میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

اقدام خواهد شد هاینریش بل

 

این داستان کوتاه را از کتاب وزین "یک درخت, یک صخره, یک ابر" انتخاب کرده ام. ذیل عنوان کتاب روی جلد نوشته شده است: برجسته ترین داستانهای کوتاه دو قرن اخیر. البته من با اینکه برخی داستانهای کتاب رو دوست دارم و اون رو کتاب خوبی می دانم با این کلمه برجسته ترین مشکل دارم! مخصوصاً با "ترین"...

کاش می نوشتند داستانهای برجسته دو قرن اخیر...

این کتاب با ترجمه حسن افشار و توسط نشر مرکز منتشر شده است. (کتاب من چاپ چهارم , سال 1386, در 820 صفحه و به قیمت 12000 تومان می باشد)

در مورد نویسنده هم احتیاج به توضیح خاصی نیست: اینجا و اینجا را جهت خالی نبودن عریضه می آورم.

.

فایل صوتی

مهمانی ناهار سامرست موام

 

این داستان صوتی از نویسنده انگلیسی سامرست موام است که علاوه بر رمان و نمایشنامه در زمینه داستان کوتاه شهرتی خاص دارد. در مورد زندگینامه ویلیام سامرست موام  می توانید به اینجا هم مراجعه نمایید.

منبع این داستان که توسط خانم ارغوان غوث ترجمه شده است ,هم نشریه کیان , شماره 48 (مرداد و شهریور سال 1378) است.

 

فایل صوتی 

 

پ ن 1: مطلب بعدی مطابق وعده قبلی عروسک فرنگی پدس خواهد بود و بعد هم من گنجشک نیستم مستور... تاخیر به خاطر مسافرت در روزهای تعطیل بود.

پ ن 2: شوخی را دیگه از فردا شروع می کنم یا از پس فردا...

پ ن 3: این هم یک جمله قصار از موام : عشق واقعی عشق یک طرفه است بدون هیچ چشم داشت و پاداشی.

پ ن 4: در زمان گوش دادن به فایل چند مورد هست که حالت جویدگی دارد که کار دستگاه ضبط کننده است... همه اجناس تقلبی شده است... اه (به فتح الف)  

پ ن 5: درنگ هم به روز شده است.

در باز هکتور هیومانرو

نویسنده اسکاتلندی هکتور هیومانرو (1916-1870) با نام مستعار ساکی به خاطر داستانهای کوتاه کمدی- تراژیک و نیز بخه خاطر زیبایی و شیوایی زبان داستانهایش مشهور است. به قول منتقدی بهره داستانهای او از حقیقت تا بدان حد است که جذاب باشد و نه آنقدر که مایه ملال شود. او نام مستعار ساکی را که همان ساقی است از رباعیات خیام گرفت. "در باز" معروف ترین داستان کوتاه ساکی است.

این داستان با ترجمه هومن پناهنده در نشریه کیان شماره 54 (مهر و آبان 1379) منتشر شده است.  

.

فایل صوتی

سوزنبان خوان خوسه آرئولا


 

آرئولا نویسنده ای مکزیکی است که کار چندانی از او در ایران منتشر نشده است یا بهتر بگویم من ندیده ام!! البته در فضای مجازی جستجویی انجام دادم ولی باز چیز چندانی نبود. این داستان کوتاه را من در شماره 52 نشریه کیان و با ترجمه عبدالله کوثری دیده ام. گویا همین داستان با ترجمه دیگری در کتاب "از فراسوی آئینه ها: داستانهای کوتاه آمریکای لاتین" از سوی نشر آبی در سال 1381 منتشر شده است.

در اشاراتی که نشریه کیان (از سوی مترجم) در مورد این نویسنده نوشته است می خوانیم : مهمترین ویژگی آثار آرئولا طنز و خوش طبعی اوست. او بیش از هر چیز مشتاق آن است که مواعید تحقق نیافته تکنولوژی مدرن و فراورده های فرعی هول آور آن را دست بیاندازد. از این حیث , آرئولا , کافکایی است خوش طبعتر و با زبانی گزنده تر. داستان کوتاه سوزنبان از نوشته هایی است که ویژگی کار آرئولا را به خوبی نشان می دهد. برخی آن را سر به سر گذاشتن با راه آهن مکزیک شمرده اند و برخی انتقاد از کل جامعه مکزیک. داستان می تواند هردوی اینها می باشد, علاوه بر آن می تواند تمثیلی از جامعه ای با تکنولوژی مدرن را تصویر کند و بسا که کل عالم را; عالمی که در آن هر کاری در نهایت به دست کارگزاران فرودست, خدایانی دون پایه , به انجام می رسد.

من فضای این داستان را تا حدودی با وضعیت خودمان نزدیک دیدم. امیدوارم گوش کنید و لذت ببرید. دریافت فایل

***

تاریخ خوانی ما به کجا رسید؟

اول این که این طرح روزی نیم ساعت جدی است و به قرار حداقل پنج شش نفری هستیم... گفتم جدی بودنش را تکرار کنم که اگر دیدید چند روزی حرفش در پست ها نبود , دوستان در پی یافتن کتاب ها بودند و بررسی و تحقیق, و اتفاقاً در کامنتدونی بحثش گرم بود و...

قرار بود در مورد گزینه ها کمی بیشتر تحقیق کنیم. من اینجا لینکهایی قرار می دهم که کلیاتی در مورد گزینه ها بدانیم و خوب انتخاب کنیم. البته به واقع هر چهار کتاب فعلی , ارزشمند هستند.

الف) مقاومت شکننده (تاریخ تحولات اجتماعی ایران از صفویه تا انقلاب اسلامی) اثر جان فوران

اینجا و اینجا و اینجا  را نگاه کنید.

ب) ایران بین دو انقلاب  اثر یرواند آبراهامیان

اینجا و اینجا و اینجا را نگاه کنید. (بیشتر مطالب موجود در فضای مجازی نقدهایی است از جانب سازمان ها و محافل رسمی به این کتاب )

ج) تاریخ ایران مدرن  اثر یرواند آبراهامیان

اینجا و اینجا و اینجا را نگاه کنید.

د) مشروطه ایرانی  اثر ماشالله آجودانی

اینجا و اینجا و اینجا را نگاه کنید.

حالا در ادامه منتظر نظرات دوستان هستم.

***

پ ن 1: مطالب بعدی به ترتیب : خوشه های نگون بختی, آیا آدم مصنوعی ها...., خسرو شیرین کش , درخت انجیر معابد خواهد بود. از کتاب صوتی یا گویا هم غافل نخواهم شد. 

پ ن 2: در وبلاگ لذت متن هم خانم مسلمی فایل یک داستان صوتی دیگر را قرار داده اند: مرثیه اثر یاسوناری کاواباتا ... اینجا

کفشهای شیطان را نپوش احمد غلامی

 

این کتاب از سه داستان نسبتاً بلند تشکیل شده است:

1- کفشهای شیطان را نپوش :پویان فرد محوری داستان دارای شخصیتی پیچیده است. متاهل است و در عین حال با کارمندش آذر که دختری غیر مذهبیست سر و سری دارد و در پی آن است که منشی شرکت, نیلوفر که دختری مذهبی است را نیز به تور بیاندازد.

باید آن قدر سرد و گرمش کرد تا مقاومتش بشکند. بین اعتماد و بی اعتمادی... بی اعتمادی و اعتماد در اوج بی اعتمادی. باید او را مدیون خودم کنم و آن وقت مالکش شوم. صاحبش. صاحب روحش...

 اما هوسرانی پویان رویه کار است, او در کنار فعالیت های اقتصادی خود, فعالیت های سیاسی خاصی نیز دارد. از آذر می خواهد به عقد امیر دربیاید. امیر فعالیت های سیاسی مخفیانه ای دارد و می خواهد به کمک پویان که گویا از افراد رده بالای سازمانش است , از ایران خارج شود. آذر به عقد امیر در می آید تا اگر امیر دستگیر شد و به زندان افتاد بتواند با او ارتباط برقرار کند...

پویان در قسمتی از داستان گفتگویی با همسر خود دارد که قابل توجه است. او شخصیتی از همسرش را می بیند که دیگران نمی بینند و البته چیزی را هم که دیگران می بینند او نمی بیند! از نظر خواننده هم شخصیت پویان شیطانیست اما گفتگوهای این بخش آدم را به فکر فرو می برد, فکر این که آدمها چه قدر می توانند پیچیده باشند و شناخت آنها نیز به همان نسبت سخت...

از نظر پویان اهداف, استفاده از هر نوع وسیله ای را توجیه می کند. در این راه البته انسانهای ساده دل قربانی می شوند. همه اشخاص دیگر داستان از جمله زنان آن همگی از این جمله اند و قربانی سادگی و ظاهربینی خود می شوند.

می دونی مشکل شیطون چیه؟ اون می گه راست تو چشم های من نگاه نکنین، کفش های منو پاتون نکنین، براش مهم اینه که تو یه جوری بهش اهمیت بدی...

2- آرامش انگلیسی : ترس از مرگ و فرار از مرگ... راوی نویسنده میانسالی است که علیرغم کاراکتر غیر مذهبی و از لحاظ سیاسی غیر خودی, در جبهه حضور دارد و گزارش تهیه می کند. از نظر او آدم وقتی به مرگ نزدیک تره, کم تر احساسش می کنه و این دلیل حضور اوست. در اهواز با دختری به نام مهرنوش آشنا می شود , نمی داند دوستش دارد یا نه , اما وقتی با اوست به مرگ فکر نمی کند. بیژن هم خبرنگار است و نظری نسبت به مهرنوش دارد و چند سرباز دیگر هم به همین ترتیب... عشق است که به زندگی معنا می دهد.

داستان هم از نظر نوع گزارشش از جنگ و آدمهای درگیر آن و هم از نظر نوع روایت جالب توجه است. راوی در خط مقدم کتابی را می خواند که شخص اول آن داستان هم در جنگ کتابی را می خواند که همین داستان راویست!

مثل سربازی شده ام که با نامزدش خوش و بش کرده و حالا هم سرحال است و هم غمگین و افسرده.

سرم را بلند می کنم و عراقی ها را می بینم , آدم هایی مثل ما. چنان مضطرب این سو و آن سو می دوند و سنگر می گیرند که یادم می رود گلوله هایی که از روبرو می آیند گلوله های آن ها است و می تواند ما را بکشد.

مگه همه آدمایی که عاشق می شن دنبال چی هستن؟ اونا هم از مرگ فرار می کنن.

پیشروی مهمه , تا کجا , تا کی , نمی دونم.

3- راستی آخرین بار کی پدرت را دیدی؟ : راوی داستان روزنامه نگاری است که برای دیدن پدر مریضش به شهرستان می رود. در کوپه قطار با 3نفر همراه است, دو نفر که آدمهای معمولی هستند , ممکن است انگشتر عقیق داشته باشند اما اهل نوشیدن هم باشند. نفر آخر فردیست مذهبی و جبهه رفته و آسیب دیده از جنگ (اعضای خانواده اش را در جنگ از دست داده است) که نمی خواهد با دیگران ارتباطی برقرار کند. در مورد دیگران با پیش فرض های خود قضاوت می کند, مثلاً در جایی که راوی شغلش را می گوید سریع می پرسد کیهانی هستید؟ (برای قضاوتش مهم است) و وقتی اسم خرداد و فتح به میان می آید می گوید: پس زنجیره ای هستید (قضاوت صورت می پذیرد). راوی سعی در برقرار کردن ارتباط و کاهش سوء تفاهمات دارد.

اما داستان این نیست! راوی در ایستگاه مورد نظر پیاده می شود و به روستایی که پدرش (وکیل) چند سالیست در آنجا اقامت گزیده است می رود. پدر پیر مستبد با دختری جوان ازدواج کرده است و حال دچار سرطان شده است و مرگ نزدیک است:

هرگز فکر نکرده بودم او هم می میرد... پدری که صدایش زانوهای ما را از ترس می لرزاند و پدری که حرف های ما برایش مهم نبود. مهم این بود که او چه می گوید و ما چگونه انجام می دهیم... نه از مرگ او راضی ام و نه متاثر, فقط تهی هستم. نمی دانم اگر او نباشد برای اشتباه ها و گناهانم باید یقه چه کسی را بگیرم.

در ابتدا به نظر می رسد که دو قسمت داستان به هم نمی چسبد اما اینجا هم بحث موانع ارتباطی است و سوء تفاهمات ناشی از آن... وقتی نتوانی با نزدیکانت تفاهم پیدا کنی و آنها را درک کنی امکان ارتباط برقرار کردن با دیگران البته جای خود دارد و بالعکس.

***

داستان ها زبان ساده ای دارند و بعضاً دیالوگ های جذابی دارد. من این مجموعه داستان را پسندیدم. این کتاب را نشر چشمه در 131 صفحه به چاپ رسانده است. (کتاب من چاپ اول 1382 در 1200 نسخه و به قیمت 1000تومان است)

.

پ ن 1: از مرز دو سوم آنا کارنینا گذشتم! نیاز به هل دادن دارم!! (همسایه ها یاری کنید تا من کتابخوانی کنم)

پ ن 2: برای کتاب بعدی از میان گزینه های زیر انتخاب کنید و رای بدهید:

الف) تونل  ارنستو ساباتو  (نویسنده آرژانتینی که ماه قبل از دنیا رفت. یک چیزی تو مایه های بیگانه کامو باید باشد)

ب) قاضی و جلادش  فردریش دورنمات (جنایی – 1001 کتاب)

ج) ناتوردشت  جی.دی.سالینجر  (توضیحی ندارم بدهم که تا الان نخوندمش – 1001 کتاب)

د) نادیا    آندره برتون (رمان سورآلیستی و ظاهراً مانیفست آن 1001 کتاب )

ه) یوزپلنگ  جوزپه تومازی دی لامپه دوزا  (رمان تاریخی – ایتالیا زمان گاریبالدی – اسم نویسنده اش که خوشگله 1001)

...............

پ ن 3: نمره کتاب 3.3 از 5 می‌باشد.