میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

تعطیلات 4

راستش اگر فکر می کنید من قصد دارم سفر عید نوروز گذشته را آن قدر کش بدهم که به عید سال بعد بچسبانم و از این طریق به حیات هفته ای یک پست خودم ادامه بدهم به شما حق می دهم! اما حالا برای این که شوکی به خودم و شما وارد کنم باقی سفر را که انصافن می شد حالا حالا ها ادامه اش داد یکجا می ریزم روی ...دایره؟...داریه؟...

بعد از بیان یک مقدمات خیلی ناخواسته از آشتیان سر درآوردیم و در قسمت سوم از ملایر به سمت جنوب خارج شدیم و ... این سفر داشت به کابوس تبدیل می شد چون در آشتیان یکی دو جا به در بسته خوردیم و پشت بندش در شهر کوچک سامن هم آن بساطی که در قسمت قبل اشاره کردم برپا بود و همه اینها در سفر اولی که همراه مازیار بودیم رخ داد! آیا مازیار نحس و بدمسافرت بود؟! نباید زود قضاوت کرد...

هدف خرم اباد بود و ما هم راه راست را انتخاب نمی کردیم لذا تابلوهای کنار جاده مدام از طرف استانداری همدان و استانداری لرستان , یک در میان سفر خوشی برایمان آرزو می کردند یا خوشامد می گفتند. اما بالاخره وارد خطه لرستان شدیم. یکی از متکلمین قرن چهاردهم هجری در باب لرستان گفته است که : ما رایت من لا رایت اللرستان. یعنی چه دیده است آنکه لرستان را ندیده است. من هم چیزی به این سخن حکیمانه اضافه نمی کنم الا چند تا مطلب تیتر وار کوچک:

1-      به نظرم این سخن در بازه زمانی عید تا اواخر اردیبهشت بیشترین جواب را بدهد چون تمام زمین های دیم اطراف جاده سبزند (تپه ها و غیره و ذلک) و پشت آنها قله های زاگرس زیر برف.

2-      اگر در میان همراهانتان در ماشین بچه کوچک (یک تا سه چهار سال با یک تلرانس معقول بالا و پایین تر) حضور دارد و شما و ایشان ذوق می کنید که با اشاره به بیرون بگویید: ببعیه رو ببین! بهترین انتخاب را کرده اید , چون هر موقع اراده کنید می توانید این کار را انجام دهید.

3-      کاغذی را که نکات کلیدی سفر را نوشته بودم پیدا نمی کنم! لذا نکاتی از قلم خواهد افتاد...

4-      یادم نمی آید از رانندگی در لرستان خسته شده باشم. لذت بردم. جاده خرم اباد به الشتر را دوست داشتم و سراب کهمان در حومه الشتر...

5-      در تعطیلات عید در مراکز استان نمانید...وقتتان تلف می شود...در قلعه فلک الافلاک سوزن بالا می انداختید (البته اگر دستتان آنقدر آزاد باشد که قادر به عمل انداختن سوزن باشید) مطمئنن این سوزن در حد فاصل زیر گردن تا کمی بالاتر از زانو به یک جایی از یک فردی از آحاد ایرانگردان فرو می رفت و طبیعتن فریادش هم در همهمه حاضران گم می شد.

6-      مسیر خرم اباد به آبشار بیشه طولانی اما دیدنی است.اگر در زمانی غیر از تعطیلات بروید تضمین می کنم که لذت خواهید برد.البته به خاطر طولانی بودن مسیرش در ایام تعطیلات هم ... عجب ذوقی داشته است طراح ایستگاه های قطار مسیر جنوب! شاید هم ایده های گردشگری داشته است... در هر صورت در حال حاضر فقط آبشار است. در حالی که این مکان استعداد خیلی چیزهای دیگر نظیر بانجی جامپینگ یا به قول رفیقمون جامپی بامپینگ , تله سیژ و تله کابین و امثالهم را دارد و هتل و چه و چه...

7-      در مسیر برگشت از شهرهای ازنا , دورود , الیگودرز , خمین, گلپایگان و میمه عبور کردیم تا از دو راهی مورچه خورت راه را به سمت نطنز کج کنیم.

8-      در یکی از شهرهای فوق الذکر (که اصلن به همین دلیل ردیف کردم اسامی را تا تابلو نشود!) به دیدن خانه ای رفتیم که قطعن در زمان خودش بزرگترین خانه آن شهر و اعیان نشین ترین خانه بوده است. جان می داد برای قایم موشک بازی با چهار حیاط تو در تو و کلی جا و جور... دیدنش لازم بود و من رسمن ساده زیستی را به شدت دوست دارم!

9- در ارگ گوگد (نزدیک گلپایگان) ناهار می خوریم و نگاهمان به جعبه دستمال کاغذی می افتد که روی آن با افتخار این بنای تاریخی را دومین بنای خشتی ایران معرفی کرده است. قبل از دیدن این نوشته تمام طول و عرض و ارتفاع این بنای بازسازی شده را گز کرده بودم ... کمی جای تعجب بود... یعنی این جمله کاملن آشنا بود... سال گذشته در یزد؟ میبد؟ شهرهای حاشیه کویر دیگر نظیر نائین و اردستان و ... و ....در مورد این مدال نقره کلی بحث کردیم.

10- هدف بعدی شهر نطنز است اما در دوراهی مورچه خورت هوس می کنیم قلعه تاریخی این روستا را ببینیم. اینجا محل نبرد نادرشاه و اشرف افغان است و چند قلعه هنوز اندکی سرپا هستند. مناسک ورود به قلعه را انجام می دهیم و در همان ابتدای ورود این جمله به چشممان می خورد: مقدم شما را به دومین بنای خشتی ...!! یعنی در عرض سه ساعت ما از دو بنا دیدن کردیم که هر دو ادعای دومین بودن را داشتند و هر دو هم در استان اصفهان... به نظرم باید در کنار لیگ برتر فوتبال یک لیگی هم در این زمینه برپا شود و شور و حال و شیش تایی ها و اینا.

11- قلعه مورچه خورت خیلی بزرگ است اما بازسازی نشده است...برخی هنوز در آن ساکن اند. برخی بازسازی های ناچسبی کرده اند. کل محیط بیرونی قلعه را با مازیار می رویم، از نظر مازیار چهار تا گوگد داخل آن جا می شود. دیواره های بیرونی سالمند... اگر داخل آن که تقریبن یک شهر کوچک است را به صورت اولیه اش بازسازی کنند و مثل گوگد آن را به یک هتل مجهز چندستاره با ظاهر اولیه اش تبدیل کنند به نظر من خودش به تنهایی می تواند با یکی دو فاز پارس جنوبی برابری کند. این همه ایده اقتصادی ناب در یک پست! جل الخالق!

12- در باب نطنز هم دیگر نیازی به سیاه نمودن کاغذ نیست ، همان متکلم سابق الذکر جایی گفته است که من مات و لم یعرف هذا السیتی مات میتهً جاهلیه... و سیتی مذکور در این روایت هم به اجماع مفسرین اشاره به شهر نطنز دارد و استدلالشان هم متکی به الف و لامی است که بر سر سیتی آمده است.

نظرات 10 + ارسال نظر
منیر چهارشنبه 1 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 01:35 ب.ظ http://dastnam.persianblog.ir/

میتوان امکنه ی دیده را با کتابهای نخوانده بالانس کرد
همه ی اینها رو ما هم رفته شدیم و دیndl
... لرستان تکه ای از بهشت است !
فصل کوچ که بروید در جاده نگاه کوچ گران به شما ؛ خودش دنیایی دارد . باور کنید از لابلای آن همه بار چشمانشان چنان برقی میزند آدم باید حواسش باشد به کوه نزند ...
همیشه به سفر .

سلام
لرستان و تکه ای از بهشت بودن مرا به یاد یکی از درهای بهشت انداخت که می گویند به قم باز می شود!... فکر کنم در موتورخونه بهشت باشه
خواندن کتاب و سفر رفتن قرابت هایی دارند که... در واقع هر دو سفرند.

آیدا چهارشنبه 1 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:38 ب.ظ http://1002shab.blogfa.com/

تا لرستان آمده بودید خب سری هم به ولایت ما میزنید. خوش می گذرد. ببعی هم به میزان لازم دارند.
قبول لرستان سرسبزتر است و پر از شقایق و بلوط است در عید اما خب ما هم کنار داریم آن موقع.
فرقی نمی کنه تو آیتم شماره 8 چندتا شهر دیگه رو هم اضافه کنید، حرف تون رو زدید منظورتون رو هم رسوندید!

سلام
تا همونجا هم اولش قرار نبود بیایم!! همه چیز از دیدن یک باغ در حومه آشتیان شروع شد... اتفاقن گفتیم حالا که تا اینجا اومدیم یه کم دیگه بریم اونورتر ولی خب آرای متشتت متزلزل ما را به سمت دیگری سوق داد...
حتمن اون خطه را مد نظر دارم که اونم زمانش همین عید است و...
شهر الکی اضافه نکردما ولی خب آره دیگه

مارسی جمعه 3 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 06:45 ب.ظ

سلام
کتاب وجدان زنو گیر نیومد
لطفا انتخابات بعدی رو قرار بدید.
...
در انتخابات بعدی علاوه بر اینکه اون کتاب رو قرار میدید (:
این رو هم مد نظر داشته باشید
http://en.wikipedia.org/wiki/On_the_Road

سلام
آره متاسفانه گیر نمیاد....
انتخابات بعدی را به زودی قرار خواهم داد.
نهایتن تا دو روز دیگه
در جاده گیر میاد!؟ ترجمه احسان نوروزی؟
اونم یادم نرفته!
ممنون

مدادسیاه شنبه 4 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 02:45 ب.ظ

سلام.
میله جان سفرنامه ی جالبی است به خصوص دومین بناهای خشتی اش.
ضمنأ در صفحه ی نمایش من شماره ردیف ها از کادر خارج اند.

سلام برای خود من هم خارج از کادره!! این بناها هنوز حرمت ارگ بم رو نگه می دارند...این نکته مثبتشه

سارا-ت شنبه 4 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 07:22 ب.ظ

سلام میله جان. تا جوانید قدر وقت و انرژی را بدانید و تجربه کسب کنید. ما هم در این سن و سال از تجربه جوانان بهره می بریم. تمام خاطرات من از گلپایگان به کباب های آنجا محدود می شود و تا به حال اسم گوگد را هم نشنیده بودم. این بار باید سر بزنم

سلام
با این دورخیزی که در جمله "ما هم در این سن و سال از تجربه جوانان بهره می بریم" نموده اید این حس به من دست می دهد که لااقل ده سالی از من کوچکترید!!
گوگد چسبیده است به گلپایگان...از سمت خمین که به آن شهر نزدیک می شوید...زادگاه آقای گلپایگانی مرجع فقید شیعیان ...

زنبور شنبه 4 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:06 ب.ظ

خیلی از بناهایی که گفتید رو به خاطر نزدیکی به شهرمان دیدم. ما ساده زیستی رو در سال پنجم ابتدایی در یک اردو آموختیم. رفتن بیشه رو با قطار محلی برای خانواده هایی که اهل ریسک هستند توصیه میکنم. خیلی متفاوته

سلام
آهان پس اون سمت ها هستید
و در امر رویای ساده زیستی از من جلوتر
به نظرم متفاوت و عالی تره
ممنون

ملیکا یکشنبه 5 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:20 ق.ظ

سلام
خیلی جالب بود ،استفاده بردیم.
به همسفرتون غبطه خوردم !

سلام
همسفرم!؟ منظورتون اگر مازیار است که این اسم ماشینمه
ممنون

ماهی دوشنبه 6 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 10:42 ق.ظ

سفرنامه‌ی خوبی بود، فکر می‌کنم خوندن سفرنامه‌های خوب حس امید به زندگی رو تقویت می‌کنه حداقل برای من این‌طوره.
دست از سر این شیش تایی ها بردارین توروخدا.

سلام
خوشحالم که اونطوره
اما در مورد شیش تایی ها هم دقیقن به همون دلیل نمیشه دست از سرش برداشت!! باعث تقویت خیلی چیزا میشه از جمله امید به زندگی... می دونید! اون خودش یه سفر ویژه بوده که حالا جالا ها باید در موردش سفرنامه نوشت

ماهی سه‌شنبه 7 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 12:12 ب.ظ

عجب!

سلام عجب به چی؟ مازیار؟!

م.کافکا یکشنبه 19 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 06:17 ب.ظ http://ketab.blogsky.com

تو وبلاگتون سفرنامه هم قرار دادید...
بازم ازتون خوشم اومد ایندفعه بخاطر صفت سفردوستی که در وجودتان هست!
لرستان و بالاخص خرم آباد هم توصیف‌شونو شندم و هم با چشمان خودم دیدم، در مورد تکه ای از بهشت بودنشان شک ندارم...

سلام
من عاشق سفرم ... هرچند سفرنامه نویس خوبی نیستم...
مخلصیم رفیق

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد