میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

علم الاسباب

در طول تاریخ مدرن ایران ، مردان و زنان زیادی از اسباب کشی نالیده اند و به حق هم نالیدند... این مقدمه ای شد تا به قول شاعر: ما هم نال خود را می کنیم آغاز!!

البته خواننده های مطلب اکثراً خودشان استادند و اظهار فضل پیش بزرگان به چه ماند؟ به معلق بازی... لذا فقط به نکاتی کاربردی با توجه به تجربه اخیر (همین جمعه ای که گذشت!) اشاره می کنم ، باشد که آجری روی آجر نهاده باشم و در شکل گیری و پیشرفت "علم الاسباب" نقشی...

1- از یکی دو روز قبل از شروع مناسک اسباب کشی به هیچ عنوان ناخن خود را از ته نگیرید که وجود اندکی ناخن لازم و بسیار کارگشاست... نه برای چنگ زندن به هر چه دم دست است آن زمان که فشار از حد فزون می یابد ، نه!... بلکه برای پیدا کردن سر چسب نواری و باز کردن گره طناب...

2- اگر از همکف به همکف هم اسباب کشی داشته باشید باز هم کارگران اسباب کش بهانه ای برای ناله زدن پیدا می کنند. زیاد به این مسئله توجه نکنید به هر حال شما هم وبلاگ دارید و یا گزینه های دیگر... به هر حال نالیدن هیچ گاه تمام نمی شود فقط از حالتی به حالت دیگر تبدیل می شود.

3- در هر صورت شما بابت اسباب کشی حدود دو برابر مبلغی که تلفنی یا حضوری با اتوبار توافق کرده اید را خواهید پرداخت پس بهتر است که زیاد دست و پا نزنید... شل کردن و توکل کردن مال این جور مواقع است.

4- اگر شما فکر می کنید یک خاور اثاث دارید ، روی دو خاور حساب کتاب کنید! به اسم این مناسک توجه کنید: "اسباب کشی" یا "اثاث کشی"... مهم اسباب یا اثاث نیست بلکه "کش" است... در یک کلام اسباب اثاثیه در این فرایند جابجایی کش می آید و حجم بیشتری پیدا می کند.

5- جمع شدن اسباب در خانه قبلی یک نوع تابع نمایی است که به مجانبش (که همان تمام شدن صد در صدی است) نزدیک می شود اما در بی نهایت هم به یکدیگر نمی رسند و این به آن معناست که در هر صورت مقداری از اسباب در خانه قبلی می ماند...پس زیاد جوش نخورید.

6- زیاد حسرت آن فیلم ها و رمان هایی که شخصیت اول داستانشان یک چمدان دستش می گیرد و جابجا می شود را نخورید! آنها قصه هستند!! و برای سنگین شدن پلک!!!

7- شکستنی اسمش روی ش است ... می شکند ... استخوان ترقوه ات نشکند دوست من!

8- اگر با این اسباب اثاثیه فعلی چند بار (دو الی سه بار نهایتاً) جابجا شده اید قبل از شروع مناسک به این موضوع فکر کنید که: آیا به صرفه نیست که یک ساک لباس و... جمع کنید و بی خیال باقی اسباب، شبانه از محل مورد اجاره بگریزید!؟... به هر حال این هم گزینه ایست... مثل همون فیلم ها!

9- بعد از اتمام اسباب کشی سعی کنید ورزش را کنار نگذارید تا بدنتان از فرم خارج نشود!

10- حتماً باید ده تا بشود!! یعنی ببین تا کجا گیر قافیه هستم! اسباب اثاثیه هم همان قوافی زندگی هستند و من سنگ می کشم بر دوش ، سنگ الفاظ، سنگ قوافی را... و همه اینها را گفتم تا رسیدم اینجا که بگویم امروز هجدهم تیر است و بد نیست در کنار امور مهمی چون خواندن این مطلب حداقل همین شعر شاملو را بخوانیم... اینجا...

.

پ ن 1: من همینجا رسماً اعلام می کنم سال آینده که به سرعت برق و باد خواهد رسید با هر سازی که صاحبخانه بزند خواهم رقصید و سال بعدش را هم نیز!... خسته شدم... نگید همین ماها هستیم که مبلغ اجاره ها را بالا می بریم... از اسباب کشی خسته شدم.

پ ن 2: از مستاجر قبلی کلی میخ و قلاب روی دیوارها باقی مانده است... اما تشکر ویژه از ایشان به خاطر باقی گذاشتن یک عکس کوچک از شاملو روی یکی از دیوارها ، به این خاطر که این فرصت را مهیا نمود تا به بچه ها و اطرافیان گوشزد کنیم که این عکس مستاجر قبلی نیست بلکه احمد شاملو است! البته برای بچه ها تفهیم این موضوع خیلی ساده است : یه مردی بود حسینقلی ...

نظرات 29 + ارسال نظر
پیانیست یکشنبه 18 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:30 ق.ظ

برای کل موارد خسته نباشید.
دیگه ببینید این اسباب کشون چیه که من وبلاگ نویسی رو تا سه ماه کنار گذاشتم.
مام لوسترامون تو خونه قبلی جا موند. مهم نیست پیش میاد.
واقعا نمیدونم چه جوری اون همه اسباب باید برن تو کارتون و جابه جا بشن. هنوز در حیرتم.

سلام
سه ماه!!! اون هم برای شما!!!
هیولای غریبی است

آیدا یکشنبه 18 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:51 ق.ظ http://1002shab.blogfa.com/

خسته نباشی:)
مورد 3 خیلی اعصاب خوردکنه. خیلی

سلام
سلامت باشی
آره واقعاً اون مورد 3 بدجور روی اعصابه

فرواک یکشنبه 18 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 01:43 ب.ظ http://farvak.persianblog.ir

سلام
خسته نباشید.
اثاث بردن یه طرف قضیه ست، چیدن یه طرف. پرده انتخاب کردن و جا نشدن وسایلا و دور ریختنا و... اووف....
شکستنی ها رو هم ترجیح می دم خودم ببرم.

سلام
سلامت باشی
و این داستان ادامه خواهد داشت...

رها از چارچوب ها یکشنبه 18 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 04:59 ب.ظ http://peango.persianblog.ir

روزی ما بلاخره خانه هایمان را پیدا خواهیم کرد
و ثبات جای کوچ پی در پی را خواهد گرفت
روزی که کوچکترین خانه
300متر است
و هر انسان
برای هر انسان
همسایه ی ویلانشینی است
روزی که دیگر برای یک سال سکونت قرارداد نمی بندند
اجاره خانه
افسانه یی ست
وقلب
برای زندگی بس است
روزی که معنای هر خانه
اتاق های بزرگ و حیاط مصفاست
تا تو به خاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردی
تا من به خاطر آخر برج رنج جست و جو در حساب بانکیم را نبرم
روزی که تو بیایی برای همیشه بیایی
و خانه امسال و هرسال یکسان شود
روزی که ما دوباره برای خانه هامان پرده و فرش بخریم
چون سایز پنجره و خانه مان دیگر تغییر نخواهد کرد
و من آن روز را انتظار می کشم
حتی روزی که دیگر نباشم

سلام

...
آری افق روشن است
و ما کبوترهایمان را خواهیم یافت
و مهربانی و زیبایی یکسان خواهند شد
روزی که اشتهای آدمی
در عدد سیصد توقف خواهد کرد!!
و به خاطر تغییر مد
پرده ها و فرش ها عوض نخواهند شد!
روزی که آهنگ هر حرف زندگی است
و هر لب ترانه ایست

محمد رضا ابراهیمی یکشنبه 18 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 08:20 ب.ظ http://www.golsaaa.blogfa.com

سلام
هم به شما هم به شاملوی عزیز
اگه تاریخ شعرو نخونی فکر می کنی سال 89 سروده شده. خیلی قشنگ بود. ممنون از یاد آوری خوبت. و خسته نباشی برای 9 مورد قبلش.

سلام
ممنون
اینجا هیچ حرف حسابی بیات نخواهد شد

فرانک یکشنبه 18 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 08:59 ب.ظ http://bestbooks.blogfa.com

سلام
خونه نو مبارک

سلام
ممنون
البته این خانه سی سال ساخت است

فرزانه یکشنبه 18 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:44 ب.ظ http://www.elhrad.blogsky.com

سلام
فاجعه است آقا فاجعه !
کجای دنیا این همه زلم زیمبو را کول می کنند و این خونه اون خونه می برن؟ بابا اونا یه چیزی می دونن که خونه را مبله اجاره می دهند مبله می فروشند ...
من خودم استعداد های زیادی رو می شناسم که با همین اسباب کشی ها کش اومدن و هنوز به حالت قبلی شون بر نگشتن . والا !


ذکر مصیبت شاملو برای دزدیدن یک ریش تراش

سلام
واقعاً فجیع است
بله دیگه بالاخره آدمهای پرزور هم باید نون بخورند!
سعادت زندگی در سبکی بار آن است ... و ما در جهت مخالف هروله کنان مشغول سعی هستیم!
...
طنز تلخی است این ریش تراش

درخت ابدی دوشنبه 19 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 12:57 ق.ظ http://eternaltree.persianblog.ir

سلام.
یه خونه‌تکونی شب عید به پست آدم می‌خوره، دادمون درمیاد. چه برسه به اسباب‌کشی که دست کمی از اعصاب‌کشی نداره. خداوند صبری جزیل به شما عطا کنه!

سلام
واقعاً اعصاب کشی است...
وای خدا ... صبر جزیل هم کفایت ندارد...باید یه کتاب قطور دستم بگیرم و خودمو توش حل کنم

ص.ش دوشنبه 19 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 09:17 ق.ظ

سلام بر شما!
خدا قوت!!
ایشالاه شما هم صاحبخانه شوید. راحتتت شید ازین اعصاب کشی نه ببخشید اسباب کشی.

سلام
حالا که دعا می کنید روی یه مورد ویلایی سیصد متری دعا کنید...ثواب داره

مرمر دوشنبه 19 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 10:56 ق.ظ http://freevar.persianblog.ir

1- خسته نباشید
2- کلی خندیدم
3- اون فیلمها قصه نیستند فرهنگ اسباب کشی متفاوته اینجا معمولا وسایل رو میذارن برای مستاجر بعدی یا سر کوچه یا اگه خیلی نو باشه میفروشن با یه ماشین یا نهایتا خیلی بار داشته باشند با یه اسلپت( یه چیزی وصل میکنن پشت ماشین) جا به جا میشن و دوباره از نو وسیله میخرن. مشکل ما اینه که دلمون نمیاد از وسایل قدیمی دل بکنیم و البته فرهنگ دست دوم تو ایران جا نداره هیچ فحش هم هست

سلام
1- سلامت باشی
2- نوش جان
3- البته که صرفاً قصه نیستند...اون جمله حالت کنایی داره...چون قصه ها هم صرفاً برای سنگین شدن پلک نیستند و الی آخر...
اما دل نکندن از وسایل ... مدینه گفتی و کردی کبابم... یکی از علت هاش همینه...به خودم باید بگم اول: بابا رها کن!!
این قضیه دست دوم و کلاس و اینا رو هم نباید دست کم گرفت...وقتی جامعه ای احساس عقب ماندگی داره از این طریق (همه چی نو و آخرین مدل و ...) دنبال جبرانشه...
ممنون

دامون قنبرزاده دوشنبه 19 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 01:21 ب.ظ http://cinemaekhanegi.blogsky.com/

سلام
اسباب کشی، از نظر من البته، سخت ترین و طاقت فرساترین کار دنیاست. بدون اغراق عرض کردم. آنهایی که صاحبِ خانه ( و نه لزوماً صاحبخانه ) هستند، هیچ وقت معنای جمله ی اولم را درک نخواهند کرد. بدون شوخی.

سلام
واقعاً فک پیاده کن است... تمام هم نمی شود...

منیره دوشنبه 19 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 02:48 ب.ظ http://rishi.persianblog.ir/

جایتان خالی ...
هرچقدر از اثاث کشون در وطن نالیدیم
اینجا به ایرانی بودن خود بالیدیم
به ما که میرسد سیب هم !
نه ببخشید سیر هم شایعه است
چه رسد به مبلمان حاضر آماده
به ما که میرسد تیم فوتبال آلمان! عینهو ملوان!
تا نیمه نهایی دل ها به دهان ... جان ها به لبان
ما پرستوگان مهاجر چه بگوییم جان خواهر ؟
پارکت و کابینت و کمد اتاق ها هم
جزئی از وسایل اثاث کشان
باور کنید !
ما که آمدیم سینک ظرفشویی هم جایش خالی بود!
شستن ظرف در روشویی هم اینجا فعلی فانتزی است
چرا هیچ کس به ما نگفت :
دروغ ،بزرگترین واقعیت جاندار،در رگ و پی لحظه هاست ؟
چرا هرگز در هیچ رمانی یا فیلمی خانه ای پیش از اجاره
به نمایش گذاشته نشد؟
یا دلی پیش از تسخیر توصیف نشد؟
چرا مهربانی با پارکت های چسبیده و کابینتهای نو ، حتا در خانه ای نوساز اجاره داده نشد؟
اینها به درک !
فصل جا به جایی که رسد و کاشانه ای دیگر بخواند ما را ...
همه را باید بکنیم و با خود ببریم
اگر به درد نخورد باید یه دنیا پول حرّاج کنیم تا به زباله دان مخصوص شهر هدیه کنیم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شعر نیکادل دلچسب بود و جواب شما ...
قوافی پست تان بدجور آشنا بود
عذر تقصیر از نظم بی قافیه ام .
خانه تان آباد ...
سروش و مسیحا دلشاد
پدر و مادر در کنار و آرام .
سلام

سلام
دوستان به جای ما حالا که نوبت این چیزا شد جای ما خالی شد
ای بابا ...آخه چرا؟؟ پارکت و کابینت و کمد اتاق ها و سینک ظرفشویی!!!!؟ ... رنگ دیوارها رو نتراشیده بودند؟!!!
...
آخه چرااااا
...
البته فوتبال رو خوب اومده بودند...جوون هستند حالا... دست کم هم گرفته بودند و نقره داغ شدند
...
ممنون

بی همتا سه‌شنبه 20 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 01:25 ق.ظ http://takhoda.loxblog.ir

salam amo hala ke asbab keshi kardi manam omadam behet ye sar bezanam
marefato hal kardi?

سلام
بابا ته معرفت...ته مرام...ته احساس...ته عشق ...ته دانشجو...ته شیمی...ته برادرزاده ها...کجا غیبت زد!!!! اونم این موقع که کار از زمین و آسمان می بارد

آنا سه‌شنبه 20 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 09:33 ق.ظ http://www.royayetafavot.blogfa.com

۱. تصور خانه خریدن فقط تصوری است برادر
۲. من که امسال را هم تمدید کردم می شود سه سال دلیلش هم همین مواردی است که گفتی
۳. تا یک هفته تن و بدنت درد می کند . تنت سلامت
۴. کارتن کتابها را بگو که فحش می دادند کارگرها زیر لبی و بالا می آوردند
۵. من تردمیل هم داشتم از نوع یه قور و بزرگ و بی قواره اش که بای هر طبقه بالا اوردنش پول جداگانه گرفتند
۶. کاش خانه ای .... کاش خانه ای

سلام
1- امیدوارم که برای همه به واقعیت تبدیل شود...حالا بالاخره یه جوری
2- من هم تا سه سال حتماً هرجور شده می نشینم
3- اگه ورزش رو کنار نگذاریم بدنمون همین جور روی فرم می مونه
4- من کتاب ها رو خودم با ماشین خودم قبلش به انباری خونه جدید انتقال داده بودم...
5- تردمیل هم نبود به یه وسیله دیگه گیر می دادند و اون پول اضافه رو می گرفتند!
6- امیدوار باشیم
ممنون

نسیم سه‌شنبه 20 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 07:12 ب.ظ http://delgapp.blogfa.com

"آیا به صرفه نیست که یک ساک لباس و... جمع کنید و بی خیال باقی اسباب، شبانه از محل مورد اجاره بگریزید؟"
عاشق این قسمت شدم، خیلی وسوسه کننده است. بارها توی موقعیتهای گوناگون بهش فکر کردم.
به هرحال خسته نباشین و خونه جدید با عکس شاملو مبارک.

سلام
نمی دونم چرا ما این قدر به وسایلمون وابسته ایم! البته می دونم یه چیزایی... اما خب این که آدم بتونه از همه این وسایل بگذره نیازمند یه سری حالات عرفانیه
امیدوارم قسمت همه بشود
اون حالت عرفانی رو می گم
خونه که هچ...
سلامت باشید در آن سمت دنیا

مدادسیاه سه‌شنبه 20 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 07:33 ب.ظ

میله جان سلام
آقا چشم شما روز بد نبیند. ما از چهارشنبه گذشته مشغول جابجایی دفتر کارمان هستیم. هر روز فکر می کنم برای فردا کار زیادی باقی نمانده و هر روز دریغ از دیروز.

سلام
چشم من الان عادت کرده به دیدن این جور مسایل
خونه رو در کرج دارم نقاشی و کاغذ دیواری و از این جور قضایا می کنم ...در تهران اسباب جابجا می کنم...و خونه مادر هم سقفش ریخته است و هزار جور مشکل را در آنجا رتق و فتق می کنم... آب حوض هم اگه باشه این وسط خالی می کنم
صبرتان افزون باد

نِد نیک سه‌شنبه 20 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 07:54 ب.ظ http://blue-sky.persianblog.ir

خسته نباشی.

سلام
ممنون
اما خیلی خستم

فرید(گلهای کاغذی) سه‌شنبه 20 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 08:38 ب.ظ http://golhayekaghazi.blogfa.com/

اسباب کشی راحته...
جا به جا کردن اثاثیه هم خاطرست..
.
.
اما وای به روزی که بخواهی تفکرت رو از جایی به جای دیگه
روحت رو از ایوانی به ایوانی دیگه..
خاطراتت رو از خیابانی به خیابانی دیگه..
یادش رو از لحظه ای به لحظه ای دیگه ببری..
وای به اون لحظه ها...
...........
بدانید طنز نویسانی که لبخندی به لبی بیاورند
چشمه هاو عسل و نقل و نبات ها و دختر خوب و همه چیز
در انتظارشان است...
( آیات ناگفته کتاب زندگی)

سلام فرید جان
گفتنش راحته... البته وقتی تبدیل به خاطره می شود که هلو می شود مثل سربازی
.....................
با این قسمت موافقم
.....................
این قسمت از آیات ناگفته کتاب زندگی بدجور وسوسه می کند آدم رو به نوشتن طنز البته نه به خاطر عسل و نقل و نبات و نه به خاطر دختر خوب بلکه به خاطر چشمه ... من از بچگی عاشق چشمه بودم به میلا قسم

شمعدانی چهارشنبه 21 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 03:02 ب.ظ

سلام برحسین گرامی
من هرگزازسقف اتاقم نمی تونم خداحافظی کنم
چونکه تنهابهانه برای قدم زدن درخیالات دوردست وخیسه منه
.
.
.
.

.امیدوارم روزی صاحب خونه بشی

سلام
البته من همین الان ذوحیاتین هستم یعنی هم مستاجرم و هم موجرم
اما سقف خانه گفتی و کردی کبابم
سقف خانه من یادآور نم ها و چکه کردن های اعصاب خورد کنه
من به راحتی ازش خداحافظی می کنم و به دنبال سقفی خواهم رفت که نتانم این کار را باهاش بکنم

برزین چهارشنبه 21 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 03:05 ب.ظ http://ghalameh.blogfa.com

سلام بر میله عزیز
ما که زن نبودیم و نمی فهمیم درد زایمان چیه ؟ ولی میگن هر اسباب کشی به اندازه یه زایمان فشار به آدم وارد می کنه .
ما اون موقع ها که مستاجر بودیم هر وقت دنبال خانه می گشتیم اول از همه درب آسانسور خانه جدید را اندازه می گرفتیم ببینیم یخچال ساید بای ساید توش جا میشه یا نه ؟

سلام بر برزین گرامی
من هم زن نبودم ولی به جاش سنگ کلیه داشتم و یه اخباری از این دردهای ناچیز جسمی دارم... اما این فشارهای عصبی را نگو... این لعنتی سند خونه داره پیرم می کنه... پیر فرزانه نه ها بلکه پیر فرتوت...
فکر کنم یه روزی این تجارب خودم رو بنویسم شاید به درد کسانی که می خواهند خانه بخرند بخورد...اسمش را هم بگذارم صاحبخانه یک دقیقه ای!!
فروش می کند!

دایناسور چهارشنبه 21 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 09:17 ب.ظ http://1dinosaur.persianblog.ir

سلام
خسته نباشی اخوی
من هم یکی از رکورداران اسباب کشی هستم
بدترین فحش برای باربران و کارگران حمل بار این است که بعد از بلند کردن جعبه بفهمند محتوای آن کتاب است.این دفعه آخری جلوی چشمم بهم غحش می داد البته بعد از بالای سر بردن 20 جعبه کتاب و مجله و روزنامه
راستی می دونی افاغنه به اثاث کشی چی می گند؟...

سلام
سلامت باشی داداش
صبرتان افزون و خوش نشینی تان غیر مستدام
دقیقاً... بار قبل هر شش کارگر مربوطه به صورت جداگانه در باب چیستی درون جعبه ها پرسش و پاسخ و اندرز و پند داشتند... که اگر به جای اینها آب نبات چوبی هم خریده بودی الان وضعت به از این بود و از این حرف های نا صواب... و ما هم عاقل اندر سفیهانه نگاهی انداختیم و گذشتیم...
ما مخلص این صداقت کلام برادران مشترک فرهنگی مان هستیم

هیچکس پنج‌شنبه 22 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 10:52 ق.ظ http://waveofocean.blogfa.com

سلام.حال دلتون چطوره؟حال روحتون چطور؟
زندگی با همه اسباب کشی ها و "اسباب" و "کش" هاش می گذره.دلتون شاد و روحتون سلامت.

از نکات تون اون ناخن نگرفتنه خیلی کاربردی بود.

سلام
ممنون از احوال پرسی تان
خیلی ممنون
خوبیم...ملالی نیست جز فراغ اوقات فراغت!
ناخن را بگیرید اما از ته نگیرید

Helen پنج‌شنبه 22 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:49 ق.ظ

تشریف بردید آقای همسایه؟
ماشالا چه اعصاب انعطاف پذیری! چجوری می‌تونید یه پست بامزه بنویسید درباره‌ی اثاث کشی؟!
شعر شاملو رو نخونده بودم و خیلی قشنگ بود، مخصوصا آخرش که:
و شکوفه ی سرخ پیراهنی
در کنار راه فردای برده‌گان امروز.

سلام
تشریف آوردیم همسایه... یعنی همسایه تر شدیم به عبارتی
تنها دل خوشی مان است همسایه همین پست طنزگونه نوشتن در حال حاضر...
واقعاً شعر قشنگی است... ممنون که به توصیه عمل کردی
ممنون

هژیر جمعه 23 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 02:00 ب.ظ http://hiv5000.blogfa.com/

سلام.اسباب کشی.خدا نصیب نکنه

سلام
خدا نصیب نمی کنه بلکه بندگانش می نصیبند!

مهشید جمعه 23 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 06:45 ب.ظ

شکسته نفسی نفرمایید من می خوام راز این جور نوشتن را بدونم البته فکر میکنم برای شما 2حالت بیشتر نداشته باشه........
1بعضی افراد هستن که فوق العاده حاضر جوابن باصتلاح توی استین شان همه حرف ها را دارن واین مسئله توی قلمشونم تاثیر میذاره.
2 کتاب خوندن زیاد روی قلم تاثیر میذاره مخصوصا کتاب هایی که با طبیعت نویسنده سازگار باشه

سلام بر مهشید عزیز
1- این که شامل حال من زیاد نمی شود چون در عالم واقع چندان این گونه نیستم...
2- قطعاً خواندن کتاب موثر است
3- نوشتن از همه موثر تر است و دوستانی که نوشته هایتان را بخوانند و نظر بنویسند و...
4- و تداوم در این امور...هم خواندن و هم نوشتن
موفق باشی

پرنیان شنبه 24 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 08:37 ق.ظ

سلام
خوب ! واقعا خسته نباشید . من یکی که در این راه به زانوهای خودم حسابی آسیب رساندم و بعد از آن اسم اسباب کشی که می آید تنم می لرزد!
امیدوارم به زودی زود وسایل خود را به خانه ای ببرید که مالک شش دانگ آن باشید و صاحبخانه ی خود.
در مورد ناخن نکته ی بسیار مهمی بود که مشکل چسب های کارتن که بعد از هر بار استفاده گم می شود و کلی وقت آدم را میگیرد
اما از قدیم گقتند اجاره نشینی و خوش نشینی

سلام
ممنون...سلامت باشید
امیدوارم که از این به دوش کشیدن سنگ ها خلاص شویم
واقعاً فلسفه این اسباب آسیب رساندن به خودمان نیست..مسیر را گم کرده ایم...همگی...
اما در باب چسب... فکر کنم این هم از قوانین مورفی می تواند باشد..لبه چسب را که ول کنی به بدترین صورت به حلقه چسب می چسبد به گونه ای که پیدا و جدا نمی شود اما وقتی به روی کارتن قرارش دهی بعد از مدت کوتاهی خود به خود ور می آید!!
همیشه همه چیزهایی که قدیمی ها گفته اند را نباید با آب طلا نوشت

فرزان شنبه 24 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 03:27 ب.ظ http://bimarz000.blogfa.com/

درود..
همینطوره.. فقط کمی ناخن..زیادشم توی اثاث کشی دردسره..
اما از ترس درد زانو وکمر \ترجیح میدم خودم هم توسط کارگر حمل بشم توی اینجور مواقع..البته اگه خانوما بذارن بخاطر یه مشت چینی وخنزر پنزر \ برای یه عمر ویلچریمون نکنن __

سلام
آره زیادشم مایه دردسره...البته اگر خودتان را هم حمل کنند که دردسری ندارد
و اما در خصوص قسمت پایانی... فرزان عزیز داری کم کم عکس خدا را پاره می کنی حواست هست!؟

Laleh یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 04:05 ق.ظ http://nocomment.blogsky.com

man nemidoonam baziha har sal khone avaz mikonnand chikar mikonand...inja ke ta madares tatil mishe khiyaboon por az mashinhaye bari ba vasayele khoone mishe:/

sher ro ham 2 khat khoondam..nemidoonam chera vali kollan too sher o ehsasat tahammol nadaram ...rad misham kollan :/

سلام
اگر رمز و رازشان را فهمیدی و به درد ما می خورد بی خبرمون نگذار لطفاً...
تمرین کنید ... درش خیر نهفته است...

قصه گو یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 04:48 ب.ظ http://khalvat11.blogfa.com/

تازه داشت درد اسباب کشی یادم می رفت
دوباره یادم انداختی
خسته نباشی برادر
صدا می کردی بیاییم کمک
آخه دیگه حسابی حرفه ای شدم
بابت کارگرهای باربری هم (خدا عمرشون بده)
اسباب ما رو از طبقه ۹ بردن طبقه ۱۲
اون لحظه اگر جون هم می خواستن تقدیم می کردیم.

سلام
طبق 9 به طبقه 12 !!!!!
یا باب النجاه
واقعاً خسته نباشند و خسته نباشید
از اون بالا شهر چه خبره؟!

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد