میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

حلول!


1-   مدتی است مشغول تکمیل برچسب‌ها برای پست‌های قدیمی هستم. بلاگ‌اسکای این امکان را حدودن یک‌سال است که برقرار کرده و طبعن مطالب قدیمی که در زمان خودشان با تیمم منعقد شده‌اند نیاز به برچسب‌زنی دارد. کار سخت و خوبی است! کاش وقت داشتم برخی مطالب را ویرایش اساسی کنم... واقعن چه خوانندگان نازنین و صبوری داشته است این وبلاگ.

2-   خواندن مطالب قدیمی این استعداد را دارد که آدم را دچار غم دورماندگی کند. اما خاطره‌ها کارکرد خاص دیگری هم دارند: مقاومت در برابر گذر زمان!

3-   گاهی با چه ذوق و شوقی طرح جلدی را انتخاب می‌کردم و... اما حالا که به سراغ آن صفحات می‌رویم نه از تاک نشان است و نه از تاک‌نشان. زین‌پس به همان سبکی که در مطلب مربوط به رمان "حیاط خلوت" عمل کردم، عکس خواهم گذاشت و طرح جلدهای انتخابی می‌روند به ادامه مطلب.

4-    کو کریمی که ز بزم طربش غمزده‌ای /  جرعه‌ای درکشد و دفع خماری بکند. واقعن برای من که این استراحت کوتاه، بیشتر خماری به بار آورد!

5-      چه‌قدر بده که آدم از کارش متنفر بشه! اونم وقتی منهای خواب، دو سوم وقتت رو توی اون هوا نفس می‌کشی...

6-   کتابهایی که توی این مدت استراحت خوانده‌ام و به زودی در موردش خواهم نوشت اینها هستند: بهار63 (پورمحسن)، سرزمین‌های گرگ و میش (کوتزی)، جاسوسی که از سردسیر آمد (لوکاره)، سکه‌سازان (ژید) و خانواده پاسکوآل دوآرته (سلا).

7-   می‌خواستم تا زمان برگشتن دوستان بلاگفایی صبر کنم ولی ظاهرن خبری نیست... امیدوارم هرچه زودتر مشکلات برطرف بشود... همینجوری هم فضا به قدری که دچار سرماخوردگی بشویم سرد بود!

نظرات 13 + ارسال نظر
سمره چهارشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 02:34 ب.ظ

سلام
فقط یه میله میتونه انقدرکتاب بخونه
سرت سلامت
برای لک ولک.راه افتادن دنبال شما من هم دارم قهرمانان وگورهارومی خونم ...هنوزتمام نشده
شایدکارت رویا همکارهات رو یا محل کارت روعوض کنی بهتره

سلام
قهرمانان و گورها انتخاب بسیار خوبیه...
شما هم خوب کتاب میخونید و این نشون میده حتمن نباید میله بود!
در مورد کار... دیگه من باید به فکر بازنشستگی باشم
ممنون

خزنده چهارشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 07:37 ب.ظ http://limbo-lurker.blogsky.com/

الان به سبک ارباب حلقه ها باید به شما بگیم mileh, the white؟ خوش آمدی قهرمان. وبلاگ تکانی مبارک

دوستان بلاگفایی هم اکثرا مهاجرت کردن به کشور های همسایه. شما با خیال راحت آغاز کن منم لینک جدیدو گذاشتم اینجا، بلکه سایه ی شما از سر ما کم نشه

سلام بر خزنده
من با شنیدن هر واژه ای که آخرش "تکانی" داشته باشد دچار اسپاسم عضلانی می شوم!
خسته نباشی بابت اسباب کشی
میام سراغت

مدادسیاه چهارشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 09:11 ب.ظ

ملیه جان خوش آمدی.
منتظر نوشته هایت هستیم.

سلام
ممنون مداد جان

سحر پنج‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 09:44 ب.ظ

می بینم بدجوری دلتنگ وبلاگ جان و البته ماها شده اید!
اگر همه با یک استراحت کوتاه اینقدر دلتنگ برگشتن به کار و پرداختن به دلمشغولی هایشان می شدند، الان اینجا از بهشت هم بهتر بود.
این صفحه البته از بهشت هم بهتر است، منظورم این سرزمین گل و بلبل بود!
منتظر نوشته هایتان هستیم.

سلام
خماری بد دردیه!
وقتی پشت آدم باد می‌خوره بد دردیه !! همه عضلات کمر آدم دچار اسپاسم می‌شه
ایران ... وطنم پاره‌ی تنم
ممنون

سحر پنج‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 09:45 ب.ظ

می بینم بدجوری دلتنگ وبلاگ جان و البته ماها شده اید!
اگر همه با یک استراحت کوتاه اینقدر دلتنگ برگشتن به کار و پرداختن به دلمشغولی هایشان می شدند، الان اینجا از بهشت هم بهتر بود.
این صفحه البته از بهشت هم بهتر است، منظورم این سرزمین گل و بلبل بود!
منتظر نوشته هایتان هستیم.

درخت ابدی پنج‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 10:23 ب.ظ http://eternaltree.persianblog.ir

سلام
کار خوبیه. لااقل نوستالژی میاد سراغ آدم و می‌فهمه یه زمانی چه شور و حالی بود. هنوزم هست البته. تا زمانی که شوق خوندن و نوشتن هست- ما که رمان‌نویس نیستیم- داستان ادامه داره.
اگه دیدیم کار به جای باریک کشیده، میریم تو خودمون و کاری به کسی نداریم. بازم کتاب می‌خونیم

سلام
واقعن عجیب شور و حالی بود...همه گوشه‌های وبلاگستان و از جمله اینجا... با مطالبی که از لحاظ فرم و محتوا آنچنان بود!
بله هنوزم هست... یاد این آتشکده‌ها افتادم که با چه شور و حالی همت می‌کنند آتش مقدس را روشن نگه دارند. خاموش کردن این آتش‌ها از بین بردن زحمات همه کسانی است که به ما کمک کردند این آتش را سرپا نگه داریم.
حتا اگر نباشند هم گرمی وجودشان با ماست.

سحر جمعه 29 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 01:12 ق.ظ

مال من چرا دو بار ثبت شده؟

نکنه بلاگ اسکای هم داره قاطی می کنه؟!

نههههههه
این یکی از جدید‌ترین امکانات بلاگ‌اسکای است برای دلگرم کردن وبلاگ‌نویس
یک آن توی ذهنم مجسم کردم اگر اتفاق بدی مشابه بلاگفا بیفته چه جوری می‌شه: فاجعه

امیر شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 12:41 ق.ظ

سلام میله جان.
همچنان برچسب بزنید که مرا به آرشیوتان احتیاجست!
ما هم همچنان به آرمان های میله ای مان وفاداریم و برای انتخاب رمان، پیرو خط "بدون پرچم"هستیم.
مخصوصا تو این تابستونا که ما معلم ها خیلی زحمت می کشیم لازمه که بیشتر به این برچسب ها توجه کنیم.
قهرمانان و گورها رو گرفته ام و طبق برنامه ی مطالعاتی تا 10 روز دیگه به حول و قوه قلمی تمومه دیگه. و بازم مثه همیشه یه سر به آرشیو می زنم. حالا یا با سو بالا یا چراغ خاموش !

سلام بر معلم جوان
دیگه می‌شه گفت رفیق سال‌های دور
امیدوارم در این تابستان توشه‌ی پربارتری فراهم کنی و در شروع سال تحصیلی همچین پربار سر کلاس‌ها حاضر شوی.
به نظرم الان یکی از شاه‌کارهای آمریکای لاتین توی دستته... امیدوارم از خواندنش لذت ببری و البته بهره...
تونل رو خوندی از همین نویسنده؟
البته پیش‌نیاز پس‌نیاز نیست
....
برچسب‌زنی هم ادامه خواهد داشت. فکر نمی‌کردم این‌قدر سخت باشد!

منیر شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 01:21 ق.ظ

صل علی محمدی به وبلاگت خوش آمدی
سلام
حلول را به چه اشارت دادید ؟
به خودتان ؟!
آره ؟
خب اگر آره باید بگم هنوز ما به بودن شما امیدها داریم
...
الان حس خوبی دارم که از اولش هم آمده بودم میان جمع وبلاگ نویسان که حرفهای معمولی بزنم . یعنی جز معمولی بلد نبودم و نیستم که بزنم .
وقتی خودم را میذارم جای شما بهتان حق میدم که آب و جارو کردن گذشته شما را ببرد میان خاطرات برنگشتنی و نوستالژی بازی و این حرفها ...
حرفهای مهم وختی مخاطب کمی داشته باشند خوب نیست .
...
ولی خب وبلاگ میان این همه "رسانه نو ظهور بی انتها حضور " شبیه چراغ نفتی روی طاقچه ی صندوق خانه شده ...
هر که خواسته که شنیده و خوانده بشه به روز مجهز شده ...
البته خوشگلی هم در داشتن مخاطب زیاد و لایکهای بی حساب موثر بوده .
دیدم که میگم

سلام
بدون گوسفند!؟ بدون اون دختربچهه که گل میاره، شعر می‌خونه!؟ همه اینها به ما که رسید وارسید!؟ این بود پیام دوم خرداد؟؟ این بود تدبیر و امید!؟؟ این بود پیام شهدا!؟

ما درکل دو سه جا بیشتر امکان حلول نداریم! یکی همین وبلاگ است، اگر از باب شکسته نفسی اینجا رو هم نگیم که نمی‌شه
در کل گفتیم حالا که حلول ماه بر اساتید فن محرز شده است و ما هم دل‌مان برای دوستان و کامنتدونی و اینها تنگ شده است، این تقارن را بچسبیم و بپریم وسط. همین
...
البته وبلاگ هنوز به اندازه چراغ نفتی عتیقه نشده، وبلاگ مثل این لامپ‌های صدوات است، زمان و انرژی بیشتری از آدم می‌گیرد (مصرف برق بیشتر) این شبکه‌های اجتماعی مثل لامپ کم‌مصرف می‌ماند، زمان و انرژی کمتری می‌گیرد ولی انصافن نور کمتری می‌تاباند!
...
همیشه این حس رو داشتم که تعداد زیاد مخاطبانم ریشه در جایی غیر از قلمم دارد

درخت ابدی یکشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 12:15 ق.ظ http://eternaltree.persianblog.ir

آتشی که نمیرد در دل ماست
مرسی از تمثیلت، میله
امیدوارم روزی داستان‌ها در مورد حال و روز نه چندان خوشایند ما نوشته شه

سلامت باشی درخت جان
ریشه ما در همین مجازستان هم دویده است.
و چراغ‌مان نیز در همین سرزمین می‌سوزد

مجید مویدی یکشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 03:39 ب.ظ http://majidmoayyedi.blogsky.com

سلام بسیار بر جنابِ میله
آقا ارادتمندیم.
خیلی خوشحالم که دوباره برگشتی و میتونیم بخونیم یادداشت هات رو
+اون مودرِ شماره‎ی 2 خیلی خوب بود. یعنی مصداق دقیقِ همون "جانا سخن از حدیثِ ما میگویی" هست دقیقا. واقعا خاطره با گذر زمان مقابله میکنن
+و از بینِ لیستِ کتابها: خیلی مشتاق شدم اون کار کوتزی رو بخونم. دو تای قبلی که ازش خوندم خیلی خوب بودن.
منتظرم درباره‎ش بنویسی زودتر برادر

سلام برادر
لطف دارید عزیز... از این که در ایام استراحت هم پیگیر بودی ممنونم.
در مورد کار کوتزی عجله نکن. وقتی مطلبش را نوشتم متوجه می شوی که چرا نباید عجله کرد!
کدام دو کار را خوانده اید؟ در انتظار بربرها را خوانده اید؟

رد فکر یکشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 04:20 ب.ظ

دیدیذ؟ بلاگفا دیگه حسابی شرمندمون کرده من ژه اکانت بلاگ اسکای هم دارم حالا موندم کلا اسباب کشی کنم یا نه.
ماه رمضون ذهن منو قفل میکنه. دو سه تا کتاب خوندم اما در موردشون ننوشتم.
راستی یه فایل اکسل بروز دارم از کتابای ترجمه شده لیست هزار و یک کتاب. مال دوهفته پیشه بروز رسانیش
دوستان خواستن ایمیلشونو بدن براشون بفرستم.
میله خوش اومدی به بلاگستان
راستی من ایمیل شمارو چطوری میتونم داشته باشم؟

سلام
خیلی بده... بلاتکلیفی رو عرض می کنم.
به نظرم خورد خورد اسباب کشی کنید شاید تا وقتی تکمیل بشه تکلیف مشخص بشه. خوبیش اینه که با این کار اسبابا گردگیری میشه
برای من بفرستینش ببینم چقدر بروزه
ایمیلم قاعدتن توی پروفایل باید باشه
اگه نبود اینه! :
nzp1974@yahoo
ممنون امیدوارم که تکلیف بلاگفا هرچه زودتر مشخص بشه

مجید مویدی پنج‌شنبه 4 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 11:27 ب.ظ http://majidmoayyedi.blogsky.com

ممنونم جناب میله
آره، در انتظار بربرها رو خوندم و روزگار آقای مایکل.ک. این دو تا رو خیلی دوست داشتم.
منتظر یادداشت و معرفیت درباره‎ی این کار میمونم رفیق جان.
ممنونم

سلام
کاش این ترجمه‌اش خوب بود تا این را هم توصیه می‌کردم. البته نه این‌که بخواهم بگویم فاجعه بود (در حد هیروشیما و اینا نیست!)... خب شاید بشود به شما آن را توصیه نمود؛ فکر کنم هنوز نسخه‌های چاپ اول که تنها چاپ آن هم هست موجود باشد. خالی از لطف نیست.حالا تا فردا حتمن مطلب را خواهم نوشت.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد