میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

انتخابات کتاب

کتاب بعدی که در موردش خواهم نوشت «کشتن مرغ مینا» اثر هارپر لی خواهد بود. پس از آن به سراغ «مداد نجار» اثر مانوئل ریباس نویسنده اسپانیایی خواهم رفت. برای مشارکت در انتخاب کتاب‌های بعدی می‌توانید به یکی از گزینه‌های گروه 1 و یکی از گزینه‌های گروه2 رای بدهید. ترتیب گزینه‌ها در هر گروه بر اساس تاریخ انتشار آن اثر است و میزان علاقه احرازکنندگان صلاحیت به آثار در شورای مربوطه در وبلاگ ، هیچ‌گونه نقشی نداشته است! میزان توضیحات برای تمام گزینه‌ها مساوی در نظر گرفته شده است!!  

گروه 1 – ایتالیایی‌ها

الف) مرحوم ماتیا پاسکال – لوئیجی پیراندلو

این نویسنده ایتالیایی در سال 1867 در خانواده‌ای مرفه در سیسیل به دنیا آمد. این استادِ سبک‌شناسیِ دانشگاهِ رم یکی از تأثیرگذاران عرصه نمایشنامه‌نویسی قرن بیستم محسوب می‌شود. او در سال 1934 برنده جایزه ادبی نوبل شد و در سال 1936 از دنیا رفت. رمان «مرحوم ماتیا پاسکال» در سال 1904 منتشر شده است. نمره آن در گودریدز 4.02 از مجموع 12796 رای است.

ب) گفتگو در سیسیل – الیو ویتورینی

نویسنده‌ای از مکتب نئورئالیسم ایتالیا با نثری آهنگین؛ در سال 1908 در سیراکیوز در سیسیل در جنوب ایتالیا به دنیا آمد. در اوایل جوانی از زادگاهش خارج شد و مشاغل مختلفی از جمله کار در چاپخانه و همکاری در نشریات ادبی را تجربه کرد. او در سن 57 سالگی از دنیا رفت. مهمترین اثرش «گفتگو در سیسیل» در سال 1941 منتشر شده است. نمره آن در گودریدز 3.74 از مجموع 1494رای است.

ج) پریرا چنین می‌گوید – آنتونیو تابوکی

تابوکی برخلاف دو گزینه قبلی متولد شمال ایتالیاست. در 24 سپتامبر 1943. یعنی تولد ایشان نزدیک است! ایشان در پاریس با اشعار فرناندو پسوآ آشنا شد و پس از آن به ادبیات پرتقال علاقمند شد. او تا پیش از بازنشستگی استاد زبان و ادبیات پرتقالی در دانشگاه سی‌ینای شهر فلورانس بود. «پریرا چنین می‌گوید» در سال 1994 منتشر شده است و نمره آن در گودریدز 4.12 از مجموع 12618 رای است.  

گروه 2 – آمریکای لاتین

الف) رد گم – آلخو کارپانتیه

کارپانتیه از پدری فرانسوی و مادری روس در سوئیس به دنیا آمد (1904) و خیلی زود به همراه خانواده در کوبا مستقر شد. این نویسنده کوبایی یکی از تاثیرگذاران بر ادبیات آمریکای لاتین در دوره شکوفایی خود بود. او به غیر از نویسندگی و روزنامه‌نگاری در زمینه موسیقی هم دستی بر آتش داشت. «رد گم» در سال 1953 منتشر شده است و نمره آن در گودریدز 3.94 از مجموع 2325 رای است.

ب) باغ همسایه – خوزه دونوسو

در سال 1924 در شیلی به دنیا آمد. او یکی از نویسندگان مهم دوران شکوفایی ادبیات آمریکای لاتین محسوب می‌شود. دونوسو پس از کودتای پینوشه از شیلی خارج و سالها در تبعید زندگی کرد. او پس از بازگشت به زادگاهش در سال 1981 تا زمان مرگش (1996) به فعالیت در زمینه آموزش نویسندگی اشتغال داشت. «باغ همسایه» در سال 1992 منتشر و نمره آن در گودریدز 3.72 از مجموع 359 رای است.

ج) صدای افتادن اشیاء – خوان گابریل واسکس

این نویسنده کلمبیایی در سال 1973 در بوگوتا به دنیا آمد. در سال 1996برای ادامه تحصیل به پاریس رفت و در رشته ادبیات آمریکای لاتین از سوربن فارغ‌التحصیل شد. این نویسنده و مترجم و روزنامه‌نگار پس از سالها اقامت در اروپا در سال 2012 به کشورش بازگشت. رمان «صدای افتادن اشیاء» در سال 2011 منتشر شد و او را به اوج شهرت و ثروت رساند. نمره آن در گودریدز 3.8 از مجموع 11968 رای است.

.........................................................

پ ن 1: یک مطلب در رابطه با به‌روز کردن لیست کتابهای قابل توصیه (مطابق سنوات قبل) بدهکارم که در اولین فرصت با توجه به رمان‌هایی که در سال 97 خوانده شد آن لیست به‌روز خواهد شد.

پ ن 2: یکی از دوستان در مورد فاکتورهای نمره‌دهی در وبلاگ سوال پرسیده بود که در این مورد حتماً خواهم نوشت و از همفکری دوستان جهت بهبود آن بهره خواهم برد. خواستم به آن دوست عزیز خاطرنشان کنم که یادم هست و حتماً در این مورد خواهم نوشت.

 

نظرات 11 + ارسال نظر
مدادسیاه شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1398 ساعت 02:45 ب.ظ

از گروه 1 پیرانلو و از گروه2 کارپانتیه

سلام بر مداد گرامی
ممنون از رای شما
مرحوم ماتیا پاسکال 1
رد گم 1

شیرین شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1398 ساعت 05:58 ب.ظ http://www.ladolcevia.blogsky.com

سلام میله
لوییجی پراندلّو و خوان گابریل واسکس

سلام بر شیرین گرامی
ممنون از رای شما
مرحوم ماتیا پاسکال 2
صدای افتادن اشیا 1

سحر یکشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1398 ساعت 08:36 ق.ظ

گروه یک: پیراندللو
گروه دو: واسکس

فعلاً مدتی است زده ام در کار ادبیات معاصر آمریکای لاتین و باورت نمیشود این "صدای افتادن اشیا" اگر بهترین کار معاصر این خطه نباشد قطعاً جزء پنج تای اول است ... البته نخوانده ام، از نظر منتقدین می گویم!

سلام بر سحر گرامی
ممنون از رای شما و تبلیغی که برای یکی از گزینه‌ها انجام دادید!
مرحوم ماتیا پاسکال 3
صدای افتادن اشیاء 2

ارسلان یکشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1398 ساعت 05:36 ب.ظ

درود
گروه 1 مرحوم ماتیا پاسکال

سلام دوست عزیز
ممنون از رای شما
مرحوم ماتیا پاسکال 4

محمد دوشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1398 ساعت 09:59 ق.ظ

سلام
چه گزینه های خوبی!
از گروه اول گفتگو در سیسیل
از گروه دو صدای افتادن اشیا

سلام دوست عزیز
گزینه‌ها همه احراز صلاحیت شده‌اند
ممنون از رای شما
گفتگو در سیسیل 1
صدای افتادن اشیاء 3

مهرداد سه‌شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1398 ساعت 09:47 ق.ظ

سلام
در این روزها که با خود قصد کرده بودم در کشتن مرغ مینا همراهیت کنم در کنار عالم و آدم که مجال کتابخوانی و توانِ نوشتن را از من ربوده بودند، عذاب وجدانِ کشتن موجودی زنده هم به سراغم آمد و لاجرم از کشتن مرغ مینا دست کشیدمم، دیروز هم برای تسکین این عذاب وجدان سری به اهل قبور زدم و همان شب مرحوم ماتیا پاسکال به خوابم آمد و از گفتگو در سیسیل با من سخن گفت، وی را گفتم مرا چه به سیسیل مردک، این چه خزعبلاتیست که میگویی؟ او هم با چهره ای که انگار به او برخورده باشد قبقب بیرون انداخت و با صدای بلند گفت: این سخنان من نیست فرزندم، پریرا چنین می گوید.
در همین حال و احوال حیران بودم که با صدای مهیبی شبیه به صدای افتادن اشیاء از خواب پریدم و خودم را در جنگل های آمازون یافتم، راستش را بخواهید این جنگل خیلی هم شبیه به آنچیزی که تصور می کردم نبود و درختهایش بیشتر شبیه به درختهای باغ همسایه بود، اما هیچکدام واقعی نبودند و همه این ها یک نمایش بود نمایشی به نام رد گم.
مرحوم ماتیا پاسکال در این رویا از همه صادق تر بود و گویا برای پیدا کردن ردی از این رویای پراکنده به رد گم نیاز داریم.

سلام بر مهرداد
این را زیاد شنیده‌ایم که الاعمال بالنیات... و قاعدتاً من باید قصد شما را برای همراهی در کشتن مرغ مینا محاسبه و شما را مأجور اعلام کنم لیکن با توجه به وجدان‌دردی که از کشتن موجودات زنده به شما دست داده است طبیعتاً آن اجر با زجر فرقی نخواهد داشت ولذا اگرچه می‌توانستم بنا به قاعده شطرنجی دست به مهره حرکت شما را از دست کشیدن منع کنم لیکن ما از زجر کشیدن دوستان خوشحال نخواهیم شد. پس راحت باش!
از آنجاییکه در همراهی با شنیتسلر کمی تعبیر رویا آموختیم لذا رای شما را از این رویا بدین شرح احصاء نمودیم:
مرحوم ماتیا پاسکال 5
رد گم 2
متشکرم

بندباز سه‌شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1398 ساعت 10:31 ق.ظ http://dbandbaz.blogfa.com/

سلام بر میله عزیز
از گروه ایتالیایی ها پیراندلو و از گروه آمریکای شمالی ها با وجودیکه هیچ وقت سر از کارشان درنیاوردم به واسکس رای می دهم.

سلام بر بندباز
ممنون از رای شما
مرحوم ماتیا پاسکال 6
صدای افتادن اشیاء 4

پرسان چهارشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1398 ساعت 01:43 ب.ظ

سلام
یه اعتراف بکنم ؟

من کتاب کشتن مرغ مقلد[مینا] رو نخونده ام ، اما فیلمش رو دیده ام با بازی شاهکار گریگوری پک عزیز نازنین

شنیده ام این فیلم در مجامع سینمایی چنان معتبره که در دانشکده های سینمایی دنیا ، از متون درسیه


حالا در خصوص انتخابات پیش از اسفند !!!
1 - مرحوم ماتیا پاسکال

1 - باغ همسایه ، که به عنوان کتاب نخوانده ، از توی قفسه داره بهم چشمک میزنه !!!

سلام
اعتراف سنگینی نبود... من تا دو هفته قبل نه کتاب را خوانده بودم و نه فیلم را دیده بودم یعنی کیلومترها عقب‌تر خوشبختانه فیلمش را هم همین الان روی کامپیوترم دارم و فقط باید فرصت کنم.
...
ممنون از رای شما در پیش از اسفند! چراغ یکی از گزینه‌ةا را هم روشن کردید
مرحوم ماتیا پاسکال 7
باغ همسایه 1

فاطمه.ح جمعه 29 شهریور‌ماه سال 1398 ساعت 11:01 ق.ظ http://wholelife.blog.ir

سلام! اتفاقاً من اومده بودم این مسأله رو یادآوری کنم که خب خیلی خوشحالم قراره مطلب رو بنویسید.

درمورد رأی‌گیری، گفتگو در سیسیل و صدای افتادن اشیاء.

سلام دوست من
خواستم بگم یادم هست که چه قول‌هایی داده‌ام و البته یادآوری کردن چیز خوبی است
ممنون از رای شما
گفتگو در سیسیل 2
صدای افتادن اشیاء 5

اسماعیل بابایی یکشنبه 7 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 05:25 ب.ظ http://fala.blogsky.com

متاسفانه شناختی ندارم از کتاب ها؛ اما خوندن نوشته ها خیلی جالبه برام.
خوشحالم الان که این رو می نویسم، درباره ی کشتن مرغ مینا نوشته اید؛ دلم می خواد با فیلمی که دیده ام مقایسه اش کنم.

سلام
ناخواسته یاد متنی افتادم که یکی رای‌دهنده از افغانستان نوشته بود و خاطره‌اش از انتخابات قبلی و انگشتانش که توسط طالبان قطع شده بود و... خوشبختانه تنها انتخاباتی که در این دور و بر تبعات بد ندارد انتخابات کتاب در اینجاست
موفق باشید

اسماعیل بابایی یکشنبه 14 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 01:17 ب.ظ http://fala.blogsky.com


باز خدا رو شکر!
خیلی ممنونم؛ همچنین!

واقعاً باید خدا را شکر کنیم

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد