میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

دختر پرتقال یاستین گوردر

 

 

پسری پانزده ساله که پدرش را در چهار سالگی از دست داده است به نوشته ای از پدرش دست پیدا می کند که پدر قبل از مرگش خطاب به او نوشته است. در این نوشته پدر از عشقش به دختری می گوید که در برخورد اول کاپشنی نارنجی رنگ به تن دارد و پاکتی پرتقال در بغل...

این داستان عاشقانه آرام ,حاصل جمع نوشته های پدر و اضافات پسر است ؛ پاراگراف اول کتاب اینگونه است: پدرم یازده سال پیش مرد.آن زمان چهار سال بیشتر نداشتم و فکر نمی کردم روزی برسد که دوباره از او خبری بشود. ولی حالا به اتفاق هم در حال نوشتن یک کتاب هستیم.

سبک نامه و نامه نگاری در داستانهای گوردر کار تازه ای نیست...همانطور که در این کتاب اشاره شده کلیات طرح داستان شباهتی به آن اجرای مشهور آهنگ دو نفره(ایمیلش را دیده ایم) ناتالی کول به همراه پدرش که سی سال قبل از دنیا رفته , دارد.

سوال اصلی

گوردر نویسنده ای روح باور است و امیدوار! امیدوار از این جهت که اگرچه باور داشتن به برخی اقتضائات ماوراء الطبیعه سخت است اما پروراندن این رویاهای محال را مولفه ای از امید داشتن می داند...مثلن در بخشی از نامه پدر با عنایت به بازی های کامپیوتری که پس از مردن در آنها امکان زنده شدن مجدد و شروع مجدد بازی وجود دارد از خودش می پرسد که مگر می شود چنین فرصت هایی برای روحمان وجود نداشته باشد؟ و بعد خود پدر این گونه پاسخ می دهد که: شخصاً اعتقادی به این موضوع ندارم. واقعاً اعتقاد ندارم. ولی رویای چیزی محال را در سر پروراندن هم نام مخصوص خودش را دارد که ما به آن امید می گوییم. و برداشت من از نوشته هایش هم چنین است که از نظر او داشتن این امید , زندگی را قابل تحمل تر می کند.

سوال اصلی این داستان پرسشی است که به طرق مختلف برای آدمیان (برخی از انسانها البته) پیش می آید. این که اگر شما مخیر می شدید که قبل از به دنیا آمدن در مورد ورود یا عدم ورود به دنیا تصمیم بگیرید چه تصمیمی می گرفتید؟ با توجه به این نکته که به شما بگویند که حضور شما در دنیا موقت است و بعد از مدتی کوتاه باید از آن خارج شوید!

یک زندگی کوتاه بر روی زمین و وداعی همیشگی با تمام چیزهایی که دوست داشته ای را برمی گزیدی یا تشکرکنان دست رد به سینه زندگی می زدی؟ دو راه داری. چون قوانین این افسانه چنین می گوید.اگر زندگی را انتخاب کنی, مرگ را هم برگزیده ای.

این سوال به طرق دیگر و در بزنگاه های دیگر هم قابلیت طرح دارد. مثلن هنگام شروع یک رابطه, هنگام دستیابی به یک موقعیت مناسب , و یا دستیابی به هر چیز خوب دیگری... بعضی وقت ها برای ما انسانها از دست دادن چیزی که به آن علاقه داریم, بدتر از هرگز نداشتن آن است.

 

ادامه مطلب ...