میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

زن فرودگاه فرانکفورت - منیرو روانی‌پور

هفته اولی که مشغول به کار شدم صبح‌ها با چنین صحنه‌ای در اتاق کارمان روبرو می‌شدم: همکاران دورتادور یک میز می‌نشستند و تند‌تند لقمه‌های صبحانه را فرو می‌دادند و همزمان نگاهشان روی مطالب روزنامه بالا و پایین می‌شد. بیست دقیقه برای صبحانه وقت داشتیم و بعد باید از اتاق خارج می‌شدیم و هرکس به سر کار خودش می‌رفت. هرکس روزنامه‌ی خودش را داشت. دو سه نفر صبحِ‌امروز، چند نفری هم عصرِ آزادگان و آفتاب امروز و آریا و فتح و بیان و آزاد و امثالهم، دو سه نفر همشهری و ایران و ... و یک نفر هم یالثارات. دوازده نفر بودند. من که تازه‌وارد و سیزدهمین نفر بودم فقط نظاره‌گر همکاران بودم... نه صبحانه و نه روزنامه؛ چون صبح‌ها قبل از حرکت، صبحانه‌ای که مادر پیش از بیدار کردن من آماده می‌کرد را می‌خوردم و چون مشترک روزنامه بودم باید تا عصر صبر می‌کردم تا عصر آزادگان به درِ خانه برسد! فضای جالبی بود، تقریباً به همین کیفیتی که سر آدم‌ها الان داخل گوشی‌هایشان می‌رود آن زمان داخل روزنامه می‌رفت... اما این کجا و آن کجا!

این تصویر البته چندان نپایید و هفته دوم جماعت روزنامه‌خوان به آن دو سه نفری که همشهری و ایران می‌خواندند محدود شد و البته آن همکار یالثارات و شلمچه‌خوان! بله کنفرانس برلین و تعطیلی فله‌ای مطبوعات در آن زمان رخ داد. تقریباً یکی دو ماه بعد دیگر کسی در اتاق روزنامه نمی‌خواند!

منیرو روانی‌پور یکی از مدعوین کنفرانس بود و تعدادی از داستان‌های این مجموعه با سفر ایشان به آلمان ارتباط دارد. خواندن این داستان‌ها مرا به فضاهای مختلفی برد (از جمله فضای بالا!)....

این مجموعه‌ حاوی 14 داستان کوتاه است که محوری‌ترین مضمون مشترک آنها از نظر من غربت بود. غربت در خانه و خارج از خانه... در داخل و خارج از وطن! زن داستان کافه‌چی در خانه‌اش غریب است و یا نویسندگان حاضر در داستان‌های دیدار و یا مویه‌کنندگان برای نویسنده‌ی ناپدید شده در داستان کشتی‌شکستگان... اما داستانهایی که پایی در آلمان دارند این مفهوم را عمیق‌تر به ذهن خواننده فرو می‌کنند و ترکیباتی همچون غربت و هویت، غربت و فراموشی، غربت و فروپاشی، غربت و توهم در ذهن به وجود می‌آورد.

داستان‌های نیمه اول مجموعه بیشتر شامل فضاهای واقعی هستند و داستان‌های نیمه دوم در مرز توهم و واقعیت در نوسان هستند. من نیمه‌اولی‌ها را بیشتر پسندیدم. در خصوص هر کدام از داستانها در ادامه مطلب مختصری خواهم نوشت.

*******

مشخصات کتاب من:نشر قصه، چاپ دوم 1381، تیراژ 3300 نسخه، 143 صفحه (تفاوت تیراژ آن روزها با این روزها خود حاکی از سر درون است!)

پ ن 1: نمره کتاب از نگاه من 3 از 5 است.

 

ادامه مطلب ...