هایش کم بود و حالا دیگر ندارد
چه بیچاره ایم ما
سلام
آزادگی تو این مملکت معنا نداره
آدم آزاده هم نداریم
بیخود خودمون رو گول می زنیم.
سلام
آزاده مطلق؟
بد نیست برای جلوگیری از جوگیر شدن اما بهتر است که لااقل بنچ مارک کنیم آدمهای آزاده خارج از این مملکت را تا لااقل بفهمیم برای آزاده بودن چه باید کرد و آزادگی چیست و آزاده کیست...
ممنون
سلام
پدر 82 ساله ی من از دیروز تا حالا گریه ش بند نمیاد .
به امید دنیایی خالی از آدمک برای بچه هامون. از ما که گذشت.
سلام
خدا حفظشون کنه
خبرای جدید را بشنوند چه می کنند؟ مراقب باشید...
ما اگه اینگونه باشیم برای بچه هامون هم وضع همینه!
از مرگ او ناراحت نیستم ، از مرگی که در آن دست و پا می زنیم ناراحتم !
سلام
ناراحتی من هم از همینه برادر
بازجوی من بهم میگفت: من از شما منافقا (!) به یه نفر احترام میذارم. اونم سحابیه. چون روزی که اومد ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری رو التزام عملی به ولایت فقیه خط کشید بعد زیر برگه رو امضا کرد. یکی از دوستان تحکیم هم میگفت توی بزرگداشت مرحوم مهندس بازرگان در حسینیه ارشاد پشت تریبون قرار گرفت و پس از ذکر نام خدا در اولین جملاتش گفت: اصل یک صد وده قانون اساسی شرک آمیز است.
حسینیه که مملو از جمعیت بود ناگهان میخ کوب شد. روحش شاد و یادش گرامی...
سلام
یادش گرامی
دیشب در میان کانال ها به تلویزیون پارس برخوردم در این مورد حرف می زد حالم بد شد... بعضی از این ایرانی های خارج از کشور معلوم نیست اونجا چی کار کردند بعد سی سال ! واقعاً که... دنبال بهانه ای می گشتم اینو بگم
آری... آری... از دست دادن ِ "عزت" مان را به تماشا نشسته بودیم با بغض... که... خبر کوتاه بود: "هاله هم با عزت رفت"... و بغضی در گلو شکست... یادشان در "ایران ِ فردا" جاودانه باد...
سکوت میکنم به احترام "انسان" که در این شهر ِ تاریک رعایت نمیشود...
سلام
بله برادر
روزگار فجیعی است
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D8%A7%D9%84%D9%87_%D8%B3%D8%AD%D8%A7%D8%A8%DB%8C
سلام
ممنون
از سرعت عملشان باید تشکر کرد
با سلام
چه زیباست که اگر همانند دیگر رمان ها از این رمان تاریخی هم بگوئید.
سلام
یک برنامه ای برای رمان های تاریخی از این دست دارم... دارم می پزمش
سلام من دوست ندارم تسلیت بکم به خاطر اینکه زنده ها را تا زنده هستند دوست دارم
سلام
در سرزمین شما هم همین معامله با انسانها می شود؟ حق داری از هموطنان من بنالی
خدا خودش و دخترشو رحمت کنه.تو فکر خودشوپدرش بودم که یهو خبر مردن دخترش خیی ناراحت کننده بود.
اینورا میایی ادرس وبلاگتو بنویس که سریع پیداتکنم.
اصلا تبادل لینک بکنیم؟
سلام
پتک آلود بود!
......................
شما از بهمن ماه در لینک های من هستید
عادت به نوشتن آدرس ندارم ولی خوب به چشم حتماً
روان پدر و دختر شاد.
گاهی وحشت میکنم از جایی که توش دارم زندگی میکنم. الحق که خرابآباده.
سلام
آی می خندند به ما اونایی که رفتند! شاد شادند
وحشت آلود...
نویسنده عزیز و ادمین محترم ، حاضر به تبادیل لینک هستین؟
روح و روانشان شاد.
خدا به بازماندگانشان صبر بدهد. غم سنگینیست برای ما که او برای ما آزادمردی بود. خدا به فریاد خانواده اش برسد.
این ترانه ی سیاوش قمیشی را هر وقت میشنوم به یاد مادرم می افتم.
از اواخر سال 82 این ترانه را با یاد او گوش میدهم. و خوشحالم که او رفت تا بیشتر در این دنیای درد اندود رنج نکشد.
سلام
روان مادرتان نیز شاد
بازم حس مشترک !!!
چه ارزان و راحت گرانتیرن گوهرها رو از کف می دهیم و به بعد از آن به حس مشترک می رسیم .
خدایا تمومش کن این مسخره بازی رو ...
خدا کیه ؟ من کیم ؟ اینجا کجاست ؟
سلام
یادش گرامی
راستی تو پست بالایی آدرسمو نذاشتم
خودش و دخترش همزمان رفتند زیر خاک ناراحت کنند ه ست