ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
موعد نوشتن درخصوص مرگ ایوان ایلیچ نزدیک است. شاید دوستانی درصدد همراهی باشند لذا تا آنها خواندن این رمان کوتاه و مهم را به پایان برسانند مروری کوتاه بر زندگینامه تولستوی داشته باشیم و بعد در ادامه از طریق انتخابات یکی از برنامههای آتی را مشخص کنیم!
................................
در تاریخ 9 سپتامبر 1828 در خانوادهای اشرافی در دهکدهای واقع در 200 کیلومتری جنوب مسکو به دنیا آمد. پدر و مادرش را در کودکی از دست داد و زیر نظر خویشاوندانش بزرگ شد. در 1844 در دانشگاه قازان به تحصیل زبانهای شرقی و حقوق پرداخت اما در 1847 آن را نیمهتمام گذاشت.
تولستوی در سال 1851 پس از بالا آوردن قرضی سنگین در قمار، به ارتش پیوست و در جنگهای قفقاز و کریمه شرکت کرد. تجاربی که از زندگی نظامی کسب کرده بود، مبنای داستانهای قفقازی او شد و با نوشتن داستان کودکی در 1852 سهگانهای را آغاز کرد که با نوجوانی و جوانی آن را ادامه داد. او بهخاطر ثبت گزارشهای واقعی از صحنههای نبرد در کتاب قصههای سواستوپل، مورد توجه قرار گرفت. او پس از جنگ کریمه از ارتش کنارهگیری کرد و به شهر خود بازگشت.
در سال 1857 به مدت پنج سال از کشورهای اروپای غربی دیدار کرد. پس از بازگشت به کشورش، براساس تجارب نوآموخته، به پیروی از عقاید روسو، به تأسیس مدارس ابتدایی در املاکش پرداخت. او برای کودکان قصههای خواندنی بسیار نوشت که شاهکار سادگی و صراحت به شمار میآید.
بعد از ازدواجش در سال 1862 نوشتن شاهکارش "جنگ و صلح" را آغاز کرد. این کتاب از مهمترین آثار ادبی جهان به شمار میآید. تولستوی با وجود شهرت و افتخاری که در این دوره نصیبش گشت، به اضطرابی روحی دچار شد که هرگز از آن رهایی نیافت. در ژانویه 1872 در یک ایستگاه راهآهن، زن جوانی خود را زیر چرخهای قطار انداخت. بعدها معلوم شد، عشقی ناکام علت این خودکشی بوده است. مدتها با اضطراب درباره این صحنه پرشور میاندیشید و در ذهن خود موضوع داستانی را آماده میکرد که نهایتاً به رمان آناکارنینا تبدیل گشت.
در سال 1879 بحرانهای عقیدتی او به اوج رسید. در کتاب "اعتراف"(1882)، سرخوردگی پیاپی خود را از زندگی آمیخته به لذت، مذهب قراردادی، علم و فلسفه بیان میکند و تغییر روحی خود را در نوعی عرفان و زهد و ترک لذات دنیوی نمایان میسازد و تنها لذت را در عشق به افراد انسانی و در سادگی زندگی روستایی میداند. شاهکارهای این دوره از زندگی او سونات کرویتزر، مرگ ایوان ایلیچ، و رستاخیز هستند. در 1901 موضوع طرد او از کلیسا مطرح اما خانهاش زیارتگاه مردم شد و سیل بیانیهها و مدایح به سویش روان گشت. تولستوی در بیستم نوامبر سال 1910 در سن 82سالگی چشم از جهان فرو بست و در زادگاهش به خاک سپرده شد. او در کنار کتابهای متعددی که در زمینههای مختلف داستانی و غیرداستانی نوشت حدوداً سیزده فرزند نیز از خود به جا گذاشت!
..............................برای انتخاب کتاب بعدی (در واقع پس از یادداشتهای یک دیوانه گوگول) به یکی از گزینههای فرانسوی زیر رای بدهید:
الف) باباگوریو – اونوره دو بالزاک
ب) بل آمی – گی دو موپاسان
ج) ژاکِ قضاوقدری و اربابش – دنی دیدرو
د) فتح پلاسان – امیل زولا
به نظرم thinks about در اینجا درست نباشد و thinks of انتخاب درستتری است. دوستان واردتر نظر خواهند داد و ما یاد خواهیم گرفت.
باباگوریو – اونوره دو بالزاک
سلام ممنون
باباگوریو 1
سلام
ژاک خیلی قشنگه
ژاک قضاقدری
سلام
ممنون
ژاک قضاوقدری و اربابش 1
روحت شاد مرد شریف.
سلام
در شرافت میله ما هم شکی نیست اما منظورم به لئو بود.
در سالهای گذشته علاقه به همخوانی کتابهایی که میخوانی را داشتم و فرصت نداشتم و حالا هم که فرصت کمی برای کتابخوانی دارم دیگر نمیتوانم همخوانی کنم . البته این تقصیر بلایی است دوست داشتنی که خودم سر خودم آورده ام و آن هم وبلاگ نویسی است.
راستش را بخواهی سرعتم نصف توست و بعد از پایان کتاب هم که تو مطلب را به بهترین شکلش ارائه میدهی و در واقع خوراک وبلاگی برای من باقی نمی ماند .به همین دلیل مجبورم که حداقل کتابهای در دستت را نخوانم واز مطلبت استفاده کنم و بعد از مدتی به سراغشان بروم تا حداقل اینطور به کتابهای بیشتری هم ناخنک بزنیم.همانطور که درباره کتابهای گذشته این کارو کردم. حداقل تنها سودی که برای تو دارد یک سوژه خاطره بازی برایت خواهد بود.
این یک اعتراف صادقانه بود. رای هم میدهم من اهل اول صبح پای صندوق اومدن نیستم.
سلام

هم سرعت من پایین آمده است و هم برخی کتابها جای بسیاری برای نگاه از زوایای مختلف دارند وقطعاً هیچ فردی به تنهایی نمیتواند (حداقل من نمیتوانم!) حق یک کتاب را ادا کند و...
روحش شاد... بلافاصله به یاد آن جمله به روح اعتقاد داری افتادم و الی آخر! اما چون خود ایشان به روح اعتقاد داشت پس به راحتی میتوان گفت روحش شاد.
...
اعترافات صادقانه بود اما پذیرفتنی نبود
اما هر طور که صلاح میدانی عمل کن... من از آن خاطرهبازیها هم استقبال می کنم چون موجب میشود مطالب پیشین در ذهنم مرور شود که بسیار مفید هم هست.
....
بله اول صبح در صف ایستادن سخت است
سلام بر میلهی دوست داشتنی.
من باباگوریو رو خوندم و خیلی لذت بردم. ژاک رو هم خیلی تعریفشو شنیدم، دارم و تو نوبته.
می خوام به هر دو تا رای بدم.
1. باباگوریو
2. ژاک قضا و قدری و ارباش
سلام بر رفیق قدیمی


میخواستم ابتدا هر دو رای شما را یک جوری به حساب بیاورم اما دیدم هم از عدالت خارج میشویم و هم آجر کجی مینهیم که دیوارمان را کج خواهد کرد. پس اگر لطف کنی یکی از این دو را انتخاب کنی بسیار عالی خواهد شد
....
رای را نصف نصف برای هر دو در نظر خواهم گرفت چنانچه نظرتان بر این شد که رای را کامل به یکی از کتابها اختصاص بدهید اطلاع دهید:
باباگوریو 1.5
ژاک قضاوقدری و اربابش 1.5
سلام میله جان
راستش هر سه تا کار برام جذابن. هر چتد فقط "ژاک..."رو خوندم.
چون به یکی میشه رای داد، همون "ژاک..." رو انتخاب می کنم. خیلی دوست داشتم این رمان رو
سلام رفیق
اون یکی که جذاب نیست کدام است؟ (البته این را خصوصی بگو)
ممنون از رعایت یک رای
.....
ژاک قضاوقدری و اربابش 2.5
سلام
منم دو تا رای میدم
باباگوریو
و ژاک قضاو قدری و اربابش
سلام دوست من
پس لطفاً یکی از این دو گزینه را انتخاب کنید.
میدانید که ناظران سختگیری در امر این انتخابات حضور دارند و چشمان تیزبینی دارند و خلاصه میتوانند با چرخش قلمی دودمان ما را بر باد بدهند
سپاسگزارم
....
رای را نصف نصف برای هر دو در نظر خواهم گرفت چنانچه نظرتان بر این شد که رای را کامل به یکی از کتابها اختصاص بدهید اطلاع دهید:
باباگوریو 2
ژاک قضاوقدری و اربابش 3
سلام

باشد که به خوانش شما برسم.
بابا گوریو لطفا
بالاخره پی دی اف ایوان ایلیچ رو یافتم
سلام
بسیار عالی... حتماً خواهید رسید چون حجمش کم است و من هم دارم معطل میکنم که دوستان برسند
........
باباگوریو 3
ژاک قضا قدری خیلی اسم بانمکی است. شاید تشویق شدم که بخونم اش.
پارسال داستان مرگ ایوان ایلیچ سوژه یکی از کلاس هامون بود. من داستان را به زبان انگلیسی خواندم و بعد یادمه بعد از اتمام داستان انقدر حالم خراب شد که رفتم به نزدیک ترین کافه و شیرین ترین دسر آنجا را سفارش دادم تا بلکه تلخی روح ام به واسطه شیرینی کام برطرف بشه که نشد. فکر کنم باید قهوه می خوردم و می پذیرفتم که سقوط از نردبان امری اجتناب ناپذیره.
بماند که تفاسیر من از داستان حال خیلی ها را گرفت.
think of and think about یک فرق اساسی با هم دارند که یکی شون به آگاهی داشتن از موضوعی اشاره می کنه، دیگری نشون می ده که سوژه تفکر در بحر اندیشه به اندازه کافی غوطه خورده. Think of یعنی فکر کردن ساده، Think about یعنی اندیشیدن به...
در کانتکس جمله تولستوی غلط نکنم فکر کرده ساده بیشتر معنی می ده. یعنی میله شما خودت یک پا واردی برادر.
سلام
من این تشویق شدنتان را به منزله رای در نظر خواهم گرفت.

حتماً تشویق خواهید شد... یک ژاک فاتالیست و اربابش... حیف است تشویق نشوید
سوژه کلاسهای شما حسرتبرانگیز است اما پروژهها و اینهایش نه
پس منتظر شما در کامنتدونی پست ایوان ایلیچ خواهیم بود
توضیح شما در مورد think of و think about روشنگر است. اخیراً و به صورت کاملاً تصادفی یکی از همکاران در مورد این دو توضیحاتی داده بود مبنی بر اینکه think about برای نوعی فکر کردن به کار میرود که منجر به تصمیمگیری یا نتیجهگیری بشود. و آن یکی فکر کردن کلی یا به قول شما ساده است. ممنون.
..................
ژاک قضاوقدری و اربابش 4
سلام
کمی درنوشتن تنبل شده م. اما درخواندن نه.
می خوانمتان
سلام
درست خواهد شد. ممنون
در رای دادن تنبل نشوید لطفاً
سلام
بالاخره اومدم پای صندوق.
راستی من منظورمو خوب نرسوندم . منظورم این نبود که به مطلب شما برای یک کتاب بسنده میکنم و دیگه کتاب رو نمیخونم . منظورم این بود که با کمی فاصله از شما میخونم.اینجوری برا خودم لذت بخش تره. به هر حال من که با یه وبلاگ نویسی چند ماهه نمیخوام عیش مدام میله خوانی چند ساله خودم رو از بین ببرم که.
به روی چشم.در اسرع وقت چند تجدید خاطره برایتان در نظر میگیریم.
و اما امر خطیر رای . اجازه بدهید کمی برای خودم تحلیل کنم.
با امیل عزیز که کمی آشنا هستیم پس حواله اش می دهیم به دوره بعد.
گی دو موپاسان هم چون اصلا آشنا نیستیم را هم می گذاریم برای دوره بعد .
می ماند انتخاب سخت بابا و ژاک.
باباگوریو را که زیاد خوانده اند اما کمتر جرات کرده اند به سمت ژاک بروند و چه کسی بهتر از میله ی قدرتمند.
پس رای ما ژاک قضا و قدری اربابش.
سلام
منظورت رو که خوب رسانده بودی... منظور من از خاطره و تجدید خاطره همین بود که وقتی یکی از دوستان کتابهای قبلی را میخواند و باب بحث را باز میکند موجب میشود که موضوع در ذهن من هم بازخوانی شود و تجدید موضوع و تجدید خاطره و اینها
خلاصه اینکه هر سبکی برای خواندن کتاب در نظر بگیرید خوب است.
.....
ممنون از رای تحلیلی
ژاک قضاوقدری و اربابش 5
آقا من اعتراف می کنم که از طرف بیگانگان اغفال شدم، وگرنه قصد ایجاد اخلال در فرایند انتخابات نداشتم
با این حال نظر شما برای بنده فصلالخطابه و با کمال میل می پذیرم
سلام مجدد
یعنی باید مدام ذکر بگوییم تا یک لحظه از خودمان غافل نشویم چون غفلت همان و اغفال توسط بیگانگان همان
در واقع بیگانگان از رگ گردن به شما نزدیکتر هستند!
آقا شماها میبایست بیشتر مراقب وسوسه بیگانگان باشید
ممنون رفیق
زندگی نامه رو خوندم. میگم تعداد بچه هاش بیشتر از کتاب هاش بود گویا.
آناکارنینا رو خیلی دوست داشتم. هم کتابش و هم فیلم. عالی بودند
جنگ و صلح توی لیست اینده است. اگر تا صد سال دیگه عزرائیل نیاد سراغم (امید به زندگی رو داشته باش)
سلام
مهم تعداد بچه و تعداد اثر نیست! مهم کیفیت اثر است که بعد از گذشت بیش از یک قرن هنوز خوانده میشود و هنوز هم اثرگذار...
امید به زندگیتان که خیلی عالی است اما تلویحاً مشخص کردید که جنگ و صلح را نخواهید خواند! اشکال ندارد. ناباکوف مرگ ایوان ایلیچ را در ردیف جنگ و صلح قرار داده است... حالا خود دانید
یادم رفت انتخابم رو بگم.
میگم چرا گزینه هیچکدام نداره؟!!!
ممنون که حواستان به همه جا هست
برای شما استثنائاً داریم این گزینه را
مارسی هستم.خیلی برام جالبه اینایی که میان رای میدن میگن فلان رو خوندم خیلی خوب بود همون فلان رو انتخاب میکنم
خب تو اونو خوندی برو یکی دیگه انتخاب کن که رای بیاره بری اونم بخونی
گاهی این را هم در نظر بگیر که ممکن است آن کتاب چنان عالی بوده است که دوست دارد ما هم بخوانیم. البته دلایل دیگری هم میتوان برشمرد.
ژاک قضا و قدری که بعدا در باره ی نظر میلان کوندرا در باره ی آن خواهم گفت.
سلام
ممنون از رای
ژاک قضاوقدری و اربابش 6
گزینه ی اول باباگوریو
خوندم.عالییی بود
سلام
ممنون از رای شما
بابا گوریو 4
باباگوریو جزو اولین رمان هایی بود که در زندگی م خواندم.فکر می کنم سیزده یا چهارده ساله بودم و خجالت می کشم که بگویم هیچ از او یادم نیست.
امیل زولا را نصفه نیمه رها کردم و آن دو کتاب دیگررااصلا ندارم. حالا نمی دانم با این حساب رای من به هرکدام از اینها درست و عادلانه است یا خیر؟
سلام
یک لحظه چشمتان را ببندید (البته باز هم باشد اشکالی ندارد!) و تصور کنید کنار کتابخانه خودتان یا در یک کتابخانه عمومی یا حتی یک کتابفروشی حضور پیدا کردهاید و میخواهید کتابی را انتخاب کنید و بخوانید... در این شرایط گزینهها اینهایی است که نوشته شده است ... ببینید از بین اینها میل دارید کدام گزینه را بخوانید.
و تصوراتی شبیه همین
سلام. من تازه به جمع خواننده های وبلاگت اضافه شدم. و به شدت منتظر یادداشتت در خصوص مرگ ایوان ایلیچ هستم چون یکی از ده کتاب محبوب تمام زندگیمه و قطعن یکی از تأثیرگذارترین هاشون. اما رأی:
باباگوریو شاهکاره و اون هم از قضا توی لیست ده تایی من هستش. کلن پیشنهاد خوندنش رو به کتابخون ها همیشه میشه داد :) اما فکر میکنم ژاک قضا و قدری گزینه ی بهتریه برای کشف:)
سلام

البته ایشون کمی پیازداغش رو اضافه کردند
اینجور مواقع است که باید قدردان شورای نگهبان باشیم که انتخاب را مشکل نمی کند
خوش آمدید
گفتید لیست دهتایی یاد یکی از دوستان وبلاگی افتادم که یک بار همین جا نوشت که این لیست دهتایی شما (یعنی من!) چقدر جا داره که تا الان چند برابر ده تا رو گفتی که فلان
الان آماده نوشتن در مورد این کتاب هستم ولی ناغافل یک کار لازمالاجرای فورس ماژور پیش آمده است که دو سه روزی مرا درگیر خود کرده است.
و اما رأی
....................
رای شما ژاک شد دیگه! نه!؟ کمی قلمخوردگی در برگه رای مشاهده میشود!
ژاک قضاوقدری و اربابش 7
سلام
پس با این حساب من ژاک قضاقدری و اربابش، را انتخاب می کنم تا به این وسیله با این نویسنده آشنا بشوم.
قبلا آثاری ازموپاسان و آن دو دیگرخوانده م.
سلام
ممنون از رای شما
ژاک قضاوقدری و اربابش 8
سلام
ژاک قضاو قدری و اربابش
همین الان مرگ ایوان ایلیچ تمام شد منتظر تحلیل زیباو دقیق شما هستیم
سلام

ولی توصیه آندره ژید در این جور موارد بسیار مفید است: بکوش زیبایی و اینا در نگاه تو باشد نه در مطلب من
متاسفانه درگیر یک مسئلهای شدم و کمی تاخیر افتاد در کار ایوان ایلیچ
تا شما یک دوره بکنید من هم آماده نوشتن میشوم... منتها زیبا و دقیق بودن کار را نمیدانم چقدرش به من بستگی دارد
.......
ژاک قضاوقدری و اربابش 9
(البته حواسم به آن نیم رایی که باید کم شود هست!)
سلام، ژاک فتلیست رای من است میله عزیز.
احتمالا بخاطر اینکه از آدم های این مدلی خیلی حرص و جوش می خورم!
سلام
دوست عزیز به گمانم در عالم نظر امکان این هست که فردی این مدلی باشد و حرص و جوش هم ندهد و همچنین نقیض و عکس این گزاره... من هم کنجکاو شدم ببینم این ژاک از کدام نوع است... یک احساسی به من میگوید این آدم باید آدم جالبی باشد
.......
ممنون از رای
ژاک قضاوقدری و اربابش 10
من به هر جهار گزیته رای می دهم و یا به باباگوریو چهار بار رای می دهم.
سلام



تقریباً به محسن رضایی رای دادید الان!؟
.....
الان که فکر میکنم باید یک رای برای باباگوریو منظور کنم
بابا گوریو 5
درود
تولستوی از نویسنده های محبوب منه و به شخصه فوق العاده جنگ و صلح رو دوست دارم.این کتاب رو هم اتفاقا قرار بود دوستی برای من بیاره که بدقولی کرد و نیاورد.امیدوارم بعدا فرصتی پیش بیاد بتونم بخونمش.
در مورد کتاب ها هم چندان با نویسنده ها آشنایی ندارم پس رای نمیدم.
سلام
این رمان زیاد به فرصت نیاز ندارد... رمان کوتاه در حد هشتاد نود صفحه... اما به گفته فردی مثل ناباکوف در ردیف جنگ و صلح و آناکارنینا قرار دارد. به نظر من هم کاملاً جا برای توصیه دارد.
در پاسخ کامنت خانم محبوب (اولین کامنت ایشان) در مورد رای دادن توضیحی دادم که شاید راهگشا باشد.
سلام. باباگوریویِ بالزاک. بنظرتون کدوم ترجمه بهتره، برای آقای به آذین یا سحابی؟
سلام
البته که هر دو مترجم قابل اعتماد هستند و کیفیت کارشان مشخص است. بهآذین فضل تقدم دارد و سحابی هم به دلیل متأخر بودن قابل اعتناست.
انتخاب سختی است... اما به قول علماء خواندن هر دو مأجور است
......
باباگوریو 6
بل آمی، فیلمش را دیدم اما کتابش را نخوندم. :)
سلام
چراغ اول مو پاسان رو روشن کردید. متشکرم
بل آمی 1
سلام
باباگوریو
خدا کنه رای بیاره بره کتابشو بخرم
سلام
گزینههای دیگر هم اگر رای بیاورد قابل خریدن هستند
......
بابا گوریو 7
سلام. باباگوریو
سلام
ممنون از رای
بابا گوریو 8
سلام میله جان
مرگ ایوان ایلیچ را خواندم. کتاب کم حجم ولی عالی ای بود. الان می فهمم که چرا بعضی از نویسنده ها آوازه شهرتشان جهانی و ماندگار می شود.
بی صبرانه منتظر نوشته شما هستم.
انتخابات: ژاک قضا قدری و اربابش
سلام
واقعاً عالی بود و من هم دوستش داشتم...
متاسفانه به دلیل مشکلات نتوانستم به موقع مطلب را بنویسم...نمی دانم حق مطلب ادا شد یا نه...
..........
ژاک قضا و قدری و اربابش 11
سلام
دوست عزیز امروز به ایوان میرسیم؟
سلام

بعید می دانم امروز برسیم آقا مهرداد
ولی قول می دهم تا یکشنبه بگذارمش
سلام
گزینه ج (ژاک قضا قدری و اربابش)
سلام
ممنون از رای شما
ژاک قضاوقدری و اربابش 12
توی برفا گیر نکرده باشی برادر
سلام
گیر کردم و مسیری را پیاده طی کردم! اما بالاخره ایوان ایلیچ رو زاییدم
حالا سالم و کامل بودنش بماند
من فقط لذت خوندن کافکا در کرانه رو همراه شما تجربه کردم وفکر کنم حالا حالاها تو کما بمونم ولی اگه بتونم دلم میخواد ژاک قضا قدری رو بخونم هرچند بعید مید ونم ولی بهش رای میدم تا کفه ترازو به نفعش سنگین بشه و دوستان بخونن باشنیدن اسمش هم مجید مویدی اومد به ذهنم که این کتابو خونده و ازش برام صحبت کرده بودخیلی خوبه کتابا ادمو به یاد دوستان می اندازن
مرگا هم بمونه واسه وقتی که از بیمارستان برگشتم خونه میخونم اخه فعلا ظرفیت تکمیلم از بس اینجا بوی مرگ میده
سلام
دیگه به گمانم باید در صندوقها را ببندم! در واقع با رایی که شما انداختید توی صندوق کار به پایان رسید. در مورد مرگها هم هر وقت صلاح دانستید بخوانید اما بیشتر زندگی هستند تا مرگ... هر جا بوی مرگ هست بوی اصیل زندگی را هم میتوان یافت.
سلامت باشی رفیق
...............
ژاک قضاوقدری و اربابش 13