میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

انتخاب کتاب در کمال خونسردی!

در خبرهای این چند روز گذشته یک مطلب بود که با لبخند برای همدیگر فرستادیم... قهرمانی تیم وزنه‌برداری یا قرار گرفتن تیم فوتبال در گروه مرگ و خبرهایی از این دست نبود بلکه قرار گرفتن کشورمان در صدر کشورهای دنیا از حیث عصبانیت! دوست داشتم بدانم شاخص‌های این ارزیابی چه مواردی بوده است... هنوزم دوست دارم! البته این نه به این معناست که بخواهم در صحت و سقم این قضیه تشکیک یا چند و چون کنم بلکه صرفاً دوست داشتم بدانم شاخص‌های اندازه‌گیری این موضوع چه چیزهایی بوده است. در واقع اگر برای محققان اجتماعی و ارزیابان و تحلیلگران این مقولات از جنس متغیرهای علمی و تحقیقاتی است برای ما از جنس خاطره است!

چند وقت قبل پشت فرمان، داشتم در یکی از اتوبانهای منتهی به تهران می‌راندم. حداکثر سرعت مجاز 100 کیلومتر در ساعت بود و من هم دقیقاً با همین سرعت در خط دو حرکت می‌کردم. گاهی از سمت چپم اتومبیل‌هایی با گذشتن از حد مجاز سرعت، اقدام به سبقت گرفتن می‌کردند که طبعاً این امری است بین خودشان و دوربین‌ها و قانون و جان خودشان و چیزهایی از این دست... البته غیرمستقیم به ما هم برمی‌گردد اما خُب فعلاً موضوع بحث ما نیست... اصولاً من در خط سبقت کمتر می‌روم چون حوصله رانندگانی که سپر به سپر می‌چسبانند و چراغ می‌زنند و بوق می‌زنند را ندارم. القصه، خط دو بودیم و حداکثر سرعت مجاز، ناگهان یکی از خودروها اقدام به گرفتن سبقت از راست کرد و از سمت شاگرد با یک حالت برافروخته‌ای مرا مورد تفقد قرار داد!

صحنه جالبی بود! آخه واسه چی!؟ سمت چپم که خالی بود!؟ این یکی از بی‌سبب‌ترین و غیرمترقبه‌ترین فحش‌هایی است که در طول عمرم دریافت کرده‌ام. مانده بودم بخندم یا اقدام متقابل بکنم یا... حال آن لحظه‌ام تقریباًً حالتی شبیه حال کافو بعد از قرعه‌کشی جام جهانی و در هنگام دیدن صفحه شخصی‌اش شده بود!

.........................................

حالا در کمال خونسردی به ادامه مطلب بروید. سه گزینه از ادبیات روسیه در انتظار شماست. به یکی از گزینه‌ها رای بدهید بلکه قسمت شد در کنار یکدیگر آن کتاب را بخوانیم و لحظاتی از این وضع و اوضاع فارغ شویم! نمی‌دانم ما چندبار دیگر باید ثابت بکنیم که در هر امری می‌توانیم بدون دلیل و یا حتی شوخی‌شوخی به حد اعلای عصبانیت برسیم و ... دشمنانِ ما چرا حالیشون نیست!؟

 

ادامه مطلب ...

انتخابات کتاب‌های بعدی!

لطفاً از هر گروه یک گزینه را انتخاب کنید.

گروه اول – بریتانیایی‌ها

الف) راهنمای مسافران مجانی کهکشان – داگلاس آدامز

داگلاس آدامز (1952 – 2001) این کتاب را در 27 سالگی و در سال 1979 در ژانر علمی-تخیلی و با مایه‌های طنز نوشت. نمره‌ کتاب در گودریدز 4.2 است و تعداد کسانی که به این کتاب در این سایت نمره داده اند از 997000 نفر عبور کرده است که رشک‌برانگیز است. کتاب در لیست 1001 کتابی که قبل از مرگ باید خواند حضور دارد.

ب) سقوط آزاد – ویلیام گولدینگ

ویلیام گولدینگ (1911 – 1993) با اولین اثرش به نام سالار مگسها در سال 1954 به شهرت رسید و بعدها در سال 1983 (سال بعد از مارکز!) جایزه نوبل را دریافت کرد. سقوط آزاد در سال 1959 با نگاه به انسان در دنیای مدرن به نگارش درآمده است. نمره کتاب در گودریدز 3.65 است با 717 رای.

ج) سومین پلیس – فلین اوبراین

فلین اوبراین (1911 – 1966) نویسنده ایرلندی، این اثر را در اوایل جنگ جهانی دوم  نوشت اما برای چاپ آن نتوانست ناشری پیدا کند. کتاب توسط همسرش و یک سال پس از مرگ نویسنده به چاپ رسید. یکی از آثار معروف پست‌مدرن که در لیست 1001 کتاب نیز حضور دارد. نمره آن در گودریدز 4.02 از مجموع 12136 رای است.

د) شاگرد قصاب – پاتریک مک‌کیب

پاتریک مک‌کیب (متولد 1955 در ایرلند) این اثر را در سال 1992 نگاشته است. طنز سیاه اثر و راوی روان‌پریش آن مورد توجه خوانندگان و منتقدان قرار گرفت به نحوی که کتاب کاندید جایزه بوکر گردید. نمره کتاب در گودریدز 3.83 و از مجموع 5880 رای به دست آمده است. کتاب در لیست 1001 کتابی که قبل از مرگ باید خواند حضور دارد.

گروه دوم – آسیایی‌ها

الف) بندرهای شرق – امین مألوف

امین مألوف (متولد 1949)  نویسنده عرب لبنانی که آثارش را به زبان فرانسوی می‌نویسد این اثر را در سال 1996 نگاشته است. این کتاب هفتمین اثر اوست و در آن به رنج‌های لبنان در قالب زندگی یک جوان پرداخته است. او برنده جایزه گنکور در سل 1993 است. نمره کتاب 4.05 از مجموع 4260 رای است.

ب) بنگر فرات خون است – یاشار کمال

یاشار کمال (1922 – 2015) نویسنده‌ کردتبار اهل ترکیه با کتاب اینجه‌ممد (موجود در لیست 1001) معروفیت جهانی یافت. بنگر فرات... اولین قسمت از سه‌گانه او به نام قصه جزیره است که در سال 2002 و با نگاه به جامعه روستایی و اثرات جنگ نوشته شده است. نمره کتاب در گودریدز 4.38 از مجموع 834 رای است.

ج) خدای چیزهای کوچک – آرواندتی روی

خانم آروانداتی روی (متولد 1961) نویسنده هندی با نگارش این اثر در سال 1997 به شهرتی جهانی دست یافت و موفق به کسب جایزه بوکر شد. مبارزه با سنت و البته قدرت تقدیر از مضامین این داستان است. نمره کتاب در سایت گودریدز 3.91 از مجموع آرایی است که از مرز  179000 عدد گذشته است. کتاب در لیست 1001 کتابی که قبل از مرگ باید خواند حضور دارد.

د) کافکا در ساحل – هاروکی موراکامی

این نویسنده ژاپنی کاندیدای نوبل در سال‌های اخیر در سال 1949 متولد شده است و این اثر که یکی از معروفترین اثار اوست  در سال 2002 نگاشته شده است. کتابی که به قول آپدایک نمی‌توان از خواندنش صرف‌نظر کرد. نمره کتاب در گودریدز 4.13 از مجموع آرایی بیش از 191000 رای است. کتاب در لیست 1001 کتابی که قبل از مرگ باید خواند حضور دارد.

...............

پ ن 1: کتاب بعدی خزان خودکامه یا پاییز پدرسالار یا خزان پیشوا از گابریل گارسیا مارکز خواهد بود. شاید تا مشخص شدن نتایج انتخابات زیرآبی کوچکی بروم و یکی دو کتاب کوچولو را بخوانم! شاید.


شب امتحان 2!

وقتی من به شوهرخواهرم می‌گویم چرا کتاب نمی‌خواند؟ معمولاً یکی از شبهاتی که مطرح می‌کند این است که کتاب‌ها سانسور می‌شود و وقتی می‌دانم کتابی که به دستم می‌گیرم همانی نیست که نویسنده نوشته است یا دوست داشته بنویسد (بخصوص برای نویسندگان داخلی) اعصابم به هم می‌ریزد. ضمن اینکه با خواندن کتاب‌های سانسور شده و تبلیغ آن، به‌نوعی نهاد سانسور را تایید و تقویت می‌کنیم! اخیراً با عضویت در چند کانال تلگرامی، استدلال جدیدی یاد گرفته است؛ می‌گوید ترجمه‌ها دقیق نیستند و ضمن آسیب ناشی از ممیزی، آسیب ناشی از مترجم هم به خُردکننده‌های اعصابش اضافه شده‌اند.

من به زحماتی که یک مترجم و همچنین ناشر می‌کشد تا یک اثر خوب روانه بازار شود اشاره می‌کنم و سوال می‌کنم که آیا نباید این زحمات را ارج نهاد و این مسیر را با خرید و خواندن کتاب و مطالبه‌ی حقوق خواننده تقویت کرد؟ آیا جز این است که با تقویت کتابخوانی و فشاری که از طرف جامعه وارد می‌شود می‌توان خطوط قرمز ممیزی را تعدیل نمود یا به روش‌های نوین آن را دور زد؟ آیا با نخواندن کتاب می‌توان با نهاد ممیزی مبارزه کرد!؟ در کدام سرزمین نهاد ممیزی با پایین آمدن آمار کتابخوانی کک به تنبانش افتاده است!؟ فراموش نکنیم از قلم همین نویسندگان و با همت همین مترجمین، از زیر تیغ همین ممیزی، کتاب‌های قابل تأملی بیرون آمده و خواهد آمد.

شوهرخواهر من پشت ممیزی سنگر می‌گیرد و متاسفانه اگر همین امروز کاری نکند، پیش‌بینی می‌کنم آن روزی که ممیزی در کار نباشد و او خلع سلاح شده و مجبور به خواندن کتاب بشود، انتخابش چیزی شبیه دو سه گزینه از همین انتخاباتِ کتابِ من خواهد بود که در شرایط فعلی هم بدون ممیزی قابل دسترس است!

*****

حتماً حُکم بازی کرده‌اید. هنر یک بازیکن این است که بتواند با ورق‌های متوسط بازی را دربیاورد وگرنه در صورت وجود چهارتا آس و چهار تا شاه و چهارتا... و یا وجود هر سیزده ورقِ حکم در دست‌، خواهرزاده‌ی من هم بازیکن قهاری می‌شود! دیده شده است برخی توانسته‌اند با وجود دست‌های خیره‌کننده، بازی را واگذار کنند و این نتیجه‌ی عدم توجه و تلاش در زمان‌هایی است که دستِ آنها متوسط و یا ضعیف بوده است. هنر بازی کردن را با چنین دست‌هایی می‌توان آموخت. خواهرزاده‌ی من هروقت دستش بد است بازی نمی‌کند. گمان نکنم هیچگاه این بازی را یاد بگیرد.

*****

پ ن 1: انتخابات پست قبل ادامه دارد. لطفاً در صورت صلاحدید شرکت کنید. یک وقت دیدید افتادیم به استیل‌خوانی و مویس‌خوانی آن هم در این سن و سال!!

پ ن 2: کتاب‌هایی که در انتظار رسیدن فرصت نوشته شدن مطلب‌شان هستند: آونگ فوکو اثر اومبرتو اکو؛ پرسه زیر درختان تاغ اثر علی چنگیزی؛ مرد یخین می‌آید از یوجین اونیل.

شب امتحان!

انتخابات خیلی نزدیک است و ما مطابق معمول و مثل دوران دانشجویی، ناگهان در شب امتحان به خودمان می‌آییم و برخی از ما با دیدن حجم کتاب و جزوات دچار افسردگی می‌شویم و برخی از ما هم خیلی سریع می‌خواهیم نگاهی به کتاب و جزوات بیاندازیم و از این مرحله هم با نمره‌ی قبولی عبور کنیم. اما مجاهدت‌ها و مخاطراتِ شب انتخابات چیست!؟ راضی کردن دوست و آشنا و فامیل برای درک شرایط حساسی که در آن قرار داریم! تلاش برای اثبات این‌که یک رای چه‌قدر تاثیر دارد! حرص خوردن برای این‌که نشان بدهیم چرا نباید به عقب برگردیم! متحیر شدن از این‌که برخی مخاطب‌ها هیچ تفاوتی بین گزینه‌ها نمی‌بینند! افسرده شدن از حجم انفعالی که به چشمتان می‌آید! و خلاصه چندین و چند غول دیگر که می‌بایست برای عبور از این مرحله با آنها دست به یقه بشوید.

همین ابتدا عرض کنم که من و امثال من مقصریم. بله ما مقصریم. خارج کردن مخاطبان از انفعالی که ریشه‌های چندهزارساله دارد در یک شب!؟ خارج نمودن رقیبی قَدَر و چِغِر و کارکشته مثل تئوری توطئه از ذهن مخاطب در یک جلسه!؟ راضی کردن مخاطب برای خلع سلاح کردن خودش از سلاحی کاربردی مانند "غُرغُر" در یک نشست!؟ برگزاری یک دوره تاریخ تحلیلی درخصوص علل سقوط ساسانیان و نشان دادن نتایج فاجعه‌بار سقوط صفویه از پشت تلفن!؟ و... به قول اساتید! این کارهایی است که باید در طول ترم انجام می‌دادیم و ندادیم و حالا با ظهور ابرهای بارور شده‌ی کومولوس‌پوپولیستی و رسیدن به شب امتحان (امتحانی تا بدین حد سرنوشت‌ساز) کاسه چه‌کنم چه‌کنم دست گرفته‌ایم و بر سر دستاوردهای‌مان مثل بید می‌لرزیم...

حالا البته زمان ناامید شدن نیست. تجربه نشان داده است که اکثر ما با همین مجاهدت‌های شب امتحانی بالاخره صاحب مدارک دانشگاهی شده‌ایم!! منتها همین‌جا به خودمان قول بدهیم نتیجه‌ی این امتحان هرچه شد، برای تجربه نکردن دوباره‌ی لحظاتی چنین خوفناک، در طول ترم درس‌مان را بخوانیم. دامنه‌ی فعالیت را هم آن‌چنان گسترده نگیریم. همین اطرافیان خودمان. مثلاً گزینه‌های من شوهرخواهر و خواهرزاده و زن داداشم هستند. همین! و البته همین هم کار کمی نیست و ساده‌ هم نیست. من اگر همین سه نفر را به جایی برسانم که مجبور نشوم شب امتحان به آنها آویزان شوم، نقشم از نقش امیرکبیر کمتر نخواهد بود! اگر نتوانم، باید خودم را آماده شرایطی بکنم که در آن شرایط، امیرِ کبیر و صغیرمان جلوی چشمان‌مان پودر شوند و باصطلاح تجدید دوره بشویم (در خوشبینانه‌ترین حالت) و...

اما حالا بیایید فکر کنیم در همین شب امتحان چه باید بکنیم!؟ این را در قسمت‌های آتی با هم به جلو خواهیم برد.

***********

حالا که در شرایط انتخاباتی هستیم یک انتخابات کتابی هم برگزار کنیم. از میان گزینه‌های زیر به یک گزینه رای بدهید. البته گزینه‌های انتخابات این دوره‌ تشابهاتی با شرایط بیرونی دارند و من همین‌جا اعتراف می‌کنم که تمایلی به انتخاب شدن گزینه‌های الف و دال و واو ندارم! اما گزینه‌ی دال همین الان 2 رای و گزینه‌ی واو 4 رای و گزینه‌ی الف 6 رای دارد. این آرای از قبل به صندوق ریخته شده البته توسط شواهد و قراین (تعداد چاپ و تعداد ترجمه و عناوین آن‌چنانی و عامه‌پسند بودن و شعاری بودن و...) کاملاً قابل دفاع است. حالا ببینیم شما چه می‌کنید! این را هم بگویم ممکن است قبل از شمارش آرا دو تا از این گزینه‌ها به نفع یکی کنار بروند که حتماً همین طور است ولذا همین الان ضمن احترام به دانیل استیل و جوجو مویس باید بگویم ایشان 12 رای دارند!! و حتماً دوستانی که اینجا را دنبال می‌کنند می‌دانند که شاخ‌ترین گزینه‌ها هم در انتخابات قبلی رای دو رقمی نیاورده‌اند. حالا خودتان را بگذارید جای من!!

الف)  آخرین نامه عاشقانه   جوجو مویِس

ب) ارتش سایه‌ها   ژوزف کسل

ج) به سوی فانوس دریایی  ویرجینیا وولف

د) چگونه فولاد آبدیده شد   آستروسکی

ه) خزان خودکامه (پاییز پدرسالار)  مارکز

و) رویای طلایی  دانیل استیل

شاید امسال انتخابات دیگری نباشد!

لطفاً برای مشخص نمودن کتاب‌های بعدی از هر گروه یک گزینه را انتخاب کنید:

گروه اول ایتالیایی‌ها

الف) ابریشم – الساندرو باریکو

باریکو داستان‌نویس مشهور ایتالیایی متولد 1958 است. رمان ابریشم در سال 1996 نگاشته شده است و داستان تاجری فرانسوی است که در زمینه کرم ابریشم فعالیت می‌کند و به ژاپن می‌رود و عشق و... نمره کتاب در گودریدز 3.82 از مجموع 21830 رای است.

ب) توفان در مرداب – لئوناردو شیاشیا

شیاشیا (1921 – 1989) نویسنده و منتقد ادبی و پژوهشگر اجتماعی، تحصیل‌کرده رشته حقوق بود. مدتی هم در مجلس سیسیل و پارلمان ایتالیا نماینده‌ی مردم بود. توفان در مرداب رمانی تاریخی است که به اواخر قرون وسطی و تقابل سنت و آزادی می‌پردازد... نمره کتاب در گودریدز 3.71 از مجموع 234 رای است.

ج) مارگریتا دلچه ویتا – استفانو بنی

استفانو بنی نویسنده، شاعر و روزنامه‌نگار، متولد سال 1947 است. او در کارنامه‌اش کارگردانی و حتا بازیگری را نیز دارد. مارگریتا دلچه ویتا روایت دختر چهارده‌ساله‌ایست که در رابطه با تاثیر همسایه جدید و مدرن‌شان بر خانواده‌ی خود با کلماتی ساده به معانی عمیقی می‌پردازد... نمره کتاب در گودریدز 3.67 از مجموع 1802 رای است.

گروه دوم آرژانتینی‌ها

الف) ابداع مورل – آدولفو بیوئی کاسارس

کاسارس (1914 – 1999) روزنامه‌نگار، شاعر و نویسنده داستانهای علمی تخیلی است. او از دوستان و همکاران بورخس بود. طبعاً ابداع مورل در همین ژانر تخیلی طبقه‌بندی می‌شود. نمره کتاب در گودریدز 4.06 از مجموع 10206 رای است.

ب) کتابخانه بابل – خورخه لوئیس بورخس

بورخس (1899 – 1986) نویسنده، شاعر و ادیب آرژانتینی که شهرتش به واسطه داستانهای کوتاه اوست. داستانهایی که بعضاً پست‌مدرن یا پدرجد رئالیسم جادویی یا تخیلی نامیده می‌شود. او بارها کاندید نوبل شد اما این جایزه موفق به کسب او نشد! نمره کتاب 4.41 از مجموع 4183 رای است.

ج) نفرین ابدی بر خواننده این برگها – خوان مانوئل پوئیگ

پوییگ (1932 – 1990) نویسنده آرژانتینی در این کتاب که تماماً بر دیالوگ بین دو نفر استوار است به مضامینی چون فراموشی و پیری و سیاست و تبعید می‌پردازد. نمره کتاب 3.54 از مجموع 311 رای است.