ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
در ۸ نوامبر سال ۱۹۵۴در ناکازاکی ژاپن به دنیا آمد. پدرش محقق اقیانوسشناسی بود و در سال 1960 به دعوت موسسه ملی اقیانوسشناسی انگلستان از ژاپن خارج شدند. قرار بود این یک سفر کوتاه باشد اما آنها در انگلستان ماندگار شدند و بدینترتیب تحصیلات او در نظام آموزشی کشور جدید صورت پذیرفت. البته تربیت او کاملاً شکل انگلیسی نگرفت؛ چون والدینش احساس مسئولیت میکردند که ارتباط کازوئو را با ارزشهای ژاپنی حفظ کنند.
بعد از گرفتن دیپلم یک سال را به مسافرت در کانادا و آمریکا گذراند. سپس به انگلستان برگشت و مدرک کارشناسی خود را در زبان انگلیسی و فلسفه از دانشگاه کنت در سال 1978 و مدرک کارشناسی ارشدش را در رشته نویسندگی خلاق در سال 1980 از دانشگاه انگلیای شرقی دریافت کردهاست. پایاننامهاش اولین رمان او بود: منظر پریدهرنگ تپهها (1982). چهار سال بعد «هنرمندی از جهان شناور» منتشر شد؛ این دو رمان بهزعم برخی رنگ و بوی ژاپنی دارد. با این حال خود او در مصاحبههای متعدد تأکید کرده که با ادبیات ژاپن آشنایی چندانی ندارد و آثارش شباهتی به ادبیات ژاپن ندارند. ایشیگورو در مصاحبهای در سال 1990 میگوید: «اگر اسم مستعاری انتخاب میکردم و کس دیگری پیدا میکردم که از عکسش به جای عکس خودم استفاده کنم مطمئنم کسی به ذهنش نمیرسید که بگوید این آدم مرا یاد فلان نویسنده ژاپنی میاندازد».
او در سال 1986 برای کتاب دومش برندهٔ جایزهٔ وایتبرِد شد. ایشیگورو برای رمان بعدیاش بازماندهٔ روز، برندهٔ جایزهٔ بوکر سال 1989 شد. فروش بالای این اثر و ساخته شدن یک فیلم سینمایی موفق بر اساس آن، موجبات شهرت او را فراهم ساخت. از بین آثار بعدی او کتابهای وقتی یتیم بودیم و هرگز رهایم مکن نیز به فهرست نهایی جایزهٔ بوکر راه یافتند.
رمانهای ایشیگورو اغلب از زبان اول شخص نقل میشوند و راوی عموماً کاستیهای شخصیتی دارد و این ویژگیها را به تدریج در خلال داستان آشکار میسازد. خواننده مشکلات راوی را میبیند اما درعینحال با او حس همدردی دارد. شخصیتهای داستانی او گذشتهی خود و آنچه اکنون هستند را میپذیرند و اغلب درمییابند که این پذیرش برایشان آرامش به ارمغان میآورد و به آشفتگیهای ذهنیشان پایان میدهد.
ایشیگورو در سال 2017 به خاطر نوشتن "رمانهایی با نیروی عاطفی زیاد که در آنها شکافی که در زیر درک موهوم ما از رابطه با جهان وجود دارد، نمایان شده است" برنده جایزه نوبل ادبیات شد.
.......................
پ ن 1: کتاب بعدی «وقتی یتیم بودیم» از این نویسنده خواهد بود.
سلام
سلام و عرض پوزش بابت تاخیر
سلام
شما چطوری؟ امیدوارم که کیفت کوک باشه.
البته فکر می کنم در کتابخونی الان اوضاع برات همینطور باشه، من که وقتایی که سراغ نویسنده ای میرم که از اثر قبلیش تقریباً راضی بوده ام اوضاعم خوبه. مثل الان که قصد دارم سری به استر بزنم.
بعد از دیدن این پست یه لحظه هوس ایشی گورو خوانی کردم و بعدش که دیدم جز همون هرگز رهایم مکنی که ازش خوندم هیچ کتاب دیگه ای درخونه ندارم ضدحال خوردم.
خودمونیم از این زندگینامه ای که نوشتی معلومه این ایشی خان هم از همون بچه گیش بچه پولدار بوده ها.
دعوت موسسه ملی اقیانوس شناسی انگلستان، اسم کله گنده تر از این موسسه نبود؟.
...
داشتم به این پاراگراف آخرت فکر میکردم، راوی های دچار کاستی شخصیتی با قدرت زیاد در بدست آوردن دل خواننده. اینم هنر ظریفیه ها قبلش بهش فکر نکرده بودم.
این جمله هایی که نوبل به عنوان دلیل نوبل بردن افراد اعلام می کنه هم در نوع خودش جالبه، من یکی که باید دو سه باری جمله رو بخونم تا ببینم چی گفته
...
اگه جمله شعاری نمیشه باید بگم بی صبرانه منتظر یادداشتت درباره این کتاب و این حرفا هستم.
راستی از کتاب دردستت هم برا ما بگو. ممنون
سلام
در زمانی که این کامنت را گذاشتید حسابی کیفم کوک بود شدیداً
ایشیگورو تشلط عجیبی روی روایت دارد... این کتاب و کتاب قبلی که از ایشان خواندم (منظر پریده رنگ تپهها) هر دو مشترکات جالبی در زمینه نوع روایت دارند. در هر دو داستان، راوی بخشی از مواردی که نشاندهنده کاستیهای اوست را به زبان نمیآورد و این دقیقاً کاری است که آدمها انجام میدهند. همه آدمها.
....
نمیدانم با اتفاقاتی که در این چند روز گذشته افتاده چه زمانی میتوانم مطلب بعدی را بنویسم.
یک مجموعه داستان کوتاه به نام «لاتاری، چخوف و داستانهای دیگر»
موفق باشید
معرفی مختصر و مفید؛ سپاس!
سلام
ممنون
شما سلامتی؟
ممنون رفیق که پیگیر سلامتی من بودی و هستی
تازگی ها "هرگز ترکم مکن" را خوانده ام و نمی دانم برای خواندن اثر دیگری از این نویسنده آمادگی دارم یا نه ... حالا که مشخص شد حال مدیر وبلاگ به کوری چشم دشمنان ادب و ادبیات خوب است، تصمیم گرفتم "وقتی یتیم بودیم" را شروع کنم، بلکه نظرات مشعشعم را با ایشان در میان بگذارم امیدوارم نقاهتش کمی بیشتر طول بکشد!
یک همراه خبیث
سلام دوست من
حالا که تصمیمت را گرفتی دیگر من حرفی نخواهم زد ولی معمولاً من بین دو اثر از یک نویسنده یکی دو سالی فاصله میاندازم
از بابت زمان نگران نباش من کلاً منهدم شدم و دوباره مشغول مونتاِ کردن خودم هستم
حسین آقا سلام.ترجمه مهدی غبرایی بهتر یا سهیل سمی برای کتاب هرگز رهایم مکن
سلام دوست عزیز
من با ترجمه سهیل سمی مشکلی نداشتم. مطابقت هم یادم نمیاد کرده باشم. لذا واقعاً نمیتوانم اظهار نظری بکنم. اما در این پست کامنتهایی گذاشته شده است که میتواند منعکس کننده نظرات برخی از دوستان باشد:
https://hosseinkarlos.blogsky.com/1389/07/20/post-57/