«پدرو» پزشکِ محقق جوانی است که در یک موسسه تحقیقاتی بر روی سرطان کار میکند. موضوع تحقیق او این است که سرطان عامل وراثتی دارد یا اینکه محیط نیز در این امر موثر است. در مسیر این تحقیقات نوع خاصی از موشهای آزمایشگاهی مورد نیاز اوست که از آمریکا وارد میشود. دونپدرو رویایی در سر دارد و آنهم کسب جایزه نوبل است و داستان از زمانی آغاز میشود که موجودی موشهای آزمایشگاهی رو به اتمام است و این موضوع دغدغه ذهنی محقق جوان است. یکی از کارمندان آزمایشگاه به نام «آمادور» به پدرو اطلاع میدهد که مدتی قبل یک جفت از این موشها را به یکی از آشنایانش (موئهکاس) داده است و برخلاف نرخ بالای مرگومیر نسبت به نرخ زاد و ولد این موشها در آزمایشگاه که منجر به کاهش تعداد آنها شده است، موشهای موئهکاس رو به فزونی هستند. پدرو برای ادامه تحقیقاتش به همراه آمادور به خانه موئهکاس میرود تا این موشها را ارزیابی کند. خانهی موئهکاس در حلبیآبادی در حومه مادرید است. با رفتن پدرو به این مکان سلسله اتفاقاتی رخ میدهد که سرنوشت او و اطرافیانش را شدیداً تحت تأثیر قرار میدهد...
تم اصلی داستان بزعم من میتواند این باشد که چگونه اسپانیایی که نویسنده توصیف میکند مردمانش را در میانمایگی نگاه میدارد و در این محدودیتی که انسانها با آن مواجهند، شرایط اجتماعی و البته تاریخی را مؤثر میداند.
شاید با خواندن دو پاراگراف بالا علاقمند شده باشید که داستان را بخوانید. امر مبارکی است! اما قبل از عملیکردن تصمیمتان لازم است مختصری در مورد سبکوسیاق روایت این کتاب تأمل کنید. چند نکتهای را همینجا ذکر میکنم و باقی را در ادامه مطلب خواهم آورد:
الف) زمان روایت تقریباً خطی است و از این لحاظ فاقد پیچیدگیهای آنچنانی است.
ب) داستان فاقد فصلبندی است اما تکههای مختلفی دارد (که مطابق شمارش من 62 بخش است) که با یک سطر فاصله از یکدیگر جدا شدهاند. این تکهها به یکدیگر مرتبط هستند و در واقع زمانِ خطی روایت همچون نخ تسبیحی این تکهها را به هم مرتبط میسازد.
ج) این تکهها از لحاظ نوع روایت سبکهای متفاوتی دارد: راوی اول شخص (مانند تکه اول و آخر)، تکگویی شخصیتها (مانند تکه چهارم)، راوی سومشخص مفسر یا مقالهنویس (مانند تکه دوم)، راوی سوم شخص دانای کل (اغلب قسمتها)، گفتار درونی و گفتگوی یکطرفه و... شاید در انتقال از یک تکه به تکه دیگر کمی طول بکشد تا خواننده بتواند بر شرایط قسمت جدید مسلط گردد. گاهی برخی از این تکهها نیاز به خواندن دوباره و سهباره یا چندباره دارد.
د) زبان و لحن راوی سومشخص داستان زبانی فاخر است: ارجاعات فراوان به متون و شخصیتهای اساطیری، متون مقدس، متون ادبی پیشین و... دارد؛ علاوه بر این هم ترکیبهای بدیع و هم واژهسازیهای جدید در آن دیده میشود.
ه) بند بالا برای خوانندگان نابلدی همچون من در فهم جملات ایجاد اشکال میکند اما خوشبختانه مترجم محترم به کوشش خودش و احتمالاً رجوع به حلالمسائلهای موجود جهت فهم این کتاب، پانویسهای متعددی تدارک دیده است که این ارجاعات را رمزگشایی میکند.
و) جملات داستان عمدتاً جملات بلندی است و با عنایت به پانویسهای متعددی که در بند فوق اشاره شد، خواندن آنها تمرکز بسیار بالایی را میطلبد. این بند اصلاً شوخیبردار نیست.
ز) توصیه من این است که در کتابفروشی حتماً تکه دوم (صص 23 تا 28) را بخوانید و اگر به این ارزیابی رسیدید که آدمِ این «میدان» هستید اقدام به خرید کتاب کنید. تکه سوم (ص28) که یک پاراگراف سه جملهای است هم میتواند به عنوان تست سریع به کار برده شود.
******
وقت سکوت تنها رمانی است که در زمان حیات لوئیس مارتین سانتوس (1924- 1964) پزشک، روانشناس و نویسنده اسپانیایی منتشر شده است و به قول منتقدین با همین یک اثر بر قله ادبیات اسپانیا در نیمه قرن بیستم ایستاد. او بهخاطر فعالیتها و گرایشات سیاسی خود چندین بار بازداشت و زندان را تجربه کرد و البته خیلی زود در چهلسالگی در یک سانحه رانندگی جان سپرد. چندین سال بعد از مرگش مجموعه داستانهای کوتاه او و رمان دومش به نام «وقت تخریب» که در مرحله بازبینی توسط نویسنده بود منتشر شد.
.......
مشخصات کتاب من: ترجمه ونداد جلیلی، نشر چشمه، چاپ چهارم پاییز 1398، تیراژ 500 نسخه، 337 صفحه که تقریباً 290 صفحه آن خود داستان است.
پ ن 1: نمره من به رمان 4.3 از 5 است. گروه C (نمره در سایت گودریدز 3.74 در سایت آمازون 4.1 )
پ ن 2: نمره بالا را یک خواننده حرفهای یا یک نویسنده حرفهای قطعاً 5 خواهد دید.
پ ن 3: مطلب دوست خوبم مداد سیاه در مورد این کتاب: اینجا
پ ن 4: کتابهای بعدی «ابداع مورل» و «آداب بیقراری» خواهد بود.
ادامه مطلب ...