میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

مردی که گورش گم شد - حافظ خیاوی

این مجموعه داستان کوتاه شامل هفت داستان است؛ به غیر از داستان آخر باقی داستان‌ها توسط راوی اول‌شخص روایت می‌شود. در سه داستان ابتدایی، راوی پسربچه‌ای نوجوان و در سه داستان بعدی مردی جوان است. راویان اسمی ندارند اما نویسنده با تغییر در اسامی دیگر (مثلاً برادران راوی) تلاش کرده است که این راویان شخص واحدی تلقی نگردد. علت آن قابل درک است، چرا که همینطوری هم مخاطبان ممکن است همه‌ی اتفاقاتی که برای راویان رخ می‌دهد را به تجربیات شخصی نویسنده مرتبط سازند. مکان روایات هم اگرچه نامشخص است اما قرائن نشان می‌دهد که همگی ریشه در خیاو (مشکین‌شهر) دارند. داستان‌ها طرح ساده‌ای دارند و راویان ضمن پیش‌بردن خط اصلی داستان گاه و بیگاه به حواشی متعدد اما کوتاهی می‌پردازند. ساختار جملات در داستان‌ها عمدتاً کوتاه‌کوتاه است. نتیجه این‌که در کل، ریتم داستان‌ها تند و پرکشش از کار درآمده‌اند و در کنار موقعیت‌های بعضاً طنزآلود، موجبات جذابیت این مجموعه برای مخاطب را فراهم آورده است. به‌گونه‌ای که من اطمینان دارم درصد بالایی از مخاطبان وبلاگ از خواندن این کتاب احساس رضایت خواهند داشت.

اصطلاح بومی‌گرایی در مورد این مجموعه زیاد به کار برده شده اما این بدان معنا نیست که داستان‌ها به یک محدوده خاصی منحصر شود. در واقع جنس اتفاقاتی که در این شهر کوچک در سی‌چهل سال قبل رخ داده است (و حتی همین الان رخ می‌دهد) با شهرهای دیگر این سرزمین تفاوت چندانی ندارد لذا ممکن است مخاطبان از نفاط  مختلف این سرزمین با آن احساس تجربه‌های مشترک کنند... البته طبیعتاً نه از جنس تجارب باغ سید!

گاهی ما از خشونت جاری در فضای مجازی و غیرمجازی می‌نالیم و اینطور به نظرمان می‌رسد که گویی ده سال قبل یا بیست سال قبل "در" بر پاشنه‌هایی کاملاً متفاوت می‌چرخیده است. یکی از محاسن چنین داستانهایی می‌تواند این باشد که به یاد ما بیاورد در روزگار نه‌چندان دور چه کاشته شده است و...

داستان‌های این مجموعه، بد یا خوب، غلظت بالایی از خشونت کلامی و جسمی را در بر دارد. کودکانی که در داستان‌های ابتدایی ذهنی تقریباً لطیف دارند و هنوز می‌توان در آنها نشانه‌ای از مهربانی و رحمت را یافت، در مواجهه با محیط اطراف تبدیل به جوانانِ سه داستان بعدی می‌شوند و از آنها افعالی سر می‌زند که مو بر تنِ آدم سیخ می‌گردد. شاید به همین علت باشد که داستانهای انتهایی همه بر محوریت مرگ روایت می‌شوند و از این زاویه ترتیب قرار گرفتن داستان‌ها هوشمندانه است.

در ادامه مطلب اشارات مختصری به داستان‌ها خواهد شد.

..............................

مشخصات کتاب: حافظ خیاوی، نشر چشمه، چاپ هفتم زمستان 1388، 96 صفحه، تیراژ 2000 نسخه (چاپ اول زمستان 1386)

پ ن 1: نمره من به مجموعه 3.7 از 5 است. گروه A. (نمره کاربران سایت گودریدز 3.1)

پ ن 2: کتاب بعدی خداحافظ برلین اثر کریستوفر ایشروود خواهد بود و پس از آن وقتی یتیم بودیم از ایشی‌گورو.

  

ادامه مطلب ...