میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

فیل‌ها – شاهرخ گیوا

«فیروز» مرد میانسال تنهایی است که دل‌خوشی‌اش جمع‌آوری اسکناس‌هایی است که روی آنها جمله یا جملاتی نوشته شده باشد. پدرش مصحح کتاب‌ بوده و غیر از ملک و املاک برای او تعداد زیادی کتاب هم باقی گذاشته است. مدتی کارمند بانک مرکزی بوده و در چهل‌سالگی با توجه به اینکه به درآمدش هیچ احتیاجی نداشته است تصمیم به رها کردن کار می‌گیرد. در زمان حال روایت، مدتهاست که سر کار نمی‌رود، مدت‌هاست که همسرش او را رها کرده و از ایران رفته است. این اواخر چند نوبت با خانمی به قول خودش مُسن هم‌کلام شده است و داستان دقیقاً چند روز پس از خودکشی این خانم آغاز می‌شود؛ زمانی که خانه‌ی فیروز در اثر خرابی موتورخانه شوفاژ سرد شده است و او در انتظار آمدن تأسیسات‌چی آلبوم‌های اسکناسش را نظاره می‌کند و تحت تأثیر اتفاقاتی که پس از برگزاری مجلس ختم آن زن رخ داده برخی خاطرات را در ذهنش مرور می‌کند و در نهایت...

پیش از این «مونالیزای منتشر» را از این نویسنده خوانده بودم و طبعاً انتظارم بسیار بالا رفته بود. نثر استخوان‌دار و تعابیر قوی در این داستان هم قابل مشاهده است. تنهایی فیروز به خوبی تصویر شده و تغییرِ متوالی منظرِ روایت از سوم‌شخص به اول‌شخص هم به شکل‌گیری این تصویر کمک کرده است اما علیرغم همه تمهیداتی که به کار رفته حداقل برای من اتفاق پایانی و قدم گذاشتنِ احتمالی فیروز در مسیر تغییر و تحول چندان قابل قبول نبود. در ادامه مطلب بیشتر به این موضوع و داستان خواهم پرداخت و نامه‌ای که در این رابطه دریافت کرده‌ام خواهم آورد.

...................

مشخصات کتاب من: نشر ققنوس، چاپ اول پاییز 1393، شمارگان 1650 نسخه، 144 صفحه

....................

پ ن 1: نمره من به کتاب 3.4 از 5 است. گروه A (نمره در گودریدز 2.47)

 

 

ادامه مطلب ...

تورگنیف‌خوانی - ویلیام ترور

راویِ سوم‌شخص، داستان را از یک آسایشگاه بیماران روانی در ایرلند آغاز می‌کند. زنی حدوداً 56 ساله سوژه‌ی اوست. زنی که بیش از سی سال در این مکان زندگی کرده است. این مرکز به دلیل کاهش بودجه دولتی در آستانه‌ی تعطیلی است و می‌بایست بیمارانی که امکان بازگشت به خانه را دارند مرخص نماید. یکی از گزینه‌ها این زن یعنی "مری‌لوئیس" است که در ابتدای داستان همسرش برای بازگرداندن او آمده است. در فصل دوم راوی پس از گذری سریع به دوران کودکی و نوجوانی مری‌لوئیس، به آشنایی و ازدواج او با "اِلمِر کواری" می‌پردازد. کتاب مجموعاً سی فصل دارد که فصول فرد در زمان حال و آسایشگاه جریان دارد که عموماً کوتاه هستند و فصول زوج به گذشته و روندی که طی شده تا مری‌لوئیس از آسایشگاه سر دربیاورد می‌پردازد و این دو خط روایی در انتها به هم می‌رسند و...

شرایط زندگی زناشویی مری‌لوئیس چگونه او را به سمت آسایشگاه روانی سوق داده است؟ آیا او برای فرار از شرایطی که در کتاب می‌خوانیم خودش را به دیوانگی زده است!؟ آیا می‌توانیم از لذت‌بخشی و آرامش‌بخشی ادبیات در این مورد به‌خصوص صحبت کنیم!؟ یا این‌که برعکس، آیا ادبیات داستانی نقشی مخرب برای مری‌لوئیس داشته است!؟

*****

ویلیام ترور (1928)  از نویسندگان مطرح ایرلندی است. این نویسنده‌ی پروتستان در 25 سالگی به انگلستان رفت و در آنجا ساکن شد. او نویسنده‌ی پُرکاری است و در زمینه داستان کوتاه نیز موفقیت‌هایی کسب نموده است. تورگنیف‌خوانی (1991) به همراه یک داستان بلند دیگر در یک کتاب به نام "دو زندگی" منتشر شده است اما در ترجمه فارسی به صورت مستقل در اختیار خوانندگان قرار گرفته است. از این نویسنده سه کتاب در لیست 1001 کتاب قرار گرفته بود که البته در ویرایش‌های بعدی این لیست کم‌کم محو شدند! این اثر از ابتدا در آن لیست حضور نداشت ولی از نوشته‌های مطرح اوست که نامزد جایزه بوکر نیز شد.

.........

پ ن 1: مشخصات کتاب من؛ ترجمه‌ی خانم الاهه دهنوی، نشر مروارید، چاپ دوم1387، تیراژ 1100نسخه، 275صفحه، عنوان فرعی "سرگشته در دنیای تورگنیف" در طرح جلد مشاهده می‌شود.

پ ن 2: نمره من به کتاب 3.9 از 5 (در گودریدز 3.6 و 3.8)

پ ن 3: در ادامه‌ی مطلب نامه‌ای از خواهر مری‌لوئیس خواهید خواند.

 

ادامه مطلب ...

1984 جورج اورول (قسمت دوم)

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

باغ وحش شیشه ای تنسی ویلیامز

 

باغ وحش شیشه ای حکایت مشکلات و سرخوردگی های خانواده وینگفیلد در جامعه شهری- صنعتی آمریکا است. مادر (آماندا) و دو فرزندش تام و لورا که در شهر سنت لوئیس زندگی می کنند. پدر خانواده سالها قبل با رویای سفر به سرزمین های ناشناخته از صحنه خارج شده است و غیر از قاب عکسی روی دیوار چیزی از او برجا نمانده است. تام در یک کارخانه کفش سازی کار می کند و حقوق بخور و نمیری دریافت می کند و البته از کارش رضایت ندارد:

تام: انسان به طور غریزی یک عاشق است, یک شکارچی, یک جنگجو و هیچکدام این غرایز , در کارخانه ها ارضا نمی شوند.

تام برای رهایی از سرخوردگی های خود به سینما و مشروب پناه می برد و البته در فکر راهی است که پدر سالها قبل رفته است.

اما لورا ; لورا به علت نقص جسمانی, لنگی مختصری در راه رفتن دارد و به همین خاطر دچار انزوا و سرخوردگی است. او هیچ دوستی ندارد , منزوی و خجالتی است. تنها دلخوشی او کلکسیونی است که از حیوانات شیشه ای دارد.

آماندا نیز بدون مشکل نیست; او نیز سرخورده از غیبت همسر زندگی خود را وقف فرزندانش کرده است و اکنون نیز گرفتار مشکلات آنهاست. مکانیزم دفاعی او نیز سیر در خاطرات گذشته و ایام جوانی با شکوه خود است.

آماندا از تام می خواهد که برای بهبود وضعیت لورا, یکی از همکاران مجرد خود را برای شام دعوت کند تا از این طریق بتواند همدمی (و شاید هم همسری) برای دخترش دست و پا کند تا او از انزوا خارج شود. اینگونه می شود که جیم اوکانر وارد صحنه می شود....

جیم: ... بعلاوه اینکه همه مشکلات دارند, این فقط خاص تو نیست تنها فرقش در این است که دیگران سعی می کنندبر مشکلاتشان غلبه کنند. تو فکر می کنی تنها کسی هستی که مشکل داری و این باعث می شود احساس ناکامی کنی. اما وقتی به اطرافت نگاه کنی مردم زیادی را خواهی دید که به اندازه تو احساس ناکامی می کنند.

تنسی ویلیامز (۱۹۱۱ - ۱۹۸۳نویسنده مشهور آمریکایی و یکی از تاثیرگذارترین نویسندگان معاصر در ادبیات آمریکا محسوب می‌شود. از آثار مشهور وی می‌توان به نمایشنامه‌هایی همچون اتوبوسی به نام هوس, گربه روی شیروانی داغ ، باغ وحش شیشه ای , شب ایگوانا و خالکوبی رز اشاره کرد. نمایشنامه «گربه روی شیروانی داغ» در سال ۱۹۵۵ برنده جایزه پولیتزر شد. (منبع ویکی پدیا)

این نمایشنامه هفت پرده ای ,حداقل دو ترجمه دارد: حمید سمندریان (نشر قطره , 104 صفحه , 1388 به قیمت 2000 تومان) مرجان بخت مینو (انتشارات مینو , 112 صفحه , چاپ اول 1381 به قیمت 650 تومان).

پی نوشت: کماکان مشغول طبل حلبی گونترگراس هستم و در هنگام رفت و آمد به ترتیب شازده کوچولو ی اگزوپری و پس از آن معرکه لویی فردینان سلین را خواهم خواند. 

خیلی بعداً نوشت: ظاهراً این صفحه من خیلی زیاد خواننده دارد! از همین جا به همه دانشجویان عزیز سلام می کنم و از این که این پست شاید نتواند به دردشان بخورد عذر خواهی می کنم اگر فرصتی پیش آمد دوباره می خوانم و با دقت بیشتری این پست را دوباره نویسی می کنم. (17مرداد 90)

..................

پ ن 3: نمره من به کتاب 3.7 از 5 می‌باشد.