ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
داستان مصور برای من تداعیکنندهی خاطرات شیرین کودکی است. احتمالاً برای دیگران هم! البته همهاش شیرین نبود؛ من فقط یک کتاب داشتم که باید به دوستانم امانت میدادم تا از آنها بتوانم یک کتاب امانت بگیرم و اگر طرف مقابلم ناز میکرد باید نازش را میخریدم! چارهای نبود. ولی وقتی موفق میشدم، با یک حرص و ولع خاصی کتاب را میخواندم. وقتی الان بچههای خودم را میبینم، حس میکنم یک جای کار می لنگد! این همه کتاب در دسترس... و علاقهای که روز به روز تحلیل میرود. و رقبایی قدرتمند که نمیدانیم با آنها چه کنیم.
داستان مصور برای من تداعیکنندهی عشق به خواندن است. یادآور کیهان بچهها است... داستان دنبالهدار حسنکچل و نخودی و... و یا همین چند سال قبل، خواندن دوست خردسال و "جیقیل" مانا نیستانی برای این فسقلیها.
اولین و بدون شک برترین داستان مصور کودکی من، "تنتن" است. یک کتاب داشتم و با همان یکی، سری کاملش را خواندم. همین چندسال قبل، همه آنها را دانلود کردم و یکبار دیگر خواندم و جالب این بود که هنوز هم برایم جذاب بود و نکتهای که میخواستم با این مقدمات به آن برسم همین است: هنوز هم داستان مصور جواب میدهد! به سن ارتباطی ندارد. منحصر دانستن آن به کودکی صحیح نیست. نمونه بزرگسالش همین کتاب "گوزن و گوسفند در سرزمین عجایب" است.
*****
گوزن و گوسفند در یک رستوران در میدان تجریش کار میکنند و هر شب برای بازگشت به خانه سوار اتوبوس بیآرتی تجریش-راهآهن میشوند و هرشب پشت چراغقرمز نیایش گیر میکنند. گوزن هرشب از طرح جدیدش برای تغییر محل کارشان میگوید، پیدا کردن یک رستوران پایینتر از ایستگاه نیایش تا از این چراغقرمز طولانی خلاص شوند. هرشب دامنه این طرح به نقلمکان کردن از تهران برای فرار از آلودگی و پس از آن به مهاجرت به خارج از کشور میرسد. یک زندگی تکراری و رویاهای تکراری. اما در شبی که ما همراه این دو دوست روایت را آغاز میکنیم، پسرکی مرموز، یک دانه لوبیا به گوزن میدهد و البته همگی میدانیم که لوبیاها چه قدرتی در تغییر یکنواختی زندگی روزمره دارند!
بیماری ایرانی – هلندی
تم اصلی داستان یک موضوع کلان اقتصادی (با تبعات اجتماعی و فرهنگی و...) است که با زبان طنز بیان میشود. سرزمینی که منبع لایزالی از درآمد دارد (البته لایزال به نظر میرسد!). درآمدی که بدون زحمت حاصل میشود و اهالی آن را به این سمت سوق میدهد که واقعن چه لزومی است برای زحمت کشیدن و تولید!؟ پول میدهیم و بهترین نوعش را وارد میکنیم...
این موضوع ظرفیتی بیش از آنچه که در داستان به کار رفته است را دارد. امیدوارم اینچنین کتابهایی خوانده شود و راه برای داستانهای مصور بهتر و بیشتر باز شود.
.......
پ ن 1: مشخصات کتاب من؛ نشر چشمه، چاپ اول تابستان1394، تیراژ 1000نسخه، 75صفحه، 6000تومان
پ ن 2: نمره کتاب 3 از 5 میباشد. یکی دو تصویر هم در ادامه مطلب آوردهام.