میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

همه چیز فرو می پاشد چی نوآ آچه به

 

داستان نگاهی از درون به وضعیت یک نمونه از جوامع آفریقایی در هنگام ورود مبلغان مذهبی مسیحی و استعمارگران اروپایی به این مناطق است. این نمونه در بخشی از نیجریه (زادگاه نویسنده) واقع است. نویسنده در خلال روایت زندگی شخصیت اصلی داستان به بیان آداب و سنن و پیچیدگی های جامعه مورد نظر می پردازد و از این طریق رویکردهایی که به ساده و بدوی بودن این جوامع اشاره دارد را نقد می کند. از این طریق ما با پیچیدگی های این جامعه و سنت های مثبت و جالب آن نظیر آداب احترام نسبت به مهمانان و خویشاوندان, دادگاه های سنتی مذهبی که به دعواهای مردم رسیدگی می کند, تصمیم گیری های جمعی پس از مشورت , هفته صلح و... و از طرف دیگر با وجوه منفی آن نیز نظیر برخی عقاید خرافی مذهبی (قربانی ها , رها کردن دوقلوها در جنگل پس از تولد, نجس تلقی شدن برخی افراد جامعه, جایگاه پایین زنان در سلسله مراتب اجتماعی و... آشنا می شویم.

"اوکنک و" مردی مورد احترام (در هر نه دهکده اموآفیا و حتی خارج از آن) و پایبند به سنت های بومی است و به زودی مراتب القاب قبیله را تا انتها خواهد پیمود. او مردی جنگجو است (در 18 سالگی پشت بزرگترین کشتی گیر منطقه را به خاک رسانده است و از این طریق برای دهکده افتخار آفرینی کرده است), خشن است اما عاطفه نیز دارد. در مقابل تغییر نرمش نشان نمی دهد و هرگونه نشانه نرمش را با برچسب "زنانه" پس می زند و لذا توازن درونی خود را از دست می دهد و ... در مقیاس بزرگتر ,جامعه نیز همینگونه است, بذر های تردید نسبت به برخی وجوه خرافی مذهب و سنت در اذهان برخی اشخاص داستان دیده می شود و حتی ظهور خارجی نیز دارد  اما وقتی نسبت به تغییر در موارد خرافی و تبعیض آمیز و ... واکنشی نشان نمی دهد با ظهور اندیشه جدید (حتی به صورت نیم بند ) توازن درونی خود را از دست داده و از درون فرو می پاشد. میسیونرهایی که در داستان می بینیم دو گونه اند میانه رو و تندرو. شاید اگر کار دست میانه روها بود و تغییرات به آرامی صورت می پذیرفت وضعیت به گونه ای دیگر پیش می رفت ولی وقتی بذر کینه کاشته می شود همه چیز فرو می پاشد.

نویسنده در جایی اشاره می کند که : لازم است به خوانندگان خود بیاموزم که گذشته آنها – با همه کمبودهای آن- یک شب دراز توحش نبوده است که اروپاییان از گرد راه برسند و به نیابت از سوی خداوند , آنان را از این توحش برهانند. اتفاقاٌ در راستای این قسمت "به نیابت از سوی خداوند" بحث جالبی بین مبلغ مسیحی و پیرمردی از دهکده در می گیرد که در نوع خودش جالب است و سست بودن استدلال های مسیحی در باب تثلیث و ... نشان می دهد. اما وقتی قدرت هم چاشنی موضوع باشد دلیل و برهان زیاد مهم نیست (نگاه آنها به موضوع در جمله آخر داستان که از ذهن بخشدار ناحیه که سودای نوشتن خاطراتش در باب متمدن کردن آفریقا را دارد مشخص می شود که در حال فکر کردن به عنوان کتابش هست و سر آخر این نام را انتخاب می کند : آرام سازی قبایل ابتدایی در نیجر سفلا). و البته باز هم بر نقاط ضعف فرهنگی اشاره می شود که حلقه های ضعیف زنجیر جامعه است که در اثر فشار از همان نقاط گسسته می شود.

بخش هایی از کتاب , این یک قسمت خوفش:

در آخرین جنگ امو افیا , اکنک و نخستین مردی بود که با سر دشمن به خانه برگشت. این سر , پنجمین سری بود که به خانه آورده بود و تازه تا پیری فاصله زیادی داشت. در مناسبت های مهم مثل مرگ مردان سرشناس دهکده ها, در کاسه سری که نخستین بار برداشته بود , شراب خرما می خورد.

این هم یک قسمت اعتدالش:

]یکی از پیرمردها گفت[ : تا به حال رسم نبوده ما برای خدایان بجنگیم. در این مورد هم بیایید از همین سنت پیروی کنیم. اگر کسی پنهانی در کلبه خودش مار مقدس را کشته, خود می داند و خدایش. ما که هیچ کداممان ندیده ایم. از آن گذشته, اگر بیاییم بین خدا و قربانی حایل شویم, چه بسا ضربه ای که آماج آن شخص گناهکار بوده است , به ما بخورد. وقتی کسی با زبان به مقدسات بی حرمتی می کند, چه می کنیم؟ می رویم دهانش را می بندیم؟ نه. انگشت توی گوشمان می کنیم تا توهین های او را نشنویم. این اقدام , اقدام عاقلانه ای است.

این کتاب تا کنون سه بار ترجمه و منتشر شده است!! نخستین بار در سال 1368 با ترجمه فرهاد منشور توسط انتشارات آستان قدس, در سال 1377 با ترجمه گلریز صفویان توسط انتشارات سروش و در سال 1380 با ترجمه علی اصغر بهرامی توسط انتشارات جوانه رشد منتشر شده است (231 صفحه و به قیمت 1400 تومان) که من این ترجمه سوم را خواندم. در جایی مقایسه پاراگراف اول دو ترجمه اول را دیدم و وقتی با ترجمه آقای بهرامی مقایسه کردم به نظرم آمد که ترجمه ایشان بهتر است. اما سر حرف قبلی خودم هستم که ما منابع و امکانات و ... خود را به این صورت (ترجمه مکرر یک اثر) هدر می دهیم.

این کتاب نیز در لیست 1001 کتابی که قبل از مرگ باید خواند موجود است و نویسنده به عنوان پدر رمان آفریقا تا کنون جوایز متعددی کسب نموده است.

................

پ ن: نمره کتاب 4.1 از 5 می‌باشد.

نظرات 18 + ارسال نظر
ققنوس خیس یکشنبه 25 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 06:16 ب.ظ

فردا خواهم آمد و خواهم خواند . صبر پیشه کن برادر ... صبر الر ...
الله مع الصابرین

سلام ققنوس جان
بیا ...فردا بیا... ولی این یکی را بیخیال عربی شو!
البته من عربیم خوبه ها ... خوب در حد اینکه توی کشورهای عربی کم نمیارم... و سنبقی معکم!!!

آی سودا یکشنبه 25 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 06:58 ب.ظ http://firstwindow.blogsky.com

آداب و سنن آن زمان باید بسیار جالبه. فکر می کنم کتاب جالبی ست

سلام
جالب هست اما بیشتر قابل تامله

درخت ابدی دوشنبه 26 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:02 ق.ظ http://eternaltree.persianblog.ir

سلام.
من تا حالا از آفریقایی ها رمان نخوندم.
این که تاشر این کتاب جوانه ی رشده نشون می ده که یه سری دریافت های روان شناختی برای شناخت اقوام بدوی تو این داستان وجود داره که به چند موردش هم خودت تلویحی اشاره کردی.
برام جالبه که هنوز سراغ رمان های عربی نرفتی.

سلام
من هم نخونده بودم ... خیلی کم ترجمه شده
رمان عربی!؟ معرفی کنید می رم سراغش حتماٌ... مترجمان ما معمولاٌ سراغ ادبیات داستانی این منطقه نمی روند و خیلی کم رمان عربی اینجا منتشر شده و شاید به 10 تا هم نرسه! من که غیر از نجیب محفوظ کس دیگری را نمی شناسم که آن هم به خاطر جایزه نوبل ... من البته مطمئنم که از این لحاظ هم از ما جلوتر هستند (هم رو به این خاطر گفتم که می دانم حداقل در مباحث روشنفکری دینی که از ما خیلی جلوترند)

محمدرضا دوشنبه 26 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 01:39 ق.ظ http://mamrizzio3.blogspot.com/

سلام
اسم این کتاب و نویسنده شو نشنیده بودم!
علی اصغر بهرامی مترجم خیلی خوبیه.

سلام
بله مترجم خوبیه من قبلاٌ از ایشان کتاب سلاخ خانه شماره 5 کورت ونه گوت را در همین وبلاگ داشتم ... کارش خوبه.

نعیمه دوشنبه 26 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:30 ق.ظ http://dokhtarezamin.blogfa.com/

اون قسمت اعتدالش خیلی خوب بود.

سلام
درسته این قسمت از جاهایی بود که واقعاٌ قابل توجه بود... مخصوصاٌ اینکه در جمع بندی و تصمیم گیری همین نظر مورد تایید اکثریت قرار گرفت.

درخت ابدی دوشنبه 26 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:09 ق.ظ http://eternaltree.persianblog.ir

چرا یه سری دورگه دارن مث طاهر بن جلون که مراکشی-فرانسویه و در مورد یکی از کاراش قبلا نوشته بودم. بذار یه بررسی بکنم بهت می‌گم.
کاملا درسته. نگاهشون کاملا جهانیه.

مطلبتون در مورد خوشه های نگون بختی رو دیدم البته منتظر بررسیتون می مونم
مرسی

فرزانه دوشنبه 26 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:57 ب.ظ http://www.elhrad.blogsky.com

سلام
این دیگه خیلی تازگی دارد برایم ! درباره ادبیات افریقا هیچی نمی دانم راستش فکر نمی کردم اونجا هم رمانی نوشته شده باشد خصوصاً توسط نویسنده ای بومی
ولی از نویسنده های عرب نجیب محفوظ را می شناسم .
و با درخت موافقم شاعران و نویسنده های عربی که من می شناسم دیدی جهانی دارند در حالی این اتفاق در مورد ادبیات و شعر معاصر ایران کمتر افتاده است .

سلام
این تازگی به خاطر اینه که مترجمان و ناشران نگاهشون به اروپا و آمریکا است بیشتر... و این کتاب هم از شانس ما به زبان انگلیسی نوشته شده است...

نیکادل دوشنبه 26 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:07 ب.ظ http://aftabsookhte.blogfa.com

سلام بر همه دوستان
1.قاعدتاً دغدغه دفاع از هویت سرزمین مادری زمانی که مدعیان پرشماری از این گوشه و آن گوشه دنیا مدعی اهلی کردن مردم سرزمینت باشند کم غصه ای نیست!
باز جای خوشبختی است که در این عالم احتمالات هر بدبختی که داریم از این دست داستانها فعلا بی نصیبیم.
روند منطقی ماجراهم باید همین باشد که هرچند برخی جوامع آفریقایی هنوز هم از فقر فرهنگی و اقتصادی شدیدی رنج می برند اما بلاخره صاحب فرهنگ و هویتی هم بوده اند نمی شود فکر کرد که همه تاریخشان بر توحش بنا شده!
به هر جهت ممنون از معرفی کتاب.
2.از تعجب فرزانه عزیز هم متعجبم! دغدغه اجتماعی و سیاسی معمولا زمینه را برای پرورش اهل قلم مهیا می کند.چه طورممکن است سرزمین ماندلا و لومومبا رمان نویس نداشته باشد.
3. ادبیات سرزمین ما نگاه جهانی ندارد شاید به این دلیل که تا مجال کافی برای نقد منصفانه و واقع بینانه خودمان نداشته باشیم مهیای جهانی دیدن نخواهیم شد. درهای مملکت را به روی همه چیز بسته اند و درهای اندیشه را به روی مردم! نتیجه چیزی جز این اوضاع هردم بیل نخواهد بود.
4.دوباره عرض کنم که خیلی خوب کتاب رو معرفی کردین.ممنون.

سلام بر شما
بله همه حرف نویسنده در این رابطه تقریباٌ همین بند اول است. به خصوص که ما اگر به تاریخ نیجریه به عنوان مثال که نگاه کنیم می بینیم که پس از ورود اروپاییان تا الان روز خوشی نداشته اند! کودتاها پشت سر هم ! قتل عام ها از پس هم! به آرامشی نرسیدند.
اشاره خوبی داشتید: سرزمینی که ماندلا می آفریند حتماٌ ادبیات قابل توجهی دارد...
بله با نگاه انتقادی به درونمان قطعاٌ چیز جدید قابل توجه جهانیان بیرون خواهد آمد وگرنه کپی کاری از روی دست دیگران می شود همین صنعتمان!
ممنون از لطفتان

هادی دوشنبه 26 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:35 ب.ظ http://playtime.blogsky.com

سلام
والا نمی دونم اون فیلم رو چطور میشه تهیه کرد.البته خودم دارم و در خدمتت هستم .
جالبه چند سال پیش که علاقه زیادی داشتم به خوندن(والبته وقت بیشتر)،فیلمنامه این فیلم رو از نشر نی(مجموعه 100 سال،100 فیلمنامه) خوندم.

سلام
ممنون هادی جان لطف دارید
البته گفتم که پسرام تمام پخش کننده ها را از کار انداخته اند و فقط کامپیوتر مانده است که فیلم دیدن با آن لذتی ندارد. همین قهوه تلخ را با مکافات در آن می بینیم... لذتش در تلاش برای پیدا کردنش است. ممنون

فرزانه سه‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 01:43 ب.ظ http://www.elhrad.blogsky.com

به نیکادل عزیز:
از تعجب من تعجب نکن عزیز از کم اطلاعیم است و کمی از آن هم احتمالاً به ریشه های نژادپرستانه اعماق وجودم بر می گردد .
توجه : این یک اعتراف خالصانه بود

سلام
من دخالت نمی کنم ولی چون خودم هم چندان اطلاعی قبل ار این نداشتم باید بگویم که همان قضیه کمبود ترجمه هم بی تاثیر نیست.

رضا شبگرد سه‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 05:33 ب.ظ http://shabgardi.blogfa.com/

کتاب خوبی معرفی کردی یادداشتش کردم تو اولین فرصت بخونمش

سلام
خوش آمدید دوست عزیز
امیدوارم از خواندنش رضایت داشته باشید.

لیلی شنبه 29 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:49 ق.ظ http://lilymoslemi.blogfa.com

چقدر خوب که از این نویسنده کتاب خوندی. می دونی پایه گذار پسا استعمارگرایی بوده. نظریه هاش فوق العاده است. از ادبیات آفرقای جنوبی خوشم میاد چون دوریس لسینگ هم یه جورایی به اونجا مربوط میشه من از این نویسنده هنوز چیزی نخوندم ولی نادین گوردیمر و این نویسنده در اول لیستم هستند چون واقعا لازمه بشناسمشون.

سلام
این کتاب خوبیه حتماٌ بخونید شما...من کتاب دیگری هم از این نویسنده گرفتم: دیگر آرامشی نیست
حالا در آینده نوبتش کی میشه خدا می داند

مدادسیاه سه‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:47 ق.ظ

سلام بر میله بدون پرچم
گاردین لیستی از صد کتاب برتر همه زمانها دارد. من در جستجوی کتابهای آن لیست سر از اینجا در آوردم. احساسم وقتی این پست باز شد مثل احساس آدمی بود که دوست بسیار عزیزی را تصادفا می بیند.

سلام بر مداد سیاه عزیز
چه لیست با حالی بود... جالب بود... بالاخره دو تا کتاب ایرانی هم توش هست
این کتاب یک قسمت دوم هم دارد که اونم دارمش ولی هنوز نخوندم...دیگر آرامشی نیست...
قصد دارم یک مروری بر اینایی که توی این دو سال خوندم داشته باشم بلکه یک ریویویی هم بشه و نکاتی که به ذهنم رسیده را بازخوانی کنم... نظر شما چیه؟
خوشحالم که این پست چنین احساسی به شما داده است.
ممنون

مدادسیاه چهارشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:07 ق.ظ

میله جان سلام و درود
امیدوارم هرچه زودتر آرامش ات را باز بیابی.
باز خوانی خوانده های قبلی خوب است. اما من که طاقت ندارم این کار را به صورت یک پروژه مستقل و طولانی مدت انجام بدهم.
راستی میله جان تمثیل روباه و خارپشت آیزایا برلین را شنیده ای؟ علت کم طاقتی من روباه بودنم است. فکر می کنم تو هم روباهی.

سلام بر مداد گرامی
احتمالاً به زودی آرامش باز خواهد گشت... یک جابجایی اساسی هم خواهم داشت و اسباب کشی و از این حرف ها که خودش کلی وقت می گیرد و...
در مورد بازخوانی هم به نظرم لازمه که مروری داشته باشم و دریافتهای پیشین را تجدید کنم... در حد یک مرور گذرا... احتمالاً در مواقع فطرت بین مطالب این کار را می کنم...قطعاً به نفع خودم هم هست...
...........................
در مورد روباه و خارپشت هم بله... در حد این که من پراکنده خوانم بله (دانسته های بسیار و پراکنده که نه چندان ) و این که به یک عقیده واحد نمی چسبم و غیره و ذلک ... بدون پرچم
اما کم طاقت بودن روباه را نشنیده بودم ولی این که من و شما از یک خانواده باشیم خودش کلی ذوق زدگی دارد
ممنون

جلد - jeld چهارشنبه 20 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 09:36 ق.ظ http://jeld.blogsky.com

کاش آنقدر فرصت بود که تمام کتاب های خوب را می خواندم.
خیلی دوست دارم کتابهایی را که معرفی می کنید بیابم و بخوانم یکی هم همین کتاب از نوسینده آفریقایی. فعلا جلد آن را به همراه لینکش به همین مطلب شما را در وبلاگم چرکنویس کرده ام تا مگر روزی دست بدهد و بخوانمش. مانند کتاب ثروت آینده اثر نویسنده نامدار و توانای آمریکایی آلوین و هایدی تافلر که بالاخره پس از 2 سال شاخش را شکستم و خواندمش و صفحاتی پایانی اش همین روزها تمام می شود.
به امید آنروز.
خیلی خیلی لذت بردم هم از نوشته هایت و هم از وبلاگ شاده و جذابت.
خوش باشی.

سلام
کاش...اما فرصت نیست و گاهی هم کتاب های متوسط راه را می بندند!
از آشنایی با شما خرسند شدم

مارسی چهارشنبه 7 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 08:48 ق.ظ

http://uupload.ir/files/scc_20160918_144858.jpg سلام وای چه کتاب خوبی. وقتی بذر کینه کاشته می شود همه چیز فرو می پاشد. اخر کتاب خیلی خوب بود. یکم طول کشید تا تموم شه چون شخصیت زیاد داشت و منم مرخصی و... اما نمی دونم چرا با خواندن این کتاب به یاد کتاب در انتظار بربرها افتادم که تو نمایشگاه سال ۹۳ خریدم از انتشارات پلک که همش کتاب اشپزی و زبان داشت و این تنها رمانش بود. یاد خونه ی مادربزرگم که کتابو اونجا تموم کردم و مادربزرگم الان دیگه نیست. یاد قمارباز که با اون کناب اومدم اینجا و مشتری شدم... حرف آخر : کلا کتاب های خوبی معرفی میکنی و راضیم ازت و خدا هزار در دنیا و یک در آخرت بده بهت.

سلام مارسی
قیمه سربازی نوش جان
یکی از نکات بارز کتاب همین است : وقتی بذر کینه کاشته می‌شود همه‌چیز فرو می‌پاشد. کاش همه این نکته رو در پس ذهنمان داشته باشیم اما متاسفانه در هر مجموعه‌ای می‌بینیم این بذرها مدام کاشته می‌شود و بذرهایی که قبلاً کاشته شده و سبز شده مدام آبیاری می‌شود... واقعاً آخر و عاقبت ما چه می‌شود!!!؟؟؟؟
خب به هر حال هر دو کتاب حال و هوای یکسانی داشتند...فضا و مکانی شبیه به هم.
روح مادربزرگ‌ها همه شاد باشد و یادشان گرامی.
خوشحالم که از کتابها راضی هستید... من هم از شما بابت دعای آخرتان راضی هستم

ماهور شنبه 11 دی‌ماه سال 1400 ساعت 12:42 ق.ظ

سلام
کتاب قابل تاملی بود ممنون از پیشنهاد شما

سلام رفیق
یکی از رمانهای خوب آفریقایی که خواندم همین کتاب است. حالا می‌توانید به سراغ اثر دیگر نویسنده با عنوان دیگر آرامشی نیست بروید

سعید پنج‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1402 ساعت 08:59 ق.ظ

سلام
از خواندن کتاب لذت بردم.
ممنونم برای معرفی و متنی که برای اونها مینوسید.
راستش دمتون گرم.

سلام
یکی از کتابهایی که دوستشان داشته‌ام...
ممنون از یادآوری این کتاب

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد