"رابرت جردن" یک جوان آمریکایی است که قبل از شروع جنگ داخلی اسپانیا، در آن کشور ساکن و مشغول به کار بوده است. جنگ داخلی با ورود بخش اعظم ارتش به حمایت از مخالفان دولت جمهوری، شعلهور شد. در یک سمت ائتلافی از انواع و اقسام نیروهای چپ (کمونیستها، سوسیالیستها، آنارشیستها و لیبرالها و...) و طرفداران جمهوری و در سمت مقابل ارتش و سلطنتطلبان و کلیسا و طرفدارانشان که به فاشیستها معروف شدند. جوانان پرشوری از دورترین نقاط عالم به کمک جمهوریخواهان شتافتند و در نقطه مقابل دولتهای زیادی از تحریم تسلیحاتی طرفین حمایت کردند (قبلاً مختصری در مورد این جنگ پرشور در مطلب مربوط به کتاب امید آندره مالرو نوشتهام: اینجا).
رابرت هم به صف جمهوریخواهان پیوست و در زمینه تخریب پل تخصص پیدا کرد. شروع داستان همزمان است با اعزام او برای انجام یک ماموریت مهم: تخریب یک پل در پشت جبهه دشمن دقیقاً در زمان برنامهریزی شده، نه زودتر و نه دیرتر، چون قرار است همزمان عملیات گستردهای در آن نواحی انجام شود.
رابرت به همراه یک بلد راهی مکان مورد نظر که کوهستانی است، میشود. جایی که یکی دو گروه کوچک چریکی فعالیت میکنند. گروهی که رابرت نزد آنها میرود اسماً تحت سرکردگی یک چریک قدیمی به نام پابلو است اما به دلیل میخوارهگی و روحیات اخیرش عملاً زنش همهکاره است. دختر جوانی هم که در عملیات قبلی از دست فاشیستها نجات یافته نزد ایشان است (میتوانید اینگرید برگمن را در ذهنتان تصور کنید!)... عملیاتی مهم و سرنوشت ساز... احتمال بالای مرگ برای همه... سه روز زمان باقیمانده... عشق... یک روایت جذاب و تمیز از استاد روایت... واقعاً ناقوسها برای مرگ چه کس یا کسانی به صدا درآمدهاند؟! (لازم نیست به گفتگوی ویژه خبری امشب مراجعه کنید!... کافیست به کتابخانه یا کتابفروشی بروید)
*****
ارنست همینگوی تجربه حضور در جنگ جهانی اول و همچنین اسپانیا را داشت. فارغ از علایق و نظرات نویسنده، در این داستان بخصوص در لایه دوم نگاهی هم به علل شکست جمهوریخواهان میشود که در ادامه مطلب به آن اشاره خواهم کرد. از همینگوی 5 اثر در لیست 1001 کتاب حضور دارد که یکی از آنها همین کتاب است. این کتاب تاکنون حداقل 5 بار ترجمه شده است:
زنگها برای که به صدا در میآید علی سلیمی
زنگها برای که به صدا در میآید؟ رحیم نامور
این ناقوس مرگ کیست مهدی غبرایی
ناقوس برای که به صدا در میآید کیومرث پارسای
ناقوس عزا در سوگ که میزند پرویز شهدی
پ ن 1: من ترجمه نامور را خواندم که جا برای بهتر شدن داشت. مشخصات کتاب من: انتشارات نگاه, چاپ اول 1386, تیراژ 2000 نسخه, 360 صفحه, 6500 تومان
پ ن 2: نمره من به کتاب 3.9 از 5 می باشد.
ادامه مطلب ...
راوی اول شخص داستان، خانم "ریتا وینترز" نویسندهای جوان است (44 ساله) که به تازگی اولین رمانش منتشر و با موفقیت نسبی مواجه شده است. پیش از این نیز او چندین کتاب ترجمه و چند داستان کوتاه نیز از او منتشر شده است. عمدهترین و مهمترین اثری که ترجمه کرده، زندگینامه چندجلدی یکی از اساتید دوران دانشجوییاش است که یک مبارز مشهور فمینیست در فرانسه و کانادا میباشد. او با این پیشینه، حالا مشغول نوشتن رمان دومش است اما مشکلی در زندگی خانوادگیاش رخ داده است. او دارای سه دختر 15، 17 و 19 ساله است. دختر بزرگ او "نورا" دانشگاه را ناگهان رها و خانهای که به همراه دوستپسرش در آن زندگی میکرد ترک نموده و در یکی از پیادهروهای شلوغ تورنتو؛ در حالیکه به گردنش پلاکاردیست که روی آن کلمه "نیکی" نوشته شده است؛ مشغول گدایی شده است. او البته بیشتر پولی که درمیآورد را بین فقرای دیگر تقسیم میکند و خودش شبها را در یک خوابگاه مخصوص بیخانمانها به صبح میرساند.
داستان بیان دغدغههای راوی و نحوه برخوردش با این مشکلات و نحوه راهبردن داستان رمان دومش است. او به عنوان یک مادر واقعاً از این هراس دارد که اقدام دخترش ناشی از قصور او در وظایف مادری باشد. او همانگونه که در ذهنش مدام به چرایی این موضوع شخصی فکر میکند، به مسائل عمومی زنان در جامعه نیز توجه دارد. بدین صورت که در طول کتاب نامههای زیادی به نویسندگان مقالات و کتابهایی که میخواند و یا برنامهسازان تلویزیونی درخصوص رفتار و عقایدشان و اینکه چگونه زنان را نادیده میگیرند، مینویسد.
به عنوان مثال، او از کتابخانه کتابی تحت عنوان "جای خالی نیکی" امانت میگیرد تا شاید درخصوص رفتار فرزندش بتواند اطلاعاتی کسب کند. او در نامهای که برای نویسنده آن کتاب مینویسد ضمن انتقاداتی که بر کتاب وارد میکند اینگونه عنوان میکند:
چهارده فصل از کتاب شما نمونههایی از حل موفق یا ناموفق مشکلات را ارائه میکند ]...[ تمام نمونههایی که به عنوان حلال مشکلات ارائه کردهاید، همه چهارده نفر آنها مرد هستند ]...[ فکر نمیکنید این خودش یک مشکل بزرگ اخلاقی باشد؟ ]...[ تصور نمیکنم هدف شما ایجاد یأس و نومیدی بوده باشد. گمان میکنم شما فقط کسانی را نادیده گرفتهاید که معمولاٌ نادیده گرفته میشوند، یعنی نیمی از جمعیت جهان را. شاید آهنگ کلام من در این نامه برایتان مشخص نشود ولی خیلی سعی میکنم اعتراضم ملایم و آرام باشد، برخلاف تصور شما جیغ نمیکشم. تازه ناله هم نمیکنم و پای کوچک زنانهام را به زمین نمیکوبم. آهسته زمزمه میکنم. ابداً نمیخواهم جریحهدار شدن احساساتم را آنچنان در لفافه بپیچم که خشم، جزء حالات عادی هر روزهام گردد. عصبانیت، به انسانتر شدن کمک نمیکند ]...[ احتمالاً با این تصور که این نامه از یکی از آن زنهای دونپایه است که التماس میکنند مورد اهانت واقع نشوند توجهی به آن نخواهید کرد ولی باید بفهمید که من سعی میکنم از دخنرم نورا و دو دختر دیگرم کریستین و ناتالی که فقط میخواهند انسانهایی کامل باشند حمایت کنم. و باید بدانید که وقتی این کلمات را به روی کاغذ میآورم از عصبانیت لرزه بر اندامم افتاده است.
*****
این کتاب آخرین اثر خانم کارول شیلدز است و ایشان کمی بعد از انتشار این اثر در اثر ابتلا به بیماری سرطان از دنیا رفتند. از این نویسنده کانادایی دو اثر در لیست 1001 کتاب حضور دارد که یکی همین کتاب است که توسط خانم مهری شرفی ترجمه و انتشارات روشنگران و مطالعات زنان آن را منتشر نموده و دیگری نیز تحت عنوان دفترچه خاطرات سنگی توسط همین مترجم و همین انتشارات ترجمه و منتشر شده است.
.....
پ ن 1: مشخصات کتاب من؛ چاپ اول 1385 ، تیراژ 1000 نسخه، 254 صفحه، 3000 تومان
پ ن 2: نمره کتاب 3.1 از 5 (نمره را اصلاح نمودم... سیستم نمره دهی اول کارش است!)
پ ن 3: برچسبها را برای مطالب قبلی باید کامل کنم و همزمان سیستم نمرهدهی را برای آنها به مرور انجام خواهم داد.
ادامه مطلب ...
داستان با چند نکته طنز طوفانی و متوالی به نقطه شروع می رسد. اول این که در شناسنامه کتاب و فهرست نویسی آن در کتابخانه ملی این رمان در رده داستانهای کوتاه آمریکایی قرار گرفته است و بعد آن تقدیم های طنازانه نویسنده...بخصوص دومی:
هیچ چیز در این کتاب واقعی نیست.
"با فوما زندگی کن که شجاع، مهربان، تندرست و شادمانت می سازد." اسفار باکونون 5:1
طبیعتن علاقمندید بدانید فوما با این خواص بی نظیرش چیست؟ عجله نکنید!
داستان یک طرح تقریبن دایره ای شکل دارد. راوی پس از وقوع جریاناتی که رخ داده است اقدام به روایت می کند و در اواخر داستان به زمان حال می رسیم. راوی وقتی خیلی جوان تر بوده است جمع آوری اطلاعات برای نوشتن کتابی را آغاز نموده است که قرار بود اسمش "روزی که دنیا پایان یافت" باشد و قرار بود این کتاب به صورت مستند کارهایی که کله گنده های آمریکا هنگام پرتاب بمب اتم روی هیروشیما مشغول آن بوده اند گزارش شود. یکی از این افراد "فیلیکس هوینیکر" دانشمندی است که در داستان از او به عنوان یکی از پدران بمب اتم نام برده می شود...این برنده نوبل فیزیک از دنیا رفته است و راوی به فرزندان او نامه می نویسد و پسر کوچک این دانشمند به نامه راوی جواب می دهد و خاطراتی از روز پرتاب بمب بیان می کند و بدین ترتیب سلسله وقایعی رخ می دهد که مسیر زندگی راوی را تغییر می دهد و به قول خودش به جایی می رساند که می بایست می رسید...و این کتاب همین سیر است که با طنزی نیش دار در موقعیتی غریب! نگاشته می شود.
قصد راوی بررسی همه نشانه های آشکاری است که نشان می دهند هر یک از ما برای چه روی زمین آمده ایم و در این راه به اصطلاحی باکونونیستی با عنوان "کاراس" اشاره می کند:
ما باکونونیست ها معتقدیم بشریت از گروه هایی تشکیل شده است که اراده الهی را به انجام می رسانند بی آنکه اصلاً بفهمند چه کار دارند می کنند. باکونون اسم هر کدام از این گروه ها را می گذارد "کاراس".
این کتاب البته قصد ندارد باکونونیسم را تبلیغ کند!!
باکونونیسم
باکونون پیامبری دوست داشتنی است. سرگذشتی خواندنی هم در جنگ جهانی اول و سفرهایش به دور دنیا دارد. دست تقدیر او و دوستش را به جزیره ای در دریای کارائیب به نام سن لورنزو می رساند و آنها تصمیم می گیرند مدینه فاضله مورد نظرشان را در آنجا بنا کنند لذا یکی از آنها مشغول اقتصاد و حکومت و قانون شد و دیگری به مذهب پرداخت و از آنجایی که باکونون عقیده داشت جوامع خوب فقط با بسط خیر در برابر شر و با حفظ دایمی تنش میان این دو نیرو ساخته می شوند یکی از آنها رنج ظالم بودن و دیگری رنج قدیس بودن را به دوش کشیدند! کتاب این پیامبر اسفار باکونون است که شامل شعر و حکایت و جملات قصار است و با توجه به زنده بودن باکونون مدام درحال افزایش است. این کتاب مقدس با این جمله شروع می شود:
احمق نباش! کتاب را فوراً ببند! اینها چیزی نیست جز فوما.
این آیین راهگشا بر فوما یا همان دروغ های بی ضرر بنا شده است، همانگونه که این کتاب نیز! و هرکس نمی فهمد چگونه آیینی راهگشا می تواند بر دروغ بنا شده باشد، این کتاب را نخواهد فهمید.
***
"گای دانیل هاینس" جوانی است که در رشته معماری جزء شاخص هاست و مسیر پیشرفت خوب و مطمئنی برای آینده نزدیک او در آمریکای نیمه اول قرن بیستم قابل تصور است. او ازدواج ناموفقی داشته است و مدتی است که از همسرش جدا زندگی می کند. همسر او میریام از مرد دیگری باردار است و حالا می خواهد رسماً طلاق بگیرند. گای قصد دارد پس از طلاق با دختری به نام "آن" ازدواج کند. در ابتدای داستان گای سوار بر قطار در حال بازگشت به زادگاه خود و محل سکونت همسرش است. او نگران است که آیا میریام به راحتی تن به طلاق می دهد یا با توجه به خلق و خویش تا حد ممکن او را آزار می دهد و یا تلکه می کند. در قطار او با مرد جوانی به نام "چارلز برونو" برخورد می کند. برونو کمی روان پریش است, داستانهای جنایی زیاد می خواند و چون از پدرش متنفر است مدام در حال کشیدن نقشه قتل اوست. در برخورد با گای و حرفهایی که رد و بدل می شود نقشه عجیبی به ذهنش می رسد و پیشنهاد می کند تا او همسر گای را به قتل برساند و در عوض گای, پدرش را بکشد و بدین ترتیب با توجه به این که هیچکدام انگیزه ای برای این قتل ها ندارند, عمراً توسط پلیس ردیابی شوند و همچنین آنهایی که انگیزه دارند در زمان قتل شاهد های محکمی خواهند داشت. گای با توجه به خصوصیاتش نه تنها این نقشه را جدی نمی گیرد بلکه از برونو هم متنفر می شود. اما برونو شیفته نقشه خودش می شود و ...
(ادامه مطلب کوتاه است و یک سوال هم دارد)
***
پاتریشیا های اسمیت جنایی نویس آمریکایی است که از او یک کتاب با عنوان آقای ریپلی زیرک (یا با استعداد) در لیست 1001 کتاب حضور دارد و بر اساس داستانهایش فیلم هایی ساخته شده است که از جمله آنها همین کتاب است که هیچکاک بر اساس آن فیلم بیگانگان در ترن را ساخته است. این کتاب اولین اثر خانم های اسمیت است.
این کتاب دو بار به فارسی ترجمه شده است؛ در سال 1380 توسط سعید کمالی دهقان و در سال 1381 توسط محمدحسن سجودی.
مشخصات کتاب من: ترجمه محمدحسن سجودی , انتشارات فرهنگ کاوش, بهار 1381, تیراژ 2200 نسخه, 347 صفحه, 2400 تومان ادامه مطلب ...
درخصوص فرم رمان در قسمت قبل (مدار42) توضیحاتی داده شد. کتاب 1919 نیز با همان شکل به روایت در بازه زمانی اوایل 1917 تا اوایل 1919 یعنی از زمان ورود ایالات متحده به جنگ جهانی اول تا زمان اتمام جنگ و انعقاد پیمان صلح و معاهده ورسای, می پردازد.
اشخاص اصلی بخش های روایی تقریبن همان کسانی هستند که در مدار42 نیز حضور داشتند. در مدار42 زندگی پنج نفر به طور ویژه دنبال می شود: مک (کارگر حروفچین با تمایلات چپ), جان وارد مورهاوس (فعال در زمینه تبلیغات و روابط عمومی و دارای روابط و نفوذ), جینی ویلیامز (تندنویس و ماشین نویس), النور استادارد (طراح دکوراسیون) و چارلی آندرسون (کارگر مکانیک) که سه نفر وسطی در مقطعی از زمان در کنار یکدیگر قرار می گیرند. این سه نفر در رمان 1919 هم تقریبن همیشه در معرض دید خواننده قرار دارند اما به صورت ویژه و مجزا زندگی آنها دنبال نمی شود بلکه از طریق بیان شرح حال پنج نفر دیگر پی به حال و روز آنها می بریم: جو ویلیامز (ملوان و برادر جینی), ریچارد الزورث سُوِج (راننده آمبولانس در ابتدای جنگ که در انتها سر از دار و دسته مورهاوس درمی آورد), ایولین هاچینز (دوست و همکار النور که اکثرن با اوست), الیزابت ان ترنت (معروف به دختر که نماینده قشری است که در اثر سرخوردگی های عاطفی به اروپا رفتند و زندگیش به نوعی با افراد فوق الذکر پیوند می خورد) و بن کامپتون (فعال مبارزات کارگری- که در جلد اول هم اسمش به میان آمده بود).
شرح حال این افراد در کنار یکدیگر چشم اندازی از اوضاع اجتماعی آمریکا در مقطع مورد نظر را به دست می دهد و البته این چشم انداز با سه بخش دیگر (اخبار و دوربین عکاسی و زندگینامه مشاهیر) تکمیل می شود. در 1919 مشاهیری که نویسنده به زندگینامه آنها می پردازد کاملن سیاسی هستند و خود گواه وضعیت آن زمان است که کسی نمی توانسته از این قضیه فارغ باشد (در بخش اول دانشمندان و مخترعین هم حضور داشتند مثل ادیسون). بیشتر این افراد برای ما ناشناس هستند اما شناخت بهتر آنها بسیار برای شناخت این مقطع زمانی ایالات متحده لازم است. این افراد را می توان به دو گروه تقسیم نمود: گروه اول موافقین جنگ که یا سیاستمدارند یا سرمایه دار (تئودور روزولت, ویلسون, خاندان مورگان, پکستون هیبن) و گروه دوم مخالفین جنگ که یا روزنامه نگارند یا فعال کارگری (جان رید, رندولف بورن, جو هیل, وزلی اورست). البته این بخش شامل 9 قسمت است که هشت تای آنها در این دو گروه قرار گرفت و نفر نهم فی الواقع محصول نهایی کار گروه اول است:"جنازه یک آمریکایی"...که به صورت شهید گمنام به آمریکا تشییع شد و سیاستمداران با آن عکس یادگاری انداختند و نطق کردند و به قول امروزی ها استفاده ابزاری... در مطلب قبلی اشاره کردم که این زندگینامه ها گاهی به شعر نزدیک می شود و احساسات در آن موج می زند که در 1919 غلظت آن بیشتر می شود. به عنوان مثال درخصوص روزولت و ویلسون و مورگان نیش و کنایه ها تند و تیز است و برای افراد گروه دوم تقریبن سوگنامه سراییده شده است و متن مربوط به جنازه هم واقعن تاثیرگذار است.
***
پ ن 1: حالا باید در خماری گانه سوم این تریلوژی به مکیدن سماق مشغول شوم. واقعن چرا!!!؟؟؟
پ ن 2: مشخصات کتاب من؛ ترجمه سعید باستانی, انتشارات هاشمی, چاپ اول 1385, تیراژ 2200 نسخه, 599 صفحه, 7500 تومان
پ ن 3: قصد رفتن به سمت میامی را داشتم اما گذرم به اورگان افتاد! قسمت رو ببین...
ادامه مطلب ...