میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

اومون‌را - ویکتور پِلِوین

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

جنگ و صلح- لئو تولستوی

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

تولستوی، با هر نوع نگارش یا تلفظی!

در نهم سپتامبر سال 1828 در خانواده­ای اشرافی در دهکده‌ای واقع در 200 کیلومتری جنوب مسکو به دنیا آمد. پدر و مادرش را در کودکی از دست داد و زیر نظر خویشاوندانش بزرگ شد. در سال 1844 در دانشگاه قازان به تحصیل زبانهای شرقی و حقوق پرداخت اما آن را نیمه‌تمام گذاشت.

تولستوی در سال 1851 پس از بالا آوردن قرضی سنگین در قمار، به ارتش پیوست و پس از گذراندن دوران مقدماتی نظام، در جنگ‌های قفقاز شرکت کرد. حضور در جنگ و دو سفر به اروپا و دیدار با ویکتور هوگو در شکل‌گیری حرفه‌ی نویسندگی‌اش بسیار تاثیر گذاشت. تجاربی که از زندگی نظامی کسب کرده بود، مبنای داستان‌های قفقازی او شد و با نوشتن داستان «کودکی» در سال 1852 سه‌گانه‌ای را آغاز کرد که با «نوجوانی» و «جوانی» آن را ادامه داد. با شروع جنگ‌های کریمه در سال ۱۸۵۴ به جبهه منتقل شد. او به‌خاطر ثبت گزارش‌های واقعی از صحنه‌های نبرد در کتاب «قصه‌های سواستوپل»، مورد توجه قرار گرفت. پس از جنگ کریمه از ارتش کناره‌گیری کرد و به شهر خود بازگشت.

در سال 1857 به مدت پنج سال از کشورهای اروپای غربی دیدار کرد. پس از بازگشت به کشورش، براساس تجارب نوآموخته، به پیروی از عقاید روسو، به تأسیس مدارس ابتدایی در املاکش پرداخت. او برای کودکان قصه­ های خواندنی بسیار نوشت که شاهکار سادگی و صراحت به شمار می­آید.

بعد از ازدواجش در سال 1862 نوشتن شاهکارش «جنگ و صلح» را آغاز کرد. این کتاب از مهمترین آثار ادبی جهان به شمار می‌آید. تولستوی با وجود شهرت و افتخاری که در این دوره نصیبش گشت، به اضطرابی روحی دچار شد که هرگز از آن رهایی نیافت. در ژانویه 1872 در یک ایستگاه راه­ آهن، زن جوانی خود را زیر چرخهای قطار انداخت. بعدها معلوم شد، عشقی ناکام علت این خودکشی بوده است. مدتها با اضطراب درباره این صحنه پرشور می‌اندیشید و در ذهن خود موضوع داستانی را آماده می­کرد که نهایتاً به رمان «آناکارنینا» تبدیل گشت.

در سال 1879 بحرانهای عقیدتی او به اوج رسید. در کتاب «اعتراف»(1882)، سرخوردگی پیاپی خود را از زندگی آمیخته به لذت، مذهب قراردادی، علم و فلسفه بیان می­کند و تغییر روحی خود را در نوعی عرفان و زهد و ترک لذات دنیوی نمایان می­سازد و تنها لذت را در عشق به افراد انسانی و در سادگی زندگی روستایی می­داند. شاهکارهای این دوره از زندگی او «سونات کرویتزر»، «مرگ ایوان ایلیچ»، و «رستاخیز» هستند. در 1901 موضوع طرد او از کلیسا مطرح اما خانه‌­اش زیارتگاه مردم شد و سیل بیانیه‌­ها و مدایح به سویش روان گشت. تولستوی در بیستم نوامبر سال 1910 در 82سالگی چشم از جهان فرو بست و در زادگاهش به خاک سپرده شد.

..........................

پ ن 1: به من حق می‌دهید که نوشتن مطلب جنگ و صلح کمی طول بکشد؟! حداقل به نسبت میزانی که خواندنش طول کشید! اگر حق نمی‌دهید بگویید تا یک مطلب مستقل در مورد ناملایماتِ محلِ کار و یا وضعیت خطیر کنونی که اوضاع خطیر قبلی را به یک بازی بچه‌گانه بدل کرده است، بنویسم! اگر حق می‌دهید، این جملات طلایی تولستوی را مزه‌مزه کنید که در آن فواید فراوانی است.

کثرت شخصیت‌های جنگ و صلح!

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

به جنگ و صلح نزدیک می‌شویم!

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.