میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

میله بدون پرچم

این نوشته ها اسمش نقد نیست...نسیه است. (در صورت رمزدار بودن مطلب از گزینه تماس با من درخواست رمز نمایید) آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/milleh_book

اهمیت رمان و شیخ ابراهیم زنجانی!

چندی پیش با یکی از دوستان عزیز خارج از وبلاگستان ,مشغول صحبت بودیم که سخن به مقوله کتابخوانی رسید و این دوست عزیز اشاره کرد قریب به این مضمون که رمان خواندن خوب است اما سعی کن کم کم به مطالعه کتاب های جدی بپردازی و...!

احتمالاً برای شما هم این قضیه  پیش آمده است چرا که این انگاره در ذهن افراد تحصیلکرده وجود دارد که اساساً رمان و حتی فیلم , یک امر تفننی و سرگرم کننده است و ...

رمان یک محصول ادبی دوران مدرن است که می تواند کارکردهای متفاوتی داشته باشد: از خود شناسی گرفته تا شناخت سایر فرهنگ ها... از به کار افتادن فکر خواننده گرفته تا شناخت معنای زندگی و درک پیچیدگی های آن... از شناخت جامعه خود و جوامع دیگر گرفته تا آشنا شدن با تبعات یک طرز تفکر چه در حیطه فردی چه در حیطه اجتماعی و... (البته شما هم می توانید موارد دیگر را اضافه کنید)

 یک نقل قول هم از امبرتو اکو (که رمان "نام گل سرخ" ایشان در  1001 کتاب هست و من پیدایش نمی کنم!) در باب اهمیت رمان می آورم:

وقتی که نظریه‌پرداز حرف بیشتری برای گفتن دارد و نمی تواند آن را به وضوح و دقت بیان کند ـ منظورم وضوح تحمل ناپذیر  مباحث عقلی است ــ به فکر رمان نوشتن می افتد . نوشتن رمان ، فقط حرف زدن نیست ، بلکه ساختن یک جهان‌شناسی است.

***

اما برای دوستانی که در زمینه مطالعات جدی! به مطالعات تاریخ معاصر ایران علاقه دارند (که واقعاً امر واجبی است – منظورم واجبی سعید امامی نیست ها) و یا به صورت گزیده تر به تاریخ مشروطه می پردازند (که دیگر از اوجب واجبات است) , کتاب خاطرات شیخ ابراهیم زنجانی را معرفی می نمایم. شیخ نماینده دور اول مجلس مشروطه از شهر زنجان است (و البته نماینده دور دوم از تبریز و دور سوم و چهارم از زنجان) و این زندگینامه خودنوشت البته تا زمان ورود شیخ به مجلس را در بر می گیرد. از دوران کودکی و مکتب خانه تا رفتن به نجف و بیست سال تحصیل و مجتهد شدن و برگشتن به زنجان و مسجدی و درس و بحثی و... تا زمان شروع بیداری و جنبش مشروطه...خلاصه اینکه با وضعیت اجتماعی و فرهنگی جامعه قبل از مشروطیت آشنا می شویم.

کتابی است بسیار خواندنی... در خواندنی بودنش همین بس که با اینکه نزدیک به ده سال از زمان مطالعه آن می گذرد برخی مطالبش کاملاً در ذهنم باقی مانده است و الان که کتاب را ورق می زنم از کثرت خط کشی ها تعجب می کنم و نکات بسیار جالبی در آن می بینم و ....

اما حالا برای چه یک دفعه یاد این کتاب افتادم؟ چون می خواستم این نقل قول را بیاورم:

"... بعد میرزا هاشم خان یک روز مرا ملاقات کرد و گفت: آخر شماها چرا باید تنها آخوند باشید، مگر دیانت از آگاهی وبصیرت مانع است؟ خوب است لامحاله رمان بخوانید. پرسیدم رمان چیست؟ گفت کتاب حکایت را می‌گویند که در فرنگستان رسم است، خیلی می‌نویسند و می‌خوانند. مانند حکایات قدیم ما از نوش‌آفرین و شیرویه و الف‌لیله و لیله. گفتم من که زبان فرنگی نمی‌دانم. گفت: چند کتاب ترجمه شده،‌ آشکار هم هست من می‌دهم بخوانید. پس کتاب سه تفنگدار را جلد اول و دویم و سوم را محرمانه خواندم و وضع غریبی در ادای مطلب و طرز نوشتن دیدم. بعد کتاب کنت منت کریستو را دادند خواندم و رمان‌های کوچک دیگر".(ص149) این رمانها تاثیر خود را بر زنجانی می نهند و او را به قول خودش بیدار می کنند: "بعضی رمان‌ها بسیار به بیداری من و جلب به علوم و ترقی تاثیر کرد" (ص156).

اگر این کتاب را یافتید و خواندید متوجه می شوید که اسلاف ما در چه فضایی زندگی می کردند , زندگی کردنی! و متوجه می شوید در پاره ای امور هیچ تکانی نخورده ایم , تکان نخوردنی! و چه اشتباهاتی را دوباره و چند باره مرتکب شدیم, مرتکب شدنی!

می خواستم یکی دوتا نقل قول دیگر از این کتاب بیاورم تا با مواضع شیخ بیشتر آشنا شوید ولی هر کدام از مطالبی را که ده سال قبل علامت زده ام را نگاه کردم دیدم کفایت می کند که کل وبلاگ را به هوا بفرستد, به هوا فرستادنی! عجالتاً این قسمت بی ضرر را می آورم که مربوط به دوره جوانی اوست:

... در منبر هم موفق شده ام که پسندیده و محبوب واقع شده ام ; یعنی بهتر می توانم به هر فنی دل ها را از جا کنده , مردم را به گریه و شیون اندازم که فعلاً اعلی ترین هنر انسان است در ایران.

لازم به ذکر است که ایشان حاکم شرع دادگاهی بودند که حکم شیخ فضل الله نوری را صادر نمودند.

این کتاب به اهتمام غلامحسین میرزاصالح و توسط انتشارات معظم کویر منتشر شده است (چاپ اول 1379 و چاپ دوم 1380) اگر یافتید درنگ نکنید.

***

خلاصه کلام این که رمان را دست کم نگیریم.

***

پ ن1: سفر به انتهای شب ، قطور است و حمل و نقلش سخت! الان ص 250 هستم ولی احتمالاً امشب موعظه شیطان نجیب محفوظ که مجموعه داستان کوتاه است را تمام می کنم. پس مطلب بعدی خواهد بود.

پ ن2: کتاب بعدی را از بین گزینه های زیر انتخاب کنید:

الف) آبروی از دست رفته کاترینا بلوم   هاینریش بُل

ب) جاز   تونی موریسون

ج) خرمگس  اتل لیلیان وینیچ 

د) در غرب خبری نیست  اریش ماریا رمارک

ه) رهنمودهایی برای نزول دوزخ   دوریس لسینگ

پ ن 3: از این پس به جای کتاب انتخاب شده یک کتاب وارد لیست انتخاب میشود و باقی نیز در لیست می مانند (ضمناً به جز گزینه ج و ه باقی در لیست 1001 کتاب هستند)

قلمم را خواهم کاشت

من قلمم را خواهم کاشت

کنار درخت احساسم

که شکوفه های خشم را به بار نشسته است

بر روی آن خاک

که در روز عزای عشق

از لای لای موهای خویش به در آورده بودم

من قلمم را خواهم کاشت

شاید که روزی

به جوانه های آزادی سلام کنم

اگر به بازگشت پرستوها ایمان داشته باشم

اگر آمدن بهار را

نشسته به انتظار ننشینم

در سکوت قبرستان

و من بر خواهم خواست

سرفراز

به سوی بهار خواهم رفت

همراه مردمانی که قلمشان را

بر روی خاک زرخیز قلبشان کاشته اند

1379/2/6

پ ن 1: این شعر آخرین شعر دوره اول شعرهای من بود... بعدش قلمم رو کاشتم ولی هنوز چیزی در نیومده!

پ ن 2: الان در مسابقات شطرنج 3 از 4 هستم ...امیدوارم بازی یکشنبه و سه شنبه را ببرم و از این جور برنامه ها...

پ ن 3: به صفحه 160 سفر به انتهای شب سلین رسیدم...حدود 530 صفحه هست این کتاب ... خوب با توجه به پایین آمدن سرعتم (چون در وقت های خالی ام تمرین شطرنج و مطالعه در این زمینه می کنم) فکر کنم تا آخر هفته بعد مطلب کتابی بعدی طول بکشد.

پ ن 4 : کتاب بعدی هم موعظه شیطان اثر نجیب محفوظ مصری شد که این روزها مصر هم حال و روز خوبی داره!

پ ن 5: کامنت های پست قبل را از دست ندهید.

1984 جورج اورول (قسمت دوم)

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

1984 جورج اورول (قسمت اول)

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.