میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

طاقت زندگی و مرگم نیست - مو یان

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

ذرت سرخ- مو یان

پس از پیروزی انقلابیون چینی در سال 1911 بر علیه نظام سلطنتی که در سال‌های پایانی‌اش دچار ناکارآمدی و انحطاط در زمینه‌های مختلف شده بود، نظام جمهوری برپا شد اما همانند انقلاب‌های دیگر دوره‌ای دیگر از هرج ومرج آغاز شد. پس از نزدیک به یک دهه کش‌وقوس بین نیروهای مختلف، جبهه‌ی ملی (کومینتانگ) با اتحاد گرایش‌های مختلفی از چپ و راست قدرت را به دست گرفت. اما خیلی زود اختلافات بالا گرفت و پس از روی کار آمدن چیانگ کای‌شک تصفیه‌ی جناح چپ کلید خورد و این سرآغازی بود برای درگیری‌ها و جنگ‌های داخلی که تقریباً الگوی آشنایی است. این شرایط موجب کاهش قدرت دولت مرکزی شد که البته قبل از آن هم چندان تسلطی بر همه‌ی نواحی نداشت. پس از یک دهه جنگ داخلی وضعیت چنان به وخامت گرایید که در برخی نقاط (مثل مکانی که این داستان در آن روی می‌دهد) اختیار امور به دست راهزنان و جنگ‌سالاران محلی افتاد. در چنین شرایطی ژاپنی‌ها در سال 1937 به چین هجوم آوردند که این جنگ تا انتهای جنگ جهانی دوم به طول انجامید. در این دوره عملاً چند نیرو در این کشور با یکدیگر می‌جنگیدند و بد هم می‌جنگیدند!... ژاپنی‌ها، ملی‌گراهای چینی، کمونیست‌ها، گروه‌های مسلح محلی... در واقع این گروه‌ها انواع جنایات جنگی را که تا آن زمان توسط بشر کشف شده بود، علیه یکدیگر پیاده کردند. این داستان در چنین فضایی روایت می‌شود.

«من به ولایت گائومیِ شمال‌شرقی بازگشتم تا با تمرکز روی جنگِ مشهور دو طرف رودخانه‌ی آب‌سیاه، که پدرم را درگیر کرده بود و با مرگ ژنرالی ژاپنی پایان یافت، شرح وقایع خاوادگی را گردآوری کنم.» (ص24)

راوی طبق محاسبات من مردی حدوداً سی ساله است که در سالهای میانی دهه‌ی 1980 به زادگاهش بازگشته است تا ضمن شنیدن روایت‌های دیگران و مرور خاطرات و اسناد، داستان خاندان خود را در نیمه اول قرن بیستم بازسازی کند. حادثه‌ی محوری جنگی است که در نیمه‌ی پاییز سال 1939 در این روستا حادث شده است و طی آن افرادی از خانواده کشته و زندگی نفرات باقی‌مانده به‌کلی تغییر یافته است. شخصیت‌های اصلی داستان (مادربزرگ، پدربزرگ و...) در آن نواحی به عنوان قهرمانان مقاومت در برابر ژاپنی‌ها شناخته می‌شوند اما راوی علیرغم وابستگی خانوادگی و حس تحسینی که به آنها دارد، در دام اسطوره‌سازی سقوط نمی‌کند و هرجا که دست داده با طنز یا تیغ واقع‌بینی به سراغ آنها رفته است.

سبک داستان‌ این‌گونه نیست که ماجراهای خانوادگی را از جایی (مثلاً ازدواج مادربزرگ در سال 1923) شروع و در زمان حال روایت به پایان ببرد بلکه با محور قرار دادن قتل‌عام نیمه پاییز 1939 و رفت و برگشت‌های متعدد به گذشته و آینده، و دنبال کردن خطوط فرعی داستانی، یک منظومه دلنشین را شکل می‌دهد که خواننده را با نگاه انتقادیِ راوی به مسیر طی‌شده‌ی تاریخ در آن منطقه همراه می‌کند. اگرچه همانطور که اشاره شد زمان-مکانِ داستان آکنده از خشونت و سبعیت است و فجایع متعددی که روایت می‌شود ممکن است برای طیفی از خوانندگان لذت‌بخش نباشد. قدرت قصه‌گویی و توصیف شاعرانه‌ی دقیق و تدوین مناسب خرده‌روایت‌ها در کنار تلاش شخصیت‌های داستان برای زنده ماندن، از نقاط قوت داستان است.

*****

مو یان متولد سال 1955 در شهرستان گائومی در شرق چین است. اولین داستان کوتاهش را در سال 1981در یک مجله به چاپ رساند و پس از آن کم‌کم جایگاه خود را به عنوان نویسنده در کشورش تثبیت کرد. ذرت سرخ در سال 1986 منتشر شد و بر اساس دو فصل ابتدایی آن (کتاب در مجموع 5 فصل است) فیلمی به کارگردانی ژانگ یی‌مو ساخته شد که نامزد جایزه اسکار و برنده خرس نقره‌ای جشنواره برلین گردید. این موفقیت موجب شهرت مو یان در خارج از مرزهای چین شد. این نویسنده در نهایت جایزه نوبل ادبیات را در سال 2012 کسب کرد.

من یک اعتراف در مورد ایشان بدهکار هستم چرا که زمان اعلام نامش به عنوان برنده نوبل، ذهنم کمی به سمت سیاست و تأثیرات ویژه‌ی آن در اهدای جایزه کشیده شد اما با خواندن این کتاب باید بگویم این جایزه برای نویسنده، از شرابِ ذرتِ مادربزرگِ راوی حلال‌تر و گواراتر است! این تشبیه برای کسانی که داستان را خوانده‌اند معنادار است. این خاندان با اضافه کردن یک چیزِ دور از ذهن به خمره‌های شراب، بهترین شرابِ ذرتِ آن نواحی را به عمل می‌آوردند. این در مورد داستانی که سرشار از اتفاقات دردناک است و در نهایت خواننده از خواندن آن راضی است، نیز صادق است. در ادامه مطلب تلاش خواهم کرد به ماهیت آن چیزِ یا چیزهای اضافه‌شده نزدیک شوم.

.................

مشخصات کتاب من: ترجمه ناصر کوه‌گیلانی، نشر چشمه، چاپ اول زمستان 1397،تیراژ 1000نسخه، 400 صفحه.

پ ن 1: نمره من به کتاب 5 از 5 است. گروه B. (نمره در گودریدز 3.74 نمره در آمازون 3.7 )

پ ن 2: کتابهای بعدی «ارتش سایه‌ها»، «همسر دوست‌داشتنی من»، «مشتی غبار» و «جای خالی سلوچ» خواهد بود. البته اگر عمری باشد!

  

ادامه مطلب ...