میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

زبان قاصر است

زمانی که در حال گذراندن ایام خدمت نظام وظیفه بودیم در پادگان مربوطه یک تیمسار فرمانده لشگر داشتیم که وقتی می رفت پشت تریبون و فکش گرم می شد و می خواست به امر شریف پاچه خواری بپردازد قبلش می گفت "زبان قاصر است" و بعد با همین زبان قاصر می رفت سراغ مکان های مربوطه و ... حالا از تصور یک تیمسار با زبان قاصر خارج بشوید و یک میله را با زبان قاصر تصور کنید, البته این کجا و آن کجا... الغرض , می خواستم بگم که زبان من و ما قاصر است در بیان وقایعی که اتفاق می افتد اما با همین زبان قاصر به یک نکته اشاره می کنم و خلاص...

ما معمولاً در گذشته ها سیر می کنیم. گذشته ها اصولاً برای ما آرامش بخش است. رویکرد ما به گذشته ها به گونه ایست که معمولاً مسئولیتی به همراه ندارد, غرایز ما را ارضاء می کند و معمولاً هم خطری برای ما ندارد و بدین سبب است که برای ما ارامش بخش است. مثال؟

همه جا نقل می کنیم و نقل می کنند که مثلاً همسر اردشیر منفی چهل و پنجم در اثر ضربات ضحاک نمی دونم چندم درحالی که عزادار پدرش بود از دنیا رفت و ما پس از شنیدن داستان بر سر و روی خود می کوبیم و بر ضحاک لعنت می فرستیم و از این که حس غیرت خود را ارضاء نموده ایم به آرامش می رسیم... حالا دور و برمان چه می گذرد مهم نیست! مهمه مگه؟

می شنویم که مثلاً انوشیروان عادل منفی دویست و بیست و چهارم وقتی شنید که یک زن مزدکی را اذیت کرده اند سقف تخت جمشید را روی سر خود خراب کرد (شاهدش این که اثری از سقف در خرابه های تخت جمشید نیست!) و ما با شنیدن این داستان حال می کنیم و غریزه عدالت طلبی و رفع ظلم مان تشفی می یابد... حالا دور و برمان چه می گذرد مهم نیست! مهمه مگه؟

مثلاً می شنویم که کوروش سوپر کبیر , منشور دیجیتالی حقوق بشر را شونصد سال قبل نوشت و کاخ سبزش را نیز با دادن حقوق به کارگران بنا کرد و ما بر این بزرگواری درود می فرستیم و... حالا اگه تا اونجایی که از دستمون برمیاد از پامال کردن حقوق دیگران کوتاهی نمی کنیم مهم نیست! مهمه مگه؟

اگر می شنویم که مهرداد منفی هفتاد و دوم زیر بار زور نرفت و خودش و همه خانواده اش را به کشتن داد , همه ساله مهرداد مهرداد گویان بر سر و کول خودمان می کوبیم و... و در عین حال تنها خواسته ما زیاد شدن نگهبانان دم دروازه است تا بلکه بدین ترتیب زمان زیادی در صف ترتیب دادن معطل نشویم! این تناقضات که مهم نیست! مهمه مگه؟

... 

پ ن 1: این وبلاگ به روال سابق ادامه خواهد یافت و البته حق خواهید داد که برخی مواقع باید هوای این زبان قاصر و الکن و اون رفیقش عقل ناقص را داشت وگرنه ممکن است جوش بیاورد و با این گرمای هوا و بیماری های دوره جنینی ما ,کار دست ما بدهد. لذا این لابلاها گاهی باید لایی کشید.

پ ن 2: مطلب بعدی آناکارنینا تولستوی خواهد بود و کتابی که شروع به خواند آن خواهم کرد مطابق آرا ناتوردشت و پس از آن تونل ارنستو ساباتو است.

پ ن 3: در انتخابات بعدی کتاب های غیر رمان هم حضور خواهند داشت.

نظرات 22 + ارسال نظر
ققنوس خیس پنج‌شنبه 12 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:18 ق.ظ

خلایق هر چه لایق ، جمله ی خوبی است !
ما ملت اخراجی ها ، تظاهرات پیک نیکی ، خاله زنک ، حرّاف ، در ادعا آنجای خر پاره کنی ! هستیم.
کل درفش کاویانی را هم اگر تا ته ، در حلقمان فرو کنند ، دیگر دردمان نمی گیرد هیچ ، حال هم می کنیم !
ولی در فیس بوک و کلن اینترنت ، ما آنیم که رستم بود پهلوان و همه دردمند و همه منتقم !
ما ملت حقیری هستیم که فقط بزرگداشت یاد و خاطره را بلدیم.
بگذریم.

سلام
همین احساس حقارت بعضی مواقع خفه می کنه آدم رو...

حسین(گیلانی) پنج‌شنبه 12 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:36 ق.ظ http://www.halachin.blogfa.com

سلام. با بند مربوط به مهرداد منفی هفتادو دوم و نگهبان و ...و ترتیب و... به شدت موافقم.

خدا قوت. ماهم کماکان در رکاب خواهیم بود.

سلام
واقعاْ نیاز به قوت دارم

مهرگان پنج‌شنبه 12 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:12 ق.ظ http://cherche.blogfa.com

سلام
تا باشه ازین لایی کشیدن ها.
مهمه آقاجان مهمه. اما ای کاش میدونستیم چه عکس العمل بهتری میشه نشون داد؟
چه فعالیت عملی و کارسازی هست که از دست من نوعی بر بیاد؟من برای اینکه درد و رنج انسانها رو کم تر کنم برای اینکه آمار خشونت رو پایین بیارم. برای اینکه اخلاق ارزش دوباره پیدا بکنه چی کار باید بکنم؟

سلام
این سوال مهمیه... ممنون
قبلاْ می گفتم آگاهی بخشی به همین اطرافیان و دوستان و آشنایان
اما خودم هم برخی مواقع قاط می زنم که واقعاْ چه باید کرد؟ و از کجا آغاز کنیم؟
من البته به تغییرات اپسیلونی در اطرافم معتقدم و فکر می کنم هرکس به اندازه اپسیلون کار مفید انجام دهد خیلی موثر است... اول هم خودمون بعد دور و برمون... از خود نباید غافل شد.

ترانه پنج‌شنبه 12 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:00 ب.ظ

دیگر عزم آهنی و طاقت فولادی نداریم.
انگار ما را از شیشه و مه ساخته اند. برای شکستنمان طوفان لازم نیست!
ما با هر نسیمی هزار تکه می شویم،
ترک می خوریم،
می افتیم،
می شکنیم...

سلام
شما وبلاگ دارید؟ اگر دارید آدرسی بگذارید خدمت برسیم...

پیانیست پنج‌شنبه 12 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:20 ب.ظ http://baharakmv2.blogsky.com

نمیدانم. زبان قاصر است. از بس جوش آورده ایم دیگر ادای جوش اوردن را هم نمیتوانیم در بیاوریم.

سلام

منیره جمعه 13 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:56 ق.ظ http://http://rishi.persianblog.ir

برادر قاتل عرب بود !!!خون آریایی نداشت !!! بگذارید راحت بخوابیم !!! ول کن داداش !!

هنوز آسمان بالاست و زمین پایین ؟؟

سلام

طبیب چه جمعه 13 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:03 ق.ظ http://tabibcheh.mihanblog.com/

سلام بر جناب میله
تقریبا همه اش را فهمیدم
جز آن آخری
احتما داستان مهرداد و دروازه را نمی دانم
قطعا عقل خواننده قاصر است

در ضمن خدار حم کرده زبان قاصر است
قاصر نبود چه کولاکی می کردید؟!

سلام
حاکمی بود و وزیری دانا...وزیر بر میزان مالیات ها افزود. حاکم گفت صدای مردم در می آید و نکن و...وزیر گفت من این مردم را می شناسم و کل کل و از این حرفا... کار به جایی رسید که وزیر برای اینکه صحت حرفش را نشان دهد دستور داد که مردم شهر هر روز باید از دروازه خارج شوند و هنگام وارد شدن نگهبانان دروازه حالا فرض کنید یک چوبی را به یک جاییشان فرو کنند... نتیجه این شد که مردم جمع شدند و اعتراض که ای حاکم لطف کنید تعداد نگهبانان دروازه را بیشتر کنید تا در صف معطل نشویم!
حالا در یک طرف تجلیل از هیهات من الذله گوی و در طرف دیگر درخواست تعداد اضافی نگهبان....

درخت ابدی جمعه 13 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:40 ق.ظ http://eternaltree.persianblog.ir

سلام.
بیله دیگ، بیله چغندر! مسافرکش پشت پیکانش نوشته "درود بر کورش" و اونی که سوار کمری می‌شه نوشته "منت.ظران مه.دی"! ما متحیریم و اهمیتی هم نداره!


سلام

مهدی نادری نژاد جمعه 13 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:52 ق.ظ http://www.mehre8000.org

با سلام
با سلام
او (عزت اله سحابی)"مردی با ایمان، با حقیقت، خوش روحیه و مقاوم بود کسی بود که "سال‌های درازی را با مجاهدت و جدیت، به تلاشی صادقانه، در راه آنچه بدان باور داشت، مصروف کرد."
خداوند فضل ورحمتش را ارزانی اش بدارد.

سلام
یادش گرامی

رضا جمعه 13 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:13 ق.ظ

آقا شنیدن و دیدن ظلم درد داره به خدا درد داره دیدن مادری که از درد جگر گوشه اش ناله سر می ده درد داره همه ی اینا سخته انگار تحملمون زیاد شده انگار رگ و ریشه دردمونو بریدن دیگه رگ نداریم شدیم سیب زمینی پشندی

سلام
بله رضا جان ... متاسفانه

سوفیا جمعه 13 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:59 ب.ظ http://allethiayehich.blogfa.com

سلام
کاش انقدر حرف بزنیم که می تونیم عمل کنیم
کاش اندازه ی حرف وعملمون یکی باشه

سلام
البته حرف درست حسابی خودش یک جور عمله.... چسناله البته حرف نیست...

نیکادل جمعه 13 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:32 ب.ظ http://aftabsookhte.persianblog.ir

سلام میله جان
برای پست قبل تعمدن کامنت نذاشتم
اما ادامه میدی ... من خسته ام . از اون همه انرژی بی نتیجه ای که تلف کردم و اون همه امیدوای که داشتم و ... من خسته ام . حال غر زدن هم ندارم. همچین پستی هم نمی تونم بذارم. همه جوابها قابل پیش بینی اند.
من دیگه نمی خوام . از این سرزمین هیچی نمی خوام. یه خانواده چندتا مرده بابت این آرزومندیها بده بسه؟ نمیگم شهید. به هیچ وجه .شهید اندیشه !!! مضحکه.
آزادی، عشق و اندکی با شرافت و آرامش زیستن رو فقط برای همین امروز و فقط برای همین زندگی میخوام. از سرمایه گذاریهای روشنفکری پدر جز هزینه به نسل من نرسید. من چیزی برای جنگیدن و از دست دادن ندارم میله. برای همین هم حوصله ندارم ابراز وجودی کنم درخصوص ماجراهای این سرزمین.
برام خیلی عجیبه که تو هنوز خسته نشدی. مگه میشه حساب کرد که ماجرای ف.ر.وهرها بدتر بود یا داستان این روزها؟ ااااااااااااااه... دهن منو باز نکن رفیق. نمیذاری ... این زخم های چرک ما تاب ناخن کشیدن نداره رفیق باور کن که نداره.

سلام نیکادل عزیز
فکر کردی من خسته نیستم؟ داغونم... تازه از ناله کردن یا به قول خودم چسناله کردن هم بیزارم ... ولی خوب چه باید کرد؟
در مورد اون دو عزیز هم البته مقایسه نمی شود کرد بله آنها ناجوانمردانه ... ولی همان زمان لااقل ما تونستیم چهارجا برویم و غیره و ذلک اما الان !؟؟

نمی دونم ولی میگن بعد هر سربالایی سرازیری هست ... فعلاً باید ادامه داد

نادی جمعه 13 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:14 ب.ظ http://ashkemah.blogsky.com

سلام
این قضیه بیماری دوران جنینی چی بود؟

سلام
آخه ممکنه همینجوری یه دفه مرده بشم و بعداً کاشف به عمل بیاد که از دوران جنینی مقدر بوده مرده بشم و اصلاً ربطی به چیز دیگر ندارد...

لیلی شنبه 14 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:09 ب.ظ http://lilymoslemi.blogfa.com/

آقا من قراره تا آخر تابستون ۱۰ کیلو چاق بشم واسه همین از هرگونه تنش فلسفی و تاریخی و فرهنگی میخوام دوری کنم و دقیقا برام مهم نباشه بزن هم دیگه رو بکشن اه به درک خسته شدیم به خدا از بس حرص خوردیم...
هر وقت ناتور دشت را خواندید میام براتون کف مرتب میزنم فکر کنم اون یکی ترجمه رو دست گرفتید چون من با ترجمه احمد کریمی دارم و دیکته اش اینه: ناطور دشت... راستی این کتاب رو خوندی بعدش سعی کنید کافکا در ساحل موراکامی و هم بخونید تقریبا همینه ... این لینک هم دوست داشتید یه نگاهی بندازید
http://lilymoslemi.blogfa.com/post-23.aspx

سلام
به سلامتی... این هم به هرحال امر خطیری است ...من هم چنین برنامه ای دارم فقط باید دعا کنم وقتی نوبت من رسید برای چند نفر (حداقل به تعداد انگشتای یک دست) اهمیت داشته باشه که من باشم یا نباشم... می دونم از روی خستگی این حرف رو می زنی و....
ناتوردشت تمام شد! ترجمه نجفی بود...لینک رو دیدم و استفاده خواهم کرد...اون فایل صوتی چی شد؟(موراکامی)

پریسا شنبه 14 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:40 ب.ظ

جالبه که هممون می دونیم اشکال کار کجاست و جز عده ی کمی برای اصلاح خودشون گام بر نمی دارن.
تا وقتی که امثال آقای سحابی بودند وضع ما این بود خدا از این به بعدشو ختم به خیر کنه

سلام
اصلاح خود خیلی سخته...سخت تر از اصلاح دیگران و جامعه و حکومت
قیاس جالبی نیست ولی مثل ترک سیگار می مونه و ترک مواد مخدر دیگر
...........

طبیب چه یکشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:53 ق.ظ http://tabibcheh.mihanblog.com/

حالا که گفتید داستان رو
می بینم که این آخری عجیب با غیرت جوشان این روزها و سالها هم خوانی داره...

1سال و اندی است فقط سکوت کردم و نظاره!
فکر نکنید الان چیزی می گم ها

سلام

سکوت از کار هیجانی بدون ریشه و تب تندی که زود به عرق می نشیند بهتر است...

فاطمه یکشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:38 ق.ظ http://30youngwoman.blogsky.com/

سلام جناب میله

من با کامنت نیکادل عزیز خیلی موافقم ... هرچه در این راه داده ایم بس است.
من ترجیح میدهم امثال شما سالم و سلامت زنده باشید و زندگی کنید و به همین آگاهی بخشیدن اپسیلونی بپردازید شاید در عرض 50 سال آینده فرجی شود.
هرچه سرمایه انسانی داشته ایم هزینه کرده ایم. در هر معامله ای تحلیل هزینه به فایده باید بیارزد وگرنه اشتباه است.

اما حق می دهم مانند آتش فشان ایسلند برای خاموش ماندن باید هر از چند گاهش گرد و خاکی هوا کرد

سلام دوست عزیز
من که عددی نیستم گرای نادرست ندهید کار دستمان می دهند
ولی واقعاً هزینه زیاد بوده زیاد... و فایده ای چندان نمی بینم...
خارج فربه شده است ولی تاثیری ندارند...نزدیک به صفر

فرواک یکشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:57 ب.ظ

سلام.
آخه میله جان مگه می‌شه به وقایع پیرامون رسید؟ اجازش دست آقاست.[اون آقا نه‌ها این آقا:S027:]

سلام
خدا اونو حفظ کنه ...این نه ها اون

نوشینه یکشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:26 ب.ظ

وقتی ظلم فراگیر می شه چنین رفتارهایی تو ی فرهنگ مردم جا می گیره . وقتی ظلم خیلی سیه و فراگیره .
و چه باید کرد ؟

سلام
فکر کنم روی خود و محدوده نزدیک به خود باید کار کرد
اپسیلون...

سفینه ی غزل دوشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:16 ب.ظ

سلام
چه طنازانه مثال زدید از اردشیر n ام یا کوروش سوپر کبیر و اینها... ورژن عربی شان را عشق است .
در آیینی که راهروانش قرن هاست برای پهلوی شکسته و حق پامال شده ای می گریند و جامه می درند و آیینی که پیامبرش برای گشودن خلخال از پای زنی یهودی گریه سر می دهد چه اتفاقات شومی که نمی افتد. گویا تاریخ هم طنازانه تکرار می شود.
و اما پیشنهاد: سوسن (خواننده مرحوم) گوش کنید برادر... عجیب جواب می دهد نواختن طبل بیعاری...

سلام
این تکرار تاریخ امان امان....
سوسن امتحان کنم؟! چشم!
این فایل های صوتی که به تدریج بیرون می دهیم هم بد نیست

ترانه سه‌شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:15 ب.ظ

اگه وبلاگ داشتم باعث افتخار بود تشریف می آوردید... در هرحال اگر اشکالی نداره از مطالبتون استفاده کنم.

سلام
مشتری غیر وبلاگی واقعاً مرا سر شوق می آورد
چرا که نه!
خوشحال می شوم

نعیمه سه‌شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:47 ب.ظ http://dokhtarezamin.blogfa.com/

کلن ما ملت شعار هستیم برادر من
مهمه مگه؟

سلام
مهم که چه عرض کنم
بعضی مواقع خودم رو هم همینگونه حس می کنم

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد