ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
ابدیت آمار هاینریش بل
بد ندیدم که قبل از نوشتن مطلب مربوط به عقاید یک دلقک، یک داستان کوتاه از این نویسنده کاردرست! را به صورت صوتی اجرا کنم. البته قبلاً هم داستان "اقدام خواهد شد" را اینجا کار کرده بودم.
این داستان کوتاه را در فضای مجازی خوانده بودم و متاسفانه نام مترجمش ، هنگام خواندن داستان به صورت صوتی ، برایم مشخص نبود. الان که این سطور را می نویسم ، جستجویی کردم و دریافتم که مترجم آقای دکتر تورج رهنما هستند.
در زندگینامه نویسنده می خوانیم که بل مدتی پس از جنگ در اداره آمار به کار سرشماری آپارتمان ها و ساختمان ها مشغول بوده است. احتمالاً ریشه این داستان کوتاه در آن دوره از زندگی نویسنده نهفته است.
این داستان را از لینک زیر گوش دهید:
***
لینک های مرتبط و خواندنی:
هاینریش بل در ویکیپدیا
زندگینامه هاینریش بل در وبلاگ یک کتاب
گفتگو با هاینریش بل در سال 1961 از سایت دیباچه
***
پ ن 1: مطابق رای گیری پس از وداع با اسلحه کتاب گرگ بیابان از هرمان هسه را خواهیم خواند.
کدام لینک؟
سلام
اون سطر اشتباهاً جابجا شده بود
لینک همون ابدیت آمار بولد شده آبی رنگ است
درستش کردم
ممنون
ممنون
سلام
سلام
من برای اینکه آخر نشم عجالتاْ این کامنت رو میذارم
بعد که فایل رو گوش کردم مجدداْ مزاحم میشم
سلام
مراحمید
به زودی. به زودی. به زودی. به زودی. این به زودی کی خواهد بود؟ چه کلمه هراس انگیزی است این به زودی. به زودی ممکن است یک ثانیه دیگر باشد. به زودی میتواند یک سال طول بکشد. به زودی کلمهای است هراس انگیز. این به زودی آینده را در هم میفشارد، آن را کوچک میکند و دیگر هیچ چیز مطمئنی در کار نخواهد بود. هر چه هست دودلی و تزلزل مطلق خواهد بود. به زودی هیچ نیست و به زودی چه بسا چیزهایی است. به زودی همه چیز است. به زودی مرگ است...! (قطار به موقع رسید- هاینریش بل)
سلام
انتخاب خوبی است
این کتاب رو هم دارم ولی هنوز نخوانده ام... دو تا تا الان از بل خواندم که هر دو خوب و عالی بودند...
به زودی! بیشتر ازش خواهم خواند
با توجه به سرعت اینترنتی که در اختیار داریم بیشتر از این انتظار نیست.کامنت آخر غلط املایی داشت عذر می خوام
سلام
غلط تایپی اجتناب ناپذیره برادر
ممنون از دقت نظرتان
عجیب است.قرن هاست کتابی نخوانده ام.
سلام
سلام بر کلاغ عزیز
یادی از دوستان قدیم کردید
دیگه وقت آشتی کنانه...با کتاب
سلام
این داستان را پیشتر در سایت خانم مریم اسحاقی خوانده بودم . لحن داستان امضای کارهای بل را دارد .
فایلش را با اجازه نگه می دارم برای آیندگان
سلام
اون متنی که اونجا گذاشته بود در چند کلمه متفاوت بود...مهمترینش به جای مستقبل کامل از آینده کامل استفاده کرده بود...به نظرم شاید بهتر باشه... ولی خب من خونده بودمش و دیگه حال اجرای دوباره را نداشتم! ...
اختیار دارید...اتفاقاً خوشحال می شوم
درود بر برادر خوب و گرامی.
صدای زیبا و شنیدنی و گرمت را گوش دادم و یکه خوردم از این همه هنر.بابا ایول.....
راستش من به این مقولات اصلا علاقه ای ندارم ولی صدای زیبای شما باعث شد که تا پایان گوش بدهم صدا را.....همیشه زنده باشی دوست خوب و با وفای من
سلام بر شبنویس گرامی
عذر می خوام یه لحظه! پسر دو تا گوسفند مجازی بردار و بیا بزنیم زمین دوستان قدیمی دارن میان یکی یکی...
ببخشید...خب چطوری برادر؟...صفا آوردی...لطف داری قربان
ما مخلصیم
با سلام
متشکرم.
سلام
ما بیشتر
سلام میله ی عزیز
نمی دانی چقدر از کلن بیشتر خوشم آمد ... بس که هاینریش صمیمی حرف میزد .... انگار که آدم قبلن دیدتش ...نمیدونم شاید من دیگه خل شدم رفتم پی کارم .. ولی این که دیگه نوستالژی نیست ...
به هر حال ممنون که معلم خوبی هستید .
راستی قه ناته هم با لهجه ی کُلش برامون شعر میخوند و حرف میزد ... هیچی نمی فهمیدیم ولی زبان از خشکی در می اومد و کش و قوساش شبیه شبکه باران خودمون میشد ... گیلکی عزیزم
راستی اینها اینقدر خودشون رو دوست دارند وقتی میخوان بگن کلن میگن : unsere Köln یعنی کلن ٍما ... یا میگن "اون زقا کُلش " یعنی لهجه ی کلنی ما .. یا آبجوی کلنی ما .
بعدشم میگم خوبه زین پس بخونیم : دود و القلم و مایسطرون ...
و آخرین عرضم ببخشید که طولش زیاد شد
ضمن تشکر از داستان صوتی و این که من بازم همشو نفهمیدم ... این که نمیخواست محبوبش رو بشماره خیلی خوب بود ... اما پاشو دوخته بودند یعنی چی ؟
و ... استاد چرا اسم کتاب و نویسنده رو راحت ادا نمیکنید ؟ یه خورده همچین ، مصنوعی میشه لحن مبارک ... اما آغاز و جریان و پایان داستان خوب است و دستتان درد نکند ...
هرچی خواستین تو دلتون بگین لطفن همین جا بگین
ما دندون اسب پیشکشی رو نمیشماریم
سلام
اول برم سراغ آخرش... کاملاً حق با شماست...خودمم که گوش کردم دیدم این بل رو مثل بول ادا کردم و کلاً یه جوری که انگار دارم تقلید صدای زورکی می کنم و اینا...حقیقتش این اولین متنی بود که تقریباً یک ضرب خواندم و دستگاه هم گند نزد به کار...یعنی دو سه جا جویده بود صدا را ولی قابل اغماض بود...واسه همین از این اشکال و دو تا اشکال دیگر (یکی در وسط کار جایی که صحبت بستنی فروشی بود و دیگری در انتهای کار ) گذشتم...
اما از این کار گذشته بازم حق با شماست که خواندن اسم داستان و نویسنده را با لحن متفاوتی می خوانم...دست خودم نیست!!
.....................
می دونی هاینریش بل به پسر خوب کلن معروف بوده است...به خاطر رویکردهای کاملاً انسانی خودش...
خب لابد تعریف هم داره که تعریف می کنند! توی اون گفتگویی هم که گذاشتم این علاقه و تعصب به کلن مشخص بود... بهشون سلام برسون و بگو یه میله دوستدار کلن و بل سلام رسوند...طوطی های راین که کاری نکردند شاید آدماش بکنن!!
....................
پاشو دوخته بودند اشاره داشت به جنگ دوم جهانی و زخمی شدن و درب و داغون شدن راوی در جبهه... یعنی با دوخت و دوز و بخیه و چسبوندن اجزایش اونو سرپا کرده بودند...و یک کار متناسب هم بهش داده بودند...
لینکها عمل کرد راستی؟؟ عقاید یک دلقک رو از دست ندی ها
سلام علیکم
این هاینریش بل کلاً کارش درسته . یحتمل چون الان توی جو عقاید یک دلقک هستم هر داستانی که از بل می خوندین خوشم میومد.
به هر حال امیدوارم واقعاً کسایی وجود داشته باشن که بعضی چیزا رو از شمرده شدن مستثنی کنند، اینجوری زندگی می تونه دلچسب تر باشه
و در پایان ممنون از جناب میله بدون پرچم که معدل سطح فرهنگی جمع روبالا می بره
سلام علیکم و رحمت الله
این که به دلیل قرارگیری در جو عقاید بل تاثیرگذار است را قبول دارم... قابل فهم تر می شود...مختصات اندیشه اش قابل شناسایی تر است...
..........................
امیدوار باشید...حتماً هستند...
.........................
کیییییییییی؟ من؟؟؟؟
دست بردار
سلام
داستان جالب و درخور تاملی بود. کلاً نوشته های بل متأثر از جنگ هستند.
نتیجه ی اکثر آمار ها این طور از آب درمیاد. کار آمارگیر رو می شه فهمید اشتباه بوده یا نه، ولی نتیجه ی نهایی اغلب همونی نیست که اعداد نشون می ده. یعنی وقتی کدها به نمودار برده می شوند، خود اون بالا سریا می فهمند نظرسنجی چطور بوده، اما...
سلام
.....................
آمار یه ماده خامه که باهاش میشه چیزای جورواجور ساخت!
ممنون
پس عقاید یک دلقک را خوندید آخر . گمونم من برای پست پایینم نظر دادم هرچند نظرمو یافت نمی نمایم :دی
سلام
چند سال قبل خونده بودمش منتها این بار خیلی بیشتر چسبید
در مورد پست پایین اتفاقاً منتظر نظر شما بودم اما چیزی نیومد
مطلبتان را در مورد این کتاب خوانده ام اما باز هم دوست داشتم اینجا و الان نظرتان را بدانم
هنوزم منتظرما
سلام. فضای حالبی داشت داستان . یاد همین چند وقت پیش افتادم که مامورای آمار به کوچه مون رسیده بودند و صاحبخانه ی گرامی ما تاکید موکد کرده بود در رو به روی هیچکس باز نکنیم! من همون موقع داشتم به این فکر می کردم که چطور میشه که اسم من و جوجه هام تو جامعه ی اماری مملکت نباشه...
سلام
پس شما الان توی آمار نیستید!؟
ممنون
شدیدن عالی
سلام بر دوست عزیزی که نامشان فراموش شده است!
سلام میله ی عزیز
لینکها دانلود شد ولی نتونستم بریزم تو گوشیم چون حجمشون زیاده با اینکه کتاب نازکی هست . اگه آدرس دیگه ای هست که حجمش تا 25 باشه ...بفرمایید لطفن .
کتاب فارسی خوندنم فقط تو قطار و اتوبوس ممکنه.
سلام خاخوره محترمه
بعید می دانم مگر این که دو تکه شده باشد یا این که دو تکه اش بکنیم... بگذار یه بررسی بکنم
منتظر باش لطفاً
بازم سلام. البته که هستیم. صابخونه حریف من نشد که از بی هویتی وحشت داشتم!!
با اجازه منم دانلودش کردم.
سلام
خبالمون راحت شد
........
این با اجازه گفتنتون یه فضای په نه په ای ایجاد کرده
درود وتشکرــــــ
سلام
ممنون
سلام.
رسیدنم دیر و زود داره، سوختوسوز نداره!
چه داستان خوبی بود. و چه کار پوچی داشت راوی. پایانش هم عالی بود.
اگه اشتباه نکنم، این داستان تو کتاب "چهرهی غمگین من" هستش.
سلام
بله ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه اس
به دل خودمم هم خیلی نشست
کتاب رو ببینم می گیرم
من تو فکر اون قضیه هستم پنجشنبه خونه نرفتیم و دیروز هم آخر شب برای خواب رفتیم...امروز حتماً
این را همان روزی که گذاشتید ،دانلود نموده و شنیدم و بسی حظ کردم. چه احساس قدرتی ... خیلی بامزه بود و البته واقعیتی هم هست ها. جز مامور آمار شغل های دیگری هم میتوانند همچین حس قدرتمندی ای داشته باشند!
واقعا علاقمند شدم به کاراین نویسنده ی خفن!
درضمن خیلی خوب اجرایش کرده بودید.
سلام
خوشحالم که خوشتان آمد...
نویسنده بسیار کاردرستیه
ممنون
خیلی خوب بود
دمتان گررررم
اجرا عاااولی
چرا ادامه ندادین بجز اینکه وقت نمیشه و ازینا
چه خوبه یکی همه رو بشماره تو رو نشماره
یا همه رو نشماره تو رو بشماره
کلا متفاوت باشی برا یکی دیگه چیزه خوبیه
چه کار چرتی ولی چه نتیجه ی جذابی .... همیشه کارهای چرتم بد نیست
سلام
الان به کامنتهای قبلی نگاهی انداختم... شما تقریباً پس از 8 سال اولین نفری هستید که سراغ اینجا آمدهاید... به جز مسئله وقت و مسئلهی مکان، میتوان به مستمعانی که آدم را بر سر ذوق بیاورند اشاره کرد
این اواخر یک تکه از مداد نجار را به صورت صوتی گذاشتم (داخل کانال البته) تقریباً بازخورد چندانی نگرفتم.
بله واقعاً خوب است... اجرا نهها .... همانکه شما اشاره کردید.
من کارهای چرت زیادی کردهام اما از هیچکدام چنین چیزی استخراج نکردم! فکر کنم اشکال از چشم و نگاه من بوده است