میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

وازدگان خاک - آرتور کستلر


این کتاب به‌نوعی اتوبیوگرافی یک‌سال از زندگی نویسنده است... تقریباً از اوت 1939 تا اوت 1940 ... مقطعی حساس و بحرانی در تاریخ اروپا و بالاخص فرانسه که در این زمان محل اقامت این نویسنده‌ی پُرجنب‌وجوش بوده است.

کتاب با مسافرت کستلر و دوستش به جنوب فرانسه آغاز می‌شود. آنها به دنبال جای آرامی می‌گردند تا در آن مکان، کستلر به نوشتن رمان تازه‌اش مشغول شود، رمانی که بعدها خواهیم فهمید، همان شاهکارش "ظلمت در نیمروز" است. جای مناسب پیدا می‌شود اما اتفاقات سرنوشت‌ساز به سرعت از پی هم می‌آیند؛ شوروی و آلمان به توافق مهمی می‌رسند (مولوتوف – ریبن‌تروپ) و دست آلمان برای حمله به همسایگانش باز می‌شود. با حمله‌ی آلمان به لهستان، فرانسه و انگلستان به آلمان اعلام جنگ نمودند و در این شرایط کستلر و دوستش به پاریس برمی‌گردند. در پاریس پلیس خارجیان را احضار و بازداشت می‌کند و این قضیه شامل کستلر هم می‌شود. او که مدتی را در زندان‌های اسپانیا (فرانکو) زیر حکم اعدام گذرانده است در اینجا نیز طعم زندان و اردوگاه کار اجباری را می‌چشد. او پس از سه ماه آزاد می‌شود اما با نزدیک شدن نیروهای آلمانی به دنبال راه فرار از فرانسه است و ...

کتاب ضمن اینکه بیان مصائب نویسندگان و مبارزان ضدفاشیسم در کشوری است که مورد تهاجم نیروهای فاشیستی قرار گرفته است(!!!) به تحلیل وضعیت اجتماعی سیاسی فرانسه در این مقطع می‌پردازد که از این دو جنبه قابل تأمل است.

این کتاب در فاصله‌ی ژانویه تا مارس 1941 نوشته شده و از طرف نویسنده به دوستان و همکارن تبعیدی‌اش از آلمان که پس از شکست فرانسه دست به خودکشی زدند نظیر والتر بنیامین، کارل انیشتین و... تقدیم شده است.  

عنوان کتاب برگرفته از اطلاعیه‌ایست که پلیس فرانسه در هنگام بازداشت خارجیان در روزنامه‌ها منتشر نموده است: «جماعت خارجی‌ها که در دو روز اخیر به وسیله‌ی پلیس هوشیار ما بازداشت شده‌اند سمبل خطرناک‌ترین عناصر تبه‌کار پاریس بوده‌اند. وازدگان واقعی خاک!» به قول نویسنده همین چند سال پیش بود که ما را شهیدان توحش فاشیستی، پیش‌آهنگان نبرد برای تمدن، مدافعان آزادی و چه چیزهای دیگری نامیده بودند. روزنامه‌ها و دولتمردان غرب در مورد ما سر و صدا و اعتراض کرده بودند، شاید به خاطر این‌که ندای وجدان خود را خاموش کنند و حالا ما شده بودیم وازدگان خاک.

*******

آرتور کستلر (1905 – 1983) در بوداپست و در خانواده ای یهودی و آلمانی‌زبان به دنیا آمد. در جوانی ابتدا صهیونیست شد و به اسرائیل رفت و سپس در آلمان عضو حزب کمونیست شد. این نویسنده و روزنامه‌نگار در جنگ‌های داخلی اسپانیا حضور داشت و اتفاقاً دستگیر و به اعدام محکوم شد اما بعد از طریق معاوضه آزاد شد. او نهایتاً در سال 1938 از حزب کمونیست بیزاری جست و... خلاصه اینکه او خیلی چیزها را تست کرد و وانهاد و نهایتاً دنیا را نیز به خواست خود ترک نمود! قبلاً شاهکارش"ظلمت در نیمروز" را اینجا معرفی نموده‌ام.

مشخصات کتاب من: ترجمه علینقی حجت الهی و پوراندخت مجلسی؛ انتشارات سپیده سحر؛ چاپ اول 1382؛ شمارگان 2200 نسخه؛ 315 صفحه

........

پ ن 1: اگر بخواهم به سبک رمان‌ها به این کتاب نمره بدهم حتماً کمتر از 4 نخواهم داد. (نمره‌ی کتاب در گودریدز 4.3 و در آمازون 4.7 است)

پ ن 2: مطلب بعدی درخصوص راه گرسنگان بن آُکری خواهد بود. مطابق آرای انتخابات پست قبل کتاب بعدی "یک سرباز خوب" اثر فورد مادوکس فورد خواهد بود.

 

ادامه مطلب ...

روح پراگ 4 - آخرین ناخونک و انتخابات!

گروه‌هایی که به فعالیت مخفی رانده شده بودند می‌بایست بر گرفتاری‌های بسیاری چیره می‌شدند. آن‌ها را عذاب داده بودند، اذیت کرده بودند، و از دسترسی به تکنیک‌های ارتباطی مدرن محروم ساخته بودند، آن ها را پاره‌پاره کرده بودند، و از امکان امرار معاش از طریق فعالیت ذهنی و روشنفکری محروم کرده بودند. اما آن‌ها برتری‌هایی هم بر قدرت داشتند. آن‌ها در میان خود چندین شخصیت استثنایی و پرجذبه داشتند. این انسان‌ها اقتداری اخلاقی به دست آوردند، و آمدند تا برای هر کسی که سخت مشتاق زندگی بامعنا، زندگی در حقیقت بود، تجسم امید به تغییر به سوی بهبودی باشند.]...[ در 1975 دو متن عالی که موجبات روند اقدام‌های بعدی را فراهم آورد به رشته‌ی تحریر درآمد و رونوشت‌های آن به سرعت پخش شد.]...[ مقاله‌ی نخست]نامه سرگشاده واتسلاو هاول به دکتر هوساک[  تحلیل درخشان نظام موجود و پیش‌بینی فروپاشی‌ای بود که موجباتش را موضع ضدانسانی و ضدفرهنگی رژیم فراهم می‌آورد. مقاله‌ی دوم  ]مجموعه تحقیقاتی موسوم به مقالات نوین اثر فیلسوف برجسته یان پاتوچکا[  به تشریح چهارچوب و اهداف مبارزه، و امکان‌های بالقوه‌ی فرهنگ و انسان‌های روشنفکر می‌پرداخت. ]...[ اوپوزیسیون فرهنگی بر امکانات بالقوه و محدودیت‌های خود وقوف داشت. این جنبش، همچنان که در ذات هر جنبش فرهنگی است، بیش از هر چیز به فرد متکی بود. این واقعیت که قدرت توتالیتر از آن‌چه آن را قابل اعتمادترین ابزار حکومت تلقی می‌کرد – یعنی، حق سازمان‌دهی کردن- به‌دقت تمام محافظت می‌کرد، موجب شد که تأکید اوپوزیسیون بر فرد به عنوان نیرویی غیرقابل جایگزین در تاریخ حتی بااهمیت‌تر شود. اوپوزیسیون فرهنگی این را هم دریافت که هرگز نباید وارد قلمروی شود که قدرت موجود به شدت بر آن مسلط بود، یعنی، قلمرو زور و خشونت. دریافت که تنها امیدش محدود کردن مبارزه در حدی است که قدرت موجود نتواند با آن مقابله به مثل کند؛ به عبارت دیگر، قلمرو ذهن و روح. همین امر بود که بدان ماهیتی صلح‌آمیز بخشید و از پیش ویژگی «مخملی» انقلاب پانزده سال بعد را مشخص کرد. (روح پراگ – فرهنگ در برابر توتالیتاریسم، صص 144-146 ، تاریخ نگارش مه 1990)

..........


پ ن : از میان گزینه‌های زیر یکی را انتخاب کنید:

1-      اتحادیه ابلهان   جان کندی تول

2-      جاده                      کورمک مک‌کارتی

3-      سرباز خوب       فورد مادوکس فورد

4-      کمدی انسانی   ویلیام سارویان

5-      هالیوود               چارلز بوکوفسکی

احضاریه - جان گریشام

دکتر رِی اتلی، استاد دانشکده حقوق در ایالت ویرجینیا، نامه‌ای از پدرش دریافت می‌کند که در آن از دو پسرش درخواست نموده که در روز یکشنبه به دیدار او بروند. قاضی روبن اتلی قاضی بازنشسته در ایالت می‌سی‌سی‌پی است. ری حدس می‌زند که موضوع درباره وصیت‌نامه و چنین مسائلی است. برادرش (فارست) فردی درگیر با الکل و مواد مخدر است که بارها ترک کرده و دوباره شروع کرده است اما نقطه مشترک هر دو فراری بودن از خانه و زادگاهشان است. با برادرش زمان حضور در خانه را هماهنگ می‌کند... او کمی زودتر از موعد به خانه می‌رسد اما قاضی کهنسال و بیمار، روی صندلی‌اش از دنیا رفته است در حالیکه وصیت‌نامه‌ای در کنار اوست و در آن، ثروتش را به دو پسرش بخشیده است و ری را مجری این امر قرار داده است. ثروت او البته چیز دندان‌گیری نیست: یک خانه و شش هزار دلار وجه نقد در بانک. ری در همان لحظات اولیه در کمدهای اتاق کار پدرش متوجه جعبه‌هایی مشکوک می‌شود و در آنها چیزی حدود سه میلیون دلار وجه نقد پیدا می‌کند... او با این پول که منشاء نامشخصی دارد چه باید بکند؟ پدرش که یک قاضی خوشنام بوده است این پول را از کجا آورده است؟ چرا در لیست اموالش در وصیت‌نامه به آنها اشاره‌ای نکرده است؟ آیا ری باید این موضوع را به وکیل پدرش یا برادرش اطلاع بدهد؟! آیا این پول را باید جزء اموال به جا مانده از پدرش ثبت کند و بخش عمده‌ی آن را به عنوان مالیات از دست بدهد و علامت سوالی هم جلوی خوشنامی پدرش اضافه کند!؟ جگونه می‌تواند ریشه و منشاء این پول را پیدا کند؟ این پول را چگونه نگهداری کند!؟ و...

البته جواب این سوالات در برخی از نقاط کره زمین بسیار ساده است! مثلاً در ایران می‌توان به سهولت این پول را در بانک گذاشت یا به ملک و سهام و امثالهم تبدیل نمود و آب از آب هم تکان نمی‌خورد (منشاء پنشاء کیلو چنده!!). اما در آمریکای فاسد و در حال فروپاشی، با چنین پول بادآورده‌ای نمی‌توان کاری کرد... با خواندن این کتاب می‌توان تاحدودی دردسرهای پیدا کردن چنین پولی را در آمریکا حس نمود.

*****

این اولین کتابی است که از جان گریشام، نویسنده رمان‌های پرفروش حقوقی و قضایی خواندم. تلاش کاراکتر اصلی برای پیدا کردن منشاء پول برایم جالب بود. این‌که چگونه پول کلان و سیاه می‌تواند وبال گردن آدم بشود هم برایم جالب بود. کشش کتاب هم اگرچه به اندازه‌ای که از آن انتظار داشتم نبود اما به‌قدری بود که کتابی با این حجم را بتوان در زمانی کوتاه‌تر از کتابهایی با همین حجم در ژانرهای دیگر خواند. اما با همه این احوالات در انتها کمی احساسِ طلبکاری از کتاب و نویسنده و مترجم داشتم!

این کتاب در دسامبر 2002 منتشر شده است... یعنی حدوداً آذرماه 1381... به استناد سایت کتابخانه ملی در همین سال 1381 دو ترجمه از این کتاب ثبت شده است... یعنی کمتر از سه ماه... برای یک کتاب چهارصد پانصد صفحه‌ای... اما با وجود این همه عجله و شتاب باز هم هیچکدام از دو مترجم محترم نتوانسته‌اند از پدیده ترجمه‌ی همزمان مصون بمانند... یعنی کتاب و خواننده و حتا زحمات مترجم  قربانی شده‌اند... یعنی ناشر فرصتی ندارد که کتاب را نمونه‌خوانی کند و جلوی اشتباهات ساده تایپی و ویراستاری را بگیرد... کتابی که من خواندم اشتباهاتی داشت که مطمئناً با یک‌بار کنترل از طرف مترجم و ناشر، همه‌ی آنها رفع می‌گردید و اطمینان دارم که آن کتاب دیگر نیز به همین نحو (کمی کمتر یا بیشتر) دارای اشکالات ترجمه‌ای و ویراستاری و تایپی است.

آیا زمانی خواهد رسید که این اقشار فرهیخته قادر به فراهم آوردن سازوکاری جهت جلوگیری از هدررفت منابع گردند!؟ اگر این اقشار فرهیخته و تحصیل‌کرده و اهل فرهنگ، توانایی حل مشکل صنفی خودشان را نداشته باشند آیا در حوزه‌های دیگر می‌توان امیدوار به اصلاح بود!؟ آیا در اینجا هم باید به انتظار معجزه بنشینیم!؟

.....................

پ ن 1: انتشارات علم، ترجمه فریده مهدوی دامغانی، چاپ اول 1381، 560 صفحه – انتشارات کوشش، ترجمه میترا میرشکار، چاپ اول 1381، 393 صفحه.

پ ن 2: نمره‌ی کتاب از نگاه من 3 از 5 است (نمره کتاب در سایت گودریدز 3.7 از مجموع 54318 رای و در سایت آمازون 3.4).

پ ن 3: کتاب‌های بعدی به ترتیب وازدگان خاک از آرتور کستلر (روایتی مستند از مصائب نویسنده در اوایل جنگ جهانی دوم) و راه گرسنگان از بن اُکری (رمانی حجیم با یک راوی خاص) خواهد بود.