میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

گزارش دونالد بارتلمی (شیرینی صوتی!)

 

بحث شیرینی و اینا شد برای تغییر محل کار و راحتی و... گفتم همه دوستان رو دعوت کنم شام , دیدم اسباب زحمت دوستان می شود. اوووه از اقصا نقاط ایران و جهان هلک و هلک همه بکوبند بیایند که چی؟! حالا معلوم نیست اصلاً آسمون اینجا چه رنگی هست! گفتم شامه رو دادیم و چند روز بعد یه اتفاقی افتاد و خواستیم غر بزنیم دیگه رومون نمیشه غر بزنیم که!! بعضیا با خودشون می گن بهکی اینم از میله! میخواد شامشو پس بگیره داره غر می زنه!

تازه حساب کن دو نفر از آلمان و یکی از سوئد و یکی از کانادا و دیگه جونم براتون بگه کنتور که نداره چند نفر از دوستان که در نشست کن فرانسه حضور دارند و ترانسترومر بنده خدا که باید زنش اونو بذاره روی ویلچر و تا اینجا بیاره و... نه به خدا من راضی نیستم دوستان به زحمت بیفتند... خودخواهی هم حدی داره به آقا قسم ...

اینه که گفتم من خودم راه بیفتم و تک تک خدمت همه دوستان برسم و زورکی هم که شده یه قار قاری توی گوششون بکنم ...

القصه تعدادی از دوستان بسیار عزیز پیشنهاد دادند تو رو خدا دیگه قصه نخون برامون یکی دو تا شعر از رو بخون بلکه شاید در اون زمینه استعدادی باشه ...یه نموره ...شاید قابل تحمل تر باشه ... یه وقت اومدیم و این اجرا منشاء یک جور استندآپ کمیک شد که ملت بخندند!

خلاصه من البته با اعتماد به نفس خوشگلی که در دنیای مجازی دارم طبیعتاً بلافاصله بعد از صحبت دوستان نشستم چند تا شعر خوندم و دیدم نه... آنجا که عقاب پر بریزد و غیره و ذلک. این شد که دوباره برگشتم سراغ خوندن داستان کوتاه ... ضمناً خبردار شدم که تیم ترور صهیونیست ها که می خواست یه دانشمند هسته ای رو ترور کنه ماموریت داره که قبل از این کار, اولین کسی رو که به میله گفته داستان قشنگ می خونه رو گیر بیاره و ... گفتند اون آدم خطرش بیشتره!

خداییش می بینید!؟ بیشعوری رو هم تا ته خوند بازم آدم نشد!

***

این داستان را از همان کتاب یک درخت یک صخره یک ابر انتخاب کردم که قبلاً در موردش نوشتم (فکر کنم در داستان اقدام خواهد شد هاینریش بل). مترجمش آقای حسن افشار و ناشر هم نشر مرکز است.

دونالد بارتلمی هم داستان نویس فقید آمریکایی است که به قول ویکیپدیا پسانوگرا , و پدر پسانوگرایی در داستان کوتاه است! بد نیست تا از فضای پست مدرن خارج نشدیم یک داستان کوتاه هم بخوانیم.(احتمالاً لینک فارسی ویکیپدیا که باز نمیشه اینم انگلیسیش اینجا).

سه تا کلمه است که مترجم در پاورقی شرح داده که من هم اینجا می آورم که کمک می کند:

شکستگی بیل زنی: شکستگی مهره هفتم گردن است و وجه تسمیه اش رخ دادن آن در کسانی است که با بیل کار می کنند, مانند باغبانان.

ایزامبارد کینگدم برونل: از بزرگترین مهندسان نیمه اول قرن نوزدهم بود. بخش اعظم راه آهن "گریت وسترن" آمریکا را او ساخت. از دیگر کارهای برجسته او طراحی و ساخت بزرگترین کشتی بخار آن زمان به نام "گریت ایسترن" بود.

گلوله دم دم : برگرفته از نام شهری در هند که انگلیسیها این نوع گلوله را در آنجا ساختند و بهره برداری کردند. این گلوله نوک نرمی دارد که در برخورد با جسم سخت (مانند بدن انسان) پهن می شود و اطرافش را متلاشی می کند و...

این شما و این هم لینک داستان صوتی:

   لینک داستان صوتی 

 

***

پ ن 1: من دارم با هواپیما می رم مسافرت داخلی یک روزه ... خلاصه هواپیماست دیگه!

خرابکار ها جین

 

ها جین شاعر و نویسنده معترض چینی است که سالهاست در آمریکا زندگی می کند و به زبان انگلیسی داستان و رمان می نویسد. او در مقاله ای چنین می نویسد: (لینک ترجمه مقاله)

از نظر تاریخی، این همیشه فرد بوده است که به خیانت به کشورش متهم شده است. چرا موضوع را وارونه نکنیم و کشور را به خیانت به فرد متهم نسازیم؟ در هر حال بیشتر کشورها از خیانتکارانی عادی، به شهروندان خود بوده اند. بدترین جرمی که کشور نسبت به نویسنده مرتکب می شود این است که او را از نوشتن با صداقت و شرافت هنری ناتوان سازد.

در این داستان , آقای چو استاد دانشگاهی در چین است و تازه ازدواج کرده است و برای ماه عسل به شهری دیگر رفته است. روز آخر و هنگام خوردن ناهار , دو پلیس به آنها گیر می دهند و می خواهند او را دستگیر کنند....

من این داستان کوتاه را که خانم مژده دقیقی آن را ترجمه نموده است، از نشریه کیان شماره 45 مورخه بهمن و اسفند 1377 انتخاب نموده ام. گویا این داستان در کتاب "اینجا همه آدمها اینجوری اند" (انتشارات نیلوفر) هم آمده است.

خرابکار1

خرابکار2

  

***

پ ن 1: گفتم تا در حال و هوای جوامع توتالیتر هستیم و از شوخی زیاد دور نشدیم, سری هم به چین بزنیم!

پ ن 2: شدیداً مشغول حل مشکلات محل کار هستم!! می دونم تکراری شده اما میله نیستم اگر این بار تا ته قضیه نروم! پس در انتظار شنیدن خبر حل مشکلات یا خبر رسیدن به ته قضیه باشید!  

پ ن 3: طبیعتاً تا وقتی به ته قضیه برسم , یه خورده کمرنگ تر از سابق حضور خواهم داشت , البته به ضرب چراغ قوه یا در نهایت آتیش سیگار هم که شده چراغ اینجا را روشن نگه می دارم.

پ ن 4: فرانی و زویی تمام شده خیلی وقته!! یه گانه از سه گانه نیویورک را هم تمام کردم... نمی دونم می تونم حالا که اواسط قضیه هستم بنویسم یا وایسم وقتی رسیدم ته قضیه...

پ ن 5: می دونم!! خیلی از قضایا هستند که ته ندارند ...

اقدام خواهد شد هاینریش بل

 

این داستان کوتاه را از کتاب وزین "یک درخت, یک صخره, یک ابر" انتخاب کرده ام. ذیل عنوان کتاب روی جلد نوشته شده است: برجسته ترین داستانهای کوتاه دو قرن اخیر. البته من با اینکه برخی داستانهای کتاب رو دوست دارم و اون رو کتاب خوبی می دانم با این کلمه برجسته ترین مشکل دارم! مخصوصاً با "ترین"...

کاش می نوشتند داستانهای برجسته دو قرن اخیر...

این کتاب با ترجمه حسن افشار و توسط نشر مرکز منتشر شده است. (کتاب من چاپ چهارم , سال 1386, در 820 صفحه و به قیمت 12000 تومان می باشد)

در مورد نویسنده هم احتیاج به توضیح خاصی نیست: اینجا و اینجا را جهت خالی نبودن عریضه می آورم.

.

فایل صوتی

مهمانی ناهار سامرست موام

 

این داستان صوتی از نویسنده انگلیسی سامرست موام است که علاوه بر رمان و نمایشنامه در زمینه داستان کوتاه شهرتی خاص دارد. در مورد زندگینامه ویلیام سامرست موام  می توانید به اینجا هم مراجعه نمایید.

منبع این داستان که توسط خانم ارغوان غوث ترجمه شده است ,هم نشریه کیان , شماره 48 (مرداد و شهریور سال 1378) است.

 

فایل صوتی 

 

پ ن 1: مطلب بعدی مطابق وعده قبلی عروسک فرنگی پدس خواهد بود و بعد هم من گنجشک نیستم مستور... تاخیر به خاطر مسافرت در روزهای تعطیل بود.

پ ن 2: شوخی را دیگه از فردا شروع می کنم یا از پس فردا...

پ ن 3: این هم یک جمله قصار از موام : عشق واقعی عشق یک طرفه است بدون هیچ چشم داشت و پاداشی.

پ ن 4: در زمان گوش دادن به فایل چند مورد هست که حالت جویدگی دارد که کار دستگاه ضبط کننده است... همه اجناس تقلبی شده است... اه (به فتح الف)  

پ ن 5: درنگ هم به روز شده است.

در باز هکتور هیومانرو

نویسنده اسکاتلندی هکتور هیومانرو (1916-1870) با نام مستعار ساکی به خاطر داستانهای کوتاه کمدی- تراژیک و نیز بخه خاطر زیبایی و شیوایی زبان داستانهایش مشهور است. به قول منتقدی بهره داستانهای او از حقیقت تا بدان حد است که جذاب باشد و نه آنقدر که مایه ملال شود. او نام مستعار ساکی را که همان ساقی است از رباعیات خیام گرفت. "در باز" معروف ترین داستان کوتاه ساکی است.

این داستان با ترجمه هومن پناهنده در نشریه کیان شماره 54 (مهر و آبان 1379) منتشر شده است.  

.

فایل صوتی