میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

روضه شب عید!

ایام همانطور که می دانید معروف به ایام شب عید است و متبرک است به مراسم خانه تکانی! و روایت است که در هر زمانی و هرمکانی و هر مراسمی مستحب است گفتن و شنیدن ذکر مصائب اهل بیت!

اهل بیت داند چه گویم بیش و کم    از شلوغی, از فجاعت, نیش و غم

از آنجایی که ما اهل بیت هیچ لذتی را بدون کشیدن محنت و هیچ فراغتی را بدون کراهت برای خودمان متصور نیستیم, قبل از رسیدن عید چنان معامله ای با خود می کنیم که شمر لعین هم با آن اهل بیت نکرد! و چنان خود و همدیگر را له می کنیم که با رسیدن لحظات سال تحویل, گویی از زیر سم اسبان گذشته ایم (یا باب النجاه) و صدای ناله برخی از ما تا انتهای تعطیلات و رسیدن دوباره کاروان اسراء به دربار یزید ملعون بلند است! (واقعاً محیط های کاریمان چه قدر به دربار شباهت دارد!) و بعضاً یاد ایام خوش گذشته به ذهنمان خطور می کند!:

اهل بیت بودم و فردوس برین جایم بود    اهل بیت گشتم و در کنج خراب آبادم

بدیهیست که بیت نیم بیت اول با بیت نیم بیت دوم توفیری دارد به قاعده این هوا (دست های باز شده میله را تصور کنید) اما چه می شود کرد به قول حافظ:

سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد         ما باو محتاج بودیم او بما مشتاق بود

حسن مهرویان مجلس گرچه دل می برد و دین  بحث ما در لطف طبع و خوبی اخلاق بود

این هم از این باب که فکر نکنید شجاعتمان کورمان کرده است و مزایای بیوت را نسبت به هم تشخیص نمی دهیم!! به هر حال از نتایج رفتن به این بیت جدید که مرتبط با امر شریف خانه تکانی است آن که دچار بینشی می شویم که با حالتی که در بیت سابق داشتیم متفاوت است. در یک کلام آن حالت سابق "نبینش" بود و اینجا بینش , به قولی:

دل هر ذره را که بشکافی    آشغالیش در میان بینی

عمراً در بیت سابق به وجود آشغال پی می بردیم اهمیت آن که بماند! و این البته به پیشرفت فناوری های شکافت هسته و ذره و خبرهای خوش آن هیچ ارتباطی ندارد.

طولانی نمی کنم بگذریم! من توصیه نمی کنم که بینش را بی خیال شوید و همان رویه نبینش را پیش بگیرید اما زیاد هم سخت نگیرید چون ذرات بیت تمامی ندارد و سخت می گیرد جهان بر مردمان سخت گیر.  

بیاییم شادی هایمان را کمی به شکل شادی در آوریم. همین 

***

پ ن 1: پیشاپیش فرارسیدن "نوروز" را تبریک می گویم و امیدوارم نشانی از طفل گمشده "شادی" یافت شود.

پ ن 2: مرشد و مارگریتا را امروز تمام کردم و بعد این تفاصیل که گفتم نمی دانم قبل از تحویل سال می رسم که مطلبش را بنویسم یا خیر! اما مطابق آرای قبلی "عشق در زمان وبا"ی مارکز را شروع می کنم. ای همراهان من کجایید؟؟

پ ن 3: کتاب های بعدی که در تعطیلات اگر وقت شد می خوانیم! را از بین کتاب های زیر انتخاب کنید (با توجه به شرایط گزینه ها از میان کتابهای قطورم انتخاب شده است) به 2 گزینه رای دهید لطفاً:

1- آناکارنینا  تولستوی (اجتماعی , با تحلیل روانشناسانه قشرهای مختلف انسانی)

2- چشمهای بازمانده در گور  آستوریاس ( مبارزه علیه استثمار و استعمار داخلی خارجی)

3- تسلی ناپذیر  ایشی گورو (داستان ذهنگرا- شکاف بین تصویر ذهنی فرد و انتظارات جامعه)

4- درخت انجیر معابد  احمد محمود (عصیان – خرافه)

5- بل آمی   گی دو مو پاسان (جامعه فاسد و عاری از اخلاق)

6- امید  آندره مالرو  (پیروزی انسانیت – جنگهای داخلی اسپانیا)

7- پرنده خارزار  کالین مکالو  (انسان و سرنوشت – عصیان – قوانین خشک)

8- خوشه های خشم  اشتاین بک (اجتماعی – جلوه های فقر در یک کشور ثروتمند)

9- زمستان سخت  اسماعیل کاداره  (سیاسی – رویدادهای زمان جدایی آلبانی از شوروی)

10- پوست انداختن  کارلوس فوئنتس (سیال ذهن – اجتماعی )