میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

دعوت به مراسم گردن زنی ولادیمیر ناباکوف

 

 

 

 

"سین سیناتوس" به جرم متفاوت بودن با دیگران (شفاف نبودن , نفوذناپذیری) محکوم به اعدام می شود. حکم اعدام طبق قانون درگوشی به او ابلاغ می شود و او را به سوی سلول زندان در یک دژ عظیم می برند. زندانبان برای باز کردن در سلول تمام کلیدها را امتحان می کند و وقتی در سلول باز می شود , وکیل مدافع داخل سلول به انتظار نشسته است! زندانی از دیگران می خواهد تنهایش بگذارند و همه تعظیم کنان می روند! روی میز وسط سلول , کاغذهای سفید و مداد تراشیده شده گذاشته شده است , زندانبان داخل می شود و پیشنهاد رقص والس می دهد و آن دو با هم در سلول و راهروها می رقصند! مدیر زندان خطابه رسمی خوش آمدگویی می خواند و نگران غذا نخوردن زندانی است... و زندانی هم در انتظار زمان مراسم گردن زنی که زمانش نامشخص است...

همین میزان از شروع داستان کفایت می کند برای نشان دادن این که فضای داستان عجیب و غریب است و با یک داستان معمول روبرو نیستیم...فضای وهم آلود و سورئالیستی... پاراگراف اول به نوعی بیان کننده کل داستان است و به همین علت, راوی دانای کل , پاراگراف دوم را این گونه آغاز می کند:

باری به پایان نزدیک می شویم. قسمت چپ رمان , که هنوز مزه اش را نچشیده ایم , و به هنگام خواندن دلنشین مان, غیر ارادی, می سنجیم ببینیم هنوز خیلی از آن مانده یا نه.(و انگشت هایمان ذوق می کرد که از حجمش کم نشده است) , ناگهان, و بی هیچ دلیل , کاملاً نازک می شود: چند دقیقه سریع خواندن, و سرازیری, و چه وحشتناک!...

و نویسنده سعی کرده است در ادامه از وقوع این امر وحشتناک! (خوانده شدن سریع کتاب) ممانعت به عمل آورد.

آشنایی زدایی

این اصطلاح , اولین بار توسط منتقد و معروفترین نماینده مکتب فرمالیسم روسی ویکتور شکلوفسکی (که از قضا اسمش با مکتبش قرابت دارد!) به کار برد. از نظر او کار ادبیات ناآشنا کردن چیزها و دور کردن آنها از حوزه عادت و روزمرگی است و بدین ترتیب مخاطب به اندیشیدن در مورد موضوع ترغیب می شود.

آشنایی زدایی یعنی تازه و نو، و غریبه و متفاوت کردن آنچه آشنا و شناخته شده است؛ ... با غریبه کردن مفاهیم آشنا و مشکل کردن فرم‌ها و افزودن بر دشواری، مدت زمان درک خواننده را طولانی‌تر کرده و لحظه‌ ادراک را به تعویق بیندازد، بدین سان باعث ایجاد لذت و ذوق ادبی گردد.

در این رمان , از نظر من , تلاش شده است شمایی متفاوت از زندگی در جامعه توتالیتر ارائه شود و خواننده به موضوعاتی که از فرط تکرار , به چیزی عادی تبدیل شده ولذا نگاه آدم ها به این موضوعات در سطح مانده , دوباره بیاندیشد...موضوعاتی از قبیل هویت فردی , عشق , و حتا مرگ.

***

از ولادیمیر نابوکوف , چهار اثر در لیست 1001 کتابی که قبل از مرگ خواندنش توصیه شده است حضور دارد که البته این کتاب در آن لیست نیست. برخی دریافت هایم را از این کتاب سخت در ادامه مطلب می اورم. این کتاب توسط آقای احمد خزاعی ترجمه و نشر قطره ان را منتشر نموده است.

مشخصات کتاب من: چاپ چهارم 1386 , تیراژ 1100 نسخه, 224 صفحه , 2500 تومان

توجه: بخش نظردهی از این پس تاییدی نمی باشد. در صورتیکه تمایل به عمومی شدن نظر ندارید از گزینه تماس با من استفاده نمایید.

ادامه مطلب ...