میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

احضاریه - جان گریشام

دکتر رِی اتلی، استاد دانشکده حقوق در ایالت ویرجینیا، نامه‌ای از پدرش دریافت می‌کند که در آن از دو پسرش درخواست نموده که در روز یکشنبه به دیدار او بروند. قاضی روبن اتلی قاضی بازنشسته در ایالت می‌سی‌سی‌پی است. ری حدس می‌زند که موضوع درباره وصیت‌نامه و چنین مسائلی است. برادرش (فارست) فردی درگیر با الکل و مواد مخدر است که بارها ترک کرده و دوباره شروع کرده است اما نقطه مشترک هر دو فراری بودن از خانه و زادگاهشان است. با برادرش زمان حضور در خانه را هماهنگ می‌کند... او کمی زودتر از موعد به خانه می‌رسد اما قاضی کهنسال و بیمار، روی صندلی‌اش از دنیا رفته است در حالیکه وصیت‌نامه‌ای در کنار اوست و در آن، ثروتش را به دو پسرش بخشیده است و ری را مجری این امر قرار داده است. ثروت او البته چیز دندان‌گیری نیست: یک خانه و شش هزار دلار وجه نقد در بانک. ری در همان لحظات اولیه در کمدهای اتاق کار پدرش متوجه جعبه‌هایی مشکوک می‌شود و در آنها چیزی حدود سه میلیون دلار وجه نقد پیدا می‌کند... او با این پول که منشاء نامشخصی دارد چه باید بکند؟ پدرش که یک قاضی خوشنام بوده است این پول را از کجا آورده است؟ چرا در لیست اموالش در وصیت‌نامه به آنها اشاره‌ای نکرده است؟ آیا ری باید این موضوع را به وکیل پدرش یا برادرش اطلاع بدهد؟! آیا این پول را باید جزء اموال به جا مانده از پدرش ثبت کند و بخش عمده‌ی آن را به عنوان مالیات از دست بدهد و علامت سوالی هم جلوی خوشنامی پدرش اضافه کند!؟ جگونه می‌تواند ریشه و منشاء این پول را پیدا کند؟ این پول را چگونه نگهداری کند!؟ و...

البته جواب این سوالات در برخی از نقاط کره زمین بسیار ساده است! مثلاً در ایران می‌توان به سهولت این پول را در بانک گذاشت یا به ملک و سهام و امثالهم تبدیل نمود و آب از آب هم تکان نمی‌خورد (منشاء پنشاء کیلو چنده!!). اما در آمریکای فاسد و در حال فروپاشی، با چنین پول بادآورده‌ای نمی‌توان کاری کرد... با خواندن این کتاب می‌توان تاحدودی دردسرهای پیدا کردن چنین پولی را در آمریکا حس نمود.

*****

این اولین کتابی است که از جان گریشام، نویسنده رمان‌های پرفروش حقوقی و قضایی خواندم. تلاش کاراکتر اصلی برای پیدا کردن منشاء پول برایم جالب بود. این‌که چگونه پول کلان و سیاه می‌تواند وبال گردن آدم بشود هم برایم جالب بود. کشش کتاب هم اگرچه به اندازه‌ای که از آن انتظار داشتم نبود اما به‌قدری بود که کتابی با این حجم را بتوان در زمانی کوتاه‌تر از کتابهایی با همین حجم در ژانرهای دیگر خواند. اما با همه این احوالات در انتها کمی احساسِ طلبکاری از کتاب و نویسنده و مترجم داشتم!

این کتاب در دسامبر 2002 منتشر شده است... یعنی حدوداً آذرماه 1381... به استناد سایت کتابخانه ملی در همین سال 1381 دو ترجمه از این کتاب ثبت شده است... یعنی کمتر از سه ماه... برای یک کتاب چهارصد پانصد صفحه‌ای... اما با وجود این همه عجله و شتاب باز هم هیچکدام از دو مترجم محترم نتوانسته‌اند از پدیده ترجمه‌ی همزمان مصون بمانند... یعنی کتاب و خواننده و حتا زحمات مترجم  قربانی شده‌اند... یعنی ناشر فرصتی ندارد که کتاب را نمونه‌خوانی کند و جلوی اشتباهات ساده تایپی و ویراستاری را بگیرد... کتابی که من خواندم اشتباهاتی داشت که مطمئناً با یک‌بار کنترل از طرف مترجم و ناشر، همه‌ی آنها رفع می‌گردید و اطمینان دارم که آن کتاب دیگر نیز به همین نحو (کمی کمتر یا بیشتر) دارای اشکالات ترجمه‌ای و ویراستاری و تایپی است.

آیا زمانی خواهد رسید که این اقشار فرهیخته قادر به فراهم آوردن سازوکاری جهت جلوگیری از هدررفت منابع گردند!؟ اگر این اقشار فرهیخته و تحصیل‌کرده و اهل فرهنگ، توانایی حل مشکل صنفی خودشان را نداشته باشند آیا در حوزه‌های دیگر می‌توان امیدوار به اصلاح بود!؟ آیا در اینجا هم باید به انتظار معجزه بنشینیم!؟

.....................

پ ن 1: انتشارات علم، ترجمه فریده مهدوی دامغانی، چاپ اول 1381، 560 صفحه – انتشارات کوشش، ترجمه میترا میرشکار، چاپ اول 1381، 393 صفحه.

پ ن 2: نمره‌ی کتاب از نگاه من 3 از 5 است (نمره کتاب در سایت گودریدز 3.7 از مجموع 54318 رای و در سایت آمازون 3.4).

پ ن 3: کتاب‌های بعدی به ترتیب وازدگان خاک از آرتور کستلر (روایتی مستند از مصائب نویسنده در اوایل جنگ جهانی دوم) و راه گرسنگان از بن اُکری (رمانی حجیم با یک راوی خاص) خواهد بود.