میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

لاتاری، چخوف و داستانهای دیگر

این مجموعه داستان شامل هفت داستان کوتاه از نویسندگان انگلیسی‌زبان است که توسط جعفر مدرس صادقی انتخاب و ترجمه شده است. این مجموعه علاوه بر داستان‌ها، یک مقدمه مبسوط درخصوص داستان کوتاه و معرفی نویسندگان منتخب در ابتدای کتاب و شش مقاله کوتاه در باب حواشی مرتبط با نویسندگی در انتهای کتاب دارد که همگی جالب توجه هستند. چاپ اول کتاب در سال 1371 انجام شده است و می‌توان گفت در آن زمان بیشتر این نویسندگان برای خوانندگان فارسی‌زبان چندان شناخته شده نبودند. به عنوان مثال کازوئو ایشی‌گورو (که قرار بود مطلب بعدی در مورد کتاب «وقتی یتیم بودیم» از این نویسنده باشد و هنوز هم قرار است مطلب بعدی همین باشد!) در آن زمان 38 ساله است و اثری از او به فارسی ترجمه نشده است و احتمالاً این داستان کوتاه اولین اثری است که از او به فارسی چاپ شده است. این نویسنده در مقدمه با بزرگانی همچون هنری جیمز و دیگر بزرگان این عرصه مقایسه می‌شود... مقایسه‌ای که حالا می‌دانیم اصلاً بیراه نبوده است. شش نویسنده دیگر همگی آمریکایی هستند؛ سه زن و سه مرد: شرلی جکسن، آن تایلر و آن بیتی، ریموند کارور، جان آپدایک و توبیاس ولف.

خواندن این مجموعه را به دوستداران داستان کوتاه توصیه می‌کنم. در ادامه مطلب مختصری در مورد داستانها و پاراگراف‌هایی از آنها را آورده‌ام و یکی از آنها را هم به صورت صوتی... البته که خواندن آن داستان از روی کتاب چیز دیگری است. واقعاً چیز دیگری است.

..........................

مشخصات کتاب: ترجمه و گردآوری جعفر مدرس صادقی - نشر مرکز – چاپ پنجم 1387 – 183صفحه

پ ن 1: نمره من به این مجموعه 4 از 5 است. (در سایت گودریدز 3.78 )

پ ن 2: از اظهار لطف و احوال‌پرسی دوستان بسیار متشکرم. اوضاع روبراه است و هفته آینده یک عمل کوچک برای خارج کردن آن جسم خارجی خواهم داشت و تمام!

پ ن 3: مطلب بعدی درخصوص کتاب «وقتی یتیم بودیم» کازوئو ایشی‌گورو خواهد بود. برنامه بعدی نیز «ما» اثر یوگنی زامیاتین است.

 

 

ادامه مطلب ...

قصر شیشه‌ای - جینت والز

قصر شیشه‌ای یک خودزندگی‌نامه است که به قلم «جینت والز»، روزنامه‌نگار آمریکایی در سال 2005 منتشر شده است. این کتاب هفته‌های متمادی در صدر پرفروش‌های نیویورک‌تایمز بود... و تا سال 2007 بیش از 2.7 میلیون نسخه از آن به فروش رسید. این کتاب به بیش از 22 زبان ترجمه و بالاخره در سال گذشته فیلمی بر اساس آن ساخته شد. اما زندگی این روزنامه‌نگار و این خاطرات چه در بر دارد که با چنین اقبالی روبرو می‌شود؟ برای شروع بهتر است پاراگراف‌های ابتدایی کتاب را با هم بخوانیم:

«در تاکسی نشسته بودم و فکر می‌کردم شاید لباس بیش از حد نفیس و پر زرق و برقی برای آن شب پوشیده‌ام. یکدفعه از پنجره ماشین مادرم را دیدم که سرگرم جستجو در یک سطل آشغال بزرگ بود. هوا تازه تاریک شده بود. باد شدید ماه مارس تازیانه‌زنان می‌وزید و مردم با یقه‌های بالازده عجولانه از پیاده رو می‌گذشتند. دو ایستگاه مانده به محل مهمانی در ترافیک گیر افتاده بودم.

مامان در چند متری من ایستاده بود. یک تکه پارچهٔ کهنه دور شانه‌اش پیچیده بود تا از سرمای بهاری در امان بماند و در حالی که سگ سفید و سیاهش در اطراف پایش پرسه می‌زد سرگرم زیر و رو کردن سطل آشغال خیابان بود. حرکاتش کاملاً آشنا بود؛ طرز کج کردن سر و فشردن لب‌هایش حین بیرون کشیدن و ارزیابی یک چیز با‌ارزش از سطل، و طرز گشاد شدن چشمش از نوعی شادی کودکانه وقتی یک چیز دوست‌داشتنی پیدا می‌کرد. موهای بلندش رگه‌های خاکستری داشت و به‌هم‌ریخته و درهم بود و چشمانش در اعماق گودی کاسهٔ سر فرو رفته بود. با وجود این، هنوز مرا یاد مادری می‌انداخت که از بچگی به خاطر داشتم، وقتی در اطراف صخره‌ها پرسه می‌زد و ردپایش روی بیابان نقش می‌انداخت و با صدای بلند شکسپیر می‌خواند. استخوان گونه‌اش برجسته و قوی بود ولی به‌خاطر سپری کردن زمستان‌ها و تابستان‌های متمادی در هوای باز پوستش خشک و سرخ بود. او از نظر آدم‌هایی که از کنارش می‌گذشتند احتمالاً شبیه هزاران بی‌خانمان دیگر نیویورک بود.

ماه‌ها بود که مامان را این طوری نگاه نکرده بودم. وقتی سرش را بالا آورد از اینکه مرا ببیند و صدایم کند مضطرب شدم. نگران بودم یک نفر آشنا یا یکی از مهمانان آن مهمانی ما را با هم ببیند و مامان خودش را معرفی کند و راز من برملا شود. توی صندلی ماشین فرورفتم و از راننده خواستم دور بزند و مرا به خانه خودم در خیابان پارک برساند.»

اوضاعِ مالیِ خوبِ راوی چگونه با مادری کارتن‌خواب قابل جمع است، آن هم مادری که در کودکیِ راوی شکسپیر می‌خواند؟! این معادله‌ای است که حلش برای مخاطب جذاب است و به گمانم این بهترین شروعی است که نویسنده می‌توانست برای آغاز شرح زندگی خود و خاواده‌اش انتخاب کند. شروعی جذاب و کنجکاوکننده برای برای فلش‌بک به گذشته‌ای سخت و در عین‌حال انگیزه‌بخش و تأمل‌برانگیز...

در ادامه مطلب مختصری درخصوص نکاتی که برایم جالب بود خواهم نوشت.

.....................................

مشخصات کتاب من: ترجمه مهرداد بازیاری، نشر هرمس، چاپ اول 1396، تیراژ 1200 نسخه در قطع جیبی، 438 صفحه

پ ن 1: نمره من به کتاب 4 از 5 است (در سایت گودریدز 4.3 از مجموع بیش از 750هزار رای! و در سایت آمازون 4.6).گروهA

پ ن 2: تا مشخص شدن نتایج انتخابات پست قبلی کتاب‌های بعدی «روز و شب یوسف» از محمود دولت‌آبادی و «مردی که گورش گم شد» از حافظ خیاوی خواهد بود.

 

ادامه مطلب ...

گور به گور - ویلیام فاکنر

«ادی باندرن» بانویی میانسال از ساکنین ناحیهٔ یوکناپتوفا (منطقه‌ای فرضی و ساخته‌ و پرداخته‌ی فاکنر در آمریکا) در بستر بیماری و در حال احتضار است. فرزند بزرگش (کَش) به سفارش او مشغول ساختن تابوت است و او از پنجره اتاق مراحل ساخته شدن تابوت را می‌بیند. همسرش «انسی» قول داده است که جنازه‌ی او را پس از مرگ به شهر جفرسن ببرد تا در کنار اعضای خانواده‌اش به خاک سپرده شود. «دارل» و «جوئل» دو پسر دیگر او برای انجام کاری که سه دلار درآمد آن است به جایی می‌روند و این دغدغه وجود دارد که در نبود آنها مادر از دنیا برود و انتقال جنازه‌ی او به تأخیر بیافتد.

ابر و باد و طوفان و سیل و... دست به دست هم می‌دهند تا در انجام این وصیت خللی ایجاد کنند. «گور به گور» روایت تلاش این خانواده و مصائبی است که در این مسیر متحمل می‌شوند.

این کتاب سیصد صفحه‌ای از 59 فصل کوتاه تشکیل شده است که هر فصل توسط یک راوی اول‌شخص روایت می‌شود. این راویان در مجموع 15 نفر هستند و روایت هر کدام اگرچه ممکن است با روایت دیگران زاویه داشته باشد با اندکی همپوشانی کمک می‌کند تا داستان پیش برود. این روایت‌ها به‌گونه‌ای نیست که ما را به شناخت دقیقی از این راویان برساند بلکه بیشتر در خدمت بیان حوادثی است که در این مسیر رخ می‌دهد. شاید به همین خاطر است که در ابتدای اولین فصلی که هر کدام از این 15 شخصیت راوی می‌شوند، یک طرحِ مدادی ساده از چهره‌ی آنها آورده شده است؛ طرح‌هایی که گاه فاقد برخی خطوط اصلی این چهره‌هاست و یک حس ابهام را به ذهن ما متبادر می‌کند.  

این راویان به نوعی مشغول گفتگویی درونی هستند... گفتگویی حق به جانب و معمولاً توجیه‌گرانه... بدیهی است که در چنین شرایطی در کلام برخی از راویان ممکن است قضاوت‌هایی بیان شود که با واقعیت فرسنگ‌ها فاصله داشته باشد اما همین قضاوت‌ها در کنار هم قدرتی ایجاد می‌کند که سرنوشت برخی از شخصیت‌های داستان را رقم می‌زند. بدین‌ترتیب خواننده می‌بایست شش‌دانگ حواسش جمع باشد.

در ادامه مطلب تلاش می‌کنم با برخی از مضامین این اثر کلنجار بروم.

*****

این اثر در سال 1930 و یک سال پس از «خشم و هیاهو» نوشته شده و مشهور است که فاکنر این داستان را ظرف شش هفته و در هنگام کار شبانه در کنار کوره‌ی یک نیروگاه نوشته است. به این فکر کنیم که ظرف شش هفته گذشته چه کارهای مثبتی انجام داده‌ایم!؟ می‌دانم همگی ما از فقدان کوره رنج می‌بریم!

........................

مشخصات کتاب من: ترجمه نجف دریابندری، نشر چشمه، چاپ یازدهم زمستان 1394، تیراژ 2000 نسخه، 303 صفحه.

پ ن 1: نمره من به کتاب 4 از 5 است. (در سایت گودریدز 3.7 و در آمازون 3.8) گروهB

پ ن 2: به نظرم در ص13 سطر آخر، فعل «تلف شد» غلط باشد و همچنین در سطر دوم از ص30 به جای «می‌بَرَدِش» فعل «می‌فرستتش» درست باشد.

پ ن 3: کتابهای بعدی بنا به نتیجه انتخابات به‌ترتیب مارگریتا دلچه‌ویتا و گورستان پراگ خواهد بود.

 

ادامه مطلب ...

ویلیام فاکنر - پیش‌درآمدی بر «گور به گور»

ویلیام فاکنر ‏(1897 - 1962) در نیو آلبانی، می‌سی‌سی‌پی به دنیا آمد. دورهی کودکی و نوجوانی‌اش را در شهر آکسفورد، مرکز دانشگاهی می‌سی‌سی‌پی سپری کرد. در سال 1916 برای خدمت به نیروی هوایی کانادا پیوست، در یک سانحهی هوایی مجروح شد و با بدبینی، یاس و خاطرههای تلخ به وطن بازگشت. بعد از جنگ برای ادامه تحصیل به دانشگاه می‌سی‌سی‌پی رفت و در خلال تحصیل به طور نیمه‌وقت برای امرار معاش به مشاغل متفرقه پرداخت و گاه‌گاهی مقالات و اشعاری هم می‌نوشت. او بعد از سه ترم دست از ادامه تحصیل کشید و با اندک اندوخته‌ای که داشت راهی سفر اروپا شد.

پس از تجربه‌ی کارهای متفاوت، نویسندگی را پیشه ساخت. اولین اثرش با عنوان «مزد سرباز» را تحت تاثیر شروود اندرسن و تشویق‌های او در 1925 منتشر کرد. در 1927 رمان «پرچم‌ها در غبار» را نوشت و برای نخستین بار شهر خیالی یوکناپاتافا را به خوانندگان معرفی کرد که مکان اصلی بیشتر آثار اوست. وی برای نخستین بار در این رمان به صورت جدی به سنت‌ها و تاریخ جنوب آمریکا پرداخت که بعدها به درونمایه‌ی همیشگی آثارش تبدیل شد.

در 1928 درست بعد از جشن تولد سی و یکسالگی‌اش نوشتن سه داستان کوتاه درباره‌ی سه پسربچه از یک خانواده را شروع کرد که به زودی متوجه شد قابلیت تبدیل شدن به داستان بلند را دارند و به این ترتیب، شاهکارش، «خشم و هیاهو» را خلق کرد. از دهه‌ی 1930 به بعد به طور مستمر داستانهای کوتاهش را در مجلات گوناگون به چاپ رساند که «یک گل سرخ برای امیلی» از مشهورترین آنهاست. پس از نوشتن سیزده رمان و ده‌ها داستان کوتاه در سال 1949 جایزه‌ی نوبل را به دلیل فعالیت مؤثر و سهم انکارناپذیری که در شکل‌گیری رمان مدرن آمریکایی داشت، کسب کرد. فاکنر دو بار در سال‌های 1955 و 1963 برنده‌ی جایزه‌ی پولیتزر و دو بار هم در سالهای 1951 و 1955 برنده‌ی جایزه‌ی ملی کتاب آمریکا شد. شهرت فاکنر به سبک تجربی او و توجه دقیقش به شیوه بیان و آهنگ نوشتار است. فاکنر در مقابل شیوه مینیمالیستی نویسنده هم‌وطنش، ارنست همینگوی، در داستان‌هایش از جریان سیال ذهن بهره می‌گیرد.

او در سال 1962 پس از سقوط از اسب در اثر سکته قلبی درگذشت. برجسته‌ترین آثارش عبارتند از: خشم و هیاهو(1929)، گور‌به‌گور(1930)، حریم(1931)، روشنایی ماه اوت(1932)، آبشالوم آبشالوم!(1936)، تسخیرناپذیر(1938)، نخل‌های وحشی(1939)، برخیز ای موسی(1942)، حکایت(1954)، حرامیان (1962).

......................................

پ ن 1: انتخابات کتاب پست قبلی کماکان ادامه دارد.

گیرنده شناخته نشد - کاترین کرسمن تیلور

دو دوست آلمانی به نامهای مارتین و ماکس در آمریکای ابتدای دهه‌ی 1930 کار و کاسبیِ قابل قبولی در زمینه‌ی نمایش و عرضه و فروش آثار نقاشی دارند. مارتین تصمیم می‌گیرد به همراه خانواده‌اش به وطن بازگردد. ارتباطِ صمیمیِ این دو دوست و شریک پس از جداییِ مکانی از طریق مکاتبه ادامه می‌یابد. کتابِ حاضر مجموعه مکاتبات این دو دوست می‌باشد که از نوامبر 1932 تا مارس 1934 برای یکدیگر نوشته‌اند. در این مدت یک‌سال و اندی اتفاقات تاثیرگذاری در آلمان رخ می‌دهد، اتفاقاتی که تاثیرات خود را پس از چند سال بر کل دنیا می‌گذارد. روی کار آمدنِ هیتلر و موجی که پیش از آن به راه افتاده بود طبیعتاً به این مکاتبات راه پیدا می‌کند و ما به عنوان خواننده می‌توانیم به رایگان! چنین فضایی را تجربه کنیم و از نتیجه آن آگاه می‌شویم... این کتابِ کم حجم، طرح جذاب و پایان‌بندی جالب و تأثیرگذاری دارد.

«تنها آدم‌های مهم دنیا همین آدم‌های اهل عمل هستند. و این جا در آلمان یکی از همین عمل‌گرایان ظهور کرده. مردی پرشور دارد همه‌چیز را تغییر می‌دهد. زندگی یک ملت به طرفة‌العینی زیر و رو می‌شود، چون مرد عمل آمده است و من هم به او می‌پیوندم. فکر نکن موج دارد من را می‌برد. زندگی بی‌مصرفی را که فقط حرف بود و هیچ دستاوردی نداشت، رها می‌کنم. به این جنبش عظیم نوین تکیه می‌کنم. عمل می‌کنم، پس هستم. در برابر عمل، حرفی برای گفتن ندارم. من درباره‌ی نتیجه‌ی اعمالمان سؤالی نمی‌کنم. لزومی ندارد. می‌دانم که این اعمال درست است، چون ضروری است، آدم‌هایی که این‌قدر شور و اشتیاق دارند ممکن نیست به راه‌های خطا کشیده شوند.»

*****

کاترین کرسمن تایلور (1903- 1996) استاد دانشگاه در رشته‌ی روزنامه‌نگاری و نویسندگی خلاق در پنسیلوانیای ایالات متحده بود و تنها سه اثر داستانی از خود به جا گذاشت که مشهورترین آنها همین کتاب است. «گیرنده شناخته نشد» در سال 1938 و پیش از آغاز جنگ جهانی دوم نوشته و منتشر شده است. استقبال از این داستان کوتاه در طول این سالها چشمگیر و به بیست زبان ترجمه شده است. در ایران نیز 5 بار ترجمه شده است:

ابراهیم یونسی 1340

حسن مرتضوی 1379

تینوش نظم‌جو 1382

شهلا حائری 1382

بهمن دارالشفایی 1393

مشخصات کتاب من: ترجمه بهمن دارالشفایی، نشر ماهی، چاپ اول 1393، تیراژ 2000 نسخه، 64 صفحه.

...............

پ ن 1: نمره من به کتاب 4 از 5 است. (در گودریدز 4.16 و در سایت آمازون 4.5) گروهA

پ ن 2: کتابهای بعدی به ترتیب خدای کشتار (یاسمینا رضا) و گوربه‌گور (فاکنر) خواهد بود.

پ ن 3: ادامه مطلب حاوی یک نامه و یک تلگراف است که همین امروز به دستم رسید!

 

ادامه مطلب ...