دکتر کاتوزیان در ذیل بررسی مشکلات توسعه سیاسی و اقتصادی ایران عنوان میکند که جامعه ایران برخلاف جوامع اروپایی که در تداومی درازمدت توانستهاند با انباشت انواع سرمایه از جمله سرمایههای اقتصادی و سیاسی و فرهنگی به توسعه دست پیدا کنند، به دلایلی نتوانسته است به این همافزایی نایل شود و «بدینترتیب تاریخ آن بدل به رشتهای از دورههای کوتاهمدت بههمپیوسته شده است».
ایشان این کوتاهمدت بودن را هم علت و هم معلول فقدان ساختار در تاریخ ایران میداند و این فقدان ساختار را نیز نتیجه دولت استبدادی میداند که نماینده حکومت خودسرانه فردی و جامعه خودسر است که هرگاه تسلط دولت بر آن تضعیف شود به آشوب میگراید ولذا چرخه استبداد – هرجومرج – استبداد مدام تکرار میشود. ایشان در توصیف این جامعه تشبیه جالبی را به کار میبرد:
«گویاترین کلام برای توصیف ماهیت کوتاهمدت جامعه ایران اصطلاح «خانه کلنگی» است. بیشتر این خانهها بناهایی است که بیش از سی (یا حتی بیست) سال ندارد و اغلب از شالوده و اسکلتی مناسب نیز برخوردار است. در مواردی معدود این خانهها ممکن است فرسوده شده و نیاز به مرمت داشته باشد، اما آن چه سبب محکومیت آنها میشود و در نهایت ساختمان را بیارزش قلمداد میکند و فقط ارزش زمین را به حساب میآورد، این داوری است که معماری این ساختمانها و یا طراحی داخلی آنها بنابر آخرین مد و پسند روز کهنه شده است. بنابراین به جای نوسازی آن خانه یا هر بنای دیگر و افزودن بر سرمایه مادی موجود، کل آن ساختمان به دست مالک یا خریدار ویران میشود و بنایی جدید بر زمین آن بالا میرود. از این روست که صاحب این قلم گاه برای توصیف جامعه کوتاه مدت ایران آن را «جامعه کلنگی» نامیده، یعنی جامعهای که بسیاری از جنبههای آن ــ سیاسی، اجتماعی، آموزشی و ادبی ــ پیوسته در معرض این خطر است که هویوهوس کوتاهمدت جامعه با کلنگ به جانش افتد.»
در واقع برای رسیدن به توسعه در حوزههای اقتصادی و یا نهادهای سیاسی و فرهنگی و حتی در حوزههای علم و فنآوری، علاوه بر خلاقیتهای مقطعی و کسب و دریافت تجارب و مهارتها، انباشت و نگهداری و همافزایی آنها نیز ضرورت دارد.
چند ماه قبل هنگام رانندگی برحسب اتفاق کنار این بنا (عکس بالا) توقف کردم و کتیبه سردر آن توجهم را جلب کرد. از اینکه اولین کارخانه تولید لوله و اتصالات و گرانولهای پیویسی بعد از گذشت مدتی کوتاه به این وضع دچار شده است تعجب کردم. عکسی انداختم تا از آن برای معرفی این کتاب که حاوی ترجمه چهار مقاله از دکتر کاتوزیان است بهره ببرم:
ایران، جامعه کوتاهمدت – محمدعلی کاتوزیان – ترجمه عبدالله کوثری – نشر نی
******
یکی از اساتید ما که عمرش دراز باد یکبار خاطرهای از دوران تحصیلش در انگلستان تعریف کرد؛ ایشان ظاهراً مدتی به صورت متواتر به کتابخانهی دانشگاه میرفته و کتابی قدیمی را که حدود 150 سال قبل چاپ شده بود را امانت میگرفته است. کتابدارِ کتابخانه که متوجه علاقه او به این کتاب میشود به او پیشنهاد میدهد که یک نسخه از کتاب را تهیه کند. استاد هم به ایشان متذکر میشود که یک قرن و نیم از آخرین چاپ کتاب گذشته است و چگونه میتوان نسخهای از آن را با هزینهای معقول و دانشجویی یافت! کتابدارِ محترم به او پیشنهاد میدهد که نامهای به ناشر بنویسد (تاریخ خاطره مربوط به پنج دهه قبل است و نامهنگاری طبعاً باب بود). استادِ ما در معذورات قرار میگیرد و همانجا نامهای به ناشر که گویا در ایرلند بوده است مینویسد درحالیکه در دل احتمالاً به سادگی کتابدار میخندیده است. اما در کمال تعجب پس از مدتی پاسخی از ناشر دریافت میکند! یعنی این انتشارات دقیقاً در همان آدرس دو قرن قبل وجود و فعالیت داشت و نسل به نسل تداوم یافته بود. حالا آن خاطره را بگذاریم کنار این عکس!
........
پ ن 1: این معرفی و یادداشت کوتاه در واقع پیشدرآمدی است بر مطلب مربوط به معرفی کتاب بعدی: سمفونی مردگان اثر عباس معروفی.
پ ن 2: طبعاً همیشه بنای جدیدی هم نمیسازیم و صرفاً موجبات ویرانی بنای قبلی را فراهم میآوریم!
پ ن 3: از تداوم خارها گل میشود...