این کتاب بهنوعی اتوبیوگرافی یکسال از زندگی نویسنده است... تقریباً از اوت 1939 تا اوت 1940 ... مقطعی حساس و بحرانی در تاریخ اروپا و بالاخص فرانسه که در این زمان محل اقامت این نویسندهی پُرجنبوجوش بوده است.
کتاب با مسافرت کستلر و دوستش به جنوب فرانسه آغاز میشود. آنها به دنبال جای آرامی میگردند تا در آن مکان، کستلر به نوشتن رمان تازهاش مشغول شود، رمانی که بعدها خواهیم فهمید، همان شاهکارش "ظلمت در نیمروز" است. جای مناسب پیدا میشود اما اتفاقات سرنوشتساز به سرعت از پی هم میآیند؛ شوروی و آلمان به توافق مهمی میرسند (مولوتوف – ریبنتروپ) و دست آلمان برای حمله به همسایگانش باز میشود. با حملهی آلمان به لهستان، فرانسه و انگلستان به آلمان اعلام جنگ نمودند و در این شرایط کستلر و دوستش به پاریس برمیگردند. در پاریس پلیس خارجیان را احضار و بازداشت میکند و این قضیه شامل کستلر هم میشود. او که مدتی را در زندانهای اسپانیا (فرانکو) زیر حکم اعدام گذرانده است در اینجا نیز طعم زندان و اردوگاه کار اجباری را میچشد. او پس از سه ماه آزاد میشود اما با نزدیک شدن نیروهای آلمانی به دنبال راه فرار از فرانسه است و ...
کتاب ضمن اینکه بیان مصائب نویسندگان و مبارزان ضدفاشیسم در کشوری است که مورد تهاجم نیروهای فاشیستی قرار گرفته است(!!!) به تحلیل وضعیت اجتماعی سیاسی فرانسه در این مقطع میپردازد که از این دو جنبه قابل تأمل است.
این کتاب در فاصلهی ژانویه تا مارس 1941 نوشته شده و از طرف نویسنده به دوستان و همکارن تبعیدیاش از آلمان که پس از شکست فرانسه دست به خودکشی زدند نظیر والتر بنیامین، کارل انیشتین و... تقدیم شده است.
عنوان کتاب برگرفته از اطلاعیهایست که پلیس فرانسه در هنگام بازداشت خارجیان در روزنامهها منتشر نموده است: «جماعت خارجیها که در دو روز اخیر به وسیلهی پلیس هوشیار ما بازداشت شدهاند سمبل خطرناکترین عناصر تبهکار پاریس بودهاند. وازدگان واقعی خاک!» به قول نویسنده همین چند سال پیش بود که ما را شهیدان توحش فاشیستی، پیشآهنگان نبرد برای تمدن، مدافعان آزادی و چه چیزهای دیگری نامیده بودند. روزنامهها و دولتمردان غرب در مورد ما سر و صدا و اعتراض کرده بودند، شاید به خاطر اینکه ندای وجدان خود را خاموش کنند و حالا ما شده بودیم وازدگان خاک.
*******
آرتور کستلر (1905 – 1983) در بوداپست و در خانواده ای یهودی و آلمانیزبان به دنیا آمد. در جوانی ابتدا صهیونیست شد و به اسرائیل رفت و سپس در آلمان عضو حزب کمونیست شد. این نویسنده و روزنامهنگار در جنگهای داخلی اسپانیا حضور داشت و اتفاقاً دستگیر و به اعدام محکوم شد اما بعد از طریق معاوضه آزاد شد. او نهایتاً در سال 1938 از حزب کمونیست بیزاری جست و... خلاصه اینکه او خیلی چیزها را تست کرد و وانهاد و نهایتاً دنیا را نیز به خواست خود ترک نمود! قبلاً شاهکارش"ظلمت در نیمروز" را اینجا معرفی نمودهام.
مشخصات کتاب من: ترجمه علینقی حجت الهی و پوراندخت مجلسی؛ انتشارات سپیده سحر؛ چاپ اول 1382؛ شمارگان 2200 نسخه؛ 315 صفحه
........
پ ن 1: اگر بخواهم به سبک رمانها به این کتاب نمره بدهم حتماً کمتر از 4 نخواهم داد. (نمرهی کتاب در گودریدز 4.3 و در آمازون 4.7 است)
پ ن 2: مطلب بعدی درخصوص راه گرسنگان بن آُکری خواهد بود. مطابق آرای انتخابات پست قبل کتاب بعدی "یک سرباز خوب" اثر فورد مادوکس فورد خواهد بود.
ادامه مطلب ...
"جیم" پسربچه یازده سالهی انگلیسی است که به همراه پدر و مادرش در شانگهایِ چین زندگی میکند. او در سال 1930 در شانگهای به دنیا آمده است و پدرش مدیر یک کارخانه نساجی است. اگر یک جمع و تفریق بکنید متوجه میشوید زمان شروع روایت اوایل جنگ جهانی دوم است و همانطور که احتمالاً حدس زدهاید داستان پیرامون مصائب این جنگ خانمانسوز است با این تفاوت که یک "کودک" و کشور "چین" در کانون روایت قرار دارند.
معمولاً گاهی در اواخر مطلب پیرامون توصیه و چه و چه اشارات کوچکی دارم اما این بار در همین ابتدا باید عرض کنم که این کتاب واقعاً خواندن دارد! فکر کنم بهتر باشد من یک پیش زمینهای در مورد زمان-مکان روایت در اختیار دوستان قرار بدهم و باقی را بگذارم خوانندگان احتمالی خودشان طیطریق نمایند و لذت ببرند.
در اوایل دهه 1930 ژاپنیها که از نظر قوای نظامی برتری محسوسی در آسیایِ جنوبشرقی داشتند با مستمسک قرار دادن حرکات تروریستی برعلیه بازرگانانشان در شرقِ چین, به این مناطق لشگرکشی و منطقه وسیعی را اشغال نمودند. چند سالی بود که چین پس از انقلاب 1911 تحت لوای حکومت جمهوری اداره میشد و البته به علت جنگهای داخلی تضعیف شده بود. ژاپنیها پس از دستیابی به پیروزی, یکی از بازماندگان سلسله امپراتوری سابق را در این مناطق(منچوری) به تخت نشاندند.
بعدها در سال 1937 ژاپنیها حملات دیگری انجام دادند و حتا نانجینگ (پایتخت قدیمی چین) را تسخیر کردند و عمده بنادر چین را تحت کنترل گرفتند. در سال 1941 و همزمان با حمله به پرل هاربر, نیروهای ژاپن در شهر بینالمللی شانگهای به ناوهای انگلیسی و آمریکایی حمله کردند و عملاً شعلههای جنگ جهانی دوم در آن گوشه دنیا هم افروخته شد. "امپراتوری خورشید" از همینجا آغاز میشود.
حالا قبل از اینکه بروید به ادامهی مطلب یا بروید به دنبال تهیهی کتاب, یک سوال: آیا میدانستید که از حدود 70 میلیون نفر تلفات جنگ جهانی دوم، بیشترین تلفات غیرنظامیان را چینیها داشتند!؟ تلفات چینیها 20 میلیون نفر بود که بیش از 16 میلیون نفر آن غیرنظامی بودند. در پسزمینههای "امپراتوری خورشید" با کم و کیف این تلفات آشنا میشوید و البته با موضوع مهمتری که یکی از تمهای اصلی داستان است: "جنگ" یا "اخبار جنگ"... واقعیت چیست!؟ و البته یکی از مهمترین تبعات جنگ که در ادامه مطلب به آن خواهم پرداخت.
******
جیمز گراهام بالارد متولد 1930 در شانگهای است! بله درست است! وقایع داستان مبتنی بر اتفاقاتی است که نویسنده با گوشت و پوستش حس کرده است و البته تاثیر آن سالها و تا آخر عمرش با او بود و در داستانهایش نمود یافت. در مورد بالارد اینجا بیشتر بخوانید (یکی از تیترهای ادامهی مطلب هم با الهام از همین مطلب در نظر گرفتم). از بالارد در سال 2006 هفت کتاب در لیست 1001 کتابی که قبل از مرگ میبایست خواند حضور داشت اما در ویرایشهای بعدی این تعداد به "دو" کاهش یافت؛ همین کتاب و کتاب CRASH.
...............
پ ن 1: مشخصات کتاب من؛ ترجمه علیاصغر بهرامی, نشر چشمه, چاپ دوم 1388, 1200نسخه, 432صفحه
پ ن 2: در مورد نمره... چندین بار نمره دادم، هربار بین 4.5 الی 4.8 شد... منتها برای داستانهایی که از برخی جنبهها یک چیز نویی پیش چشم آدم میگذارند نمیتوان چیزی کم کرد! نمره کتاب 5 از 5 میباشد. (نمره در سایت گودریدز 4 و در سایت آمازون 4.5 میباشد. بله جدیداً خوشنمره شدهام!)
پ ن 3: وقتی کتاب را میخواندم مدام با توصیفات و تصاویری روبرو میشدم که با خودم میگفتم این داستان خوراک فیلمشدن است. وقتی به انتها رسیدم و مقدمه مترجم را خواندم متوجه شدم اسپیلبرگ در سال 1987 زحمتش را کشیده است. جالب است بدانید کریستین بیل نقش جیم را بازی میکند و همچنین تام استوپارد که اینجا کتابی از او معرفی کردهام, فیلنامه اقتباسی را نوشته است.
ادامه مطلب ...
داستان از آنجایی آغاز میشود که راوی برای ما شرح میدهد که در چه محیط خانوادگیای بزرگ شده است؛ پدرش قصابی یهودی است و در خانواده کسی از تحصیلات ابتدایی فراتر نرفته است. راوی اما ضمن اینکه در قصابی به پدر کمک میکرده, وارد کالج میشود. او مصمم است که جایگاه اجتماعی متفاوت از پدرش را به دست بیاورد.
زمان روایت همانگونه که در سطر اول داستان مشخص میشود مصادف با جنگ کره است اما اینکه راوی در چه وضعیتی برای ما روایت میکند کمی بعدتر روشن میشود. راوی تمام تلاشش این بوده است که با نمرات عالی کالج را به پایان برساند تا چنانچه جنگ در آن زمان ادامه داشت, با توجه به نمراتش, در رستههایی به خدمت سربازی اعزام شود که خطر کمتری متوجه او باشد و همانند پسرعموهایش که در جنگ جهانی دوم کشته شدند, جانش را از دست ندهد.
آنطور که از روایت راوی برمیآید, به مجرد آنکه کمی از جلوی چشم پدرش دور میشود, نگرانیها و ترسهای پدر تشدید میشود. او نگران است که برای تنها فرزندش اتفاقی بیافتد که منجر به مرگ او شود ولذا مدام او را کنترل میکند که کجا بوده است و چه کار کرده است و...
«پس این بازیها برای چیه, پدر؟» «برای زندگیه, که در آن کوچکترین قدم عوضی میتونه عواقب غمانگیزی به بار بیاره»
به همین دلیل راوی کالج خود را عوض میکند و به شهر دورتری میرود تا از دست این رفتار خلاص شود. اما...!
******
این دومین کتابی است که از فیلیپ راث این نویسنده بازنشسته آمریکایی میخوانم (یکی مثل همه را اینجا بخوانید). این دو کتاب تشابهات زیادی دارند که مهمترین آن موضوع محوری "مرگ" در هر دو کتاب است. مرگی که از آن گریزی نیست. نکته مشابه دیگر توصیف شدن کودکی به عنوان یک وضعیت "بهشت گونه" است؛ وضعیتی که در آن ترس و نگرانی جایی ندارد حتا اگر سر و کارمان با ساطور و چاقو باشد! اما به مجرد پا گذاشتن به دوران بزرگسالی، ترس و نگرانی از در و دیوار میبارد حتا اگر سر و کارمان با درس و کتاب باشد... این مرحله از زندگی به نوعی بعد از اولین مواجهه با مقوله "مرگ" آغاز میشود. در "یکی مثل همه" این مواجهه در بیمارستان و مقوله بیماری پدید میآید و در "خشم"، جنگ است که این کار را انجام میدهد.
فیلیپ راث نویسنده پرکاری بود و نزدیک به 30 رمان در کارنامه کاری خود دارد. چندبار به نوبل نزدیک شد اما... درعوض جوایز مختلف ادبی را به دست آورد. از ایشان 7 کتاب در لیست 1001 کتاب حضور دارد که این دو کتاب جزء آنها نیستند.
پ ن 1: مشخصات کتاب من؛ انتشارات نیلوفر, ترجمه فریدون مجلسی, چاپ اول 1388, تیراژ 2200 نسخه, 190 صفحه, 3800 تومان.
پ ن 2: نمره کتاب از نگاه من 3.8 از 5 میباشد. (در سایت گودریدز 3.6 از 5)
پ ن 3: ادامه مطلب خطر لوث شدن را دارد.
پ ن 4: بخشهایی از داستان به طور طبیعی! سانسور شده است و این سانسورها تاثیرگذار است و آدم را دچار انحراف میکند! بهخصوص آن کلمه مهرورزی!! که بیشتر ما را به یاد دولت قبل میاندازد!! ذهن خواننده به نوعی سردرگم میشود که این مهرورزی از نوع غایی آن است یا ابتدایی! ولی چنانچه در منابع انگلیسی جستجو کنید خواهید دید این مهرورزی یک امر بینابینی و خاص است!
پ ن 5: جملات آبی مثل همیشه نقل قول از خود کتاب است و جملات قرمز نقل قولهایی از نویسنده کتاب است که نقلقولهای این مطلب که به رنگ قرمز آمده است از wikiquate استخراج شده است.
ادامه مطلب ...
سرزمینهای گرگ و میش اولین کتابی است که از کوتزی, برنده نوبل ادبی سال 2003 منتشر شده و شامل دو داستان بلند است. دو داستانی که بهطور خلاصه بیان نوع نگاه مردمان جوامع توسعهیافته به "دیگران" است... و یا به قول علمای عرصه نقد ادبی جزء ادبیات پسااستعماری محسوب میشوند (اینجا را برای مطالعه بیشتر بخوانید).
داستان اول با عنوان "پروژه ویتنام" روایت فروپاشی روانی یک مامور سازمان اطلاعات یا سازمانی از این دست در آمریکا است که خود راوی (یوجین داون) به صورت اول شخص برای ما بیان میکند. او پس از یکسال کار روی این پروژه، در حال تهیه گزارشی در رابطه با روشهایی است که میبایست ارتش آمریکا در پیش بگیرد تا همبستگی و مقاومت ویتنامیها را از بین ببرد. او در واحد اسطورهنگاری فعالیت میکند ولذا گزارشش بر همین پایه استوار است:
اگر بخواهیم راهبری جامعهای را در دست بگیریم یا باید آن را از درون چارچوب فرهنگیاش هدایت کنیم, یا اینکه فرهنگش را ریشهکن سازیم و ساختارهای نوینی را بر آن تحمیل کنیم. تا زمانی که ندانیم ویتنام روستایی بیسواد است, ساختار خانوادگیاش بر پایهی پدر است؛ و نظام اجتماعیاش طبقاتی و نظام سیاسی آن زورمدارانه است, نمیتوانیم چشم رهبری بر اندیشههای ویتنام روستایی را داشته باشیم ]...[ اشتباه است اگر ویتنامیها را افرادی جدا از هم در نظر گیریم, زیرا فرهنگشان آنان را آماده میسازد تا سود خانواده, دسته, و یا دهکدهی خود را به سود شخصی ترجیح دهند. انگیزههای منطقی سود شخصی, نسبت به رهنمودهای پدر و برادران از اهمیت کمتری برخوردارند ]...[ به هر حال, صدایی که از برنامههای ما در خانههای ویتنامیها پخش میشود, نه صدای پدر است, نه صدای برادر. این صدای خودِ ناباور و بدگمان است؛ صدای رنه دکارت ]...[ آنها از این رو شکست خوردهاند که از خردورزی بیگانهای سخن به میان آوردهاند که پیشینهای در اندیشهی ویتنامی ندارد. (صص 44 و 45)
رئیسش (به نام کوتزی) از او خواسته است که در بخشهایی از گزارش تغییراتی بدهد؛ او از نگاه کوتزی ناخرسند و به نیات او ظنین است و با توجه به جایگاه رئیس در ساختار ذهنی اش (همانند اسطوره پدر), رنجیده خاطر شده است. همسر راوی نیز معتقد است که کار او در این پروژه موجب افسردگی او شده و توازن اخلاقیاش بههمریخته است... او به همسرش نیز ظنین است و این مسائل آغاز یک...!
داستان دوم "حکایت یاکوبوس کوتزی" روایت اول شخص یکی از ساکنین هلندیتبار آفریقای جنوبی در اواسط قرن هجدهم است که برای شکار فیل عازم مناطقی میشود که قبل از او "کسی" بدان جا پای نگذاشته است (خود همین به نوعی نگاه اروپائیان را نشان می دهد که بومیهای این مناطق را "کسی" محسوب نمیکنند! لذا اروپائیان کاشف این مناطق میشوند و برای رودها و کوهها و حیوانات اسم میگذارند و ...). او در این سفر تفریحی-اکتشافی با یک قبیله از بومیان آن مناطق روبرو میشود و اتفاقاتی رخ میدهد که نهایتن منجر به...!
******
چون این دو داستان به نوعی خودکاوی و روانکاوی راویان آن است, حذف و سانسور بخشهایی هرچند کوتاه از داستان, آن را دچار نقص میکند و تعداد این موارد در این دو داستان کم نیست. متاسفانه سانسورها و ترجمه بعضن گنگ و عجیب غریب (که در ادامه مطلب نمونههایی خواهم آورد), مانع از این میشود که کتاب را به دوستدارانش توصیه کنم. این کتاب در لیست 1001 کتابی که قبل از مرگ میبایست خواند حضور دارد.
پ ن 1: ادامه مطلب ممکن است اندکی خطر لوث شدن داشته باشد لیکن بخش "ترجمه پستمدرن" را در ادامه مطلب حتمن بخوانید.
پ ن 2: مشخصات کتاب من؛ مترجم محسن کاسنژاد، نشر بیدگل، چاپ اول 1388 ، 1500 نسخه، 212 صفحه، 4200 تومان
پ ن 3: نمره کتاب حاضر 2.9 از 5 میباشد که البته در شرایط ایدهآل چاپ و ترجمه میتوانست حداقل 3.5 باشد.
ادامه مطلب ...
آشور بچه آبادان است. پدرش سرایدار دبیرستان بود و آنها در مدرسه زندگی می کردند. جنگ که شروع شد او و خانواده اش در شهر ماندند و آشور تمام سال های جنگ را در آبادان و جبهه های جنگ ماند و جنگید و با کلکسیونی از آثار جنگ در بدنش، حالا (یعنی دو سه سال بعد از اتمام جنگ – زمان حال روایت) با عصا و ویلچیر در همان مدرسه زندگی می کند.
مالک مدرسه بعد از جنگ به ایران برگشته است و می خواهد مدرسه را تبدیل به پول کند. شریفه خواهر آشور است و او هم دلبستگی عجیبی به مدرسه دارد. او بدون اطلاع برادر آگهی گم شدن آشور را به روزنامه می سپارد تا از این طریق دوستان نزدیک برادرش را پیدا کند و از آنها کمک بگیرد. آنها شش نفر بودند که از اول ابتدایی تا انتهای دبیرستان با هم همکلاس بودند و وقتی انقلاب و پس از آن جنگ شروع شد همه از هم جدا و پخش و پلا شدند. آگهی به همراه عکس دوران مدرسه ی آشور چاپ می شود: عاشور مشعلی...اختلال حواس...گم شده...
***
شروع داستان تکنیکی است. چند فصل ابتدایی همانند رودخانه ای است که در نواحی کوهستانی جریان دارد، داستان ضرب آهنگ مناسبی دارد. اما وقتی دوستان آشور در آبادان جمع می شوند، گویی این رودخانه وارد دشتی هموار و بدون شیب می شود...آب رودخانه پخش می شود و گاه به هر سویی می رود...عرض رودخانه زیاد می شود و گاهی به نظر می رسد که آب جریان ندارد. علتش شاید این باشد که نوستال بازی این دوستان زیاده از حد است و نویسنده از طریق شخصیت هایش می خواهد ادای دین تمام عیاری به زادگاهش آبادان داشته باشد و چیزی، محله ای، مکانی از قلم نیافتد. تحقیقن این قضیه(ثبت وضعیت شهر کمی پس از جنگ و یادی از همان محلات قبل از جنگ) همین الان و سالهای بعد و برای نسل های بعدی آبادانی ها بسیار مفید خواهد بود، اما کمی به داستان از جهت سرعت داستان در فصول میانی ضربه زده است...
باقی در ادامه مطلب
***
فرهاد حسن زاده نویسنده آبادانی است که مثل برخی فوتبالیست ها که در تمام رده های تیم ملی از نوجوانان تا بزرگسالان حضور داشته اند, برای تمام رده های سنی داستان نوشته است. رمان حیاط خلوت در سال 1382 نوشته و توسط انتشارات ققنوس منتشر شده است.
مشخصات کتاب من: چاپ سوم, سال 1386, تیراژ 1100 نسخه, 351 صفحه, 3800 تومان
ادامه مطلب ...