میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

میله بدون پرچم

نگاه خیره

می خوانم تو را

از حنجره گذشته ای اما

از راه نای

یا

از مسیر مری؟!

...........

آذر 1390 میله

***

پ ن : فردا با در انتظار بربرها در خدمتتان خواهم بود

شعر

حسین چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:44 ب.ظ

نظرات 12 + ارسال نظر

سوفیا چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:06 ب.ظ http://allethiayehich.blogfa.com

سلام
دوباره قلمتون سبز شده ؟
راستی یلداتون هم مبارک

سلام
نه... فکر کنم بازم یه خورده متوهم شدم
ممنون

فرواک چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 05:25 ب.ظ http://farvak.persianblog.ir

می خونم:«می خوانم تو را از حنجره ی گذشته ای ...»
یه دفعه پای نای و مری که میاد وسط چرت آدم پاره می شه . انگار که جفت پا رفته باشن وسط بساط...
طنز نویسی تان مستدام
راستی یادم رفت سلام

سلام
آره یه جورایی ...
آخه نباید آدم اینجور مواقع چرت بزند

امیر چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 07:18 ب.ظ http://classickind.blogfa.com/

علمی شده ی نفسمی یا می خوام بخورمت!!

سلام

رها از چارچوب ها چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:03 ب.ظ http://peango.persianblog.ir/

سلام میله جان
پس کتابا رو می بلعی
باورم نمی شه

سلام
شاید هم مثل نفس کشیدن باشه

مهدی نادری نژاد پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1390 ساعت 05:36 ق.ظ http://www.mehre8000.org

با سلام
مهم این است که خوانده شویم فرقی نمی کند از کجا؟
کتاب روانکاو را چند سال ژیش خواند بودم کتاب تاثیر گذاری بود.

سلام
اون که مهمه ... ولی یه نموره فرق هایی هست که از کجا و به کجا...
آورین (بابت روانکاو)

اسکندری جمعه 2 دی‌ماه سال 1390 ساعت 03:16 ب.ظ

از هیچکدام .از راه بینی .باید شعر و کتاب خوب را اول بو کرد!

سلام
آره کتاب رو که واقعاً باید بو کرد

سفینه ی غزل شنبه 3 دی‌ماه سال 1390 ساعت 01:37 ق.ظ

به به میله ی شکوفا در حیطه ی شعر
آذر 90 ... منتظر بعدی هستم.

سلام
فکر نکنم پا توی کفش شعرا بکنم این هم نمی دونم چی شد که باهاش از خواب بلند شدم

لیلی شنبه 3 دی‌ماه سال 1390 ساعت 01:25 ب.ظ

دوریس لسینگ یه داستان داره با همین نام: نگاه خیره

سلام
چه سریع تقلید می کنند

فاطمه یکشنبه 4 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:06 ق.ظ

سلام صفحه ی نخست وبلاگو خوندم قلمت مثل همیشه اون قدر جذاب بود که یه نفس رفتم اما این یکیو هرچی فکر کردم که منظورت چیه نفهمیدم اما یاد اون شعر سهراب افتادم اگه گفتی کدوم ؟

سلام بر همسر گرامی

حالا اشتباه نکرده باشم
البته با توجه به شعر سهراب که گفتی می گم...
خوب وقتی تو می گی سهراب من خود به خود یاد این میافتم بس که خودشیفته ام دیگه نه!!!:
صدا کن مرا ... صدای تو خوبست ... و الی آخر

نسیم یکشنبه 4 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:29 ق.ظ http://delgapp.blogfa.com

سلام. من یه عذرخواهی بکنم که باید سرفرصت نوشته هاتون رو بخونم و البته با تمرکز ولی هنوز نشده
(از شدت شرمندگی تو این پست قدیمی تره نوشتم)
نگاه خیره تون هم خوب بود.