مطالب بعدی به ترتیب در مورد «سومین پلیس» و «ذرت سرخ» خواهد بود. از الان دارم با خودم فکر میکنم در مورد سومین پلیس چهجور مطلبی بنویسم و مطمئنم که چالش سختی خواهد بود! کتابی که علیرغم شهرت نویسندهاش و شهرت پشتوانههایش از سوی ناشران به دلیل بالا بودن سطح فانتزی داستان رد شد و نهایتاً پس از فوت نویسندهاش به چاپ رسید. حدس میزنم که خیلی از خوانندگان در اواسط کتاب دچار وسوسه رها کردن آن بشوند و ... اما به نظرم آنهایی که با صبر و پشتکار ادامه دهند در انتها راضی خواهند شد! در جای خودش به این کتاب بیشتر خواهم پرداخت. در حال حاضر مشغول دوبارهخوانی آن هستم.
ذرت سرخ داستان پهندامنهای از دوران سخت چینیها در حد فاصل زمانی اواخر دوران امپراتوری و جنگ با ژاپنیها و فجایع آن و پس از آن است که البته خطی هم روایت نمیشود. برخی وقایع داستان بهگونهای خشونتبار به صورت خواننده سیلی میزند و نمیگذارد کتاب را رها کند! این روزها که ویروس کرونا به صدر اخبار آمده است و گاهی علت بروز و شیوع آن سبک غذایی چینیها در خوردن و آشامیدن عنوان میشود، خواندن مشهورترین اثر مو یان خالی از لطف نیست. در مورد آن نیز به موقع خود خواهم نوشت.
حالا برای مشخص شدن برنامههای بعدی کتابخوانی از هر یک از گروههای زیر یک گزینه را انتخاب نمایید:
گروه فرانسهزبانها
الف) ارتش سایهها – ژوزف کسل
ب) چیزها – ژرژ پرک
ج) خورشید خانواده اسکورتا – لوران گوده
گروه انگلیسیزبانها
الف) شاگرد قصاب – پاتریک مککیب
ب) فرانکنشتاین – مری شلی
ج) مشتی غبار – اولین وو
در ایام قدیم وقتی کسی فوت میکرد و بازماندگان به عزای ایشان مینشستند، نزدیکان بازماندگان برای نشان دادن همدلی رفتارهای خاصی را نشان میدادند؛ عدهای لباس سیاه میپوشیدند، برخی از تراشیدن ریشهای خود ابا میکردند، برخی که کاسب بودند کرکره مغازه را پرای ساعاتی پایین میدادند و از این دست رفتارهایی که ما از بزرگترها دیده و آموخته بودیم. این امور البته برای فرد درگذشته توفیری نداشت اما برای بازماندگان اهمیت داشت.
یکی از دوستان به شوخی عنوان میکرد که گویا من و امثال من در سرزمین دیگری به سر میبریم و دلمان خوش است که رمان میخوانیم. نه! من هم همینجا هستم، دل خوشی هم ندارم اما دلیل نمیشود که کلاً کرکره را پایین بکشم!
دو کتاب صدای افتادن اشیاء (گابریل واسکس) و اندازهگیری دنیا (دانیل کلمان) تمام شده است و بهزودی در موردشان خواهم نوشت. دو کتاب بعدی از میان گزینههای زیر انتخاب خواهد شد. از مشارکت شما در انتخاب استقبال خواهم کرد:
گروه اول – بریتانیاییها
الف) سومین پلیس – فلن اوبراین
برایان اونولان (1911-1966) با نام مستعار فلن اوبراین، رماننویس و نمایشنامهنویس ایرلندی این رمان را در سالهای ابتدایی جنگ جهانی دوم نوشت اما ناشری به چاپ آن رضایت نداد. این کتاب پس از مرگ نویسنده در سال 1967 منتشر شد و تقریباً در همه لیستها نظیر 1001 کتابی که قبل از مرگ میبایست خواند و... حضور دارد. نمره کتاب در گودریدز 4.01 از مجموع 14974 رای میباشد.
ب) زیر کوه آتشفشان – مالکوم لاوری
مالکوم لاوری (1909-1957) شاعر و نویسنده انگلیسی این کتاب را در سال 1947 منتشر کرد. این کتاب هم از آثار معروف قرن بیستم ادبیات انگلیسیزبان است و در همه لیستهای توصیه کتاب از جمله 1001 کتاب و گاردین و ... حضور دارد. برداشت خودم این است که این رمان در گروه C جا خواهد گرفت. نمره کتاب در گودریدز 3.79 از مجموع 20781 رای است.
ج) هابیت – جی.آر.آر. تالکین
تالکین (1892-1973) نویسنده، شاعر و زبانشناس و استاد دانشگاه آکسفورد این رمان تخیلی یا فانتزی را به عنوان اولین اثرش در سال 1937 منتشر کرد. این کتاب هم در تمام لیستها حضور دارد. طبیعتاً از پرخوانندهترین آثار دنیای داستانی است. نمره کتاب در گودریدز 4.27 از مجموع 2611790 رای است.
گروه دوم – چینیها و به عبارتی مو یان!
مویان متولد سال 1955 است که موفق شد بهخاطر «رئالیسم خیرهکنندهای که قصههای مردمی و تاریخ را با زمان حال پیوند میدهد» در سال 2012 جایزه نوبل را دریافت کند. این سه گزینه را از این نویسنده برای انتخابات در نظر گرفتهام:
الف) دست از این مسخرهبازی بردار اوستا
این نوولا در سال 2001 نوشته شده است و ترجمه فارسی آن حدود 190 صفحه است. نمره آن در گودریدز 3.59 از مجموع 952 رای است.
ب) ذرت سرخ
در سال 1987 نوشته شد و بهواسطه فیلمی که بر اساس آن ساخته شد و در جشنواره برلین و اسکار مورد اقبال قرار گرفت به مشهورترین اثر نویسنده بدل گردید. این رمان حدوداً 400 صفحهای در سایت گودریدز نمره 3.74 از مجموع 5029 رای را به خود اختصاص داده است.
ج) طاقت زندگی و مرگم نیست
این رمان حجیم (785 صفحه) در سال 2006 نوشته شده است. حجم آن بهگونهایست که کمتر مترجم و ناشری در این اوضاع احوال به سمت آن میروند. نمره آن در سایت گودریدز 3.97 از مجموع 3133 رای است.
در اوایل هر سال، بهترین کتابهایی که سال گذشته در موردشان در وبلاگ نوشتهام را انتخاب میکردم و در کنار منتخبین سالهای قبل قرار میدادم. بدینترتیب به مرور لیستی به دست آمده و میآید که شاید بتواند به کار انتخاب رمان توسط دوستان بیاید. کاری که امسال کمی(!) به تأخیر افتاد.
در ادامه مطلب این لیست را قرار دادهام. در کنار نام کتاب و نویسنده در هر ردیف، یک نمره و یک حرف انگلیسی آمده است. آن حروف (A,B,C) گروهی هستند که هر کتاب در آن قرار میگیرد و قبلاً در اینجا در مورد آن توضیحاتی دادهام و خواندنش برای استفاده از این لیست لازم است. و اما نمره...
در وبلاگها و سایتهای مرتبط با کتاب و فیلم، نمرهدادن امر جاافتادهایست. گاهی نویسنده سایت و وبلاگ شخصاً نمرهای بین صفر تا پنج یا ده به اثر مورد نظر میدهد و گاهی کاربران دیگر هم در به دست آمدن نمره مشارکت میکنند. مثلاً در سایت گودریدز یا آمازون شما میتوانید به هر اثری نمرهای از یک تا پنج بدهید. نمره شما با نمرات دیگران جمع، و میانگین آن به عنوان نمره اثر در معرض دید کاربران قرار میگیرد. این میانگین طبعاً عددی اعشاری میشود که معمولاً تا دو رقم اعشار در این سایتها نشان داده میشود. اما سازوکار نمرهدهی در اینجا چگونه است؟
زمانی که من تصمیم گرفتم که با نمرهدهی کتابها را ردهبندی کنم ابتدا چند شاخص را در نظر گرفتم و آنها را با برخی دوستان در میان گذاشتم و با مشورتی که از آنها گرفتم در نهایت به تعدادی شاخص نظیر: عنوان، شروع داستان، ریتم، فرم، پایانبندی، لذت خوانش و... رسیدم. برای این شاخصها با توجه به اهمیتشان وزنی در نظر گرفتم تا بر اساس آن سهم هر شاخص در نمره نهایی شکل بگیرد. این موارد را در یک جدول با فرمت اکسل قرار دادم و حالا برای نمره دادن به کلیت کتاب، به شاخصهای فوق در هر کتاب نمره میدهم (از یک تا ده و با توجه به معیارهایی که در جدول آمده است) و با فرمولهای سادهای که در جدول نوشتهام، نمره نهایی به دست میآید که من آن را تا یک رقم اعشاری گرد کرده و در وبلاگ میگذارم. (یک نمونه در ادامه مطلب آمده است)
شاید سوال شود که این همه دفتر و دستک برای چیست!؟ در پاسخ ضمن تأکید بر اهمیت کاستن از سرعت و شتاب زندگی میتوان به بستنی چوبی یا قیفی اشاره کرد! برخی دوست دارند بستنی خود را لیس بزنند و لذت ببرند و برخی هم آن را گاز میزنند. من البته از آنها هستم که لیس زدنِ بستنی را ترجیح میدهم!
.............
پ ن 1: در مورد انتخاب رمان قبلاً چیزهایی نوشتهام (اینجا).
پ ن 2: مطلب بعدی در مورد «مداد نجار» اثر مانوئل ریباس خواهد بود.
پ ن 3: طبیعتاً این سیستم نمرهدهی میتواند خیلی بهتر از این باشد ...
ادامه مطلب ...
کتاب بعدی که در موردش خواهم نوشت «کشتن مرغ مینا» اثر هارپر لی خواهد بود. پس از آن به سراغ «مداد نجار» اثر مانوئل ریباس نویسنده اسپانیایی خواهم رفت. برای مشارکت در انتخاب کتابهای بعدی میتوانید به یکی از گزینههای گروه 1 و یکی از گزینههای گروه2 رای بدهید. ترتیب گزینهها در هر گروه بر اساس تاریخ انتشار آن اثر است و میزان علاقه احرازکنندگان صلاحیت به آثار در شورای مربوطه در وبلاگ ، هیچگونه نقشی نداشته است! میزان توضیحات برای تمام گزینهها مساوی در نظر گرفته شده است!!
گروه 1 – ایتالیاییها
الف) مرحوم ماتیا پاسکال – لوئیجی پیراندلو
این نویسنده ایتالیایی در سال 1867 در خانوادهای مرفه در سیسیل به دنیا آمد. این استادِ سبکشناسیِ دانشگاهِ رم یکی از تأثیرگذاران عرصه نمایشنامهنویسی قرن بیستم محسوب میشود. او در سال 1934 برنده جایزه ادبی نوبل شد و در سال 1936 از دنیا رفت. رمان «مرحوم ماتیا پاسکال» در سال 1904 منتشر شده است. نمره آن در گودریدز 4.02 از مجموع 12796 رای است.
ب) گفتگو در سیسیل – الیو ویتورینی
نویسندهای از مکتب نئورئالیسم ایتالیا با نثری آهنگین؛ در سال 1908 در سیراکیوز در سیسیل در جنوب ایتالیا به دنیا آمد. در اوایل جوانی از زادگاهش خارج شد و مشاغل مختلفی از جمله کار در چاپخانه و همکاری در نشریات ادبی را تجربه کرد. او در سن 57 سالگی از دنیا رفت. مهمترین اثرش «گفتگو در سیسیل» در سال 1941 منتشر شده است. نمره آن در گودریدز 3.74 از مجموع 1494رای است.
ج) پریرا چنین میگوید – آنتونیو تابوکی
تابوکی برخلاف دو گزینه قبلی متولد شمال ایتالیاست. در 24 سپتامبر 1943. یعنی تولد ایشان نزدیک است! ایشان در پاریس با اشعار فرناندو پسوآ آشنا شد و پس از آن به ادبیات پرتقال علاقمند شد. او تا پیش از بازنشستگی استاد زبان و ادبیات پرتقالی در دانشگاه سیینای شهر فلورانس بود. «پریرا چنین میگوید» در سال 1994 منتشر شده است و نمره آن در گودریدز 4.12 از مجموع 12618 رای است.
گروه 2 – آمریکای لاتین
الف) رد گم – آلخو کارپانتیه
کارپانتیه از پدری فرانسوی و مادری روس در سوئیس به دنیا آمد (1904) و خیلی زود به همراه خانواده در کوبا مستقر شد. این نویسنده کوبایی یکی از تاثیرگذاران بر ادبیات آمریکای لاتین در دوره شکوفایی خود بود. او به غیر از نویسندگی و روزنامهنگاری در زمینه موسیقی هم دستی بر آتش داشت. «رد گم» در سال 1953 منتشر شده است و نمره آن در گودریدز 3.94 از مجموع 2325 رای است.
ب) باغ همسایه – خوزه دونوسو
در سال 1924 در شیلی به دنیا آمد. او یکی از نویسندگان مهم دوران شکوفایی ادبیات آمریکای لاتین محسوب میشود. دونوسو پس از کودتای پینوشه از شیلی خارج و سالها در تبعید زندگی کرد. او پس از بازگشت به زادگاهش در سال 1981 تا زمان مرگش (1996) به فعالیت در زمینه آموزش نویسندگی اشتغال داشت. «باغ همسایه» در سال 1992 منتشر و نمره آن در گودریدز 3.72 از مجموع 359 رای است.
ج) صدای افتادن اشیاء – خوان گابریل واسکس
این نویسنده کلمبیایی در سال 1973 در بوگوتا به دنیا آمد. در سال 1996برای ادامه تحصیل به پاریس رفت و در رشته ادبیات آمریکای لاتین از سوربن فارغالتحصیل شد. این نویسنده و مترجم و روزنامهنگار پس از سالها اقامت در اروپا در سال 2012 به کشورش بازگشت. رمان «صدای افتادن اشیاء» در سال 2011 منتشر شد و او را به اوج شهرت و ثروت رساند. نمره آن در گودریدز 3.8 از مجموع 11968 رای است.
.........................................................
پ ن 1: یک مطلب در رابطه با بهروز کردن لیست کتابهای قابل توصیه (مطابق سنوات قبل) بدهکارم که در اولین فرصت با توجه به رمانهایی که در سال 97 خوانده شد آن لیست بهروز خواهد شد.
پ ن 2: یکی از دوستان در مورد فاکتورهای نمرهدهی در وبلاگ سوال پرسیده بود که در این مورد حتماً خواهم نوشت و از همفکری دوستان جهت بهبود آن بهره خواهم برد. خواستم به آن دوست عزیز خاطرنشان کنم که یادم هست و حتماً در این مورد خواهم نوشت.
با گزینههای انتخاباتی این نوبت به دیار آمریکای لاتین سفر خواهیم کرد.... سفری ارزان! و بدون نیاز به گرفتن مرخصی در همین آغاز کار!... میدانم که هر چهار گزینه قابل تأمل و قابل اعتنا هستند و انتخاب از میان این نویسندگان سخت است اما سختیاش هم زیباست! از میان گزینهها لطفاً به یک گزینه رای بدهید:
1) سه روایت از یهودا – خورخه لوئیس بورخس
هزارتوهای بورخس در لیست 1001 کتابی که قبل از مرگ باید خواند حضور دارد. ترکیبات متنوعی از این هزارتوها در ایران چاپ شده است. در مورد این نویسنده آرژانتینی بهترین توصیف را هربرت کوئین بصورت کاملاً اختصاصی برای خوانندگان وبلاگ در مطلب مربوط به کتابخانه بابل آورده است. سه روایت از یهودا مجموعه داستان کوتاهی است از همین مجموعه هزارتوهای بورخس.
2) زندگی واقعی آلخاندرو مایتا – ماریو بارگاس یوسا
اگر این کتاب انتخاب شود پنجمین رمانی خواهد بود که از این نویسندهی پرویی برنده نوبل ادبیات سال 2010 میخوانم. چهار کتاب قبلی همگی مورد پسند من بودهاند: مرگ در آند، سالهای سگی، گفتگو در کاتدرال و جنگ آخرزمان.
3) مردی که همهچیز همهچیز همهچیز داشت – میگوئل آنخل آستوریاس
میگوئل آنخل آستوریاس (1899 – 1974) شاعر و نویسنده گواتمالایی برنده نوبل ادبیات در سال 1967 است. با کمال تعجب اثری از این نویسنده در لیست 1001 کتابی که قبل از مرگ میبایست خواند نیست. پیش از این فقط یک کتاب از ایشان خواندهام و به نظر خودم حتماً آقای رئیسجمهور شایستگی حضور در این لیست را دارد... حیف است که آثار این نویسنده را بعد از مرگ بخوانیم!
4) مرگ آرتمیو کروز – کارلوس فوئنتس
تا کنون از میان آثار این نویسنده مکزیکی ( 1928-2012 ) در وبلاگ در مورد آئورا، کنستانسیا و البته پوست انداختن نوشتهام. برخی منتقدین "مرگ آرتمیو کروز" را یکی از مهمترین رمانهای آمریکای لاتین دربارهی فرجام انقلابهای این قاره میدانند.
.........................................................
ما ایرانیان در ایام عید ضمن تبریک سال نو معمولاً برای یکدیگر آرزوهای خوب میکنیم. سنت خوبی است. اما برخی از این آرزوها در پسِ ظاهرِ فریبندهی خود میتوانند دارای باطن خطرناکی باشند. مثلاً همین چند دقیقه قبل یکی از دوستان برای من آرزوی جیبهای پر از پول کرد. ذهنِ من معمولاً بعد از شنیدن چنین آرزویی به سمت اوضاع اقتصادی ونزوئلا یا آلمان بعد از جنگ میرود و مشخصاً توصیف هاینریش بل (شاید هم گونتر گراس) از آن دوران که گفته بود با اسکناسهایی که برای خرید یک قوطی کبریت پرداخت میکردیم میشد اتاقی را کاغذ دیواری کرد! جیب پر از پول برای من تداعیکننده چنین اوضاعی است.
از طرف دیگر برخی آرزوها برای تحقق یافتن نیاز به مقدماتی دارند که بدون آنها امکان وقوع نخواهند داشت. لذا بهتر و مفیدتر آن است که آن پیشنیازها را برای یکدیگر آرزو کنیم. مثلاً همین پُر پول شدن جیب همگان طبعاً نیازمند یک سیستم پر رونق اقتصادی است و آن هم البته زنجیره مقدمات خودش را دارد. با پیش رفتن در یکی از شاخههای آن به سیستم دموکراتیک میرسیم که البته آن هم محصول یک جامعه دموکراتیک است. قاعدتاً جامعهای دموکراتیک خواهد بود که عجالتاً تحمل عقیده مخالف را داشته باشد. پس میتوان برای سال جدید آرزو کرد که به مجرد مواجهه با نظری که آن را نمیپسندیم زیپِ کیبوردمان را باز نکنیم و نفرت انباشته در درون خود را بیرون نریزیم! باور کنیم که بیرون ریختن آنها موجب خلاصی ما نمیشود. با این کار فقط بار دیگر آن سخن اومبرتو اکو در مورد فضای مجازی و گسترش تریبون برای ...ها را ثابت میکنیم. خودمان را تبدیل به نمونههای بارز مدعای ایشان نکنیم. مطمئنم که ایشان راضی به زحمت ما نیستند!
الان که میخواهم با آرزوی بالا رفتنِ قدرتِ تحملِ عقیدهی مخالف برای خودم و دوستان و هموطنانم این مطلب را به پایان برسانم، با مرور وقایعی که در سال گذشته شاهد آن بودم، به نظرم رسید که باز هم باید به یک مرحله عقبتر بروم تا آرزویم هدر نرود! در این مرحله ما ابتدا باید یاد بگیریم عقیدهی موافق خودمان را تحمل کنیم!! میدانم که غول چراغ جادو با شنیدن این آرزو خندهاش میگیرد اما باکی نیست. خندیدن ایشان بهتر از آن است که بذر آرزویمان را در شورهزار بپاشیم.
طبعاً تحمل عقیده موافق مستلزم داشتن حوصلهی خواندن و شنیدن و البته درک کردن آن است. همین را برای خودم و دیگران آرزو میکنم.
سال نو مبارک.
...............................
پ ن 1: کتاب بعدی که در موردش خواهم نوشت «ما» اثر یوگنی زامیاتین است.