میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

آنسوی حریم فرشتگان - ادوارد مورگان فورستر

یک خانواده انگلیسی سنتی با نام خانوادگی هریتون را تصور کنید؛ مادری مقتدر که به تمام شئونات خانواده نظارت دارد و در امر تربیت تمام منسوبین به خانواده اهتمام ویژه‌ای دارد تا بر نمای بیرونی خانواده کوچکترین خدشه‌ای(به قول وزیر اسبق آموزش پرورش خطشه‌ای) وارد نشود و همه چیز طبق روال استانداردهای خانواده در انگلستان (انگلستانِ سال‌های ابتدایی قرن بیستم) پیش برود. حالا فرض کنید پسر ارشد خانواده بخواهد با کسی ازدواج کند که با معیارهای مادر نمی‌خواند! طبعاً مادر همه تلاشش را می‌کند تا این وصلت سر نگیرد و پس از سر گرفتن همه تلاشش را می‌کند تا عضو جدید خانواده خودش را مطابق معیارها تغییر دهد. این اتفاقات همگی قبل از شروع داستان رخ داده است و حتی پسر ارشد خانواده پیش از شروع روایت روی در نقاب خاک کشیده است و پس از مرگ او، این خانواده به هر ترتیبی، موفق شده است تا عروس خانواده (لیلیا) را در خانه‌ای در نزدیکی خود اسکان دهد تا بتواند بر تربیت او و نوه‌ی خانواده (ایرما) نظارت کافی داشته باشد.

داستان از جایی آغاز می‌شود که اعضای خانواده برای بدرقه لیلیا به ایستگاه راه‌آهن آمده‌اند. قرار است لیلیا برای سفری یکساله به ایتالیا برود. خانواده از تدارک این سفر اهداف مختلفی دارد: اول اینکه با دور کردن لیلیا از انگلستان رابطه او با مرد جوانی به نام کینگ‌کرافت گسسته و از لکه‌دار شدن اسم خانوادگی جلوگیری می‌شود. دوم اینکه با دور شدن لیلیا، تربیت ایرما به انحصار خانواده درمی‌آید. سوم اینکه در این مسافرت و در همراهی با یک دوشیزه‌ی استاندارد (مطابق معیارهای خانواده) به نام کارولین ممکن است چیزهای مفیدی یاد بگیرد و رفتارش تصحیح شود. و در آخر با دیدن ایتالیا که نه فقط تفرجگاه که به منزله‌ی یک دانشگاه (به عقیده فیلیپ هریتون برادرشوهر لیلیا) محسوب می‌شود  سطح فهم و شعورش بالا برود.

این مسافرت آغاز می‌شود اما جریانات مطابق اهداف از پیش تعیین شده پیش نمی‌رود و مشکلاتی اساسی رخ می‌دهد که همه هریتون‌ها را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد و...

*****

ادوارد مورگان فورستر (1879-1970) نویسنده انگلیسی است که عمده شهرتش به واسطه رمان گذری به هند و کارهایش در زمینه نقد ادبی است. نخستین اثر او همین کتاب است که در سال 1905 و در سن 26 سالگی منتشر شد. از میان 6 رمان و چند مجموعه داستان کوتاه او چهار اثر در لیست 1001 کتابی که قبل از مرگ می‌بایست خواند حضور داشت: گذری به هند، هواردز اند، اتاقی با یک منظره و همین کتاب؛ که البته در ورژن‌های اخیر این لیست، کتاب حاضر از لیست خارج شده است. از آثار معروف او در زمینه رمان و نقد ادبی کتاب «جنبه‌های رمان» است که مجموعه‌ای از سخنرانی‌های او پیرامون رمان در کالج ترینیتی کمبریج می‌باشد.

مشخصات کتاب من: ترجمه شیرین تعاونی، انتشارات نیلوفر، چاپ دوم 1380، تیراژ 2200 نسخه، 241 صفحه.

..................

پ ن 1: نمره من به کتاب 3.5 از 5 است. گروه A (در سایت گودریدز 3.62 و در سایت آمازون 3.8 )

پ ن 2: کتاب‌های بعدی لولیتا (ناباکف) و بل آمی (گی‌دو مو پاسان) خواهد بود.

ادامه مطلب ...

مادام بوواری - گوستاو فلوبر

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

خانه خوبرویان خفته یاسوناری کاواباتا

خانه خوبرویان خفته شامل 3 داستان مجزا است که تشابهات محتوایی و فرمی با هم دارند. از لحاظ فرمی در هر سه داستان می توان انگشت بر روی "تداعی" به عنوان موتور پیش برنده داستان, گذاشت و از منظر محتوا می توان به عناصر مشترکی نظیر تنهایی و انزوا, رابطه, خواب و زندگی, گناه و لذت و بیرحمی انسانها...اشاره کرد.

همین ابتدا اعتراف کنم که علیرغم احساس لذت در خوانش دوم و سوم, قادر به فهم تمام زوایای این سه داستان نشدم...در واقع بهتر است بگویم فقط اندکی از زوایا را لمس نمودم!! که در ادامه مطلب به آنها اشاره می کنم.

...............

دست : راوی که یک مرد جوان 33 ساله است, در محضر دختری جوان است. فارغ از این که چه صحبت هایی قبل از شروع داستان رد و بدل شده است, در همان جمله اول, دختر در یک فضای سورئال و نمادین دست راست خود را از کتف جدا می کند و به راوی می دهد تا یک شب این دست را در اختیار داشته باشد...دستی که انگار دخترک روح خود را در آن دمیده باشد. مرد دست را با خود به خانه می برد...

پرندگان و حیوانات دیگر: مردی حدودن 40 ساله به همراه مستخدمه اش با یک دسته گل به محل برگزاری نوعی رقص می روند تا رقص دختری به نام شی کاگو که از دوستان سابق مرد است را ببینند. در مسیر از کنار یک محل خاکسپاری می گذرند و کامیونی پر از پرنده را می بیند که قرار است بعد از مراسم خاکسپاری آزاد شوند. مرد به یاد دو جسد پرنده در خانه اش می افتد و تداعی پشت تداعی...مردی که تنهاست و تنهایی اش را با انبوهی از پرنده و حیوانات دیگر پر می کند. او بعد از مرور کلی خاطره از پرندگان و حیوانات دیگرش به سالن می رسد و...

خانه خوبرویان خفته: مردی 67 ساله از طریق یکی از دوستانش با خانه ای آشنا می شود که در آن از پیرمردانی که قوای جنسی خود را از دست داده اند پذیرایی می شود. بدین گونه که زیبارویانی را با داروی خواب آور به خوابی عمیق فرو می برند و پیرمردان شب تا صبح در کنار ایشان استراحت می کنند بدون این که بخواهند یا بتوانند آسیبی به این زیبارویان برسانند. پنج فصل داستان, روایت پنج بار حضور اگوچی پیر در این مکان و بیان افکار و تداعی خاطرات اوست...

..............

یاسوناری کاواباتا برنده نوبل ادبیات در سال 1969 است و البته سه چهار سال بعد از کسب این جایزه بوسیله گاز خودکشی کرد. این مجموعه دو بار به فارسی ترجمه شده است. ترجمه ای که من خواندم بد نبود اما خب من به این نتیجه رسیدم که واقعن وقتی زبان بلد نیستم باید بتمرگم سر جام و صدام در این زمینه در نیاد و دعا کنم که عزیزان مترجم جایی را که نمی توانند ترجمه کنند, حذف نکنند...حذف را بگذارند برای عزیزان ممیز... مای خواننده, می زنیم توی سر خودمان و یک چیزی از متن می کشیم بیرون اما جرئت نداریم مثل ارشمیدس اورکا اورکا گویان از حمام بزنیم بیرون چون می ترسیم چیزی که خوانده ایم نسبتی با چیزی که بوده است نداشته باشد. در هر حال یکی از مناسک خواندن کتاب های دارای ظرافت های مفهومی این است که بعد از خواندن بلند بگویید "ان شاء الله که گربه بود". در مورد این کتاب جز یکی دو مورد اشکال متوجه چیزی نشدم اما در هفته ای که گذشت در مورد یک کتاب دیگر مطلبی خواندم که حالم را از این بابت گرفت!

مشخصات کتاب من: انتشارات آمه, مترجم رضا دادویی, چاپ پنجم1391, تیراژ 1000 نسخه, 160 صفحه

..................................

 پ ن: در ارادت مارکز به داستان خانه خوبرویان خفته همین بس که آن مرحوم دلبرکان غمگین من را بر پایه طرح این داستان نوشت, کاری که نویسندگانی در آن سطح نمی کنند (من ندیده ام لااقل) قبل از نوشتن آن هم عنوان کرده بود که این خانه خوبرویان خفته تنها رمانی بوده که دوست داشت جای نویسنده آن می بود.

ادامه مطلب ...

عقاید یک دلقک (قسمت دوم) هاینریش بل

 

قسمت قبل

مشروعیت یک رابطه در کجاست؟

هانس ، ماری را عاشقانه دوست دارد و البته چنان که از متن بر می آید ماری نیز به همچنین (وگرنه چرا باید مسیر دربه دری و بی پولی و...را انتخاب می کرد)... اما ماری در فضایی ترس آلود به خاطر تلقین گناه آلود بودن روابطش با هانس از سوی سردمداران کاتولیک (ازدواج ثبت نشده یعنی زنا) هانس را ترک می کند. ماری دختری کاتولیک است و در مراسم و محافل کاتولیک ها شرکت می کند. هانس با اینکه والدینی پروتستان دارد اما نه به آنها و نه به اینها اعتقادی ندارد اما به واسطه عشقی که به ماری دارد نه تنها مانع حضور او در آن محافل نمی شود بلکه حتی او را تشویق هم می کند. اما همان آقایان (که تمایل عاشقانه دو نفر به یکدیگر را درک نمی کنند و صرفاً از آن به عنوان نیاز جسمی یاد می کنند...) چنان فضایی را برای دخترک ایجاد می کنند که می گرخد...

به اعتقاد من , تنها در یک دکان قصابی می توان نیاز جسمی داشت و حتی آنجا هم تنها نیاز جسم به طور تمام و کمال مطرح نیست...

از نظر هانس مشروعیت یک رابطه به عشق و علاقه ای است که میان دو طرف وجود دارد نه امضای چند ورقه یا ذکر چند ورد... لذا از نظر او ازدواج مجدد ماری (با علم به اینکه آن عشق کماکان وجود دارد) زنا محسوب می شود و این احساس خیانت , ماری را آزار خواهد داد. قسمتهای عاطفی و قشنگ داستان جاهایی است که هانس در هنگام یاداوری خاطرات و صحبت هایی که با ماری داشته است, این مطلب به ذهنش می رسد که احتمالاً ماری در صورت روبرو شدن با آن چیز یا صحبت و خاطره دچار احساس زنا و خیانت می شود...

اگر ماری... بچه دار شود, آن وقت او نه می تواند بادگیر نیم تنه به تنشان کند و نه بارانی بلند شیک روشن, او باید بچه ها را بدون بارانی به بیرون بفرستد, چون ما در مورد انواع بارانی ها به اندازه کافی صحبت کرده بودیم. ما حتی درباره شلوارک های کوتاه و بلند, لباس زیر, جوراب و کفش آنها هم صحبت کرده بودیم...او اگر بخواهد احساس فحشا و خیانت نکند مجبور است اجازه دهد بچه ها کاملاً عریان در خیابان های شهر بن تردد کنند. و این داستان در مورد خیلی چیزها تکرار می شود و واقعاً لحظات گیرا وعاطفی ایجاد می کند...یعنی امثال من هم تردماغ می شود!

یه چیز جالب!: هانس در سراسر داستان یک بار هم به فکر اسیدپاشی نمی افتد!!!!!

اخلاق پروتستانی و روح سرمایه داری

رفتار اقتصادی پدر و مادر هانس شاید برای ما سوالاتی را ایجاد کند ، یا مثلاً به ذهنمان برسد که مگر چه قدر می توان خسیس بود!؟ خانواده پولداری که پول خود را فقط انباشته می کند (به قول مارکس: تراکم! تراکم! اینست قانون و کلام آسمانی) و خرج نمی کند, حتی پدر برای معشوقه خود هیچ خرجی نمی کند چرا که وقتی پای پول وسط می آید درستکار و دقیق می شود! در مبارزه بین وجدان و حساب بانکیشان این حساب جاری است که برنده می شود!

خرید بادکنک و آدامس و آب نبات و حتی نان گرم و... اسراف است و بچه ها روز خوششان وقتی است که به خانه یکی از دوستانشان (که پدرشان کارگری ساده است) می روند و بعد از مدتها این موهبت نصیبشان می شود که احساس سیر شدن را تجربه کنند و همراه بچه های آنان به سینما بروند. آن خانواده کارگر هر جمعه عصر فرزندانشان را به سینما می فرستند چرا که خانه شان آنچنان کوچک است که لازم است لااقل هفته ای یک بار به بهانه ای خانه را خلوت کنند!

قوم و خویش های ما هر کسی را که به خود جرئت می داد که بگوید هر انسانی گاه و بی گاه نیاز به غذا , نوشیدنی و یا کفش دارد , فردی پول پرست می دانستند. از نظر آنها کسی که سیگار , حمام آب گرم, گل و مشروب را لازمه زندگی بداند, شایستگی آن را دارد که به عنوان یک اسراف کار دیوانه نامش در تاریخ ثبت شود.

توصیفات هانس از خانواده اش بی گمان نمونه جالبی است که ما را به یاد ماکس وبر و عنوان یکی از کتابهایش (تیتر این بخش) می اندازد. از دیدگاه وبر رفتار آدمیان در جوامع گوناگون فقط وقتی قابل فهم است که در چارچوب تلقی کلی آنان از هستی قرار گیرد، و دین و ادراکات و تفاسیر دینی جزئی از این جهان بینی یا تلقی کلی است. وبر در کتابش نشان می دهد که اخلاق پروتستانی و روح سرمایه داری با هم نسبتی معنادار دارند.

در برخی از شاخه های پروتستان ، پیشرفت دنیوی (اقتصادی اجتماعی) نشانه ای برای رستگاری اخروی تلقی می شود و لذا کار خستگی ناپذیر به عنوان بهترین وسیله جهت رستگاری توصیه می گردد. از طرف دیگر اخلاق پروتستانی به مومن دستور می دهد که از خوشیهای این جهان برحذر باشد و ریاضت کشی پیشه کند. آری ، کار عقلانی به منظور کسب سود و پرهیز از به مصرف رساندن سود، رفتاری بسیار عالی است که برای توسعه سرمایه داری ضرورت دارد، زیرا چنین رفتاری مترادف با سرمایه گذاری مجدد دائمی سود است که به مصرف اختصاص نمی یابد.در اینجاست که پیوند معنوی طرز تلقی مذهبی پروتستانی و طرز تلقی سرمایه داری ، با حداکثر روشنی ، آشکار می شود. (برگرفته از کتاب "مراحل اساسی سیر اندیشه در جامعه شناسی" اثر ریمون آرون - ترجمه باقر پرهام)

***

هاینریش بل برنده جایزه نوبل سال 1972 است که اکثر کتابهایش به فارسی ترجمه شده است. از میان آثارش 4 کتاب در لیست 1001 کتابی که قبل از مرگ باید خواند حضور دارد: آبروی از دست رفته کاترینا بلوم ، بیلیارد در ساعت نه و نیم ، سیمای زنی در میان جمع و شبکه امنیتی. با این حساب من کمی بیشتر از کمی متعجبم که چرا عقاید یک دلقک در این لیست حضور ندارد! به هر حال، من به واسطه میله گی خودم ،خواندنش را هر چند سال یک بار توصیه می کنم! فرقی هم نمی کند قبل از مرگ یا بعد از مرگ...  

این کتاب با توجه به اطلاعات سایت کتابخانه ملی، تاکنون 3 بار ترجمه شده است:

1-  شریف لنکرانی  انتشارات امیرکبیر  1349 (بعدها انتشارات جامی و نیلوفر با همین ترجمه)

2-  احمد خورسند   انتشارات گلشایی 1362

3-  محمد اسماعیل زاده  نشر چشمه  1379

مشخصات کتاب من: چاپ یازدهم ، بهار1388 ، نشر چشمه ، 2000نسخه ، 353 صفحه و 6500 تومان